kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۹۱۹
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۶
به بهانه مصاحبه اخیر یک بازیگر سینما

حکایت آنان که هنوز دلبسته شاه ماهی هستند!

سعید مستغاثی
چندی پیش به هنگام تشییع پیکرهای پاک شهدای غواص که در گرمای شدید اواخر خرداد، مردم مسلمان تهران را با زبان روزه به خیابان‌های داغ تهران آوردتا شهدای غیورشان را بدرقه کنند، طبق معمول، همان شعارهای همیشگی را در مقابله و مبارزه با استکبار جهانی و در راس آنها آمریکا سردادند، چراکه عامل اصلی شهادت مظلومانه شهیدان غیور غواص (که در عملیات کربلای 4 با دست‌های بسته و دسته جمعی زنده به گور شده بودند، آن هم در عملیاتی که توسط آواکس‌های آمریکایی لو رفته و تمامی نقشه‌های موقعیت نیروهای ایرانی را در اختیار صدام گذارده بودند) را آمریکا می‌دانستند.
تا اینجا، همه ماجرا به روال همیشگی بود تا اینکه فردای روز بدرقه شهدای غواص، غوغایی از سوی تعدادی از رسانه‌های دولتی و به اصطلاح اصلاح‌طلب و همچنین روزنامه‌های زنجیره‌ای برپا شد که در مراسم تشییع پیکر شهدای غواص همه جناح‌ها و گروهها با سلائق و گرایش‌های‌ مختلف وجود داشته‌اند! ولی گویا اقلیتی در مراسم فوق، جناحی عمل کرده و شعارهای جناحی داده است!!
سوال این بود که مگر کدام شعار مراسم فوق جناحی بوده که این گونه گروهی را به خشم آورده است؟! این کدام اقلیتی بوده که شعارهایش را همه جمعیت با خشم فریاد می‌زده است؟ آیا شعار «مرگ بر آمریکا» شعار جناحی بوده است؟!! این کدام جناح است که شعار «مرگ بر آمریکا» را برنمی‌تابد؟ البته پاسخ پرسش‌های فوق چندان دشوار نیست و می‌توان به سادگی آن را نزد جماعتی یافت که ذوق زده در مقابل هر ناز و عشوه سران استکبار بالا و پایین پریدند و پشتک و وارو زدند و البته کوچک‌ترین حرف درشتی را به جناب کدخدا برنتابیدند که نکند به ابروی نازکشان بربخورد!!!
اما این چه ربطی به مردم و شهداء دارد که با همین آرمان‌ها و شعارها پای انقلاب ایستاده و مبارزه کردند و شهید شدند! جالب‌تر آنکه جماعت فوق که برخی رسانه‌های دولتی را از کیسه مردم در دست دارند، دو روز بعد نامه‌ای انتشار دادند که گویا از سوی خانواده‌های 175 شهید غواص امضاء شده و در آن به شعارهای مراسم بدرقه شهیدان اعتراض شده بود!
این در حالی بود که براساس اظهارات یک منبع آگاه در کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح تا روز تشییع پیکرهای شهدای غواص یعنی 26 خرداد هویت هیچ یک از شهداء مشخص نشده بود (و گفته شد که پس از مراسم فوق تشخیص هویت آن شهداء روندی یک ماه‌و‌نیمه را لازم دارد)، چنان که هنوز هم هویت بسیاری از آنها معلوم نشده است. پس چگونه می‌شود که از میان صدها شهید غواص، ناگهان و در طی یک روز، 175 خانواده با نام و عنوان مشخص به شعارهای مراسم معترض می‌شوند!! این هم از شاهکارهای رسانه‌های دولتی و به اصطلاح ‌اصلاح‌طلب است!!!
بگذریم، اما آنچه باعث شد پس از گذشت حدود سه ماه، یادی از آن گاف تاریخی بنماییم، اتفاقی بود که طی هفته گذشته در فضای رسانه‌ای افتاد و گفت‌وگویی که در نشریه «عصر اندیشه» از سعید کنگرانی (هنرپیشه فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی دوران پیش از انقلاب) به چاپ رسید و طی آن اشاراتی به جو مفسده‌انگیز سینما و هنر دوران طاغوت شد. موضوعی که پیش از آن و در طول سال‌های پس از انقلاب، بارها و بارها از سوی افراد مختلف اعم از دست اندرکاران سینمای طاغوت یا عوامل مختلف رژیم شاه مانند سرکردگان ساواک ویا کارشناسان سینما صورت گرفت. اما این گفت و گو هم موجب شد که برخی رسانه‌های دولتی و به اصطلاح اصلاح طلب برآشوبند و بازهم قضیه را جناحی تلقی کنند!! جل الخالق!!!
اگر شعار «مرگ بر آمریکا» باعث جریحه‌دار شدن احساسات جماعتی شد و شاید به امیدهای آنان نسبت به الطاف کدخدا خدشه‌ای وارد ساخت، ماجرای فساد سینما و هنر طاغوت دیگر کدام گوشه از حس و حال آقایان را به هم می‌ریزد؟! اینکه دیگر اظهرمن الشمس بوده و زمانی خود این حضرات در افشاء و محاکمه و مجازات عوامل آن پیشتاز بودند!!!
یعنی می‌خواهید بگویید اشرف فرد تبهکار و فاسدی نبوده؟ یعنی بهمن فرمان‌آرا که امروز برایش فرش قرمز پهن می‌کنید و عکس هایش با کلاه آل‌کاپونی را بر صفحه اول نشریات خود قرار می‌دهید تا به ریشتان بخندد، مدیر تولید «شرکت گسترش صنایع فیلم ایران» متعلق به اشرف تبهکار نبود؟مگر اشرف در بسیاری از استودیوهای فیلم‌سازی سازنده فیلم فارسی و سینمای به اصطلاح موج نو شریک نبود و بسیاری از تولیدات یاد شده زیر نظر او و شوهر سومش بوشهری ساخته نمی‌شده؟ یعنی بهروز وثوقی و امثال او با همان اشرف تبهکار هیچ رابطه‌ای نداشته‌اند؟ مگر قمار و مشروب‌خواری و پارتی‌های آنچنانی یکی از رایج‌ترین برنامه‌های ‌دار و دسته‌های به اصطلاح  هنری سینمایی آن دوران نبود که به وفور هم در فیلم هایشان به تصویر کشیده می‌شد؟ مگر ارتباطات نامشروع و روابط غیراخلاقی از بارزترین و مشخص‌ترین خصوصیات آن هنر و سینما محسوب نمی‌شد؟ یعنی مسعود کیمیایی آن صحنه‌های مستهجن هم‌خوابگی را در فیلم «بلوچ» نگنجانید؟ یعنی کیمیایی فیلم «غزل» را در ارتباط نامشروع دو برادر با یک فاحشه نساخت؟ مگر احمد شاملو فیلمنامه تعداد معتنابهی از فیلم فارسی‌های مبتذل تاریخ این سینما را برای امثال ایرج قادری و دیگران ننوشت؟ (که خودش روزگار فیلم فارسی‌نویسی‌اش را دوران بردگی خواند!)
یعنی سینمایی که در جلوی صحنه و مقابل دوربینش به کرات صحنه‌های مستهجن اجرا می‌شد (در اغلب فیلم‌های تولیدی آن زمان این صحنه‌ها رواج داشت) در پشت آن صحنه‌ها، طیب و طاهر بوده است؟ یا اینکه دختران و زنان و مردان آن فیلم‌ها فقط برای نمایش هنر و خدمت به سینما در مقابل دوربین برهنه می‌شدند و روابط نامشروع را به نمایش می‌گذاشتند و در پشت صحنه کاملا آدم‌هایی با رفتار و منش اخلاقی بوده‌اند؟!!!
و اینکه بسیاری از دست اندرکاران سینمای طاغوت (مانند صابر رهبر و عباس شباویز و رضا کریمی و ...) از حد اعلای فساد در آن سینما گفتند و نوشتند، همه شایعه و دروغ و صحنه‌سازی بوده برای بدنام کردن سینما در دوران شاه؟!!!
مگر همان خواننده و رقاصه سینما و تلویزیون و به اصطلاح هنر شاهنشاهی که به «شاه ماهی هنر» معروف بود در اواخر رژیم طاغوت و در مصاحبه‌ای، با افشای برخی مفاسد هنر آن روزگار نگفت که «شاه ماهی هنر ایران به گل نشسته»؟!
شاید در پاسخ سوالات فوق، حتی برخی از همان افراد معترض به گفت و گوی کنگرانی هم تردید نداشته باشند اما از طرف دیگر معتقدند که با این گفت‌وگو و این‌گونه افشای مفاسد سینمای دوران طاغوت (که پیش از این بارها و بارها از سوی افراد مختلف وابسته یا غیروابسته به آن سینما صورت گرفته بود) دفع فاسد به افسد انجام شده!
حتی اگر برفرض محال چنین استدلالی درست باشد، پس بایستی تمامی افشاگری‌های ارتشبد فردوست در مورد ساواک و مفاسد رژیم شاه را باطل به حساب آورد یا مثلا پرویز ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه» حق نداشته درباره فساد و استبداد دیگر عوامل رژیم شاه سخن بگوید!ضمن آنکه در یک نگاه واقع بینانه و منصفانه به نظر نمی‌رسد گناه و جرم آنها که آن‌گونه صحنه‌های مفسده‌انگیز و فیلم‌های مربوطه را ساخته و پرداخته کردند، اگر بیشتر نباشد، کمتر از کسانی باشد که در آن فیلم‌ها و صحنه‌ها بازی کردند.علی‌رغم واقعیات فوق، باز هم همه اینها چه ارتباطی به جناحی بودن و خدشه‌دار کردن وحدت مردم و کلاه بافتن از این نمد برای جناح خاصی در کشور دارد؟ مگر در این کشور، جناحی هم وجود دارد که دلبسته سینمای طاغوت باشد و افشای آن را جریحه‌دار شدن احساساتش تلقی کند؟! در صورت این دلبستگی، بالتبع بایستی همه آن سینما و هنر را با تمامی بدی‌هایش بپذیرد (و لابد براساس همان کلیت دلبسته شده!) که فساد و فحشاء نیز بخش مهمی از آن را تشکیل می‌داده است.