خبر ویژه
بیبیسی: افسانههای روشنفکران با واقعیت انقلاب اسلامی نمیخواند (خبر ویژه)
«شبکه دولتی انگلیس با وجود عقدهگشایی چند روزه علیه انقلاب اسلامی ایران اذعان کرد انقلابیون برخلاف ادعای روشنفکران میدانستند که چه میخواهند و انقلاب غیر از وجه سلبی، وجه ایجابی داشت.»
وبسایت بیبیسی درباره این گزاره القایی روشنفکران که «انقلابیان میدانستند چه نمیخواهند، اما نمیدانستند چه میخواهند»، مینویسد: بنابراین نظر انقلابیان فقط به دنبال برکناری شاه و سقوط سلطنت بودند، و خواستار رهبر یا سامان سیاسی خاصی، از جمله آیتالله خمینی و حکومت اسلامی، نبودند. شکی نیست که، خواست تمام انقلابیان نابودی شاه و نظام شاهنشاهی بود؛ با این حال، این خواسته مغایرتی با این نتیجه همسو نداشت که خواست اکثر انقلابیان به قدرت رسیدن آیتالله خمینی و برقراری جمهوری اسلامی بود.
بیبیسی افزود: این واقعیت که انقلاب ایران در دوره نسبتا کوتاهی به نتیجه رسیده نافی این نکته نیست که چنین انقلابی شورش یکشبه یا طغیانی ناگهانی نبود؛ آنچه در این دوره اتفاق افتاد ( از شیوههای سازمانیابی و سازماندهی به اعتراضات و اعتصابات تا شعارهای تظاهراتها و استقبال از شخص آیتالله خمینی) اتفاقا نشان میدهد که تعلق خاطر به «جمهوری اسلامی» و تبعیت از «امام خمینی» امری عارضی یا حادثهای پساانقلابی نبود. مشارکت مردمی زمانی به حداکثر رسید، و انقلاب ایران در نتیجه پیروز شد، که چشماندازی از یک «بدیل بهتر» - امام و اسلام در ازای شاه و شاهنشاهی - به دید اکثر انقلابیون آمد.
نویسنده ادامه میدهد: به علاوه، سلبی شمردن یک رخداد ریشهای (انقلاب) به بهای نادیده گرفتن وجه ایجابی (اسلامی) آن نه فقط درک نادرستی از انقلاب ایران که درک نادرستی از پدیده «انقلاب» از منظر تجربههای تاریخی است. آنسان که تاریخ جهان در سدههای گذشته نشان داده، هیچ انقلابی ( از انقلابهای فرانسه و روسیه تا انقلابهای چین و کوبا) بدون تدوین طرحی الهامدهنده - بسیجکننده برای دوران پساانقلابی به نتیجه نرسیده است.
تحلیلگر بیبیسی اذعان کرد: ناتوانی از درک درست این پدیده، روشنفکران را مآلاً به تناقضی آزارنده دچار میکند؛ از یک سو، به این نتیجه ناپخته میرسند که «خلق» انقلابی آرمانهای ایجابی نداشته، صرفا در پی نفی نظم موجود بودهاند و ، از دیگر سو، به سادگی از یاد میبرند که خود، از سر باور یا به سودای قدرت و شهرت، شعارهای همین مردم- در شرح امامگرایی و اسلامخواهیشان - را رساتر از آنان به زبان آوردهاند.
بیبیسی همچنین درباره این گزاره که «انقلاب را دزدیدند و انقلاب به انحراف کشیده شد»، نوشت: چنین افسانهای، به رغم واقعنمایی چشمگیرش، انکارکننده واقعیاتی بنیادی است. اول این که، انقلابیان عموما آرمانها و اهداف مشترکی داشته، اختلافنظرهای بعدیشان را نباید به حساب تفاوتهای ریشهای گذاشت. این ادعا که روشنفکران ایران از نیات رهبران انقلاب آگاهی نداشته و پشتیبانیشان مقید و مشروط بوده ادعایی متکی به حقایق نیست.
نویسنده خاطرنشان کرد: با این حال، آیتالله خمینی - از قضا در همان کتابها و بیانیهها و مصاحبههای پیش از انقلابش، درباره جایگاه شریعت در حکومت و نقش روحانیون و آزادی مطبوعات و احزاب و وضع زنان و اداره اقتصاد و هرچه دیگر - حرف خود را به هر رو به زبان میآورد، و روشنفکران یا نمیشنیدند و یا شنیده را، فرصتطلبانه، همسو با تمایلات خود تفسیر میکردند.
بیبیسی با اشاره به تحرکات گروهکهایی مانند حزب توده، فدائیان خلق، سازمان مجاهدین (منافقین)، جبهه ملی و نهضت آزادی مینویسد: «در عین حال از آغاز انقلاب آشکار بود اسلامگرایان، پشتوانه اجتماعی گستردهتر و دست بالاتر را دارند. 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اصرار روشنفکران بر افسانههای خودساخته بیش از آن که نشاندهنده رویکردی انتقادی و بازاندیشی در گذشته خود باشد، از واقعیت آزارنده دیگری پرده برمیدارد؛ این که، روشنفکران اساسا به دنبال توجیه نقشآفرینی خود در انقلاب ایران بوده، نهایتا، از درک ارتباط انقلابی آنچنان و عواقبی اینچنین عاجزاند».
انفعال مسئولان و ابوعطاخوانی چریک بنیاد پهلوی! (خبر ویژه)
هنگامی که دبیر علمی جایزه کتاب جهانی کتاب سال- وزارت ارشاد- که روزگاری تلاشهای اهل فضل و فرهنگ داخل کشور را قدر مینهاد- اعلام میکند: «همه ایرانیان حتی فراری به خارج از کشور کتابهایشان مورد بررسی قرار میگیرد و از احسان یار شاطر (بهایی مسلک) و سیدحسین نصر (رئیس محفل ماسونها) و... یاد میکند طبیعی است که در هنگام سربالا رفتن آب و از ارزش افتادن جایزهای که روزگاری نماد سپاس از اهل قلم تاب آورده در روزگار جنگ تحمیلی بود، قورباغههای بنیاد پهلوی در مایههای ابوعطا آوازی بیگانهپسند سر دهد.
حالا کار به جایی رسیده که «سیدعلی صالحی» نویسنده نشریه بنیاد پهلوی و همکار ساواک منحله که روزگاری به زندگی مشترک و جایزه گرفتن از شومن منحرفی همچون «فریدون فرخزاد» افتخار میکرد و مینوشت: «من و فریدون در شب جایزه سر بر شانه هم نهادیم و هر دو گریستیم» (به نقل از نشریه بنیاد فروردین 1357)، در حالیکه کتابش در شمار نام 16 کتاب اولیه برای جایزه کتاب سال ارشاد قرار گرفته است، طی فراری به جلو، نامهای جنجالی که صدایش از BBC بخش فارسی و بخش فارسی صدای آمریکاVOA شنیده میشود و «روزنامه آسیا» اقدام به نشر آن میکند، از مسئولان میخواهد که کتابش را از فهرست نامزدهای دریافت کتابهای سال حذف کنند در حالیکه بساط جایزه هنوز نه به بار است و نه به دار.
متاسفانه دبیر جشنواره به جای پاسخگویی باز هم از سر انفعال میگوید: «این انصراف به صورت رسمی به ما ابلاغ نشده است». تا باز طفل شیرین فرخزاد فرصت جولان بیابد و اعلامیه صادر کند که من با پای خودم به این مهمانی نرفتهام که حالا از خوردن شام انصراف بدهم.
«سید علی صالحی» در سال 1356 از مسجدسلیمان به تهران آمد و پس از یک دوره زندگی با فریدون فرخزاد، جایزه ادبی فروغ فرخزاد را به دست آورد آن هم زمانی که عموم مراکز فرهنگی بخاطر این رسوایی هیچ سالنی را در اختیار فرخزاد قرار ندادند.
وی در ادامه همکاری با ساواک به نشریه بنیاد پهلوی و جوانان حزب رستاخیز راه یافت، پس از انقلاب اسلامی وی به دلیل عضویت در ساواک جهنمی شاه از دانشگاه اخراج شد و به حزب توده و سپس تشکیلات چپهای تندرو پیوست.
وی بعد از سالهای دفاع مقدس و ابراز ندامت، توسط «سهراب.ه » به بنیاد 15 خرداد و دفتر حفظ و نشر آثار امام (ره) پیوست که اعتراضهای فراوانی را در پی داشت.
حال در چنین شرایطی که نام کتاب وی در شمار 16 کتاب اولیه شعر وزارت ارشاد قرار داشته و گویا از جایزه خبری نبوده است، به نظر میرسد این جناب روغن ریخته را نذر پدر خواندههای بیبیسینشین کرده باشد تا شاید از این راه کتابش به جشنوارههای خارجی راه پیدا کند!
بهانه جور کردیم تا شرمن دست خالی نباشد! (خبر ویژه)
یک سایت نزدیک به دولت ادعا کرد توزیع نابسامان سبد کالا و ایجاد نارضایتی و ازدحام، کاری عامدانه بوده تا به آمریکا نشان دهد تحریمها اثر گذاشته است!
دو تن از گردانندگان سایت خبر آنلاین- حسین انتظامی و علیرضا معزی- هماکنون بهعنوان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و معاون ارتباطات دفتر رئيس جمهور مشغول به کار هستند. خبر آنلاین در مطلبی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی، در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: در راستای توزیع سبد کالاهای اساسی به اقشار گوناگون مردم، حرف و حدیثهای بسیاری گفته شد. چه از سوی رسانههای رسمی و چه در فضای مجازی. جالب آن که بسیاری از دوستان حامی روحانی نیز به انتقاد شدیداللحن از وی پرداختند.
این تحلیل میافزاید: روحانی تقریباً نه یک رئيس جمهور فرهنگی است و نه دغدغه بسیاری از مسائل دیگر را دارد. او رئيسجمهوری دیپلمات است که باید اجازه داد مهمترین دغدغه دولت خود را به انجام برساند. توزیع سبد کالاهای اساسی به مردم- با شیوهای که انجام شد- نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقاً همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیاناً له شدن در زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلاً آن را برای پیشبرد استراتژي خارجی خود لازم داشت.[!!] به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است،«شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است. همانطور که روحانی قول داده بود، این پول قرار است در جهات دیگری مصرف نشود.» به هر حال این دقیقاً همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته. این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند و این که از این به بعد و با گشایش هر چه بیشتر در مذاکرات هستهای تمرکز نظام بر معیشت مردم خواهد بود.[!!]
این نوشته مالیخولیایی اضافه میکند: پیام روحانی از خلال پرفورمنسی که کارگردانی و اجرا کرد، پیامی کاملاً شفاف بود که راه را برای مذاکرات مثبت بعدی، بیش از پیش میگشاید. بیراه نیست که کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائيل (آیپک) نیز در چند روز گذشته به جمع مخالفان تحریم پیوست و استراتژی خود را تغییر داد. آنچه مسلم است در تیزهوشی و درایت روحانی و مردانش شکی نیست. درست است که روش توزیع کالاهای اساسی چندان مناسب نبود؛ اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند میارزید! [!!]
به نظر میرسد دولت تا حامیانی این چنین با درک و فهم دارد، دیگر نیازی به دشمن نداشته باشد.
مراقب باشید خاطره مجلس ششم برای نظام تداعی نشود (خبر ویژه)
یکی از سرشاخههای افراطیون در دولت اصلاحات میگوید نباید کاری کرد که حکومت مانند مجلس ششم احساس خطر کند.
عبدالله نوری چند روز پیش در جلسه محفلی افراطیون در مشهد با بیان این که نمره قبولی به عملکرد دولت میدهد، گفت: گر چه در سیاست داخلی و مشکلات جدی مثل حصر موسوی و کروبی و رهنورد و یا مسئله زندانیان سیاسی تغییری به وجود نیامده اما باز هم ناامید نیستیم و امیدواریم که مشکلات برطرف شود.
وی گفت: نباید انتظار داشت که اتفاق خاصی بیفتد. آنچه تاکنون اتفاق افتاده نسبتا خوب بوده ولی دولت گرفتاریهای خودش را دارد مثلاً همین آقای جهانگیری تا قبل از این که معاون اول رئیسجمهور شود هر بار که به قم میآمد به دیدار آقای صانعی میرفت اما حالا که معاون اول شده وقتی به دیدار ایشان میرود اعتراض میشود و حتی مسئله برکناری وی مطرح میشود که نشان از وجود موانع دارد.
او افزود: مهمترین خواست اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و انتخابات مجلس آینده، نفی جریان افراط است.
وی تاکید کرد: 70 درصد مسئله سازماندهی و انسجام درونی مربوط به خود اصلاحطلبان است حال میخواهد استاندار حسن باشد یا حسین تفاوتی نمیکند.
نوری با تاکید بر اهمیت انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: در خبرگان ما اصلا به دنبال این نیستیم که افرادی را به داخل این مجلس بفرستیم که حکومت و ارکان آن احساس خطر کنند بلکه ما فقط نفی برخی افراد تندرو را مدنظر داریم.
وی افزود: میشود در انتخابات خبرگان از افراد معقولی که حکومت نیز نسبت به آنها حساسیت نداشته باشد حمایت کرد و در انتخابات مجلس نیز باید همین روش را در پیش گرفت و نباید از کسانی حمایت کرد که حکومت فکر کند قرار است مجلس ششم تکرار شود.
وزارت کشور در دوره وزارت عبدالله نوری، یکی از مراکز اصلی پمپاژ تشنج و افراطیگری در کشور بود. شورای شهر اول نیز که ریاست آن بر عهده نوری بود، سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، سرنوشتی بهتر از انحلال توسط دولت اصلاحات پیدا نکرد.
«شبکه دولتی انگلیس با وجود عقدهگشایی چند روزه علیه انقلاب اسلامی ایران اذعان کرد انقلابیون برخلاف ادعای روشنفکران میدانستند که چه میخواهند و انقلاب غیر از وجه سلبی، وجه ایجابی داشت.»
وبسایت بیبیسی درباره این گزاره القایی روشنفکران که «انقلابیان میدانستند چه نمیخواهند، اما نمیدانستند چه میخواهند»، مینویسد: بنابراین نظر انقلابیان فقط به دنبال برکناری شاه و سقوط سلطنت بودند، و خواستار رهبر یا سامان سیاسی خاصی، از جمله آیتالله خمینی و حکومت اسلامی، نبودند. شکی نیست که، خواست تمام انقلابیان نابودی شاه و نظام شاهنشاهی بود؛ با این حال، این خواسته مغایرتی با این نتیجه همسو نداشت که خواست اکثر انقلابیان به قدرت رسیدن آیتالله خمینی و برقراری جمهوری اسلامی بود.
بیبیسی افزود: این واقعیت که انقلاب ایران در دوره نسبتا کوتاهی به نتیجه رسیده نافی این نکته نیست که چنین انقلابی شورش یکشبه یا طغیانی ناگهانی نبود؛ آنچه در این دوره اتفاق افتاد ( از شیوههای سازمانیابی و سازماندهی به اعتراضات و اعتصابات تا شعارهای تظاهراتها و استقبال از شخص آیتالله خمینی) اتفاقا نشان میدهد که تعلق خاطر به «جمهوری اسلامی» و تبعیت از «امام خمینی» امری عارضی یا حادثهای پساانقلابی نبود. مشارکت مردمی زمانی به حداکثر رسید، و انقلاب ایران در نتیجه پیروز شد، که چشماندازی از یک «بدیل بهتر» - امام و اسلام در ازای شاه و شاهنشاهی - به دید اکثر انقلابیون آمد.
نویسنده ادامه میدهد: به علاوه، سلبی شمردن یک رخداد ریشهای (انقلاب) به بهای نادیده گرفتن وجه ایجابی (اسلامی) آن نه فقط درک نادرستی از انقلاب ایران که درک نادرستی از پدیده «انقلاب» از منظر تجربههای تاریخی است. آنسان که تاریخ جهان در سدههای گذشته نشان داده، هیچ انقلابی ( از انقلابهای فرانسه و روسیه تا انقلابهای چین و کوبا) بدون تدوین طرحی الهامدهنده - بسیجکننده برای دوران پساانقلابی به نتیجه نرسیده است.
تحلیلگر بیبیسی اذعان کرد: ناتوانی از درک درست این پدیده، روشنفکران را مآلاً به تناقضی آزارنده دچار میکند؛ از یک سو، به این نتیجه ناپخته میرسند که «خلق» انقلابی آرمانهای ایجابی نداشته، صرفا در پی نفی نظم موجود بودهاند و ، از دیگر سو، به سادگی از یاد میبرند که خود، از سر باور یا به سودای قدرت و شهرت، شعارهای همین مردم- در شرح امامگرایی و اسلامخواهیشان - را رساتر از آنان به زبان آوردهاند.
بیبیسی همچنین درباره این گزاره که «انقلاب را دزدیدند و انقلاب به انحراف کشیده شد»، نوشت: چنین افسانهای، به رغم واقعنمایی چشمگیرش، انکارکننده واقعیاتی بنیادی است. اول این که، انقلابیان عموما آرمانها و اهداف مشترکی داشته، اختلافنظرهای بعدیشان را نباید به حساب تفاوتهای ریشهای گذاشت. این ادعا که روشنفکران ایران از نیات رهبران انقلاب آگاهی نداشته و پشتیبانیشان مقید و مشروط بوده ادعایی متکی به حقایق نیست.
نویسنده خاطرنشان کرد: با این حال، آیتالله خمینی - از قضا در همان کتابها و بیانیهها و مصاحبههای پیش از انقلابش، درباره جایگاه شریعت در حکومت و نقش روحانیون و آزادی مطبوعات و احزاب و وضع زنان و اداره اقتصاد و هرچه دیگر - حرف خود را به هر رو به زبان میآورد، و روشنفکران یا نمیشنیدند و یا شنیده را، فرصتطلبانه، همسو با تمایلات خود تفسیر میکردند.
بیبیسی با اشاره به تحرکات گروهکهایی مانند حزب توده، فدائیان خلق، سازمان مجاهدین (منافقین)، جبهه ملی و نهضت آزادی مینویسد: «در عین حال از آغاز انقلاب آشکار بود اسلامگرایان، پشتوانه اجتماعی گستردهتر و دست بالاتر را دارند. 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اصرار روشنفکران بر افسانههای خودساخته بیش از آن که نشاندهنده رویکردی انتقادی و بازاندیشی در گذشته خود باشد، از واقعیت آزارنده دیگری پرده برمیدارد؛ این که، روشنفکران اساسا به دنبال توجیه نقشآفرینی خود در انقلاب ایران بوده، نهایتا، از درک ارتباط انقلابی آنچنان و عواقبی اینچنین عاجزاند».
انفعال مسئولان و ابوعطاخوانی چریک بنیاد پهلوی! (خبر ویژه)
هنگامی که دبیر علمی جایزه کتاب جهانی کتاب سال- وزارت ارشاد- که روزگاری تلاشهای اهل فضل و فرهنگ داخل کشور را قدر مینهاد- اعلام میکند: «همه ایرانیان حتی فراری به خارج از کشور کتابهایشان مورد بررسی قرار میگیرد و از احسان یار شاطر (بهایی مسلک) و سیدحسین نصر (رئیس محفل ماسونها) و... یاد میکند طبیعی است که در هنگام سربالا رفتن آب و از ارزش افتادن جایزهای که روزگاری نماد سپاس از اهل قلم تاب آورده در روزگار جنگ تحمیلی بود، قورباغههای بنیاد پهلوی در مایههای ابوعطا آوازی بیگانهپسند سر دهد.
حالا کار به جایی رسیده که «سیدعلی صالحی» نویسنده نشریه بنیاد پهلوی و همکار ساواک منحله که روزگاری به زندگی مشترک و جایزه گرفتن از شومن منحرفی همچون «فریدون فرخزاد» افتخار میکرد و مینوشت: «من و فریدون در شب جایزه سر بر شانه هم نهادیم و هر دو گریستیم» (به نقل از نشریه بنیاد فروردین 1357)، در حالیکه کتابش در شمار نام 16 کتاب اولیه برای جایزه کتاب سال ارشاد قرار گرفته است، طی فراری به جلو، نامهای جنجالی که صدایش از BBC بخش فارسی و بخش فارسی صدای آمریکاVOA شنیده میشود و «روزنامه آسیا» اقدام به نشر آن میکند، از مسئولان میخواهد که کتابش را از فهرست نامزدهای دریافت کتابهای سال حذف کنند در حالیکه بساط جایزه هنوز نه به بار است و نه به دار.
متاسفانه دبیر جشنواره به جای پاسخگویی باز هم از سر انفعال میگوید: «این انصراف به صورت رسمی به ما ابلاغ نشده است». تا باز طفل شیرین فرخزاد فرصت جولان بیابد و اعلامیه صادر کند که من با پای خودم به این مهمانی نرفتهام که حالا از خوردن شام انصراف بدهم.
«سید علی صالحی» در سال 1356 از مسجدسلیمان به تهران آمد و پس از یک دوره زندگی با فریدون فرخزاد، جایزه ادبی فروغ فرخزاد را به دست آورد آن هم زمانی که عموم مراکز فرهنگی بخاطر این رسوایی هیچ سالنی را در اختیار فرخزاد قرار ندادند.
وی در ادامه همکاری با ساواک به نشریه بنیاد پهلوی و جوانان حزب رستاخیز راه یافت، پس از انقلاب اسلامی وی به دلیل عضویت در ساواک جهنمی شاه از دانشگاه اخراج شد و به حزب توده و سپس تشکیلات چپهای تندرو پیوست.
وی بعد از سالهای دفاع مقدس و ابراز ندامت، توسط «سهراب.ه » به بنیاد 15 خرداد و دفتر حفظ و نشر آثار امام (ره) پیوست که اعتراضهای فراوانی را در پی داشت.
حال در چنین شرایطی که نام کتاب وی در شمار 16 کتاب اولیه شعر وزارت ارشاد قرار داشته و گویا از جایزه خبری نبوده است، به نظر میرسد این جناب روغن ریخته را نذر پدر خواندههای بیبیسینشین کرده باشد تا شاید از این راه کتابش به جشنوارههای خارجی راه پیدا کند!
بهانه جور کردیم تا شرمن دست خالی نباشد! (خبر ویژه)
یک سایت نزدیک به دولت ادعا کرد توزیع نابسامان سبد کالا و ایجاد نارضایتی و ازدحام، کاری عامدانه بوده تا به آمریکا نشان دهد تحریمها اثر گذاشته است!
دو تن از گردانندگان سایت خبر آنلاین- حسین انتظامی و علیرضا معزی- هماکنون بهعنوان معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد و معاون ارتباطات دفتر رئيس جمهور مشغول به کار هستند. خبر آنلاین در مطلبی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی، در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: در راستای توزیع سبد کالاهای اساسی به اقشار گوناگون مردم، حرف و حدیثهای بسیاری گفته شد. چه از سوی رسانههای رسمی و چه در فضای مجازی. جالب آن که بسیاری از دوستان حامی روحانی نیز به انتقاد شدیداللحن از وی پرداختند.
این تحلیل میافزاید: روحانی تقریباً نه یک رئيس جمهور فرهنگی است و نه دغدغه بسیاری از مسائل دیگر را دارد. او رئيسجمهوری دیپلمات است که باید اجازه داد مهمترین دغدغه دولت خود را به انجام برساند. توزیع سبد کالاهای اساسی به مردم- با شیوهای که انجام شد- نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقاً همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیاناً له شدن در زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلاً آن را برای پیشبرد استراتژي خارجی خود لازم داشت.[!!] به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است،«شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است. همانطور که روحانی قول داده بود، این پول قرار است در جهات دیگری مصرف نشود.» به هر حال این دقیقاً همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته. این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند و این که از این به بعد و با گشایش هر چه بیشتر در مذاکرات هستهای تمرکز نظام بر معیشت مردم خواهد بود.[!!]
این نوشته مالیخولیایی اضافه میکند: پیام روحانی از خلال پرفورمنسی که کارگردانی و اجرا کرد، پیامی کاملاً شفاف بود که راه را برای مذاکرات مثبت بعدی، بیش از پیش میگشاید. بیراه نیست که کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائيل (آیپک) نیز در چند روز گذشته به جمع مخالفان تحریم پیوست و استراتژی خود را تغییر داد. آنچه مسلم است در تیزهوشی و درایت روحانی و مردانش شکی نیست. درست است که روش توزیع کالاهای اساسی چندان مناسب نبود؛ اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند میارزید! [!!]
به نظر میرسد دولت تا حامیانی این چنین با درک و فهم دارد، دیگر نیازی به دشمن نداشته باشد.
مراقب باشید خاطره مجلس ششم برای نظام تداعی نشود (خبر ویژه)
یکی از سرشاخههای افراطیون در دولت اصلاحات میگوید نباید کاری کرد که حکومت مانند مجلس ششم احساس خطر کند.
عبدالله نوری چند روز پیش در جلسه محفلی افراطیون در مشهد با بیان این که نمره قبولی به عملکرد دولت میدهد، گفت: گر چه در سیاست داخلی و مشکلات جدی مثل حصر موسوی و کروبی و رهنورد و یا مسئله زندانیان سیاسی تغییری به وجود نیامده اما باز هم ناامید نیستیم و امیدواریم که مشکلات برطرف شود.
وی گفت: نباید انتظار داشت که اتفاق خاصی بیفتد. آنچه تاکنون اتفاق افتاده نسبتا خوب بوده ولی دولت گرفتاریهای خودش را دارد مثلاً همین آقای جهانگیری تا قبل از این که معاون اول رئیسجمهور شود هر بار که به قم میآمد به دیدار آقای صانعی میرفت اما حالا که معاون اول شده وقتی به دیدار ایشان میرود اعتراض میشود و حتی مسئله برکناری وی مطرح میشود که نشان از وجود موانع دارد.
او افزود: مهمترین خواست اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و انتخابات مجلس آینده، نفی جریان افراط است.
وی تاکید کرد: 70 درصد مسئله سازماندهی و انسجام درونی مربوط به خود اصلاحطلبان است حال میخواهد استاندار حسن باشد یا حسین تفاوتی نمیکند.
نوری با تاکید بر اهمیت انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: در خبرگان ما اصلا به دنبال این نیستیم که افرادی را به داخل این مجلس بفرستیم که حکومت و ارکان آن احساس خطر کنند بلکه ما فقط نفی برخی افراد تندرو را مدنظر داریم.
وی افزود: میشود در انتخابات خبرگان از افراد معقولی که حکومت نیز نسبت به آنها حساسیت نداشته باشد حمایت کرد و در انتخابات مجلس نیز باید همین روش را در پیش گرفت و نباید از کسانی حمایت کرد که حکومت فکر کند قرار است مجلس ششم تکرار شود.
وزارت کشور در دوره وزارت عبدالله نوری، یکی از مراکز اصلی پمپاژ تشنج و افراطیگری در کشور بود. شورای شهر اول نیز که ریاست آن بر عهده نوری بود، سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، سرنوشتی بهتر از انحلال توسط دولت اصلاحات پیدا نکرد.