برای پیشرفت باید با تخریبگران مبارزه کرد
جریانات هرج و مرجطلب مخالف سروسامان گرفتن ورزش
سرمنشأ بخش عمدهای از آنچه که این روزها درباره پرسپولیس اتفاق میافتد و بسیاری از مسائلی که در ماههای اخیر درباره ورزش و مسئولان ارشد آن رخ میدهد، جریانات آنارشیست و هرج و مرجطلبی هستند که از سروسامان یافتن ورزش ناراحت و نگران هستند.
سرویس ورزشی-
هفته گذشته مصاحبهای از جعفر کاشانی یکی از بزرگان تاریخ باشگاه پرسپولیس در فضای مجازی منتشر شد. مصاحبهای کوتاه که مضمون آن در سخن و حرف خیلی دیگر از کسانی که در این فوتبال استخوان خرد کردهاند، تکرار میشود. «از پرسولیس میروم تا آنهایی که منافع دارند بیایند» ملاحظه میکنید اینجا هم جنگ و نزاع اصلی میان خدمت و منافع است، بین خدمتگزاران و منعفتپرستان است. منفعتپرستان چنان فضا را آشفته و عرصه را تنگ کردهاند و چنان به وسیله ابزار در اختیار (عمدتا رسانهها در شکلهای مختلف آن) علیه چهرههای خوشنام، عناصر اصیل ورزش و به ويژه فوتبال هو و جنجال به راه انداخته و بساط تحقیر و تمسخر و آنها با تمسک به شعارهایی چون قدیمی، سنتی، بیسواد، لمپنیسم، ضدعلم روز دنیا، علی اصغری و...
من جیرهخوار هستم؟!
در این فوتبال تیم ملی، کیلویی چند است؟! سرنوشت استقلال و پرسپولیس و هواداران آنها به کسی چه مربوط است؟! این فوتبال در خدمت مشتی از گرد راه رسیده است که گفتیم میخواهند به وسیله آن و البته تحت شعارهای فریبنده و عوامپسند، نام و نان خود را تأمین کنند. به این ترتیب در این فوتبال امثال کاشانی که عصاره پرسپولیس است، میشود زیادی، اضافی و... از همه بدتر «جیرهخوار»! (با عذرخواهی فراوان از ایشان) این خود ایشان است که در واکنش به شعارهایی که هفته گذشته جلوی باشگاه برخی افراد مجهولالهویه و تیرشده توسط کسانی که ارث پدری خود را از این تیم مردمی میخواهند، سر داده بودند، میگوید: «من جیرهخوار هستم؟!دستشان درد نکند، 30 سال تیم را برای آنها نگه داشته و حالا جیرهخوار شدهام؟ من یک ریال از جایی نگرفتهام، با این شرایط از پرسپولیس میروم تا آنهایی که منافع دارند بیایند و کار را به دست بگیرند.»
سؤال میکنیم که آیا هیچ طرفدار اصیل و پرسپولیسی واقعی به خودش اجازه میدهد که بیدلیل و با دلیل به پیشکسوت این تیم، آن هم چهره محترمی چون جعفر کاشانی توهین کند...؟ پاسخ سؤال بدون هیچ تردیدی منفی است. پس سؤال بعدی این میشود که اینها چه کسانی هستند که برای جلب منفعت و درآمدی بخور و نمیر، حاضرند، بزرگ و کوچک این ورزش و فوتبال را تخریب و با سردادن شعار، یا نوشتن مطلب، یا اظهار فضل در رسانه ملی و... به راحتی به آنها توهین کنند و...؟ آیا غیر از این است که این توهینکنندگان، این هتاکان، این ورزش نشناسهای مدعی ورزش، از سوی افراد و جریانات و باندهایی که دنبال منافع بزرگ در ورزش و فوتبال هستند، «تیر» و «اجیر» میشوند؟
جیرهخوارانی که دیگران را
به جیرهخواری متهم میکنند!
جالب است اینجا هم آن داستان خندهدار و در عین حال واقعیت تلخ که بارها در این صفحه به آن اشاره کرده و حتی مفصل به آن پرداختهایم تکرار شده است. همان که قبلا نوشتیم کسانی که خود مظهر مافیا در ورزش هستند، دیگران را مافیایی مینامند، کسانی که خود مظهر فساد در ورزش هستند، کسان دیگری را فاسد مینامند، کسانی که خود به حقیقتها و معیارهای لمپنیسم بیش از دیگران نزدیک هستند، کسان دیگری را به صرف بعضی «نشانهها» - نه خصلتها - لمپنهای ورزش و فوتبال مینامند و...
حال کسانی که خود جیرهخوار جریانات منفعتپرست در ورزش هستند و نوچهوار از جانب آنها تیر میشوند، یا لمپنوار از جانب آنها «کرایه» میشوند، چهرههای خوشنام و صاحبنام ورزش را «جیرهخوار» مینامند!
سؤال بعدی هم این است که این جریانات منفعتپرست که آثار مخرب و اقدامات تخریبگرانه آنها دیگر بر همگان آشکار است و حتی حالا دیگر چهره و نام و هویت بعضی از آنها بر مسئولان و اهالی ورزش روشن و هویدا شده است، تا کی قرار است مجال جولان دادن و خط و ربط تعیین کردن در ورزش و به ویژه فوتبال را پیدا کنند؟ جریاناتی که ورزش، مسئولان و مدیران ورزش باید در خدمت منافع آنها عمل کنند، مثلاً در همین ماجرای پرسپولیس، ازنظر ایشان باید سرنوشت پرسپولیس ریشهدار و مردمی بهگونهای رقم بخورد و مالکیت آن به نحوی تعیین شود که نام و نان این جریانات تأمین و تضمین شود!
پرسپولیس نباید به «اهلش» سپرده شود؟!
سر هوادار و مردم و آینده این تیم چه میآید، ازنظر این جریانات مهم نیست و حالا چون از طرف مسئولان تصمیم گرفته شده پرسپولیس (و همینطور استقلال) باید به «اهلش» واگذار شود نه فقط به کسانی که به قول دکتر شریعتی تمام هویت و شخصیت و فلسفه وجودیشان در «موجودیشان»! خلاصه شده، اینها سر به عصیان و گردنکشی و سمپاشی و... برداشته از طریق مشتی چماق به دست و همچنین مشتی به اصطلاح قلم به دست و میکروفون به دست علیه مسئولان ورزش که جرمشان این است که آنها را علیرغم جیب پرپول و حساب بانکی فربه به درستی «نااهل» یافتهاند، جریان راه میاندازند، اینجا و آنجا، این زردنامه و آن سایت و آن... ندای
«وا پرسپولیسا» راه میاندازند و مظلومنمایی میکنند، شکایت به رئیسجمهور میبرند و...!
مخالفان تغییر وضع موجود ورزش
و بالاخره سؤال آخر این است که چرا وقتی قرار میشود یک جای کار ورزش سر و سامان پیدا کند، قانونمند شود، برنامهدار و هدفمند شود و... صدای ناله و فریاد و هیاهوی این جریانات بلند میشود. آیا جز این حرف قدیمی کیهان است که این جماعت و جریانات منافع خود را در وضع موجود ورزش و تداوم آن تأمین میکنند و علیرغم شعارهایی که میدهند، ژستهایی که میگیرند به شدت مخالف تغییر وضع موجود و در واقع اصلاح امر ورزش هستند؟ وقتی موضوع به این روشنی است، تکلیف آنهایی که میخواهند برای ورزش «کاری» بکنند، قدم اصلاحی بردارند، اقدامی انجام دهند که اگرچه شاید منافی منافع نامشروع عدهای انگل و رخنه کرده در بدنه ورزش است، اما حتماً به نفع ورزش و در جهت رضایت مردم و خدمت به خلق خداست، و... مشخص شود. تعارف و مماشات را کنار بگذارند، رودربایستی و رفیقبازی و... را بر خود حرام کنند، بر سر مسائل جامعه و آنجا که پای مردم و منافع ملی در میان است، ارجح دانستن مسائل شخصی نام دیگری جز خیانت ندارد و این نتیجهای جز رسوایی دنیوی و عذاب اخروی درپی ندارد.
از چاله به چاه!
ما هنوز هم میگوئیم استقلال و پرسپولیس باید
سر و سامان پیدا کنند، تکلیف اداره و مدیریت و مالکیت آن مشخص شود. این دو تیم را به دست صاحبان اصلی و اصیل آن باید سپرد و... ما هنوز هم میگوئیم، نه تنها این کار، بلکه تکلیف خیلی از کارهای معطل مانده ورزش باید روشن شود و از بلاتکلیفی فعلی خارج شود، اما حرف اصلیتر ما و فکر میکنیم همه کسانی که بدون توقع و دلسوزانه خواهان پیشرفت ورزش هستند، این است که همه این کارها که به بهبود و اصلاح وضع فعلی ورزش منجر میشود، باید از «راهش» انجام شود. چون در غیر این صورت ورزش از چاله خارج میشود و به چاه میافتد و وضع دو تیم محبوب مردمی، از این که هست بدتر میشود و.. با این حال این را هم میدانیم، بارها نوشتهایم، دیروز و امروز از سرانجام وظیفه به مسئولان ورزش یادآور شدهایم که افراد و جریاناتی که سالها در ورزش رخنه کرده و از قبل آن به اسم و رسم و پول و پلهای رسیدهاند، اجازه نخواهند داد، شما برای ورزش کاری انجام دهید، یا اگر قرار است کاری و خدمتی در جهت اصلاح ورزش صورت دهید، سعی میکنند با لطایفالحیل حتی زدن ماسک همراهی و موافقت، آن کار از «راهش» انجام نشود و در نهایت به بیراهه و کژراهه کشیده شود و... وضع ورزش نهتنها از این که هست بهتر نشود، بلکه بدتر و مشکلات آن لاعلاجتر و پیچیدهتر هم میشود و خلاصه که وضع فعلی حفظ شود و تداوم یابد.
آنارشیستها، سرمنشأ مشکلات ورزش
سرمنشأ بخش عمدهای از آنچه که این روزها درباره پرسپولیس اتفاق میافتد، و بسیاری از مسائلی که در ماههای اخیر درباره ورزش و مسئولان ارشد ورزش رخ میدهد، همین جریانات آنارشیست و هرج و مرجطلبی هستند که از سر و سامان یافتن ورزش، از کوتاه کردن دست جریانات مداخلهگر و زورگیر و از اینکه ورزش در مسیر پیشرفت و در خدمت آرمانها و فرهنگ ملی و بالاخره خشنودی و شادی دل مردم حرکت کنند، ناراحت و نگران هستند و برای اینکه این تغییرات رخ ندهد با همه توان، به ویژه رسانههای اجارهای و البته با سنگر گرفتن پشت شعارهایی فریبنده که البته جز خودشان و سادهلوحان، کسی را فریب نمیدهد! سعی میکنند مانع از اصلاح وضع ورزش شوند، و این دقیقاً همان چیزی است که ما همیشه پیشبینی میکردیم و در آغاز مسئولیت وزیر فعلی ورزش هم به سهم و نوبه خود و از سرانجام وظیفه هشدار داده بودیم.
فرهنگ ورزش را اصلاح کنید
سخن را جمع کنیم؛ تا این جریانات در ورزش شلتاق میکنند، تا عزمی جدی و راسخ برای مقابله با این جریانات مخرب در نزد مسئولان و کل جامعه ورزش پیدا نشود، بداخلاقیها، بدانگاریها و هنجارشکنیها و... ادامه پیدا میکند و در یک کلام فرهنگ ورزش سر و سامان نمیگیرد و تا فرهنگ ورزش درست نشود، ورزش در ابعاد فنی و تکنیکی هم درست نمیشود. ورزش را انسان انجام میدهد. مخاطب ورزش انسان است و انسان به وسیله «فرهنگ» از همه موجودات متمایز میشود و... خود جوامع انسانی هم به وسیله «فرهنگ» از یکدیگر متمایز میشوند و... بنابراین باید این امر بدیهی را واقعاً و عملاً جدی بگیریم و امری که برای چندمینبار بر آن تأکید میکنیم که اگر میخواهید ورزش پیشرفت کند، فرهنگ آن را اصلاح کنید و اصلاح فرهنگ ورزش در گروی مبارزه جانانه و بیامان و البته قانونی و معقول (و از راهش) با افراد و جریاناتی است که نام و نان خود را از مسیر تخریب فرهنگ و ارزشهای فرهنگی ورزش که در همه جای دنیا مقبولیت دارد جستوجو میکنند و...!