لیوان(گفت و شنود)
گفت: معاون صدراعظم آلمان و وزیر اقتصاد و انرژی این کشور با کلی اهن و تولوپ و در رأس یک هیئت بلندپایه وارد تهران شد.
گفتم: تا حالا که آلمان برای اعمال تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران یقهچاک میداد، حالا چی شده که احساس خاله خواهرزادگی میکند؟!
گفت: مردحسابی کجای کاری؟ حالا هم با کلی افاده آمده و قبل از سفر از موضع بالا گفته است تا ایران اسرائیل را به رسمیت نشناسد، رابطه تجاری گسترده برقرار نخواهیم کرد!
گفتم: غلط زیادی کرده! اصلا دولت چرا به این جرثومههای فساد اجازه ورود به ایران را داده است؟!
گفت: مثل این که دنیا وارونه شده؟ به جای حفظ حرمت مردم ایران به دشمنان مردم احترام میگذارند؟ به جای مقابله با عوامل تحریمهای ظالمانه، برای آنها فرش قرمز پهن میکنند! به جای ممنوع کردن تجارت با تحریمکنندگان، بازار کشور را در اختیارشان میگذارند و... پس آنهمه وعده و وعید انتخاباتی چه شد؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! طرف که لیوان را وارونه به دست گرفته بود دستی روی آن کشید و با تعجب میگفت؛ اینکه سر ندارد و دستی هم به ته لیوان کشید و گفت: ای بابا! تهش هم که سوراخ است!