kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۳۳
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۵

جلوه‌ای از آموزه‌های نورانی رسول اکرم(ص)


 محمدمهدی رشادتی

از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمود: کسی که گرفتاری خود را به مردم بگوید و انتشار دهد از صابران نیست. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
 انما اشکوبثی و حزنی الی الله
 از امام باقر(ع) پرسیدند معنای صبر جمیل چیست؟ فرمود: صبری که در آن شکایت خود را پیش مردم مطرح نکنیم.
 شکایت به خلق، ممنوع!
پیامبر(ص) فرمود: لاتشکون الله الی الخلق تکن اکرم الناس. رسول خدا(ص) در پاسخ به مردی که پرسید: دوست دارم گرامی‌ترین انسان باشم، فرمود: از خدا پیش مردم شکایت نکن، در آن صورت گرامی‌ترین آنان خواهی بود. (میزان الحکمه ج2 ص 876)
مرحوم آیت‌الله مشکینی می‌نویسند: شکایت اگر به درگاه خدا و به بنده مؤمن او باشد، خوب است. خواه از ستم مردم باشد یا از ناملایمات روزگار. اما شکایت از خدا و از حوادثی که به خدا مربوط است، اگر به مؤمن باشد نکوهشی ندارد و اگر به غیرمؤمن باشد، نکوهیده است. (درسهایی از اخلاق ص 193) در روایت داریم، هر که به برادر مؤمن خود شکایت کند به خدا شکایت کرده و هر که به غیر برادر مؤمن خود شکایت کند از خدا شکایت کرده است. نیز فرمودند: هرگاه مسلمان در تنگنا قرار گرفت از پروردگار خود شکایت نکند بلکه به درگاه پروردگارش شکایت نماید که کلید کارها و تدبیر آنها در دست اوست. (همان) در روایت داریم:  هر که به روزی‌ای که خدا برای او تقسیم کرده راضی نباشد و شکایت نزد دیگران برد و صبر ننماید و اجر آن را از خدا نخواهد، هیچ عمل نیکی از او بالا نرود و خداوند بر او خشمگین است مگر آنکه توبه کند. (همان ص 194)
از امام باقر(ع) پرسیدند معنای صبر جمیل چیست؟ فرمود: صبری که در آن شکایت خود را پیش مردم مطرح نکنیم. یک روز ابراهیم خلیل(ع) حضرت یعقوب(ع) را برای حاجتی پیش یک عابد فرستاد. عابد وقتی او را دید خیال کرد خود ابراهیم(ع) است. پرید و او را در آغوش گرفت سپس گفت: مرحبا به خلیل الرحمان.
یعقوب(ع) گفت: من یعقوب هستم نه ابراهیم. راهب گفت: پس چرا اینقدر تو را پیر می‌بینم. چه چیز تو را اینطور پیر کرده است؟ یعقوب پاسخ داد: غم و اندوه و مرض. هنوز یعقوب به دم در منزل عابد نرسیده بود که خدا به او وحی کرد، ای یعقوب، شکایت مرا پیش بندگان من بردی؟ یعقوب همان‌جا روی چهارچوبه در به سجده افتاد، در حالی که می‌گفت: پروردگارا دیگر این را تکرار نمی‌کنم. خدا هم وحی فرستاد که این بار تو را آمرزیدم. از آن به بعد هر چه ناملایمات دنیا به وی روی می‌آورد به احدی شکایت نمی‌برد جز اینکه یک روز گفت: من از غم و اندوه خود به درگاه خدا شکایت می‌کنم: انما اشکو بثی و حزنی الی الله- یوسف 86 (المیزان ج11 ص 329)
از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمود: کسی که گرفتاری خود را به مردم بگوید و انتشار دهد از صابران نیست. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: انما اشکوبثی و حزنی الی الله (همان ص 330)
از احنف نقل کرده‌اند: به عمویم صعصعه از درد شکم شکایت کردم. مرا منع کرد، آنگاه گفت: برادرزاده هرگاه به تو گرفتاری‌ای روی آورد، نزد کسی شکایت نکن. زیرا مردم دو دسته‌اند: یک دسته دوستند، ناراحت می‌شوند و یک دسته دشمنند، خوشحال می‌گردند. آنچه را که درگیر آن هستی نباید نزد مخلوقی مثل خودت شکایت کنی که او قادر نیست از خودش چنان گرفتاری را دفع کند، بلکه نزد کسی شکایت کن که تو را مبتلا کرده است. زیرا او قادر است گرفتاری تو را برطرف سازد. پسر برادرم! چهل سال است که با یکی از این دو چشمم هیچ دشت و بیابانی را ندیده‌ام ولی درباره آن حتی همسرم و هیچ کسی از خانواده‌ام خبر ندارد. (مجموعه ورام ج1 ص 125)
روزی عیسی(ع) گرفتار باران شدید شد و در پی یافتن مکانی به عابدی که مشغول نماز بود، رسید. به او گفت: بیا با هم دعا کنیم تا باران بایستد. مرد گفت: چگونه دعا کنم در حالی که چهل سال در اینجا مشغول عبادت و توبه هستم و هنوز معلوم نیست توبه‌ام قبول شده است یا نه؟ زیرا از خدا خواسته‌ام نشانه قبولی توبه‌ام فرستادن یکی از پیامبران به اینجا باشد. عیسی(ع) فرمود: توبه‌ات قبول شد. چون من پیامبر هستم. بگو چه گناهی کرده‌ای؟ گفت: روزی از تابستان بیرون آمدم هوا بسیار گرم بود، گفتم: عجب روز گرمی است، (که نوعی شکایت از خداست) (معراج السعاده ص 651)
نتیجه همنشینی با خوبان
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمود: اسعد الناس من خالط الکرام من غیره. رفاقت و همکاری با کریمان و افراد بزرگوار و دوری جستن از اشخاص پست، آدمی را از جمله سعادتمندترین آنان قرار می‌دهد. (فرهنگ سخنان پیامبر اکرم(ص) ص 73)
درجایی دیگر حضرت می‌فرمایند: انسان در دینداری از دوست خود تاثیرپذیری دارد، پس آدمی باید بنگرد و اندیشه کند که چه کسی را برای دوستی انتخاب می‌کند. (همان ص 456)
و نیز فرمودند: بهترین فرد از میان شما کسی است که هرگاه او را می‌بینید، دیدار او شما را به یاد خدای بزرگ می‌اندازد. (همان ص 725)
همنشین اهل معنی باش تا
هم عطا یابی و هم، باشی فتا (مثنوی دفتر1شماره 711)
امیرالمؤمنین علی(ع) تاکید می‌کنند: بپرهیز از اینکه دشمنان خدا را دوست بداری یا دوستی خود را برای کسانی جز اولیاء خدا خالص گردانی، که قطعا هرکس مردمی را دوست بدارد با آنها نیز در قیامت محشور خواهد شد. (غررالحکم ج 1 ص 217) و نیز می‌فرمایند: با کفار دوستی نکنید و با نادان مصاحبت و همراهی ننمائید. (همان ص 222) و در جای دیگر می‌فرمایند: بیشترین صلاح و درستی، در همنشینی با خردمندان و صاحبدلان است. (میزان‌الحکمه ج 2 ص 571)
به قول سعدی: هرکس با بدان نشیند نیکی نبیند.
گرنشیند فرشته‌ای با دیو
وحشت آموزد و خیانت و ریو
از بدان نیکویی نیاموزی
نکند گرگ، پوستین دوزی (گلستان ص 163)
وی ادامه می‌دهد که هرکس با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان نیز در او اثر نکند، به طریقت ایشان متهم گردد. و اگر به خراباتی رود به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن.
رقم برخود به نادانی کشیدی
که نادان را به صحبت برگزیدی
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا فرمود با نادان مپیوند
که گر دانای دهری خر بباشی
وگر نادانی، ابله‌تر بباشی (همان ص 171)
در کتاب عین‌الیقین مرحوم فیض کاشانی آمده است: بنده‌ای در قیامت بدی‌هایش بر خوبیهایش بچربد. او را به سوی دوزخ برند. از جانب حق به جبرئيل خطاب رسد: بنده‌ام را دریاب و از او بپرس در دنیا آیا با علما نشسته تا به شفاعت آنان، او را بیامرزم؟ گناهکار گوید: نه. آیا سر یک سفره با عالمی نشسته؟ گوید: نه. آیا درجایی که عالمی نشسته بود نشسته؟ گوید: نه. آیا با عالمی همنام است؟ گوید: نه. آیا دوست کسی بوده که عالم دوست بوده باشد؟ گوید: آری. خطاب می‌رسد: ای جبرئيل، او را به لطف خویش بخشیدیم، مورد نوازشش قرارده و به بهشت درآور. (عبرت‌آموز ص 157)
گر تو سنگ صخره و مرمر شوی
چون به صاحبدل رسی، گوهر شوی
مهر پاکان در میان جان نشان
دل مده الا به مهر دلخوشان
(مثنوی- دفتر 1 شماره 722-723)