جایگاه خواب یا رؤیای صادقه
در تاریخ و سیره آمده که پیامبر اکرم (ص) از یاران خود میپرسیدند که آیا کسی خواب و رؤیای صادقهای دیده است :(هل مِن مُبشِّرات)؟ این سؤال برای چه بوده؟ آیا این سؤال نوعی اهمّیّت دادن و ترغیب به امر خواب و رؤیا نیست؟ و آیا با جنبۀ عقلانیّت منافات ندارد؟خصوصاً اینکه معیار سنجش رؤیا از دسترس غالب مردم به دور است؟ در مطلب حاضر به این سوالات پاسخ داده شده است.
***
رویا یکی از موهبتهای الهی است که بخشی از معرفت انسانی را شامل میشود. اگر رؤیا نبود بسیاری از امور برای انسان، قابل تصور نبود. همچنانکه فرد با دیدن برخی رؤیاهای بشارتدهنده و هشداردهنده با یقین بیشتری به حقانیت حیات پس از مرگ ایمان آورده و درکی اجمالی نسبت به پاداشها و عذابهای اخروی پیدا میکند.
حسن بن عبدالرحمن از امام هفتم(ع) روایت کرده که ایشان فرمود: در آغاز خلقت، عموم مردم خواب نمیدیدند و رؤیا بعدها پیدا شد.
راوی گوید: من عرض کردم: علت پیدایش رؤیا چه بود؟
فرمود: پروردگار گرامی، پیامبرى را به سوی مردم زمانش فرستاد و او ایشان را به پرستش و فرمانبردارى خدا دعوت فرمود.
مردم گفتند: اگر ما چنین کنیم پاداشمان چیست ؟ زیرا نه تو از ما ثروتمندتری و نه خانوادۀ معروفتر و قدرتمندتری داری!
آن پیامبر فرمود: اگر اطاعت مرا بکنید خداوند شما را به بهشت مى برد، و اگر نافرمانی ام کنید خداوند به دوزختان خواهد برد.
گفتند: بهشت و جهنم چیست؟
پیامبر خدا بهشت و دوزخ را برایشان توصیف کرد.
گفتند: چه وقت ما به آنجا خواهیم رفت؟!
فرمود: بعد از مرگ!
گفتند: ما مرده هامان را دیده ایم که استخوانشان پوسیده و خاک مى شوند!
و بدنبال این گفتگو بود که مردم بر تکذیب آن پیغمبر بزرگوار افزوده و او را هرچه بیشتر خوار شمردند، خداى عزوجل، خوابها را در ایشان پدید آورد، پس از آن بود که به نزد پیغمبرشان آمده و آنچه را در خواب دیده بودند به او گزارش دادند و تعجب خود را از این جریان اظهار کردند.
آن پیغمبر به ایشان فرمود: خداى عزوجل خواست تا بدینوسیله براى شما حجت آورد. ارواح شما نیز اینچنین است که چون مرگتان فرارسد، گرچه بدنهاتان پوسیده شود ولى جانهاتان در عقاب بسر مى برند تا دوباره بدنها زنده شود (یعنى همچنانکه در این جهان در وقت خواب دیدن، بدنتان از فعالیت افتاده و چون جسمى بى روح در رختخواب خفته ولى روح مشغول فعالیت است تا هنگامى که دوباره بیدار شود، زندگی بعد از مرگ نیز به همین روش خواهد بود)[1]
مشابه این مقایسه در روایتی از پیامبر(ص) نیز نقل شده که ایشان فرمودند: سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، شما همانگونه که میخوابید، خواهید مرد و همانگونه که بیدار میشوید برای معاد برانگیخته خواهید شد.[2]
این درک اجمالی نسبت به جهان پس از مرگ از طریق تجربههای رؤیا برای همه انسانها امکان پذیر است، ولی در مورد جزئیات اموری که در عالم رؤیا حادث میشود و منطبق بودن یا نبودن رؤیا بر واقع، بحث اقسام رؤیا مطرح میشود که برخی از آنها صادقه هستند و برخی دیگر کاذبه یا شیطانی.
بنابراین، اگر رؤیا در جزئیات امور بطور مطلق معیاری برای قضاوت قرار گیرد، ممکن است به دلیل اینکه برخی از آنها برخاسته از الهامات شیطانی یا افکاری عبث هستند، نتایجی خلاف عقل و دین داشته باشند؛ این مسئله مربوط به صفات موجود در شخصی است که خواب میبیند و نه ماهیت خود رؤیا به عنوان موهبتی الهی!
ازاین رو، رؤیای انبیا و اولیا و نیز رؤیای مؤمنان و صالحان، تفاوتی اساسی با رؤیای افراد عادی دارد، گرچه ممکن است شخص مؤمن نیز گاه دچار خوابهای شیطانی شود.
در اینجا به برخی از این روایات اشاره میکنیم:
1. امام صادق (ع) فرمود: رؤیا بر سه گونه است؛ بشارتی از خدا بر مؤمن، ترساندنی از جانب شیطان و خوابهای عبث و پوچ.[3]
2. مردی از رسول خدا در مورد این آیه سؤال کرد که: لهم البشری فی الحیاه الدنیا، برای آنان است بشارت در حیات دنیا ؛ یعنی چه؟
حضرت فرمودند منظور رؤیای خوبی است که مؤمن میبیند و به واسطه آن در حیات دنیا به او بشارت داده میشود.[4]
3. پیامبر (ص) فرمود: نبوت، هفتاد بخش دارد که رؤیای صادقه یک بخش از آنهاست.[5]
4. رسول خدا(ص) فرمود: نباید رؤیا برای کسی بازگو شود مگر برای مؤمنی که خالی از حسد و سرکشی باشد.[6]
5. همچنین یکی از روایات نقل شده در مورد رؤیا، همین روایت مطرح شده در متن سؤال است: "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) کَانَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ یَعْنِی بِهِ الرُّؤْیَا”[7]؛ رسول خدا(ص) چون صبح میکرد به اصحاب خود میفرمود: آیا نزدتان چیزی از بشارتدهندهها هست؟ و منظورش از این تعبیر، رؤیای صادقه بود. یعنی آیا کسی رؤیای بشارت دهندهای دیده است؟.
حال با توجه به مجموعه روایاتی که ذکر شد و با در نظر گرفتن اشکالی که در ابتدای این مطلب مطرح شده است، در توضیح این روایت خاص میگوییم:
اولاً: توصیه پیامبر این بوده است که مؤمنان رؤیاهای صادقه خود را به پیامبر اکرم بازگو کنند نه اینکه گفته باشد آنها را برای همه بازگو کنید و برای خود کرامت بتراشید. همچنانکه در روایات دیگری از این کار نهی شده است. پس بازگو کردن رؤیا برای همگان و استفاده از آن برای به کرسی نشاندن عقیده خود و ... خرافه و خروج از عقلانیت است ولی نقل کردن آن برای کسی که نقش راهنما و دوست ایمانی انسان را دارد کاری خلاف عقلانیت نیست.
ثانیاً: سخن پیامبر خطاب به مؤمنان و اصحاب خود بوده، نه همه مردمی که ممکن است رؤیاهای شیطانی و فاقد ارزش خود را دام راه مردم قرار دهند.
ثالثاً: خود پیامبر به خوبی تشخیص میداد که چه کسی مؤمن است و چه کسی منافق و کدام رؤیا، صادقه و از مبشرات است و کدام رؤیا شیطانی و کاذبه.
با این توضیح شاهدیم که در روایات معصومان در عین تأکید بر جایگاه رؤیای صادقه، نکاتی در مورد حق و باطل رؤیاها وشرایط نقل آنها و ... مطرح شده که مسیری کاملا عقلانی را برای این مسئله پیش روی نهاده است و آسیبهایی مثل رؤیا گرایی به جای معرفت و عقل و دین، همچنین خرافهپردازی و کرامتبافی و ... همگی مربوط به سوء اختیار خود انسان هاست، نه اینکه اصل اهمیت دادن به رؤیای صادقه و بشارت دهنده، کاری اشتباه و خلاف عقلانیت باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 90، ح 57، تهران،
دار الکتب الإسلامیة، 1365 ش.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 7، ص 47، ح 31، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 90، ح 61.
[4] همان، ح 60.
[5] همان، ح 58.
[6] همان، ج 8، ص 336، ح 530.
[7] همان، ص 90، ح 59.