گشتوگذاری در بازار حراجیها و استقبال مردم (بخش پایانی) (گزارش روز)
رونق حراجی با نظارت و ارتقای کیفیت (گزارش روز)
حسن آقایی
... حراجیهای کالاها را میشود دریچهای برای دلخوشی و یا احساس طعم چند تومان ارزانی نرخ برخی اقلام مایحتاج تلقی کرد که در بیکرانگی قیمتهای سنگین در برابر حقوق اکثریت مردم و انبوه نیازهای حیاتی، گشوده میشود که زیاد هم ماندگار نمیماند. اگرچه به مصداق کاچی به از هیچی است.
حراجی کالای فصل، مردم را جذب بازار خود میکند و انرژی به کسب و کار میدهد.
حراجی کالاهای پوشاک و غیره همواره مورد توجه قشرهای مختلف جامعه به ویژه حقوق بگیران ثابت و کم درآمدها بوده است و درعین حال مردم استقبال کننده از این نوع فروش انتظار آن را ندارند که چون کالایی حراج است، بدون کیفیت باشد. در بخش پایانی این سری گزارش، نظرات طیفهای برخی دیگر از شهروندان، فروشندگان و کارشناسان را باهم میخوانیم.
... اصل سرمایه برگردد
جلوی در ورودی مغازه ایستاده است، میگوید تولیدکننده و فروشنده پوشاک است. دلیل حراج پوشاک را میپرسم. پاسخش نظیر برخی همکارانش این است که فروش بیشتر است و کیفیت کالای حراجی با اجناس فروش متداول و معمول فرق ندارند. بعد داخل مغازه میرود و ادامه گفتوگو را به همکارش «امید قانع» میسپارد. او علت حراج پوشاک را ته جنس مانده از فصل و زیر قیمت اولیه فروش میگوید و این که اصل سرمایه برگردد اما میافزاید مردم به لحاظ وضعیت نامناسب اقتصادیشان در زمان حراجی هم چندان استقبال نمیکنند.
تعریف این فروشنده درباره شرایط حراج کردن کالا همان نظر همکاران دیگرش است با این اشاره که در اتحادیه درصد تخفیف و سایر ضوابط حراج ثبت میشود.
کاهش قیمت، جنس خوب، نظارت
باور یک کارمند در زمینه حراج کالا در هر فصل سال این است که اگر درصد کاهش قیمت و اجناس خوب با پشتوانه نظارت صنفی اطمینان بخش عمومی باشد، مقداری کمک به هزینه خریدار است.
«غفاری» در ارتباط با همینگونه موضوع، تعریف میکند چند مغازهدار فروشنده پوشاک تریکو، کفش و کیف و خواروبار فروش در چند منطقه شهر دیده و میشناسد که در طول سال بدون آن که تبلیغ کنند پرمشتری هستند. علت این رونق همیشگی جدای از بیان مشتریان، منصف بودن، صداقت و خلق خوش آنان است که نمونههایی از اخلاق خوب برخی کاسبهای قدیمی است که کار و شغلشان نوعی خدمت خالصانه به مردم بوده است. وی همچنین از یک خواروبار فروشی سالخورده میگوید که در وضعیت سخت اقتصادی دیده است که هر نوع جنس موجود با نرخ گذشته عرضه میکرده است.
از طرف دیگر امروزه میبینیم برخی روی تابلو سردر دکانشان شعار- ارزان فروشی، به قیمت عمده فروشی، به نرخ بازار، ارزانتر از هرجا و...، نوشته و تبلیغ میکنند. به نظر او تجربه مردم در این موارد میتواند ملاک عمل باشد. او میگوید ضربالمثل معروفی است که میگوید: «مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید.» از «غفاری» میپرسم خود از حراج کالا خرید میکند؟ اظهار میکند کالایی که لازم داشته باشم چه شخصی چه برای خانواده ترجیح میدهم از مغازههای حراجی تهیه کنم چون مدیریت شده و دارای رعایت ضوابط و مجوز صنفی میباشند.
نرخها کارمندی نیست
یک خانم کارمند، اگرچه بر کیفیت پوشاک تأکید دارد ولی قیمت آن را مناسب اقتصاد کارمندی نمیخواند.
وی که تمایل ندارد نام خود را بیان کند به اتفاق فرزندش به یک فروشگاه حراج لباس آمده است، میگوید: پیشتر به مغازههای پوشاک در دو منطقه شرق و مرکز تهران رفته نرخهای حراجی پایین بوده اما کیفیت کالا درخور نبوده است. او حالا که از مغازههایی در یک خیابان شمال غربی دیدن کرده اظهار میکند کیفیت پوشاک حراجی خوب ولی نرخها برای کارمندها بالاست.» نظر وی درباره علت حراج کالا این است: «در بعضی جاها کالاها با کیفیت پایین و مانده در فصل و یا تک سایز به حراج گذاشته میشود.»
شرایط مجوز؛ تعادل اقتصاد
«شرایط مجوز حراج کالای ضابطهمند و کنترل شده تا حدی میتواند تعادل و توازن اقتصاد خرد برای فروشندگان و خریداران این نوع کالا را فراهم کند.»
«مجید شهرستانی» فارغالتحصیل اقتصاد با بیان این نظر در برابر پرسشم مبنی بر این که چه ارزیابی اقتصادی از عرضه و مصرف کالای حراج دارد، بیشتر توضیح میدهد: «در چنین داد و ستدی از یک سو منفعت عرضه فراوان، سریع و دستیافت نقدینگی بدون فاصله و زمانبری برای فروشنده حاصل میشود. از طرف دیگر میزان درصدهای حراج برای اقتصاد خانواده و اشخاص دیگر به عنوان خریدار مقرون به صرفه است. در این میان احتمال اجحاف و گرانفروشی و یا بهطور کلی قیمتهای آزاد، خنثیسازی میشود. مایلم اضافه کنم که چه خوب است پروژههای حراج کالا به هر منطقه و ناحیه شهری توسعه یابند که محاسنی دارد نظیر جلوگیری از اتلاف وقت رفت و آمد به نقاط دور و پراکنده و هزینههای جانبی، ولی مشهود است که چنین نیست حتی در شرایط معمول خرید کالا نیز مشاهده میشود اعضای خانواده و یا عدهای خویشاوند برای تهیه مایحتاج خود مسیر چندین خیابان، بازار، پاساژ و فروشگاه را به اصطلاح زیرپا میگذارند، میگردند تا فرضاً کفش، کیف، پارچه، لباس، مبلمان، لوازم خانگی و... را با هر قیمت خواسته یا ناخواسته خریداری کنند. گاه از صبح تا بعدازظهر وقت میگذارند و هزینه ایاب و ذهاب را متحمل میشوند و یا عدهای با وسیله نقلیه شخصی در ترافیک سنگین، خسته و کلافه میشوند تا جایی مناسب برای خریدشان پیدا کنند. اما چنانچه برنامهریزیهای حراج با رعایت ضوابط رسمی گسترش یابد، بخشی از مخارج جانبی خریدار کاسته خواهد شد و رونق کالای حراج با سود کم، متحول میگردد.»
لازم و ملزوم بودن اقتصاد خرد و کلان
این کارشناس اقتصاد در جمعبندی توضیح و تفسیر نظراتش با محوریت مقولات حراج کالاها اظهار میکند: «چنانچه در اقتصاد خرد به هر شیوه شایسته، نرخها منصفانهتر و کیفیت با ثباتتر باشند و واحدهای صنفی خودجوشتر عمل کنند، گمان دارم دو فرآیند شاخص حاصل خواهد شد. یک: گردش سرمایهگذاریها همواره پررونق خواهد شد. دوم: چرخه اقتصاد کلان انرژی بیشتری خواهد یافت چراکه واحدهای صنفی طبیعتاً با اقتصاد کلان لازم و ملزوم همدیگرند. به تعریف دیگر هر واحد صنفی در قالب اقتصاد خرد به نوعی نمایندگی اقتصاد کلان محسوب میشود.»
کیفیت کالای حراج؛ کیفیت فروش آزاد
مدیر داخلی یک فروشگاه بزرگ پوشاک، دلایل حراج را تغییر فصل یا تک سایز بودن میداند و میگوید که در انتهای فصل معمولاً مدلهای جدید جایگزین و عرضه خواهند شد.
«فتاحی» اظهار میکند: «بهطور کامل اجناس به حراج گذاشته شده و نیز به هیچوجه کیفیت کالا با آنچه پوشاک در شرایط معمول عرضه شده فرق نمیکند.» وی با اشاره به میزان مبلغ حراج یک کت و شلوار، میگوید: «قیمتهای حراج مصوبه شرکتی است و نیز واقعی بودن نرخهای حراج را اتحادیه نظارت میکند.» میپرسم رویکرد مردم به خرید کالای حراج چطور است، میگوید: «مردم قطعاً از حراج پوشاک استقبال میکنند مخصوصاً اگر کار با برند خاص و کیفیت باشد. معمولاً مردم توقع دارند کالای با نرخ ارزان ولی دارای کیفیت خریداری کنند و این خواست برای اقشار جامعه جا افتاده است.»
بازارچههای ارزان فروشی برای کم درآمدها
«کار حراجیها خوب است چون 10-20 تومان، کمتر و یا بیشتر بسته به مبلغ جنس، تخفیف داده میشود، چون اگر چیزی که نیازمان باشد در این موقع حراج نخریم، بعداً از همان میزان تخفیف هم محروم میشویم.» این هم نظر یک شهروند به نام «حیدرخانی» کارگر بنایی است. او میگوید: «قیمتهای خورد و خوراک که پایین نمیآید، هزینهها در هرقسمت، چه خرج درس و مدرسه بچهها، کرایه ماشین، کرایه منزل و چه رخت و لباس، بنابراین تنها فرصت، همین حراج کفش و پوشاک است که چند روزی هست و غنیمت است که لااقل بچهها لباس و کفش نو عید میخرند و خوشحال میشوند. نظر من این است که مسئولان کاری کنند که مکانهای حراجیها دائمی باشد یا دستکم بازارچههای ارزان فروشی درست کنند که به مردم کم درآمد کمک شود.»
«همتی» بازنشسته فرهنگی، پاسخ سؤالم که چه نظری درخصوص حراج کالای فصل دارد را با این جمله شروع میکند: «کاسب حبیب خداست.» بعد: «این کلام ورد زبان مردم سالهای دور بوده است که همین جمله باعث اعتبار کاسب و اطمینان مشتریها میشده است.» تبسمی چهرهاش را فرا میگیرد، اندکی مکث میکند. بعد میگوید: «حقیقت امر این است که معنویت برکت ارزان فروشی نزد برخی تبدیل به مادیات شده است. اما نظرم درمورد حراج کالای فصل این است که کار نیکی است چون کمک ولو اندک به هزینه خانوادههاست.
درآمد و حقوق ماهانه بسیاری از مردم کم و ثابت و هزینهها گزاف است. در چنین حال و هوایی، ارزانفروشی چند صباح در قالب حراج اجناس فرصت خوب و غنیمتی است، اما موضوع کیفیت حراجی حائز اهمیت است. در این شیوه کار نباید تنها توجه به مبلغ مختصر کاهش قیمت باشد. این را، هم فروشنده و هم خریدار باید رعایت کنند. خدای ناکرده آن مثل قدیمی: -هر چیز ارزان بیعلت نیست- در کار نباشد.»
جای خالی اتحادیه...
از روز شنبه 92/11/5 تا 92/11/14 هر روز کاری اداری چند بار به تلفن ثابت (تلفنگویا) اتحادیه صنف تولیدکنندگان پوشاک و فروشندگان پوشاک تهران زنگ زدم تا بتوانم چند دقیقهای درباره وضعیت حراج کالای پوشاک گفتوگویی داشته باشم اما مخاطب (تلفن گویا) فقط حوزههای کاری اتحادیه را با خوانش یک....، دو....، سه.... و....، ازبر میکند و بعد میگوید: لطفاً چند لحظه منتظر بمانید! بعد چند لحظه همین جمله تکرار میشود و سرانجام ارتباط قطع میشود! ناچار به همراه مسئول اتحادیه زنگ میزنم که گوشیشان در اختیار شخص دیگری است. برای او هم سوژه گزارش را میخوانم، میگوید: آقای... در سفر اداری است. شماره موبایل خواست که شماره تلفن ثابت سرویس گزارش روز را هم برایش میخوانم. بعد میگوید خانم... نتیجه را اطلاع میدهد، دو سه روز دیگر گذشت، به شماره تلفن خانم... زنگ زدم. بوق آزاد میزد و کسی پاسخگو نبود.
... حراجیهای کالاها را میشود دریچهای برای دلخوشی و یا احساس طعم چند تومان ارزانی نرخ برخی اقلام مایحتاج تلقی کرد که در بیکرانگی قیمتهای سنگین در برابر حقوق اکثریت مردم و انبوه نیازهای حیاتی، گشوده میشود که زیاد هم ماندگار نمیماند. اگرچه به مصداق کاچی به از هیچی است.
حراجی کالای فصل، مردم را جذب بازار خود میکند و انرژی به کسب و کار میدهد.
حراجی کالاهای پوشاک و غیره همواره مورد توجه قشرهای مختلف جامعه به ویژه حقوق بگیران ثابت و کم درآمدها بوده است و درعین حال مردم استقبال کننده از این نوع فروش انتظار آن را ندارند که چون کالایی حراج است، بدون کیفیت باشد. در بخش پایانی این سری گزارش، نظرات طیفهای برخی دیگر از شهروندان، فروشندگان و کارشناسان را باهم میخوانیم.
... اصل سرمایه برگردد
جلوی در ورودی مغازه ایستاده است، میگوید تولیدکننده و فروشنده پوشاک است. دلیل حراج پوشاک را میپرسم. پاسخش نظیر برخی همکارانش این است که فروش بیشتر است و کیفیت کالای حراجی با اجناس فروش متداول و معمول فرق ندارند. بعد داخل مغازه میرود و ادامه گفتوگو را به همکارش «امید قانع» میسپارد. او علت حراج پوشاک را ته جنس مانده از فصل و زیر قیمت اولیه فروش میگوید و این که اصل سرمایه برگردد اما میافزاید مردم به لحاظ وضعیت نامناسب اقتصادیشان در زمان حراجی هم چندان استقبال نمیکنند.
تعریف این فروشنده درباره شرایط حراج کردن کالا همان نظر همکاران دیگرش است با این اشاره که در اتحادیه درصد تخفیف و سایر ضوابط حراج ثبت میشود.
کاهش قیمت، جنس خوب، نظارت
باور یک کارمند در زمینه حراج کالا در هر فصل سال این است که اگر درصد کاهش قیمت و اجناس خوب با پشتوانه نظارت صنفی اطمینان بخش عمومی باشد، مقداری کمک به هزینه خریدار است.
«غفاری» در ارتباط با همینگونه موضوع، تعریف میکند چند مغازهدار فروشنده پوشاک تریکو، کفش و کیف و خواروبار فروش در چند منطقه شهر دیده و میشناسد که در طول سال بدون آن که تبلیغ کنند پرمشتری هستند. علت این رونق همیشگی جدای از بیان مشتریان، منصف بودن، صداقت و خلق خوش آنان است که نمونههایی از اخلاق خوب برخی کاسبهای قدیمی است که کار و شغلشان نوعی خدمت خالصانه به مردم بوده است. وی همچنین از یک خواروبار فروشی سالخورده میگوید که در وضعیت سخت اقتصادی دیده است که هر نوع جنس موجود با نرخ گذشته عرضه میکرده است.
از طرف دیگر امروزه میبینیم برخی روی تابلو سردر دکانشان شعار- ارزان فروشی، به قیمت عمده فروشی، به نرخ بازار، ارزانتر از هرجا و...، نوشته و تبلیغ میکنند. به نظر او تجربه مردم در این موارد میتواند ملاک عمل باشد. او میگوید ضربالمثل معروفی است که میگوید: «مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید.» از «غفاری» میپرسم خود از حراج کالا خرید میکند؟ اظهار میکند کالایی که لازم داشته باشم چه شخصی چه برای خانواده ترجیح میدهم از مغازههای حراجی تهیه کنم چون مدیریت شده و دارای رعایت ضوابط و مجوز صنفی میباشند.
نرخها کارمندی نیست
یک خانم کارمند، اگرچه بر کیفیت پوشاک تأکید دارد ولی قیمت آن را مناسب اقتصاد کارمندی نمیخواند.
وی که تمایل ندارد نام خود را بیان کند به اتفاق فرزندش به یک فروشگاه حراج لباس آمده است، میگوید: پیشتر به مغازههای پوشاک در دو منطقه شرق و مرکز تهران رفته نرخهای حراجی پایین بوده اما کیفیت کالا درخور نبوده است. او حالا که از مغازههایی در یک خیابان شمال غربی دیدن کرده اظهار میکند کیفیت پوشاک حراجی خوب ولی نرخها برای کارمندها بالاست.» نظر وی درباره علت حراج کالا این است: «در بعضی جاها کالاها با کیفیت پایین و مانده در فصل و یا تک سایز به حراج گذاشته میشود.»
شرایط مجوز؛ تعادل اقتصاد
«شرایط مجوز حراج کالای ضابطهمند و کنترل شده تا حدی میتواند تعادل و توازن اقتصاد خرد برای فروشندگان و خریداران این نوع کالا را فراهم کند.»
«مجید شهرستانی» فارغالتحصیل اقتصاد با بیان این نظر در برابر پرسشم مبنی بر این که چه ارزیابی اقتصادی از عرضه و مصرف کالای حراج دارد، بیشتر توضیح میدهد: «در چنین داد و ستدی از یک سو منفعت عرضه فراوان، سریع و دستیافت نقدینگی بدون فاصله و زمانبری برای فروشنده حاصل میشود. از طرف دیگر میزان درصدهای حراج برای اقتصاد خانواده و اشخاص دیگر به عنوان خریدار مقرون به صرفه است. در این میان احتمال اجحاف و گرانفروشی و یا بهطور کلی قیمتهای آزاد، خنثیسازی میشود. مایلم اضافه کنم که چه خوب است پروژههای حراج کالا به هر منطقه و ناحیه شهری توسعه یابند که محاسنی دارد نظیر جلوگیری از اتلاف وقت رفت و آمد به نقاط دور و پراکنده و هزینههای جانبی، ولی مشهود است که چنین نیست حتی در شرایط معمول خرید کالا نیز مشاهده میشود اعضای خانواده و یا عدهای خویشاوند برای تهیه مایحتاج خود مسیر چندین خیابان، بازار، پاساژ و فروشگاه را به اصطلاح زیرپا میگذارند، میگردند تا فرضاً کفش، کیف، پارچه، لباس، مبلمان، لوازم خانگی و... را با هر قیمت خواسته یا ناخواسته خریداری کنند. گاه از صبح تا بعدازظهر وقت میگذارند و هزینه ایاب و ذهاب را متحمل میشوند و یا عدهای با وسیله نقلیه شخصی در ترافیک سنگین، خسته و کلافه میشوند تا جایی مناسب برای خریدشان پیدا کنند. اما چنانچه برنامهریزیهای حراج با رعایت ضوابط رسمی گسترش یابد، بخشی از مخارج جانبی خریدار کاسته خواهد شد و رونق کالای حراج با سود کم، متحول میگردد.»
لازم و ملزوم بودن اقتصاد خرد و کلان
این کارشناس اقتصاد در جمعبندی توضیح و تفسیر نظراتش با محوریت مقولات حراج کالاها اظهار میکند: «چنانچه در اقتصاد خرد به هر شیوه شایسته، نرخها منصفانهتر و کیفیت با ثباتتر باشند و واحدهای صنفی خودجوشتر عمل کنند، گمان دارم دو فرآیند شاخص حاصل خواهد شد. یک: گردش سرمایهگذاریها همواره پررونق خواهد شد. دوم: چرخه اقتصاد کلان انرژی بیشتری خواهد یافت چراکه واحدهای صنفی طبیعتاً با اقتصاد کلان لازم و ملزوم همدیگرند. به تعریف دیگر هر واحد صنفی در قالب اقتصاد خرد به نوعی نمایندگی اقتصاد کلان محسوب میشود.»
کیفیت کالای حراج؛ کیفیت فروش آزاد
مدیر داخلی یک فروشگاه بزرگ پوشاک، دلایل حراج را تغییر فصل یا تک سایز بودن میداند و میگوید که در انتهای فصل معمولاً مدلهای جدید جایگزین و عرضه خواهند شد.
«فتاحی» اظهار میکند: «بهطور کامل اجناس به حراج گذاشته شده و نیز به هیچوجه کیفیت کالا با آنچه پوشاک در شرایط معمول عرضه شده فرق نمیکند.» وی با اشاره به میزان مبلغ حراج یک کت و شلوار، میگوید: «قیمتهای حراج مصوبه شرکتی است و نیز واقعی بودن نرخهای حراج را اتحادیه نظارت میکند.» میپرسم رویکرد مردم به خرید کالای حراج چطور است، میگوید: «مردم قطعاً از حراج پوشاک استقبال میکنند مخصوصاً اگر کار با برند خاص و کیفیت باشد. معمولاً مردم توقع دارند کالای با نرخ ارزان ولی دارای کیفیت خریداری کنند و این خواست برای اقشار جامعه جا افتاده است.»
بازارچههای ارزان فروشی برای کم درآمدها
«کار حراجیها خوب است چون 10-20 تومان، کمتر و یا بیشتر بسته به مبلغ جنس، تخفیف داده میشود، چون اگر چیزی که نیازمان باشد در این موقع حراج نخریم، بعداً از همان میزان تخفیف هم محروم میشویم.» این هم نظر یک شهروند به نام «حیدرخانی» کارگر بنایی است. او میگوید: «قیمتهای خورد و خوراک که پایین نمیآید، هزینهها در هرقسمت، چه خرج درس و مدرسه بچهها، کرایه ماشین، کرایه منزل و چه رخت و لباس، بنابراین تنها فرصت، همین حراج کفش و پوشاک است که چند روزی هست و غنیمت است که لااقل بچهها لباس و کفش نو عید میخرند و خوشحال میشوند. نظر من این است که مسئولان کاری کنند که مکانهای حراجیها دائمی باشد یا دستکم بازارچههای ارزان فروشی درست کنند که به مردم کم درآمد کمک شود.»
«همتی» بازنشسته فرهنگی، پاسخ سؤالم که چه نظری درخصوص حراج کالای فصل دارد را با این جمله شروع میکند: «کاسب حبیب خداست.» بعد: «این کلام ورد زبان مردم سالهای دور بوده است که همین جمله باعث اعتبار کاسب و اطمینان مشتریها میشده است.» تبسمی چهرهاش را فرا میگیرد، اندکی مکث میکند. بعد میگوید: «حقیقت امر این است که معنویت برکت ارزان فروشی نزد برخی تبدیل به مادیات شده است. اما نظرم درمورد حراج کالای فصل این است که کار نیکی است چون کمک ولو اندک به هزینه خانوادههاست.
درآمد و حقوق ماهانه بسیاری از مردم کم و ثابت و هزینهها گزاف است. در چنین حال و هوایی، ارزانفروشی چند صباح در قالب حراج اجناس فرصت خوب و غنیمتی است، اما موضوع کیفیت حراجی حائز اهمیت است. در این شیوه کار نباید تنها توجه به مبلغ مختصر کاهش قیمت باشد. این را، هم فروشنده و هم خریدار باید رعایت کنند. خدای ناکرده آن مثل قدیمی: -هر چیز ارزان بیعلت نیست- در کار نباشد.»
جای خالی اتحادیه...
از روز شنبه 92/11/5 تا 92/11/14 هر روز کاری اداری چند بار به تلفن ثابت (تلفنگویا) اتحادیه صنف تولیدکنندگان پوشاک و فروشندگان پوشاک تهران زنگ زدم تا بتوانم چند دقیقهای درباره وضعیت حراج کالای پوشاک گفتوگویی داشته باشم اما مخاطب (تلفن گویا) فقط حوزههای کاری اتحادیه را با خوانش یک....، دو....، سه.... و....، ازبر میکند و بعد میگوید: لطفاً چند لحظه منتظر بمانید! بعد چند لحظه همین جمله تکرار میشود و سرانجام ارتباط قطع میشود! ناچار به همراه مسئول اتحادیه زنگ میزنم که گوشیشان در اختیار شخص دیگری است. برای او هم سوژه گزارش را میخوانم، میگوید: آقای... در سفر اداری است. شماره موبایل خواست که شماره تلفن ثابت سرویس گزارش روز را هم برایش میخوانم. بعد میگوید خانم... نتیجه را اطلاع میدهد، دو سه روز دیگر گذشت، به شماره تلفن خانم... زنگ زدم. بوق آزاد میزد و کسی پاسخگو نبود.