ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 13۳۲-13۹2
اصلاح طلبان چگونه مرعوب تهدیدهای آمریکا در موضوع هستهای شدند؟(پاورقی)
تالیف: کامران غضنفری
آمریکا و پرونده هستهای ایران
یکی از پیشرفتهترین دانشها و فن آوریهای دوران معاصر، دانش و فناوری هستهای است که طیف وسیعی از دانشهای گوناگون را دربر میگیرد و دستاوردهای آن در زمینههای گوناگون همچون پزشکی، کشاورزی، تولید برق، صنایع غذایی، اکتشاف نفت و ... کاربرد داشته و تصور اینکه دانش هستهای فقط برای تولید برق و انرژی میباشد، تصور صحیحی نیست.
صنعت هستهای کشور طی چند دهه گذشته، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. طی این مدت، صدها تن از متخصصین و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، دست به دست هم داده تا این صنعت شکوفا گردد و به بار بنشیند.
البته همواره این مسیر با سختیها و کارشکنیهای فراوانی از جانب دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، به ویژه دولت آمریکا، همراه بوده است.
با همه این مشکلات و ناملایمات، فداکاری برخی عناصر مؤمن و از خود گذشته، باعث رشد و اعتلای صنعت هستهای کشور شد و دستاوردهای بزرگی همچون دستیابی به غنیسازی 20 درصد، برپایی راکتور آب سنگین اراک، راه اندازی سایت فردو، تولید سانتریفیوژهای نسل جدید و ... از جمله ثمرات تلاشهای خالصانه آنان بود.
این پیشرفتها باعث شد تا دشمنان خبیث و سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی به فکر مقابله جدی با جمهوری اسلامی افتادند و لذا با همکاری سازمانهای جاسوسی سه کشور، طرح خرابکاریهای گوناگون در سایتهای هستهای کشور و شناسایی و ترور دانشمندان هستهای کشور در دستور کار آنان قرار گرفت. پس از چندی، تروریستهای وابسته به سازمانهای جاسوسی سیا و موساد، اقدام به ترور شهیدان: شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن و رضائی نژاد نمودند.
در نتیجه پیشرفتهای هر روزه صنعت هستهای و دستیابی به فرآوردهها و ابتکارات جدید، شاهد تولید، نصب و راه اندازی 19 هزار سانتریفیوژ بودیم.
برای مقابله با پیشرفتهای فوق، کشورهای غربی به سردمداری آمریکا، تحریمهای گستردهای را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند تا با خسته کردن مردم ما، آنان را وادار کنند از حقوق هستهای خود چشم بپوشند که نتوانستند به این هدف دست پیدا کنند.
با توجه به کاربردهای گسترده صنعت هستهای، حال خواهیم دید که دولت ایالات متحده آمریکا طی دو دهه اخیر، چه سنگ اندازیها و کارشکنیهایی در مسیر دستیابی ایران به صنعت هستهای، انجام داده است .
پرونده هستهای در دوره رئیس دولت اصلاحات
جمهوری اسلامی ایران در پاییز سال 1381 رسماً دستیابی به فناوری هستهای را اعلام کرد. اعلام این خبر باعث شد تا دولتهای غربی به ویژه آمریکا، رژیم صهیونیستی و گروهک منافقین، همه روزه به انتشار خبرهایی علیه فعالیتهای هستهای ایران بپردازند. 1
پس از آن ظرف مدت کوتاهی، یک فضای سنگین سیاسی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران در محیط بین الملل به وجود آمد. رسانههای غربی کوشیدند تا از طریق صحنه آرایی گسترده، برنامه هستهای ایران را به عنوان تهدید آشکار برای صلح و امنیت جهانی جلوه دهند و افکار عمومی جهانی را علیه جمهوری اسلامی جهتدهی نمایند. دولت آمریکا همه تلاش خود را به کار برد تا نوعی اجماع بینالمللی بر ضد فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران به وجود آورد. آمریکا همچنین سران گروه هشت را متقاعد کرد که پیام شدیدی علیه فعالیتهای هستهای ایران ارسال کنند .2 آنان سپس در این فرآیند اتهام زنی و جوسازی، ایران را تحت فشارهای سیاسی قرار دادند و با کاربرد ادبیات تهدید آمیز، مقامات کشور را به عقب نشینی سریع، تعطیلی فوری سایتهای هستهای و پذیرش پروتکل الحاقی فرا خواندند.
این تبلیغات، به بازشدن پرونده ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجامید.
قوه مجریه و قوه مقننه کشور نیز که در اختیار جناح موسوم به اصلاح طلب بود، خیلی زود مرعوب تهدیدات غربیها شدند و زمزمه سازش با دشمن و عقب نشینی در برابر آنها، مطرح گردید. 3
در این شرایط، دولت خاتمی اقدام به نگارش نامهای سازشکارانه خطاب به دولت آمریکا میکند. صادق خرازی که پیشنهاد نوشتن این نامه را داده بود، در مورد این موضوع میگوید :
« ما برای اعتمادسازی [!] اقدام به نگارش این نامه کردیم ... به پیشنهاد من، دولت هشتم نامهای به آمریکا نوشت و همراهی اش با برخی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا مثل سازش در فلسطین و لزوم تبدیل حزب الله لبنان به یک حزب سیاسی و شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران را اعلام کرد ». 4
مقامات غربی که ترس و نگرانی مسئولین دولت وقت را دیده بودند، فرصت را برای باج گیری از ایران مناسب دیدند. لذا در اردیبهشت 1382 جنجال بر سر پرونده هستهای ایران دوباره اوج گرفت و در خرداد همان سال موضوع پرونده ایران در دستور کار شورای حکام آژانس قرار گرفت.
مقام معظم رهبری با توجه به تهدیدات دشمن و جنگ روانی گسترده آنها در آن مقطع زمانی، طی سخنانی در تاریخ 7 خرداد 1382 میفرمایند:
« دشمن، سیاسی و سیاستمدار است. مغز طراح سیاسی دارد، فکر میکند که چه کار باید بکند. یکی از طراحیها این است که حرف آخر را اول نزنند ؛ آرام آرام و به تدریج طلبکاری ایجاد نمایند و طرف مقابل را وادار به عقب نشینی کنند. به مجردی که عقب نشینی کردید، طلبکاری دیگری شروع خواهد شد. حالا بعضیها میگویند چیزی بدهیم و چیزی بگیریم ! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست ؛ هیچ چیز نخواهند داد ... اگر قرار است قدرتی این امکان و توان را پیدا کند که اخم هایش را درهم بکشد و بگوید من قوی هستم و میزنم و میبرم و میبندم ؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جا خوردن، حد یقف ندارد. شما این سنگر را عقب مینشینید، فرض کنید فلان الحاقیه [پروتکل الحاقی] را قبول میکنید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح میکنند: فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید ! باز همان فشارها و همان تهدیدها. به مجردی که فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح میشود: اسم اسلام را از قانون اساسی تان بردارید ! شما باید ذره ذره عقب بنشینید ؛ این حد یقفی ندارد. من این موضوع را بارها به بعضی از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمههایی بودند، گفته ام که حد یقف فشار آمریکا کجاست ؟ آن را مشخص کنید که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود. من عرض کنم حد یقف کجاست ؟ آنجایی است که شما ـ که چنین حقی را نه شما دارید، نه من ـ از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت مردمی را نمیخواهیم ؛ هر کسی که شما مصلحت میدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند ! این حد یقف است ؛ اول اسارت مملکت. مگر میتوانیم ؟ من و شما مگر میتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم ؟ مگر ما چنین حقی داریم ؟ این ملت ما را برای این سر کار نیاورد ».5
منابع در دفتر روزنامه موجود است
آمریکا و پرونده هستهای ایران
یکی از پیشرفتهترین دانشها و فن آوریهای دوران معاصر، دانش و فناوری هستهای است که طیف وسیعی از دانشهای گوناگون را دربر میگیرد و دستاوردهای آن در زمینههای گوناگون همچون پزشکی، کشاورزی، تولید برق، صنایع غذایی، اکتشاف نفت و ... کاربرد داشته و تصور اینکه دانش هستهای فقط برای تولید برق و انرژی میباشد، تصور صحیحی نیست.
صنعت هستهای کشور طی چند دهه گذشته، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. طی این مدت، صدها تن از متخصصین و کارشناسان رشتههای گوناگون دانشگاهی، دست به دست هم داده تا این صنعت شکوفا گردد و به بار بنشیند.
البته همواره این مسیر با سختیها و کارشکنیهای فراوانی از جانب دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، به ویژه دولت آمریکا، همراه بوده است.
با همه این مشکلات و ناملایمات، فداکاری برخی عناصر مؤمن و از خود گذشته، باعث رشد و اعتلای صنعت هستهای کشور شد و دستاوردهای بزرگی همچون دستیابی به غنیسازی 20 درصد، برپایی راکتور آب سنگین اراک، راه اندازی سایت فردو، تولید سانتریفیوژهای نسل جدید و ... از جمله ثمرات تلاشهای خالصانه آنان بود.
این پیشرفتها باعث شد تا دشمنان خبیث و سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی به فکر مقابله جدی با جمهوری اسلامی افتادند و لذا با همکاری سازمانهای جاسوسی سه کشور، طرح خرابکاریهای گوناگون در سایتهای هستهای کشور و شناسایی و ترور دانشمندان هستهای کشور در دستور کار آنان قرار گرفت. پس از چندی، تروریستهای وابسته به سازمانهای جاسوسی سیا و موساد، اقدام به ترور شهیدان: شهریاری، علیمحمدی، احمدی روشن و رضائی نژاد نمودند.
در نتیجه پیشرفتهای هر روزه صنعت هستهای و دستیابی به فرآوردهها و ابتکارات جدید، شاهد تولید، نصب و راه اندازی 19 هزار سانتریفیوژ بودیم.
برای مقابله با پیشرفتهای فوق، کشورهای غربی به سردمداری آمریکا، تحریمهای گستردهای را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کردند تا با خسته کردن مردم ما، آنان را وادار کنند از حقوق هستهای خود چشم بپوشند که نتوانستند به این هدف دست پیدا کنند.
با توجه به کاربردهای گسترده صنعت هستهای، حال خواهیم دید که دولت ایالات متحده آمریکا طی دو دهه اخیر، چه سنگ اندازیها و کارشکنیهایی در مسیر دستیابی ایران به صنعت هستهای، انجام داده است .
پرونده هستهای در دوره رئیس دولت اصلاحات
جمهوری اسلامی ایران در پاییز سال 1381 رسماً دستیابی به فناوری هستهای را اعلام کرد. اعلام این خبر باعث شد تا دولتهای غربی به ویژه آمریکا، رژیم صهیونیستی و گروهک منافقین، همه روزه به انتشار خبرهایی علیه فعالیتهای هستهای ایران بپردازند. 1
پس از آن ظرف مدت کوتاهی، یک فضای سنگین سیاسی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران در محیط بین الملل به وجود آمد. رسانههای غربی کوشیدند تا از طریق صحنه آرایی گسترده، برنامه هستهای ایران را به عنوان تهدید آشکار برای صلح و امنیت جهانی جلوه دهند و افکار عمومی جهانی را علیه جمهوری اسلامی جهتدهی نمایند. دولت آمریکا همه تلاش خود را به کار برد تا نوعی اجماع بینالمللی بر ضد فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران به وجود آورد. آمریکا همچنین سران گروه هشت را متقاعد کرد که پیام شدیدی علیه فعالیتهای هستهای ایران ارسال کنند .2 آنان سپس در این فرآیند اتهام زنی و جوسازی، ایران را تحت فشارهای سیاسی قرار دادند و با کاربرد ادبیات تهدید آمیز، مقامات کشور را به عقب نشینی سریع، تعطیلی فوری سایتهای هستهای و پذیرش پروتکل الحاقی فرا خواندند.
این تبلیغات، به بازشدن پرونده ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجامید.
قوه مجریه و قوه مقننه کشور نیز که در اختیار جناح موسوم به اصلاح طلب بود، خیلی زود مرعوب تهدیدات غربیها شدند و زمزمه سازش با دشمن و عقب نشینی در برابر آنها، مطرح گردید. 3
در این شرایط، دولت خاتمی اقدام به نگارش نامهای سازشکارانه خطاب به دولت آمریکا میکند. صادق خرازی که پیشنهاد نوشتن این نامه را داده بود، در مورد این موضوع میگوید :
« ما برای اعتمادسازی [!] اقدام به نگارش این نامه کردیم ... به پیشنهاد من، دولت هشتم نامهای به آمریکا نوشت و همراهی اش با برخی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا مثل سازش در فلسطین و لزوم تبدیل حزب الله لبنان به یک حزب سیاسی و شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران را اعلام کرد ». 4
مقامات غربی که ترس و نگرانی مسئولین دولت وقت را دیده بودند، فرصت را برای باج گیری از ایران مناسب دیدند. لذا در اردیبهشت 1382 جنجال بر سر پرونده هستهای ایران دوباره اوج گرفت و در خرداد همان سال موضوع پرونده ایران در دستور کار شورای حکام آژانس قرار گرفت.
مقام معظم رهبری با توجه به تهدیدات دشمن و جنگ روانی گسترده آنها در آن مقطع زمانی، طی سخنانی در تاریخ 7 خرداد 1382 میفرمایند:
« دشمن، سیاسی و سیاستمدار است. مغز طراح سیاسی دارد، فکر میکند که چه کار باید بکند. یکی از طراحیها این است که حرف آخر را اول نزنند ؛ آرام آرام و به تدریج طلبکاری ایجاد نمایند و طرف مقابل را وادار به عقب نشینی کنند. به مجردی که عقب نشینی کردید، طلبکاری دیگری شروع خواهد شد. حالا بعضیها میگویند چیزی بدهیم و چیزی بگیریم ! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست ؛ هیچ چیز نخواهند داد ... اگر قرار است قدرتی این امکان و توان را پیدا کند که اخم هایش را درهم بکشد و بگوید من قوی هستم و میزنم و میبرم و میبندم ؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جا خوردن، حد یقف ندارد. شما این سنگر را عقب مینشینید، فرض کنید فلان الحاقیه [پروتکل الحاقی] را قبول میکنید، بعد یک مطالبه دیگری را مطرح میکنند: فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید ! باز همان فشارها و همان تهدیدها. به مجردی که فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح میشود: اسم اسلام را از قانون اساسی تان بردارید ! شما باید ذره ذره عقب بنشینید ؛ این حد یقفی ندارد. من این موضوع را بارها به بعضی از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمههایی بودند، گفته ام که حد یقف فشار آمریکا کجاست ؟ آن را مشخص کنید که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود. من عرض کنم حد یقف کجاست ؟ آنجایی است که شما ـ که چنین حقی را نه شما دارید، نه من ـ از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت مردمی را نمیخواهیم ؛ هر کسی که شما مصلحت میدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند ! این حد یقف است ؛ اول اسارت مملکت. مگر میتوانیم ؟ من و شما مگر میتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم ؟ مگر ما چنین حقی داریم ؟ این ملت ما را برای این سر کار نیاورد ».5
منابع در دفتر روزنامه موجود است