به یاد آن عزیز سفر کرده و ترنمی بر سرودههایی از ایام دههفجر
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
حضرت امامخمینی - رضوانالله تعالی علیه - متوکل و متوسل الیالله، منادی احکام الهی قرآن مجید در زمان، مقاوم و پر صلابت در برابر کافران اهل کتاب و مشرکان، صمیمی و با محبت و رحمت در برابر مسلمانان و مظلومان و مستضعفان بود.
فرهاد فرقه
حضرت امامخمینی - رضوانالله تعالی علیه - متوکل و متوسل الیالله، منادی احکام الهی قرآن مجید در زمان، مقاوم و پر صلابت در برابر کافران اهل کتاب و مشرکان، صمیمی و با محبت و رحمت در برابر مسلمانان و مظلومان و مستضعفان بود.
امام(ره) با احساس وظیفه و تکلیف به قصد نجات امت اسلام با توکل به خداوند، حرکتش را آغاز نمود و در امتداد راه انبیای الهی و خاتم پیامبران محمد(ص) و برای استقرار احکام اسلام قیام نمود. قدرت آن نور الهی که با حضرت همراه بود؛ چون آهنربا، قلبهای جستوجوگران حقیقت دین مبین اسلام را به سوی خود جلب و جذب نمود و فطرتهای آلوده شده به زنگارهای زمان رژیم ستمشاهی، اما قابل بازگشت را نیز به شستشو در زلال قرآنی واداشت و به توبه و بازگشت بدان دعوت نمود.
در وجود و کلمات پر بار و در حنجره امام(ره) بلندگویی را میدیدیم که ندای سروش الهی را در زمان منعکس میکرد. ایشان دارای نبوغ الهی برخاسته از متن قرآن مجید بود که موجب انعکاس گرمای حیاتبخش اسلام در میهن اسلامی و در کل جهان شد.
حضرت امام(ره) پیوسته شهیدی شاهد، میزان حق و باطل در زمان بود. ایشان رهرو راستین راه امامحسین(ع) بود و به تکلیف الهی عمل کرد و با همیاری ملت مسلمان و بیداردل ایران، عوامل طاغوت را شکست داد و پیروزی امام، پیروزی اسلام و قرآن بود. ملت ایران باید شکرگزار نعمتهای الهی انقلاب اسلامی باشند و اهداف قرآنی را آنچنانچه «بما انزل الله» تا حد ممکن پیگیری و اجرا کنند و همیشه آمادگی خود را برای مقابله با عوامل هجوم استکبار جهانی حفظ کنند. روحیه یاوری و کمک به برادران و خواهران مسلمان در نقاط مختلف دنیا را بر مبنای اخوت اسلامی پیوسته تقویت سازیم و برای رفع استضعاف از آنها بکوشیم.
ایام دههفجر است، بیمناسبت نیست که خاطرهای از آقای مشفق کاشانی - مربوط به شب دوازدهم بهمن 1357 - را برای خوانندگان گرامی یادآوری کنم:
آن شب در منزل ایشان عدهای از دوستان شاعر، منجمله استاد زنده یاد «مهرداد اوستا» حضور داشتند. بنا بر پیشنهاد جمع، استاد به مناسبت ورود حضرت امامخمینی، تفالی بر دیوان حافظ زدند. ایشان پس از قرائت سوره مبارکه دیوان حافظ را باز و غزلی با مطلع:
ساقی بیا که یار زرخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت
که غریو شادی از محفل برخاست، به خصوص وقتی که به این بیت رسید:
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
بهدرستی که حافظ شیرین سخن خیلی روشن خبر ورود امام عزیز را داد.
شعر «وقتی امام آمد» از منوچهر اکبری تراوش و بارش آن روزهای خوب پیروزی، روزهای روشن خدایی، روزهای استقرار حکومت اسلامی است؛ با یاد آن شکوه دیرپای و با جانمایه شور آن بزرگ قبیله بیداران سروده شده است. اینک آن عزیز سفر کرده در بارگاه حضرت دوست و در ملکوت اعلی آسوده خاطر خوابیده است؛ بازخوانی قسمتهایی از این سرود، آنگونه سرفراز آمدنش را به پیامآور و روشنی و هدایت عدالت و ولایت بود، پس از هجرتی سرنوشتساز، تداعی میکند.
وقتی امام آمد
مادر بزرگ من
با چاروق قدیمی در بقچه ماندهاش
آیینه زمان را غبار روبی کرد
در من هر چه شکست بود فروریخت
و دشتی از گلبوتههای امید و رهایی
با باغ دلم به جوانه نشست
وقتی امام آمد
یکدانه خواهر خوبم
شمعدانی کنار پنجره را
بعد از دو دهه سکوت
به امید رویش تازه آب داد
وقتی امام آمد
حتی دریوزهگر گلنار هم
نصف درآمد روزانهاش را
نذر سلامت امام کرد
وقتی امام آمد
تنها برادر لالم
از شوق دیدن آقا
آواز آزادی سر دارد
و ما، پایان بیزبانیش را جشن گرفتیم
وقتی امام آمد
بغضهای گلو گرفته شهیدان را
در مشت درشت خویش فشرد
و بر سر خصم کوبید
وقتی امام آمد
از دریچه فیضیه
همه گرسنگان مصر معرفت را
از نور و ایمان سیراب کرد..
در سومین بزرگد اشت سالگرد انقلاب اسلامی به هنگام برگزاری دههفجر، رسانههای گروهی، به پخش مصاحبهای از استاد سیدمحمد حسین شهریار، مبادرت کردند. استاد با بیان شورانگیز، به خواندن عزلی زیبا که در خصوص سومین سالگرد انقلاب که تحت عنوان «روز خدا و رهبر کبیر» پرداختند. شعر شهریار، حاکی از شور ایمان، سوزجان، شرف و وجدان، انسانت اوست و هم حساسیت پاک استاد نسبت به امام بزرگوار میباشد که آنرا با هم زمزمه میکنیم:
آبی که خاک کشور ما در میان گرفت
خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت
بنشان غبار فتنه که این نور بهار عشق
چون ابر انقلاب به سرسایبان گرفت
جانبخش بود باد بهارش به کوه و دشت
هرجا گذشت سبزه بجنبید و جان گرفت
با شهسوار توسن خورشید همرکاب
دیگر عنان شوق مگر میتوان گرفت؟
سیمرغ دین، به کوری اسفندیار کفر
پرورد رستمی که کمین و کمان گرفت
خواهم شدن به نعره، به خاک حکیم طوس
کان ژنده پیل زنده شد و هفتخوان گرفت
این رهبر کبیر، خمینی بتشکن
خط امان خود از امام زمان گرفت
سرپنجه ولی است کزین آستین برون
بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت
یک دود آه گرم در این شش جهت نبود
آن شعله زد زمین که به هفت آسمان گرفت
کفر از برون و شرک و نفاق از درون ولی
ایمان مگر امان که تواند کران گرفت؟
شاهد همه بهشتی زهرا که بیشمار
این کربلای پیر هم از ما جوان گرفت
تبلیغ کفر بین که به همدستی نفاق
کاه سبک، به پایه کوهگران گرفت
ملت به صحنه محکم و بیهوده خار و خس
خواهد ره مسیل به مسیل دمان گرفت
خوان باز، در زمانه، به شمشیر خونفشان
غالب شد و به خوان مکارم، مکان گرفت
از چنگ اهرمن به در آمد نگین و جای
بر حلقه حکومت عدل و امان گرفت
این سالگرد سوم روزی که انقلاب
از ترکتاز غربی و شرقی عنان گرفت
روز خدا، که پنجه مستضعفان به مهر
حلقوم کبر و نخوت مستکبران گرفت
طفلانه رفت بر در میخانه شهریار
اما پیاله از کف پیر مغان گرفت
شاعر گرامی «قادر طهماسبی» متخلص به فرید اصفهانی، سرودهای زیبا برای پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 دارند که زینتبخش این مقاله است:
فجر سر بر زد و تشویش ظلام آخر شد
صبح خندید وسیه کاری شام آخر شد
شورش اشکم غم و وسوسه دلتنگی
با شکر خند می و گردش جام آخر شد
شب قدری که در آن روح خدا کرد نزول
کار صد حادثه با سلم و سلام آخر شد
فصل آشفته دلی موسم خونین جگری
همه در سایه تدبیر امام آخر شد
آفت سستی و تشویش غم کار نفاق
شکر الله که به توحید کلام آخر شد
علم جلوه برافراشت چون قانون خدا
جور آن ظلمت بینظم و نظام آخر شد
بود نقصانی اگر کوکبه ایمان را
با شب افروزی این ماه تمام آخر شد
سایه وسوسه ظلمت ترفند فساد
با شکوفائی خورشید قیام آخر شد
_________________
منابع:
1. شهریار، سیدمحمدحسین. انقلاب در شعر شهریار. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361.
2. فرهودی، محمود. رمز خلوص. فصلنامه فرهنگی، هنری و سیاسی و اجتماعی «حضور» شماره 18، زمستان 1375.
3. مشفق کاشانی. یک خاطره از شبهای آتش و خون. همان منبع.
حضرت امامخمینی - رضوانالله تعالی علیه - متوکل و متوسل الیالله، منادی احکام الهی قرآن مجید در زمان، مقاوم و پر صلابت در برابر کافران اهل کتاب و مشرکان، صمیمی و با محبت و رحمت در برابر مسلمانان و مظلومان و مستضعفان بود.
امام(ره) با احساس وظیفه و تکلیف به قصد نجات امت اسلام با توکل به خداوند، حرکتش را آغاز نمود و در امتداد راه انبیای الهی و خاتم پیامبران محمد(ص) و برای استقرار احکام اسلام قیام نمود. قدرت آن نور الهی که با حضرت همراه بود؛ چون آهنربا، قلبهای جستوجوگران حقیقت دین مبین اسلام را به سوی خود جلب و جذب نمود و فطرتهای آلوده شده به زنگارهای زمان رژیم ستمشاهی، اما قابل بازگشت را نیز به شستشو در زلال قرآنی واداشت و به توبه و بازگشت بدان دعوت نمود.
در وجود و کلمات پر بار و در حنجره امام(ره) بلندگویی را میدیدیم که ندای سروش الهی را در زمان منعکس میکرد. ایشان دارای نبوغ الهی برخاسته از متن قرآن مجید بود که موجب انعکاس گرمای حیاتبخش اسلام در میهن اسلامی و در کل جهان شد.
حضرت امام(ره) پیوسته شهیدی شاهد، میزان حق و باطل در زمان بود. ایشان رهرو راستین راه امامحسین(ع) بود و به تکلیف الهی عمل کرد و با همیاری ملت مسلمان و بیداردل ایران، عوامل طاغوت را شکست داد و پیروزی امام، پیروزی اسلام و قرآن بود. ملت ایران باید شکرگزار نعمتهای الهی انقلاب اسلامی باشند و اهداف قرآنی را آنچنانچه «بما انزل الله» تا حد ممکن پیگیری و اجرا کنند و همیشه آمادگی خود را برای مقابله با عوامل هجوم استکبار جهانی حفظ کنند. روحیه یاوری و کمک به برادران و خواهران مسلمان در نقاط مختلف دنیا را بر مبنای اخوت اسلامی پیوسته تقویت سازیم و برای رفع استضعاف از آنها بکوشیم.
ایام دههفجر است، بیمناسبت نیست که خاطرهای از آقای مشفق کاشانی - مربوط به شب دوازدهم بهمن 1357 - را برای خوانندگان گرامی یادآوری کنم:
آن شب در منزل ایشان عدهای از دوستان شاعر، منجمله استاد زنده یاد «مهرداد اوستا» حضور داشتند. بنا بر پیشنهاد جمع، استاد به مناسبت ورود حضرت امامخمینی، تفالی بر دیوان حافظ زدند. ایشان پس از قرائت سوره مبارکه دیوان حافظ را باز و غزلی با مطلع:
ساقی بیا که یار زرخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت
که غریو شادی از محفل برخاست، به خصوص وقتی که به این بیت رسید:
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
بهدرستی که حافظ شیرین سخن خیلی روشن خبر ورود امام عزیز را داد.
شعر «وقتی امام آمد» از منوچهر اکبری تراوش و بارش آن روزهای خوب پیروزی، روزهای روشن خدایی، روزهای استقرار حکومت اسلامی است؛ با یاد آن شکوه دیرپای و با جانمایه شور آن بزرگ قبیله بیداران سروده شده است. اینک آن عزیز سفر کرده در بارگاه حضرت دوست و در ملکوت اعلی آسوده خاطر خوابیده است؛ بازخوانی قسمتهایی از این سرود، آنگونه سرفراز آمدنش را به پیامآور و روشنی و هدایت عدالت و ولایت بود، پس از هجرتی سرنوشتساز، تداعی میکند.
وقتی امام آمد
مادر بزرگ من
با چاروق قدیمی در بقچه ماندهاش
آیینه زمان را غبار روبی کرد
در من هر چه شکست بود فروریخت
و دشتی از گلبوتههای امید و رهایی
با باغ دلم به جوانه نشست
وقتی امام آمد
یکدانه خواهر خوبم
شمعدانی کنار پنجره را
بعد از دو دهه سکوت
به امید رویش تازه آب داد
وقتی امام آمد
حتی دریوزهگر گلنار هم
نصف درآمد روزانهاش را
نذر سلامت امام کرد
وقتی امام آمد
تنها برادر لالم
از شوق دیدن آقا
آواز آزادی سر دارد
و ما، پایان بیزبانیش را جشن گرفتیم
وقتی امام آمد
بغضهای گلو گرفته شهیدان را
در مشت درشت خویش فشرد
و بر سر خصم کوبید
وقتی امام آمد
از دریچه فیضیه
همه گرسنگان مصر معرفت را
از نور و ایمان سیراب کرد..
در سومین بزرگد اشت سالگرد انقلاب اسلامی به هنگام برگزاری دههفجر، رسانههای گروهی، به پخش مصاحبهای از استاد سیدمحمد حسین شهریار، مبادرت کردند. استاد با بیان شورانگیز، به خواندن عزلی زیبا که در خصوص سومین سالگرد انقلاب که تحت عنوان «روز خدا و رهبر کبیر» پرداختند. شعر شهریار، حاکی از شور ایمان، سوزجان، شرف و وجدان، انسانت اوست و هم حساسیت پاک استاد نسبت به امام بزرگوار میباشد که آنرا با هم زمزمه میکنیم:
آبی که خاک کشور ما در میان گرفت
خاکش جواهری است که در پرنیان گرفت
بنشان غبار فتنه که این نور بهار عشق
چون ابر انقلاب به سرسایبان گرفت
جانبخش بود باد بهارش به کوه و دشت
هرجا گذشت سبزه بجنبید و جان گرفت
با شهسوار توسن خورشید همرکاب
دیگر عنان شوق مگر میتوان گرفت؟
سیمرغ دین، به کوری اسفندیار کفر
پرورد رستمی که کمین و کمان گرفت
خواهم شدن به نعره، به خاک حکیم طوس
کان ژنده پیل زنده شد و هفتخوان گرفت
این رهبر کبیر، خمینی بتشکن
خط امان خود از امام زمان گرفت
سرپنجه ولی است کزین آستین برون
بیخ گلوی فتنه آخر زمان گرفت
یک دود آه گرم در این شش جهت نبود
آن شعله زد زمین که به هفت آسمان گرفت
کفر از برون و شرک و نفاق از درون ولی
ایمان مگر امان که تواند کران گرفت؟
شاهد همه بهشتی زهرا که بیشمار
این کربلای پیر هم از ما جوان گرفت
تبلیغ کفر بین که به همدستی نفاق
کاه سبک، به پایه کوهگران گرفت
ملت به صحنه محکم و بیهوده خار و خس
خواهد ره مسیل به مسیل دمان گرفت
خوان باز، در زمانه، به شمشیر خونفشان
غالب شد و به خوان مکارم، مکان گرفت
از چنگ اهرمن به در آمد نگین و جای
بر حلقه حکومت عدل و امان گرفت
این سالگرد سوم روزی که انقلاب
از ترکتاز غربی و شرقی عنان گرفت
روز خدا، که پنجه مستضعفان به مهر
حلقوم کبر و نخوت مستکبران گرفت
طفلانه رفت بر در میخانه شهریار
اما پیاله از کف پیر مغان گرفت
شاعر گرامی «قادر طهماسبی» متخلص به فرید اصفهانی، سرودهای زیبا برای پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 دارند که زینتبخش این مقاله است:
فجر سر بر زد و تشویش ظلام آخر شد
صبح خندید وسیه کاری شام آخر شد
شورش اشکم غم و وسوسه دلتنگی
با شکر خند می و گردش جام آخر شد
شب قدری که در آن روح خدا کرد نزول
کار صد حادثه با سلم و سلام آخر شد
فصل آشفته دلی موسم خونین جگری
همه در سایه تدبیر امام آخر شد
آفت سستی و تشویش غم کار نفاق
شکر الله که به توحید کلام آخر شد
علم جلوه برافراشت چون قانون خدا
جور آن ظلمت بینظم و نظام آخر شد
بود نقصانی اگر کوکبه ایمان را
با شب افروزی این ماه تمام آخر شد
سایه وسوسه ظلمت ترفند فساد
با شکوفائی خورشید قیام آخر شد
_________________
منابع:
1. شهریار، سیدمحمدحسین. انقلاب در شعر شهریار. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361.
2. فرهودی، محمود. رمز خلوص. فصلنامه فرهنگی، هنری و سیاسی و اجتماعی «حضور» شماره 18، زمستان 1375.
3. مشفق کاشانی. یک خاطره از شبهای آتش و خون. همان منبع.