سیاستهای متناقض آل سعود در قبال مسئله فلسطین
بر کسی پوشیده نیست که مسئله فلسطین به یکی از مسائل اساسی جهان اسلام، فلسطینیان، اعراب وحتی جهانیان تبدیل شده است. تاریخ فلسطین نشان میدهد کشورهایی وجود دارند که از آرمان فلسطین دفاع کرده و متقابلا کشورهای دیگر از جمله عربستان، از مسئله فلسطین به عنوان یک برگه بازی در روابط خود با کشورهای منطقه و جهان استفاده کردهاند.
عربستان، نیز نگاه ابزاری به مسئله فلسطین دارد و از این مسئله برای تأمین اهداف و منافع ملی و منطقهای خود استفاده میکند. ریاض از طریق مسئله فلسطین به دنبال رهبری جهان عرب است و این موضوع به عاملی برای رقابت عربستان با ایران، مصر و ترکیه منجر شده است.همچنین موضوع فلسطین، ابزار سیطره عربستان بر سازمانها و نهادهای عربی به ویژه اتحادیه عرب است.
اما در هر صورت عربستان در سیاست خارجی خود، بیشتر تحت تأثیر است تا تأثیرگذار. اگر برای این کشور، تأثیرگذاری هم وجود داشته باشد، حداکثر در سطح مجموعه شبهجزیره عربی است. فلسطین نیز هیچ گاه اولویت اول یا مسئله اصلی سیاست خارجی عربستان سعودی نبوده است. درست است که طی سالهایی همچون ٢٠٠٢، طرحهای ابتکاری در این راستا داشته است اما اهداف دیگری را از این طرحها دنبال میکرده است.
در واقع نوعی تناقض در سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین دیده میشود. عربستان از یک سو نگاه به سلفیها و جریانهای اسلامگرای فلسطین دارد و از سوی دیگر، از حامیان اصلی تشکیلات خودگردان است. این تناقض، سیاست خارجی عربستان را در آینده دچار چالش خواهد کرد. ایران، تعیینکنندهترین شاخص در عرصه سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین میباشد. مدیریت حماس از سوی عربستان، در راستای سیاست رقابتی عربستان با ایران است و شاید همین مسئله به عنوان تغییر اصلی رویکرد عربستان به مسئله فلسطین در دوره ملک سلمان باشد.
رژیم صهیونیستی نیز بارها به صراحت و به طور موثق اعتراف کرده که عربستان نقش عمده و محوری را در جلوگیری از مسلح شدن مقاومت در غزه ایفا کرده است پیش از این نیز «رونبن یشای» تحلیلگر ارشد نظامی روزنامه یدیعوت آحارونوت برای اولین بار از همکاری عربستان با رژیم صهیونیستی در ضربه زدن به مقاومت فلسطین پرده برداشته بود.
تحلیلگران معتقدند ، سیاست خارجی عربستان سعودی، دارای سطوح مختلف و هر سطحی، دارای اولویتهای مشخص است. با توجه به اینکه عربستان داعیهدار رهبری کشورهای عربی و همچنین جهان اسلام میباشد، لذا مجموعه کشورهای عربی و اسلامی برای سعودیها از اهمیت بسزایی برخوردار هستند اما سطح اهمیت آن مسلماً از شبهجزیره عربی کمتر است .
فلسطین در سیاست خارجی عربستان، در سطح کشورهای عربی قرار دارد اما به دلیل ویژگیهای خاص، اهمیت بیشتری نسبت به دیگر کشورهای عربی برای عربستان دارد. از جمله اینکه مسئله فلسطین از نظر داخلی و همچنین در محور شبه جزیره عرب، یک مسئله تهدیدزاست. از این منظر که میتواند تنش را وارد این مناطق کند و از سوی دیگر، مسئله مشروعیت داخلی این کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل، دور نگه داشتن مسئله فلسطین از تحولات شبهجزیره، یک اولویت برای عربستان است. عربستان در تلاش است که تهدیدات مسئله فلسطین برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای شبه جزیره کم شود.
بعد رقابتی نیز مهمترین بعد سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین است. در سطح منطقه، رقابتهای منطقهای، یکی از مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار بر سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین بوده و هست. رقابت بر سر رهبری اسلامی، رهبری عربی و مسائلی از این نوع، مسئله فلسطین را برای سعودیها یک محور رقابت قرار داده است. اهمیت این مسئله پس از صلح مصر با اسرائیل کمی تنزل پیدا کرد اما باز هم رقابت وجود دارد .
باید توجه داشت که نمیتوان برای عربستان یک هویت مستقل در عرصه سیاست در نظر گرفت. عربستان در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کاملاً وابسته بوده و هست. عربستان در سیاست اعلامی خود، از مسئله فلسطین حمایت میکند اما در سیاست اعمالی، لزوماً از مسئله فلسطین حمایت نمیکند و در بسیاری از مواقع نسبت به این مسئله بیتفاوت بوده و حتی از سیاستهای رژیم صهیونیستی حمایت میکند.
در این مسئله که چه میزان امکان تغییر در سیاستهای عربستان در دوره ملک سلمان در قبال مسئله فلسطین وجود دارد، اکثر تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که این تغییر، چندان جدی نخواهد بود. اما چندین نکته قابل بحث و بررسی است و احتمال میرود که در سیاستهای عربستان در قبال مسئله فلسطین مورد توجه قرار گیرد ، طبق برخی گزارشهای سازمان اطلاعات آمریکا(سیا)، ملک سلمان از افرادی بوده که به شکلی ویژه از تکفیریها و سازمان القاعده، از افغانستان تا بوسنی و هرزهگوین حمایت بسیار زیادی میکرده است. لذا پیشبینی میشود که نگاه سلفیگری وی در آینده فلسطین پررنگ شود. از سوی دیگر برای عربستان مسائل بسیار مهمتری همچون سوریه، یمن، عراق و بحرین در عرصه سیاست خارجی وجود دارد و تغییر در قبال مسئله فلسطین در دوره ملک سلمان چندان جدی نخواهد بود.
با چنین اوضاعی، روند کلان عربستان نسبت به مسئله فلسطین تغییری نخواهد کرد ولی به تدریج تغییراتی در سطوح پایینتر ایجاد خواهد شد. تغییری در سطح کلان سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین اتفاق نمیافتد، زیرا ملک سلمان در اولین سخنرانی خود نیز اعلام کرد که همان سیاستهای اسلاف خود را دنبال خواهد کرد.
هرچند تحولاتي در موضع اصولي عربستان روي داده است و سعوديها از برقراري روابط سياسي مستقيم و آشكار با اسرائيل امتناع میکنند لیکن شاهزادههاي سعودي، از جمله شاهزاده بندر آمادگي خود را براي ديدار با مقامات غيررسمي اسرائيلي و گفتوگو با آنها اعلام كردهاند، اين اعلام آمادگي در واقع، براي نشان دادن حسن نيت و راهي براي اعتمادسازي بود. البته اين ديدارها به دور از پوشش خبري رسانهها برگزار شد.
امروزه نگراني عربستان از افشاي تماسهاي مستقيم خود با اسرائيل، ناشي از ترس از فلسطينيان يا به طور كلي، اعراب نيست، بلكه از جبهه داخلي عربستان و اختلافاتی است که میان شاهزادههای سعودی وجود دارد هر کدام از عناصر آل سعود میکوشند برای باقی ماندن در قدرت، خوش خدمتی کرده و از اربابان غربی خود دستور بگیرند. خاندان سعودی در بسیاری از موارد در ارتکاب جنایت گوی سبقت را از رژیم کودککش اسرائیل ربوده و دست به جنایاتی میزنند که در تاریخ ثبت نشده است حملات مکرر به مناطق مسکونی یمن و کشتار زنان و کودکان مظلوم و بیسر پناه در این کشور عربی در راستای همین خدمتگزاریها صورت میگیرد.
همان طور که در طول تاریخ هیچ ظالمی در مقابل مظلوم تاب مقاومت نمیآورد حاکمان آل سعود در مقابل مردم یمن به زانو در خواهند آمد و درس عبرتی برای آیندگان خود خواهند شد.
منبع: خبرگزاری قدس
عربستان، نیز نگاه ابزاری به مسئله فلسطین دارد و از این مسئله برای تأمین اهداف و منافع ملی و منطقهای خود استفاده میکند. ریاض از طریق مسئله فلسطین به دنبال رهبری جهان عرب است و این موضوع به عاملی برای رقابت عربستان با ایران، مصر و ترکیه منجر شده است.همچنین موضوع فلسطین، ابزار سیطره عربستان بر سازمانها و نهادهای عربی به ویژه اتحادیه عرب است.
اما در هر صورت عربستان در سیاست خارجی خود، بیشتر تحت تأثیر است تا تأثیرگذار. اگر برای این کشور، تأثیرگذاری هم وجود داشته باشد، حداکثر در سطح مجموعه شبهجزیره عربی است. فلسطین نیز هیچ گاه اولویت اول یا مسئله اصلی سیاست خارجی عربستان سعودی نبوده است. درست است که طی سالهایی همچون ٢٠٠٢، طرحهای ابتکاری در این راستا داشته است اما اهداف دیگری را از این طرحها دنبال میکرده است.
در واقع نوعی تناقض در سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین دیده میشود. عربستان از یک سو نگاه به سلفیها و جریانهای اسلامگرای فلسطین دارد و از سوی دیگر، از حامیان اصلی تشکیلات خودگردان است. این تناقض، سیاست خارجی عربستان را در آینده دچار چالش خواهد کرد. ایران، تعیینکنندهترین شاخص در عرصه سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین میباشد. مدیریت حماس از سوی عربستان، در راستای سیاست رقابتی عربستان با ایران است و شاید همین مسئله به عنوان تغییر اصلی رویکرد عربستان به مسئله فلسطین در دوره ملک سلمان باشد.
رژیم صهیونیستی نیز بارها به صراحت و به طور موثق اعتراف کرده که عربستان نقش عمده و محوری را در جلوگیری از مسلح شدن مقاومت در غزه ایفا کرده است پیش از این نیز «رونبن یشای» تحلیلگر ارشد نظامی روزنامه یدیعوت آحارونوت برای اولین بار از همکاری عربستان با رژیم صهیونیستی در ضربه زدن به مقاومت فلسطین پرده برداشته بود.
تحلیلگران معتقدند ، سیاست خارجی عربستان سعودی، دارای سطوح مختلف و هر سطحی، دارای اولویتهای مشخص است. با توجه به اینکه عربستان داعیهدار رهبری کشورهای عربی و همچنین جهان اسلام میباشد، لذا مجموعه کشورهای عربی و اسلامی برای سعودیها از اهمیت بسزایی برخوردار هستند اما سطح اهمیت آن مسلماً از شبهجزیره عربی کمتر است .
فلسطین در سیاست خارجی عربستان، در سطح کشورهای عربی قرار دارد اما به دلیل ویژگیهای خاص، اهمیت بیشتری نسبت به دیگر کشورهای عربی برای عربستان دارد. از جمله اینکه مسئله فلسطین از نظر داخلی و همچنین در محور شبه جزیره عرب، یک مسئله تهدیدزاست. از این منظر که میتواند تنش را وارد این مناطق کند و از سوی دیگر، مسئله مشروعیت داخلی این کشورها را تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل، دور نگه داشتن مسئله فلسطین از تحولات شبهجزیره، یک اولویت برای عربستان است. عربستان در تلاش است که تهدیدات مسئله فلسطین برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای شبه جزیره کم شود.
بعد رقابتی نیز مهمترین بعد سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین است. در سطح منطقه، رقابتهای منطقهای، یکی از مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار بر سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین بوده و هست. رقابت بر سر رهبری اسلامی، رهبری عربی و مسائلی از این نوع، مسئله فلسطین را برای سعودیها یک محور رقابت قرار داده است. اهمیت این مسئله پس از صلح مصر با اسرائیل کمی تنزل پیدا کرد اما باز هم رقابت وجود دارد .
باید توجه داشت که نمیتوان برای عربستان یک هویت مستقل در عرصه سیاست در نظر گرفت. عربستان در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کاملاً وابسته بوده و هست. عربستان در سیاست اعلامی خود، از مسئله فلسطین حمایت میکند اما در سیاست اعمالی، لزوماً از مسئله فلسطین حمایت نمیکند و در بسیاری از مواقع نسبت به این مسئله بیتفاوت بوده و حتی از سیاستهای رژیم صهیونیستی حمایت میکند.
در این مسئله که چه میزان امکان تغییر در سیاستهای عربستان در دوره ملک سلمان در قبال مسئله فلسطین وجود دارد، اکثر تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که این تغییر، چندان جدی نخواهد بود. اما چندین نکته قابل بحث و بررسی است و احتمال میرود که در سیاستهای عربستان در قبال مسئله فلسطین مورد توجه قرار گیرد ، طبق برخی گزارشهای سازمان اطلاعات آمریکا(سیا)، ملک سلمان از افرادی بوده که به شکلی ویژه از تکفیریها و سازمان القاعده، از افغانستان تا بوسنی و هرزهگوین حمایت بسیار زیادی میکرده است. لذا پیشبینی میشود که نگاه سلفیگری وی در آینده فلسطین پررنگ شود. از سوی دیگر برای عربستان مسائل بسیار مهمتری همچون سوریه، یمن، عراق و بحرین در عرصه سیاست خارجی وجود دارد و تغییر در قبال مسئله فلسطین در دوره ملک سلمان چندان جدی نخواهد بود.
با چنین اوضاعی، روند کلان عربستان نسبت به مسئله فلسطین تغییری نخواهد کرد ولی به تدریج تغییراتی در سطوح پایینتر ایجاد خواهد شد. تغییری در سطح کلان سیاست خارجی عربستان در قبال مسئله فلسطین اتفاق نمیافتد، زیرا ملک سلمان در اولین سخنرانی خود نیز اعلام کرد که همان سیاستهای اسلاف خود را دنبال خواهد کرد.
هرچند تحولاتي در موضع اصولي عربستان روي داده است و سعوديها از برقراري روابط سياسي مستقيم و آشكار با اسرائيل امتناع میکنند لیکن شاهزادههاي سعودي، از جمله شاهزاده بندر آمادگي خود را براي ديدار با مقامات غيررسمي اسرائيلي و گفتوگو با آنها اعلام كردهاند، اين اعلام آمادگي در واقع، براي نشان دادن حسن نيت و راهي براي اعتمادسازي بود. البته اين ديدارها به دور از پوشش خبري رسانهها برگزار شد.
امروزه نگراني عربستان از افشاي تماسهاي مستقيم خود با اسرائيل، ناشي از ترس از فلسطينيان يا به طور كلي، اعراب نيست، بلكه از جبهه داخلي عربستان و اختلافاتی است که میان شاهزادههای سعودی وجود دارد هر کدام از عناصر آل سعود میکوشند برای باقی ماندن در قدرت، خوش خدمتی کرده و از اربابان غربی خود دستور بگیرند. خاندان سعودی در بسیاری از موارد در ارتکاب جنایت گوی سبقت را از رژیم کودککش اسرائیل ربوده و دست به جنایاتی میزنند که در تاریخ ثبت نشده است حملات مکرر به مناطق مسکونی یمن و کشتار زنان و کودکان مظلوم و بیسر پناه در این کشور عربی در راستای همین خدمتگزاریها صورت میگیرد.
همان طور که در طول تاریخ هیچ ظالمی در مقابل مظلوم تاب مقاومت نمیآورد حاکمان آل سعود در مقابل مردم یمن به زانو در خواهند آمد و درس عبرتی برای آیندگان خود خواهند شد.
منبع: خبرگزاری قدس