نگاهی به مطبوعات سینمایی در دوران پهلوی-2
قلم به مزدانی که اشغال کشورشان را توجیه میکنند !(پاورقی)
قلم به مزد بودن مجله هولیوود برای بیگانگان تا آن حد بود که حتی اشغال کشور و لگدمال کردن خاک ایران توسط ارتشهای متفقین را عاملی برای ورود تمدن غرب به ایران میدانست. علیرضا امیرمعز در شماره 16 مجله به سال 1323 و در یادداشتی بر مقاله «تاجر ونیزی» از نویسنده هالیوود چنین مینویسد:
«... وقتی با کمال شعف برای فراگرفتن تمدن مغرب زمین به اروپا رهسپار میشویم و مخارج زیاد تحمل مینماییم، امروز جنگ وسیله شده است که قسمتی از این تمدن به کشور ما بیاید...»
به یاد دیالوگهای معروف مکالمه مدیر گراندهتل با رضا خوشنویس در سریال تلویزیونی «هزار دستان» میافتیم که هنگام گلایه رضا خوشنویس به حضور ارتشهای متفقین در خیابانهای تهران میگوید: «مدیر داخلی: شما میتوانید تمام روز شاهد یه کارناوال باشکوه باشین. نماینده ارتشهای دنیا، با اونیفورمهای جالب، در کنار ایرانیهایی که رفته رفته شبیه اروپاییها میشن، چهره شهر رو شادابتر کرده.
خوشنویس: در روزهای اشغال پایتخت، چهره شهر شادابتره؟!
مدیرداخلی: تصور بنده اینه که ورود ارتشهای بیگانه، برای مردم ایران یک توفیق اجباریه که در رویه زندگی اجتماعی اونها تاثیر فوقالعادهای دارد. خلقیات اروپاییها، خصوصا آمریکاییها که باید سرمشق ملت ما باشن، جز از طریق برخورد میسر نبود. چون عامه مردم بضاعت سفر فرنگ رو که ندارن...»
هولیوود در سالهای بعد نقش سیاسی خود را در جهت تبلیغ و پروپاگاندا برای رژیم شاه نیز ایفا نمود و در کنار چاپ تصاویر نیمهبرهنه هنرپیشگان زن، در شماره هشتم خود به چاپ عکس بزرگی از همسر شاه، فوزیه در صفحه اول خود اقدام کرد و چند صفحه میانی هم به تصاویر بزرگ شاه و فوزیه و اشرف اختصاص یافت (و برای نخستین بار با تهیه این عکسها توسط عکاسان و فیلمبرداران انگلیسی، حضور انگلیسیها در مجله هولیوود به طور رسمی آشکار شد) و در شماره بیست و چهارم همراه با خبر عروسی ولیعهد انگلیس، تصویر بزرگی از وی را در صفحه دوم خود به چاپ رساند که هیچ ارتباطی با سینما و هنر نداشت و آشکارا نشانگر موضعگیری سیاسی آن در کنار ادعاهای هنری و فرهنگی بود!(16)
در همین حال این نشریه به طور علنی از سانسور فیلمها به نفع رژیم سلطنتی دستنشانده خارجی که شدیدا مورد حمایت متفقین اشغالگر بود، دفاع میکرد. فیالمثل در مقالهای به تاریخ 15 اردیبهشت 1324 مینویسد:
«...امروز چون شهربانی در امور سینماها و تماشاخانهها مداخله ندارد، اگر فیلمهایی بدون اجازه نمایش داده شود، پس از آنکه مدتی از نمایش آن گذشت و شخص وطنپرستی متوجه شد، پس از شکایت شاید آن فیلم سانسور شده و مانع از نمایش آن شوند...» (17)
عمر نشریه هولیوود با خارج شدن نیروهای متفقین از خاک ایران به پایان رسید (18)، گویا این نشریه را تاسیس کرده بودند که همزمان با حضور نظامی و سیاسی خود در خاک ایران، فرهنگ و سبک زندگی خود را نیز از طریق ترویج و تبلیغ برای فیلمهای هالیوودی (که به تعبیری ویترین فرهنگ غرب به حساب میآید) در اعتقادات و باورهای مردم این سرزمین نفوذ داده و از این طریق حضور خویش در سرزمین ما را سهلتر و آسانتر نمایند. وقتی با تصاویر و اخبار و گزارشهای فیلمهای هالیوودی، خود را نماینده همان هنرپیشهها و فضاهای پرزرق و برق هالیوود نشان میدادند، طبعا مخاطبان آن فیلمها و تصاویر و گزارشها، آسان تر حضصورشان را در آب و خاک خود تحمل میکردند! آن هم در سالهایی که سالنهای سینمای ایران در تیول فیلمهای اروپایی و آمریکایی بود و انواع و اقسام تصاویر هنرپیشگان آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی بر تابلوی این سالنها نقش میبست.
سالهای پس از اشغال
با آغاز مجدد تولید در سینمای ایران که از سال 1327 شروع شد و به دوره دوم تاریخ این سینما معروف گشت، دوباره زمینههای انتشار نشریات سینمایی فراهم شد. این بار صاحب نشریه در واقع نخستین تولیدکننده این بخش از تاریخ سینمای ایران نیز به شمار میآمد. دکتر اسماعیل کوشان که با تاسیس استودیو میترا فیلم و تهیه فیلم «طوفان زندگی» در سال 1327، آغازگر تولید در آن برهه به شمار آمد و سپس نیز با تاسیس پارس فیلم یکی از اصلیترین استودیوهای تولید فیلم فارسی را به وجود آورد (19)، صاحب امتیاز و مدیر نشریهای به نام «عالم هنر» بود که جمعه 22 شهریور 1330، اولین شماره آن منتشر شد. نشریهای که دفتر آن در همان استودیو پارس فیلم قرار داشت. (20)
اما کوشان را نیز میتوان عقبه و اخلاف همان ارتشهای اشغالگری به شمار آورد که چند سال قبل پس از بهرهکشی استعمارگرانه از سرزمین ایران و روا داشتن ظلم و ستمهای بیشمار در حق مردم آن، خاک این کشور را ترک کرده بودند. او در زمره باند 3 نفره بهرام شاهرخ محسوب میشد که در دوران اشغال از سوی متفقین ماموریت داشتند تا در رادیو برلین نفوذ کرده و حتی با فحاشی به رضاخان و کشورهای متفق، بتوانند نقشههای آنها را عملی سازند. (21) از همین روی وقتی در همان زمان اشغال به کشور بازگشتند، به هیچوجه مورد تعرض نیروها و ارتش متفقین قرار نگرفته و با طیب خاطر و حمایت همان نیروها، در مراکز دولتی و حکومتی مشغول کار شدند. فیالمثل کار بهرام شاهرخ تا آنجا پیش رفت که بنا به نوشته سردنیسرایت (نخستین کاردار انگلیس پس از کودتای 28 مرداد) به همراه ارنست پرون (یار غار شاه و از بنیانگذاران تشکیلات فراماسونری در سالهای پس از کودتا در ایران) پیک مخصوص دربار برای سفارت انگلیس شده بود و پیغامهای سری شاه را برای سفارت میبرد. (22)
اسماعیل کوشان نیز پس از بازگشت به ایران ابتدا با مساعدت بخش به اصطلاح فرهنگی ارتش بریتانیا، استودیوی دوبلاژ به راه انداخت تا با دوبله فیلمهای وارداتی از آمریکا و اروپا، خوراک سالنهای سینمای تحت نظارت متفقین را تامین نماید و پس از آن به توصیه اسدالله رشیدیان (عامل سفارت انگلیس و از عناصر اصلی کودتای 28 مرداد 1332) که از دوستان نزدیکش بود(23)، اولین استودیوی فیلمسازی را به نام میترا فیلم در سال 1327 با کمک و سرمایه برخی از بنیانگذاران کلوپهای روتاری در ایران از جمله طاهر ضیایی و اسفندیار یگانگی تاسیس کرد. (24) بعد از میترا فیلم وی، استودیو پارس فیلم را نیز با سرمایه گروهی از یهودیان صهیونیست مانند سلیم سومیخ، سلمان هوگی و شرکایش (که بعدا همگی به اسرائيل رفتند) برپا نمود. (25) استودیویی که عامل تولید بخش اعظم سینمای مبتذل موسوم به فیلمفارسی و رواج فضای کاباره و کافه و در نتیجه فساد و فحشاء در جامعه آن روز بود.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
«... وقتی با کمال شعف برای فراگرفتن تمدن مغرب زمین به اروپا رهسپار میشویم و مخارج زیاد تحمل مینماییم، امروز جنگ وسیله شده است که قسمتی از این تمدن به کشور ما بیاید...»
به یاد دیالوگهای معروف مکالمه مدیر گراندهتل با رضا خوشنویس در سریال تلویزیونی «هزار دستان» میافتیم که هنگام گلایه رضا خوشنویس به حضور ارتشهای متفقین در خیابانهای تهران میگوید: «مدیر داخلی: شما میتوانید تمام روز شاهد یه کارناوال باشکوه باشین. نماینده ارتشهای دنیا، با اونیفورمهای جالب، در کنار ایرانیهایی که رفته رفته شبیه اروپاییها میشن، چهره شهر رو شادابتر کرده.
خوشنویس: در روزهای اشغال پایتخت، چهره شهر شادابتره؟!
مدیرداخلی: تصور بنده اینه که ورود ارتشهای بیگانه، برای مردم ایران یک توفیق اجباریه که در رویه زندگی اجتماعی اونها تاثیر فوقالعادهای دارد. خلقیات اروپاییها، خصوصا آمریکاییها که باید سرمشق ملت ما باشن، جز از طریق برخورد میسر نبود. چون عامه مردم بضاعت سفر فرنگ رو که ندارن...»
هولیوود در سالهای بعد نقش سیاسی خود را در جهت تبلیغ و پروپاگاندا برای رژیم شاه نیز ایفا نمود و در کنار چاپ تصاویر نیمهبرهنه هنرپیشگان زن، در شماره هشتم خود به چاپ عکس بزرگی از همسر شاه، فوزیه در صفحه اول خود اقدام کرد و چند صفحه میانی هم به تصاویر بزرگ شاه و فوزیه و اشرف اختصاص یافت (و برای نخستین بار با تهیه این عکسها توسط عکاسان و فیلمبرداران انگلیسی، حضور انگلیسیها در مجله هولیوود به طور رسمی آشکار شد) و در شماره بیست و چهارم همراه با خبر عروسی ولیعهد انگلیس، تصویر بزرگی از وی را در صفحه دوم خود به چاپ رساند که هیچ ارتباطی با سینما و هنر نداشت و آشکارا نشانگر موضعگیری سیاسی آن در کنار ادعاهای هنری و فرهنگی بود!(16)
در همین حال این نشریه به طور علنی از سانسور فیلمها به نفع رژیم سلطنتی دستنشانده خارجی که شدیدا مورد حمایت متفقین اشغالگر بود، دفاع میکرد. فیالمثل در مقالهای به تاریخ 15 اردیبهشت 1324 مینویسد:
«...امروز چون شهربانی در امور سینماها و تماشاخانهها مداخله ندارد، اگر فیلمهایی بدون اجازه نمایش داده شود، پس از آنکه مدتی از نمایش آن گذشت و شخص وطنپرستی متوجه شد، پس از شکایت شاید آن فیلم سانسور شده و مانع از نمایش آن شوند...» (17)
عمر نشریه هولیوود با خارج شدن نیروهای متفقین از خاک ایران به پایان رسید (18)، گویا این نشریه را تاسیس کرده بودند که همزمان با حضور نظامی و سیاسی خود در خاک ایران، فرهنگ و سبک زندگی خود را نیز از طریق ترویج و تبلیغ برای فیلمهای هالیوودی (که به تعبیری ویترین فرهنگ غرب به حساب میآید) در اعتقادات و باورهای مردم این سرزمین نفوذ داده و از این طریق حضور خویش در سرزمین ما را سهلتر و آسانتر نمایند. وقتی با تصاویر و اخبار و گزارشهای فیلمهای هالیوودی، خود را نماینده همان هنرپیشهها و فضاهای پرزرق و برق هالیوود نشان میدادند، طبعا مخاطبان آن فیلمها و تصاویر و گزارشها، آسان تر حضصورشان را در آب و خاک خود تحمل میکردند! آن هم در سالهایی که سالنهای سینمای ایران در تیول فیلمهای اروپایی و آمریکایی بود و انواع و اقسام تصاویر هنرپیشگان آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی بر تابلوی این سالنها نقش میبست.
سالهای پس از اشغال
با آغاز مجدد تولید در سینمای ایران که از سال 1327 شروع شد و به دوره دوم تاریخ این سینما معروف گشت، دوباره زمینههای انتشار نشریات سینمایی فراهم شد. این بار صاحب نشریه در واقع نخستین تولیدکننده این بخش از تاریخ سینمای ایران نیز به شمار میآمد. دکتر اسماعیل کوشان که با تاسیس استودیو میترا فیلم و تهیه فیلم «طوفان زندگی» در سال 1327، آغازگر تولید در آن برهه به شمار آمد و سپس نیز با تاسیس پارس فیلم یکی از اصلیترین استودیوهای تولید فیلم فارسی را به وجود آورد (19)، صاحب امتیاز و مدیر نشریهای به نام «عالم هنر» بود که جمعه 22 شهریور 1330، اولین شماره آن منتشر شد. نشریهای که دفتر آن در همان استودیو پارس فیلم قرار داشت. (20)
اما کوشان را نیز میتوان عقبه و اخلاف همان ارتشهای اشغالگری به شمار آورد که چند سال قبل پس از بهرهکشی استعمارگرانه از سرزمین ایران و روا داشتن ظلم و ستمهای بیشمار در حق مردم آن، خاک این کشور را ترک کرده بودند. او در زمره باند 3 نفره بهرام شاهرخ محسوب میشد که در دوران اشغال از سوی متفقین ماموریت داشتند تا در رادیو برلین نفوذ کرده و حتی با فحاشی به رضاخان و کشورهای متفق، بتوانند نقشههای آنها را عملی سازند. (21) از همین روی وقتی در همان زمان اشغال به کشور بازگشتند، به هیچوجه مورد تعرض نیروها و ارتش متفقین قرار نگرفته و با طیب خاطر و حمایت همان نیروها، در مراکز دولتی و حکومتی مشغول کار شدند. فیالمثل کار بهرام شاهرخ تا آنجا پیش رفت که بنا به نوشته سردنیسرایت (نخستین کاردار انگلیس پس از کودتای 28 مرداد) به همراه ارنست پرون (یار غار شاه و از بنیانگذاران تشکیلات فراماسونری در سالهای پس از کودتا در ایران) پیک مخصوص دربار برای سفارت انگلیس شده بود و پیغامهای سری شاه را برای سفارت میبرد. (22)
اسماعیل کوشان نیز پس از بازگشت به ایران ابتدا با مساعدت بخش به اصطلاح فرهنگی ارتش بریتانیا، استودیوی دوبلاژ به راه انداخت تا با دوبله فیلمهای وارداتی از آمریکا و اروپا، خوراک سالنهای سینمای تحت نظارت متفقین را تامین نماید و پس از آن به توصیه اسدالله رشیدیان (عامل سفارت انگلیس و از عناصر اصلی کودتای 28 مرداد 1332) که از دوستان نزدیکش بود(23)، اولین استودیوی فیلمسازی را به نام میترا فیلم در سال 1327 با کمک و سرمایه برخی از بنیانگذاران کلوپهای روتاری در ایران از جمله طاهر ضیایی و اسفندیار یگانگی تاسیس کرد. (24) بعد از میترا فیلم وی، استودیو پارس فیلم را نیز با سرمایه گروهی از یهودیان صهیونیست مانند سلیم سومیخ، سلمان هوگی و شرکایش (که بعدا همگی به اسرائيل رفتند) برپا نمود. (25) استودیویی که عامل تولید بخش اعظم سینمای مبتذل موسوم به فیلمفارسی و رواج فضای کاباره و کافه و در نتیجه فساد و فحشاء در جامعه آن روز بود.
منابع در دفتر روزنامه موجود است