kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۰۵
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۱

جیمزباندهای رنگ و رو رفته در ایران! (نگاه)


دکتر زهرا طباخی
کمتر از نیم قرن پیش جاسوسی دولتی متقبل هزینه‌های جانی و مالی بسیاری بود. دولت‌ها یا باید متوسل به شیوه جاسوسی محیطی به کمک تطمیع نیروهای محلی می‌شدند یا ناچار خطر اعزام نیرو از مبدا به کشور هدف را به جان می‌خریدند. کمترین ریسک این جریان به دام افتادن جاسوسان آموزش دیده‌ای بود که تربیت‌شان برای دولت متبوع، سال‌ها هزینه برداشته بود. علاوه بر این تبعات سیاسی و حتی اقتصادی به دام افتادن جاسوس یک دولت خارجی در مقصد به طور معمول بسیار بالا بوده و هست. پس تغییر روش جمع‌آوری اطلاعات مهم شد. به همین جهت امروزه، شیوه‌های جاسوسی اجبارا تغییرات گسترده‌ای یافته است. از شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی که به صورت داوطلبانه اطلاعات جوامع مختلف را به صورت کلاسه‌بندی شده در اختیار مدیران پشت پرده می‌گذارند بگیرید تا انواع و اقسام کنفرانس‌ها و سمینارهای حقیقی و مجازی که اندکی تخصصی‌تر به پایش گروه‌های هدف می‌پردازند! آنچه در ارزیابی همه این روش‌ها ثابت باقی مانده ضرورت «تماس» با جامعه حریف است که در وزارت خارجه آمریکا به نام طرح «دیپلماسی عمومی» پنجاه و چند سال پیش ابداع شد.
«دیپلماسی عمومی» نام آبرومندانه طرح جاسوسی پیشرفته‌ از جوامع رقیب با هدف شناخت بهتر مسیرها و مکانیزم‌های اجتماعی رقباست. در واقع این طرح نسخه به روز شده «شبیخون فرهنگی» است که ابزار موازنه نرم به شمار می‌رود. هدف از موازنه نرم نیز تاثیرگذاری بر جامعه حریف بدون توسل به قدرت سخت است. واسطه این تاثیرگذاری، ارتباط‌گیری هدفمند و هوشمندانه با جامعه حریف به منظور شناخت همه‌جانبه دشمن و شناسایی ابزارهای قدرت مردمی و سیاسی آن به وسیله دیپلماسی عمومی است. در ایران، ما سال‌هاست می‌دانیم علت شکست آمریکا در طراحی نقشه‌های متعدد جنگ نرم و حتی حمله نظامی، برآمده از گزینه «عدم شناخت مردم» است. حتی تئوریسین‌های برجسته سرویس‌های جاسوسی غرب مانند فرانسه، یکی از علل عدم پیش‌بینی انقلاب اسلامی در ایران را ناشی از عدم شناخت از مردم ایران می‌دانند. بنابراین مشخص است که وقتی تئوری‌پردازان پشت پرده حاکمیت دشمن، نقص اطلاعات و خلأ شناخت از مکانیزم‌های اجتماعی یک کشور را فریاد می‌زنند، دولت‌های متخاصم، ناچار از تهیه خوراک دقیق، مناسب و به روز هستند.
حال بیندیشید در این خلأ اطلاعاتی چه کسانی از بهترین «پوشش حفاظتی» برای حضور مستقیم در خانه حریف برخوردار هستند؟ طبیعتا مردم عادی شامل اساتید دانشگاهی، تجار، صاحبان خیریه‌های مردمی، رابطین سازمان‌های بین‌المللی با رویکرد جهانی مثل سازمان ملل، کشیش‌ها و روحانیون مذهبی!...
همه این گروه‌ها می‌توانند بدون برانگیختن حساسیت شدید سیستم دفاعی- امنیتی حریف یا حتی مردم عادی، به راحتی در میان اقشار مختلف جامعه فعالیت کنند و دست اول‌ترین اطلاعات را جمع‌آوری و از وضعیت حوزه‌های مختلف اجتماعی، برآورد و تخمین ارائه دهند.
به این ترتیب، معمولی‌ترین افراد سیستم حریف در چنین شرایطی تبدیل به جاسوسانی کارکشته می‌شوند.
قطعا اکنون متوجه شده‌اید انگیزه پیرمردها و پیرزن‌هایی که به طور معمول یک دست کت و شلوار رنگ و رو رفته به تن یا یک روسری گلدار معمولی به سر، از این دانشگاه به آن دانشگاه ایرانی برای بازدید و انعقاد پیمان‌نامه علمی، دوستانه سرازیر می‌شوند، چیست! دست‌کم در طول 15 سال گذشته اتوبان دیپلماسی عمومی آمریکا به مقصد ایران به تدریج ترافیک شدیدی را به خود دیده است. و از قضا علت این موضوع پذیرشی است که از جانب دولت‌های مختلف برای آمریکایی‌ها صادر شده است. اتفاقا در هر دو دوره، افراد و گروه‌های نفوذی و منحرف در دولت‌های کشورمان مدعی اجرای طرح دیپلماسی عمومی بر آمریکایی‌ها بوده‌اند!
برای نمونه، دی 1390 روزنامه کیهان به افشاگری درباره کنفرانس مالتا پرداخت و درباره اهداف این نوع از مبادلات آکادمیک (به عنوان وجهی از پروژه دیپلماسی عمومی غرب) هشدار داد و مرداد 1391 نیز مدیر مسئول کیهان به بهانه همکاری برخی دانشگاه‌ها و اساتید ایرانی با کنفرانس ایران‌شناسی استانبول، اهداف جاسوسی دشمن را از رهگذر مشارکت در این پروژه‌ها تبیین کرد.
حال آنکه هیچ کدام از دستگاه‌های دولتی یا مراکز علمی ما مدعی مهندسی معکوس طرح پنجاه و چند ساله وزارت خارجه آمریکا نبوده‌اند. اتفاقا کماکان کنترل ارتباطات و ایجاد محدودیت در تماس مستقیم، از مهم‌ترین روش‌های مبارزه با جاسوسی محیطی آمریکا در چین و روسیه و کشورهای آمریکای جنوبی محسوب می‌شود، ولی در واقع ما، طرح ارتباط‌گیری آمریکایی‌ها را مشتاقانه با پسوند ایرانی، اجرا می‌کنیم و از این موضوع خوشحال هم هستیم! این گونه شد که نسخه‌های ایجاد تغییرات دلخواه آمریکا در جامعه ایرانی به واسطه مرور جزوه‌های دست‌نویس نیروهای میدانی این کشور در ایران در اندیشکده‌های پرشمار متخصص در موضوع ایران تهیه شد. به طور مثال مجموعه جزوات تهیه شده توسط دو زن آمریکایی که با مجوز دولت ایران در حوزه‌های علمیه قم به تهیه فیلم و گزارش مبادرت ورزیده بودند، بعد از دو سال از دانشگاه هرتزلیا اسرائیل سربرآورد!
در آخرین رویداد و کمتر از ده روز پیش، تیمی متشکل از مدیران یک سازمان مردم نهاد آمریکایی به همراه چند کشیش کلیسای باپتیست، روز 30 دی 1392، همزمان با پلمب تاسیسات هسته‌ای کشورمان با پیام صلح و دوستی دو کشور وارد ایران شدند. این گروه از سفیران غیررسمی «آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا» (USAID)  که از سابقه زیادی در اجرای طرح دیپلماسی عمومی آمریکا- بخوانید جاسوسی محیطی حرفه‌ای- برخوردارند، متاسفانه با دعوت رسمی وزارت خارجه و به میزبانی «دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی» به ایران سفر کردند.
جیمز جنینگز مدیر گروه «وجدان بین‌المللی» و از اعضا این گروه در مورد انگیزه سفر خود به تهران گفته است: «ما درصدد هستیم تا پلی میان آکادمیسین‌های آمریکایی و ایرانی برقرار کنیم تا در نتیجه آن، اعتماد متقابل میان دو کشور ایجاد شود. این اقدام گامی در راستای ایجاد توافق جامع‌تر میان تهران- واشنگتن خواهد بود»(!) وی پیش از سفر به تهران در گفت‌وگو با یک روزنامه آمریکایی تاکید کرده بود در این سفر با سیاستگذاران عرصه سیاست خارجی ایران دیدار کرده و در نشستی مشترک شرکت می‌کنند!
حال مشخص نیست تیم مذکور که نام «دانشگاهیان برای صلح» را برای خود برگزیده، چگونه موفق شده است خود را به جای «اساتید دانشگاه‌های آمریکا» به وزارت خارجه کشورمان قالب کند و اصولا چطور دستگاه سیاست خارجه، سطح اعتبار خود را در اندازه دعوت از پادوهای برنامه دیپلماسی عمومی آمریکا که در مقام «دانشگاهی» بودن آنها نیز شبهات جدی وجود دارد، کاهش داده است.
داستان عملیاتی شدن برنامه دیپلماسی عمومی در جامعه شوروی سابق در دوره جنگ سرد را در صفحات اغلب مراکز صلحی که هم‌اکنون به شکل ساختارمند و شبکه‌ای روی موضوع ایران تمرکز کرده‌اند، می‌توانید بیابید... از رهپویان صلح گرفته تا پاگواش! اتفاقا خود این مراکز به این موضوع اذعان دارند که با تمسک به تجربه موفق فروپاشی شوروی، هم‌اکنون این طرح را در ایران اجرا می‌کنند!
قطعا بی‌توجهی به رفت و آمد تیم‌های آمریکایی فعال در مناطقی از جهان که جزو اهداف نفوذ نرم و جاسوسی مدرن آمریکا محسوب می‌شوند، در درازمدت نقشه صحیحی از جوانب مختلف جامعه ایرانی در اختیار دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دشمن قرار می‌دهد. کما این که پیش از این به واسطه حضور تیم‌هایی همچون «رهپویان صلح»، «کد صورتی»، «نایاک» و «شورای ایرانیان آمریکایی» به عنوان پیش قراولان طرح «فروپاشی از درون» جزوه‌های اختصاصی تهیه شده برای کودتای مخملی در ایران (با هدف شبکه‌سازی داخلی) مستقیما از مراکز ایران‌شناسی دانشگاه‌هایی چون کلمبیا و پرینستون و هرتزلیا در اختیار مدیران عملیاتی دشمن در داخل مرزهای ایران قرار گرفت.