چگونه امام متقین باشیم؟(خوان حکمت)
خدای سبحان فرمود: ما بيش از اندازة توان شما، قانون وضع نكرديم: لا نُكَلِّفُ نَفساً اِلّا وُسعَهَا (1). نه در درجه بندي ما بيش از اندازه حكم مي كنيم، نه در مسائل فردي. در درجه بندي كه مَا جَعَلَ عَلَيكُمْ فِي الدّينِ مِنْ حَرَج (2)، تمام احكام برابر با قسط و عدل و آسان بودن است كه براي همه روان است. از نظر طبقه بندي بعضيها كه در راهند، جزء ابرارند؛ براي آنها يك سلسله وظائف ميسور قرار داديم. آنهائي كه بالاتر از ابرارند، جزء مقرّبينند؛ براي آنها هم يك سلسله وسائل مناسب حال آنها قرار داديم، اين از نظر درجه بندي.
از نظر حالات خاصي كه براي افراد پيش ميآيد؛ از مسافر و حاضر، بيمار و سالم؛ آنجا فرمود: اگر نماز براي شما ايستاده دشوار است، نشسته. اينكه يَذكُرُونَ اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِم(3)، گرچه مربوط به نماز نيست به حسب ظاهر؛ ولي رواياتي اين را بر حالات گوناگون نمازگزار تطبيق كرده. بعضيها هستند كه نماز ايستاده برايشان آسان است، بعضيها هستند ايستاده برايشان دشوار است؛ بايد نشسته نماز بخوانند، بعضيها هستند به پهلو بايد نماز بخوانند. پس در هيچ حالتي، در هيچ مقطعي؛ نه در نماز، نه در مقدّمات نماز، نه در روزه، نه در مقدّمات روزه خارج از وُسع، تكليفي نكرده است.
امامت بر متّقين، اوج سرعت و سبقت انسان
هر كسي يك وُسعي دارد. اگر وُسع دارد، به ما گفتند: سارِعُوا (4)، يا سابِقُوا(5)؛ اين هم وُسع ماست. منتها اين مراحل پنج گانه راهش براي همه باز است. يعني اوّل معرفت است، بعد هجرت است، بعد سرعت است، بعد سبقت است، بعد امامت. اينكه گفته مي شود: وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً (6)، اين هم بهره براي همه است؛ اختصاصي به معدودی از انسانها ندارد. ممكن است كسي از اعضاي خانوادة كه اهل تقواست، امام متّقين باشد در محدودة خانواده. اگر يك مقداري وسيعتر بود، امام متّقين باشد در محدودة محل و اهل مسجد و اگر وسيعتر بود در مرحلة برتر.در وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً نيازي نيست كه ما بگوئيم يك قرائت ديگر درست است و آن است كه وَ اجْعَلْ لَنَا مِنَ المُتَّقينَ اِماماً. اينچنين نيست كه هميشه ما مأمور باشيم كه دنباله رو باشيم! به ما گفتند: تا مي توانيد جلو برويد، نه دنباله رو؛ امام باشيد، نه مأموم! مأموم شدن كه هنر نيست، امام شدن هنر است، بخواهيد و مي شويد.ما يك امام اصل داريم كه امام همه است و آن وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) است. در هر زماني يكي از اين 12 امام(ع) امام بودند، آنها حسابشان جداست. آن براساس اَللهُ اَعلَمُ حِيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ(7)، نُبُوَّتَهُ، وِلايَتَهُ، اِمامَتَهُ؛ به نَص است و به نصب است و از حوزة ما خارج است.
امّا اين امامت و رهبري علمي و عملي براي همة ما مقدور است. به ما گفته اند: سارِعُوا، امّا نه تنها به سرعت اكتفا كرده باشند. به ما گفتند: سابِقُوا، سعي كنيد جلو بزنيد. حالا كه جلو زديد، پيشرو شديد، زودتر رفتيد؛ آنجا ننشينيد، به فكر باشيد كه ديگران را هم دريابيد؛ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. خدايا! آن توفيق را بده كه من رهبري يك عدّه را به عهده بگيرم. اگر كسي در يك مسجدي، در يك حسينيه اي، در يك محلّه اي رهبري فكري و عملي يك عدّه را به عهده گرفت كه پرهيزكاران آن محل به او اقتداء كردند، اين دعايش مستجاب شد؛ براي اينكه گفت: لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. امّا اگر گفت من كه به اينجا رسيدم، بايد به خودم بپردازم؛ اين در حقيقت به آخرين مرحله و به قلّة اين دستورها راه نيافت، اين فقط سبقت گرفته و جلو افتاده اما جلو افتادن بي خاصيتي! حالا جلو افتادي، بيش از ديگران چيز ياد گرفتي، بيش از ديگران عمل كردي؛ به فكر ديگران هم باش. اينكه قرآن كريم از شهداء به اين نام ياد مي برد، اين تقريباً مصداق عملي وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً است.
چگونگي امامت شهداء
نسبت به متّقيان راهي كوي شهادت
دربارة شهداء آية سورة مباركة آل عمران اين است كه اينها هميشه به فكر راهيان راه خودشانند؛ ديگر نمي گويند ما كه حالا آمديم اينجا، به روح و ريحان رسيديم، به رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه رسيديم؛ ديگر كاري به آيندگان نداريم: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلحَقُوا بِهِم(8). « اِستبشار » يعني درخواست بشارت و مژده. از كي بشارت و مژده طلب مي كنند ؟ از خدا. عرض مي كنند: خدايا! مژدة ما را بده؛ اينها كه راهيان راه ما هستند، ما جلو رفتيم و رهبري اينها را به عهده گرفتيم كه اينها به دنبال ما راه بيفتند، الآن كجايند: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلحَقُوا بِهِم، كه اين اَلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم عدم ملكه است. آنهائي كه خداي ناكرده راهي راه شهداء نبودند، اينها در منزل هايشان آرميده اند؛ اينها كه حركت نكردند، كسي كه حركت نكند نمي گويند هنوز نرسيده! اگر كسي در منزلش خوابيده يا دارد استراحت مي كند، به او نمي گويند هنوز نرسيد! كسي كه راه افتاده، در بين راه است؛ مي گويند هنوز نرسيد. شهداء با آنهائي كه راكد و جامدند كاري ندارند! آنهائي كه راهيان راه شهداء هستند، شهداء امامت اين متّقيان را به عهده دارند. به خدا عرض مي كنند: خدايا! اينها كجايند، در چه مرحله هستند ؟ اين يك سئوال استفهامي محض نيست، استعانت را هم به همراه دارد. يعني خدايا! كمكشان كن كه زودتر به ما برسند.
پذيرش شفاعت و استغفار ائمه دين در عالم آخرت
چرا در زيارت وجود مبارك پيغمبر (ص) اين آيه را مي خوانيم: فَاسْتَغفرُوا اللهَ وَ اسْتَغفرُ لَهُمُ الرَّسُولْ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً (9). فرمود: اگر اينها گناه كردند، توبه كردند، از خدا درخواست مغفرت كردند، به حضور تو آمدند، تو هم براي آنها استغفار كردي؛ خدا مي بخشد. اين شفاعت است، اين توسل است، در زيارت پيغمبر هم همة ما مي خوانيم؛ چه ما، چه برادران اهل سنّت. اين كه امامت را دارد، استغفار مي كند؛ حيّ و ميّت ندارد! شهداء هم همين طورند. اين شهداء كه مرتب از خداي سبحان به صورت فعل مضارع مفيد استمرار بشارت طلب مي كنند( يَستَبشِرُونَ)، با درخواست اِعانت و كمك همراه است. به خدا عرض مي كنند كه اينها كجايند ؟ اينها كه گزارشگر و خبرنگار محض نيستند، اينها بشارت مي خواهند! اگر اينها در راه بمانند كه بشارت نيست! بشارت وقتي است كه اين مسافر به مقصد برسد.
رسيدن مسافر در راه دشوار و صعبُ العبور با عقبة كَئود(گردنه خطرناک)، به كمك الهي نيازمند است. درست است كه اين تكليف بيش از اندازه نيست، ولي براي انسان هاي عادي اين عقبة كَئود است.امام رضا (ع) هنگامي كه سفرة غذا پهن مي شد، يك كاسة خالي طلب مي كرد، بعد آيه: فَلا اقْتَحَمَ العَقَبِه(10) را قرائت مي فرمود و از بهترين غذاهاي آن سفره در اين كاسة خالي مي ريخت و براي مستمندان مي داد (11)؛ مي فرمود: « عَقَبه » يعني گردنه، يعني پيچ و خم، يعني راهي كه خيلي صاف نيست. فرمود: اگر غذائي كه شما خوردید وسير شديد، تَه مانده آن را به ديگران بدهيد آن كار ساده است. از همين اوّل اگر چيزي بدهيد، اين عقبة كَئود است.اول اين آيه را قرائت مي فرمودند، بعد شروع مي كردند به انفاق. بالأخره راه ،عقبة كَئود است؛ تا كمك الهي نباشد، بسيار سخت است. پس شهيد تنها براي راه اندازي ديگران خون نداد، براي رهبري ديگران هم از ذات أقدس إله مدد طلب مي كند؛ اين مي شود امامت، كه وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. البتّه اختصاصي به شهداء ندارد، علمائي كه مرکب قلم آنها افضل و اَرجح از دماء شهداست (12)، آنها هم مي توانند در اين كار سهيم باشند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مؤمنون در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميّه قم ـ 3/ 3/ 1390
(1) مومنون/62
(2) حج/ 78
(3) آل عمران/ 191
(4) ر. ك: آل عمران/ 133
(5) ر. ك: حديد/ 21
(6) فرقان/ 74
(7) انعام/ 124
(8) آل عمران/ 170
(9) نساء/ 64
(10) بلد/ 11
(11) ر. ك: وسائل الشيعه/ 24/ 292
(12) ر. ك: مَن لا يَحضُرُه الفَقيه/ 4/ 399
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر میشود.
از نظر حالات خاصي كه براي افراد پيش ميآيد؛ از مسافر و حاضر، بيمار و سالم؛ آنجا فرمود: اگر نماز براي شما ايستاده دشوار است، نشسته. اينكه يَذكُرُونَ اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِم(3)، گرچه مربوط به نماز نيست به حسب ظاهر؛ ولي رواياتي اين را بر حالات گوناگون نمازگزار تطبيق كرده. بعضيها هستند كه نماز ايستاده برايشان آسان است، بعضيها هستند ايستاده برايشان دشوار است؛ بايد نشسته نماز بخوانند، بعضيها هستند به پهلو بايد نماز بخوانند. پس در هيچ حالتي، در هيچ مقطعي؛ نه در نماز، نه در مقدّمات نماز، نه در روزه، نه در مقدّمات روزه خارج از وُسع، تكليفي نكرده است.
امامت بر متّقين، اوج سرعت و سبقت انسان
هر كسي يك وُسعي دارد. اگر وُسع دارد، به ما گفتند: سارِعُوا (4)، يا سابِقُوا(5)؛ اين هم وُسع ماست. منتها اين مراحل پنج گانه راهش براي همه باز است. يعني اوّل معرفت است، بعد هجرت است، بعد سرعت است، بعد سبقت است، بعد امامت. اينكه گفته مي شود: وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً (6)، اين هم بهره براي همه است؛ اختصاصي به معدودی از انسانها ندارد. ممكن است كسي از اعضاي خانوادة كه اهل تقواست، امام متّقين باشد در محدودة خانواده. اگر يك مقداري وسيعتر بود، امام متّقين باشد در محدودة محل و اهل مسجد و اگر وسيعتر بود در مرحلة برتر.در وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً نيازي نيست كه ما بگوئيم يك قرائت ديگر درست است و آن است كه وَ اجْعَلْ لَنَا مِنَ المُتَّقينَ اِماماً. اينچنين نيست كه هميشه ما مأمور باشيم كه دنباله رو باشيم! به ما گفتند: تا مي توانيد جلو برويد، نه دنباله رو؛ امام باشيد، نه مأموم! مأموم شدن كه هنر نيست، امام شدن هنر است، بخواهيد و مي شويد.ما يك امام اصل داريم كه امام همه است و آن وجود مبارك ولي عصر (أرواحنا فداه) است. در هر زماني يكي از اين 12 امام(ع) امام بودند، آنها حسابشان جداست. آن براساس اَللهُ اَعلَمُ حِيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ(7)، نُبُوَّتَهُ، وِلايَتَهُ، اِمامَتَهُ؛ به نَص است و به نصب است و از حوزة ما خارج است.
امّا اين امامت و رهبري علمي و عملي براي همة ما مقدور است. به ما گفته اند: سارِعُوا، امّا نه تنها به سرعت اكتفا كرده باشند. به ما گفتند: سابِقُوا، سعي كنيد جلو بزنيد. حالا كه جلو زديد، پيشرو شديد، زودتر رفتيد؛ آنجا ننشينيد، به فكر باشيد كه ديگران را هم دريابيد؛ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. خدايا! آن توفيق را بده كه من رهبري يك عدّه را به عهده بگيرم. اگر كسي در يك مسجدي، در يك حسينيه اي، در يك محلّه اي رهبري فكري و عملي يك عدّه را به عهده گرفت كه پرهيزكاران آن محل به او اقتداء كردند، اين دعايش مستجاب شد؛ براي اينكه گفت: لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. امّا اگر گفت من كه به اينجا رسيدم، بايد به خودم بپردازم؛ اين در حقيقت به آخرين مرحله و به قلّة اين دستورها راه نيافت، اين فقط سبقت گرفته و جلو افتاده اما جلو افتادن بي خاصيتي! حالا جلو افتادي، بيش از ديگران چيز ياد گرفتي، بيش از ديگران عمل كردي؛ به فكر ديگران هم باش. اينكه قرآن كريم از شهداء به اين نام ياد مي برد، اين تقريباً مصداق عملي وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً است.
چگونگي امامت شهداء
نسبت به متّقيان راهي كوي شهادت
دربارة شهداء آية سورة مباركة آل عمران اين است كه اينها هميشه به فكر راهيان راه خودشانند؛ ديگر نمي گويند ما كه حالا آمديم اينجا، به روح و ريحان رسيديم، به رُوضَهٌ مِنْ رِياضِ الجَنَّه رسيديم؛ ديگر كاري به آيندگان نداريم: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلحَقُوا بِهِم(8). « اِستبشار » يعني درخواست بشارت و مژده. از كي بشارت و مژده طلب مي كنند ؟ از خدا. عرض مي كنند: خدايا! مژدة ما را بده؛ اينها كه راهيان راه ما هستند، ما جلو رفتيم و رهبري اينها را به عهده گرفتيم كه اينها به دنبال ما راه بيفتند، الآن كجايند: وَ يَستَبشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلحَقُوا بِهِم، كه اين اَلَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم عدم ملكه است. آنهائي كه خداي ناكرده راهي راه شهداء نبودند، اينها در منزل هايشان آرميده اند؛ اينها كه حركت نكردند، كسي كه حركت نكند نمي گويند هنوز نرسيده! اگر كسي در منزلش خوابيده يا دارد استراحت مي كند، به او نمي گويند هنوز نرسيد! كسي كه راه افتاده، در بين راه است؛ مي گويند هنوز نرسيد. شهداء با آنهائي كه راكد و جامدند كاري ندارند! آنهائي كه راهيان راه شهداء هستند، شهداء امامت اين متّقيان را به عهده دارند. به خدا عرض مي كنند: خدايا! اينها كجايند، در چه مرحله هستند ؟ اين يك سئوال استفهامي محض نيست، استعانت را هم به همراه دارد. يعني خدايا! كمكشان كن كه زودتر به ما برسند.
پذيرش شفاعت و استغفار ائمه دين در عالم آخرت
چرا در زيارت وجود مبارك پيغمبر (ص) اين آيه را مي خوانيم: فَاسْتَغفرُوا اللهَ وَ اسْتَغفرُ لَهُمُ الرَّسُولْ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً (9). فرمود: اگر اينها گناه كردند، توبه كردند، از خدا درخواست مغفرت كردند، به حضور تو آمدند، تو هم براي آنها استغفار كردي؛ خدا مي بخشد. اين شفاعت است، اين توسل است، در زيارت پيغمبر هم همة ما مي خوانيم؛ چه ما، چه برادران اهل سنّت. اين كه امامت را دارد، استغفار مي كند؛ حيّ و ميّت ندارد! شهداء هم همين طورند. اين شهداء كه مرتب از خداي سبحان به صورت فعل مضارع مفيد استمرار بشارت طلب مي كنند( يَستَبشِرُونَ)، با درخواست اِعانت و كمك همراه است. به خدا عرض مي كنند كه اينها كجايند ؟ اينها كه گزارشگر و خبرنگار محض نيستند، اينها بشارت مي خواهند! اگر اينها در راه بمانند كه بشارت نيست! بشارت وقتي است كه اين مسافر به مقصد برسد.
رسيدن مسافر در راه دشوار و صعبُ العبور با عقبة كَئود(گردنه خطرناک)، به كمك الهي نيازمند است. درست است كه اين تكليف بيش از اندازه نيست، ولي براي انسان هاي عادي اين عقبة كَئود است.امام رضا (ع) هنگامي كه سفرة غذا پهن مي شد، يك كاسة خالي طلب مي كرد، بعد آيه: فَلا اقْتَحَمَ العَقَبِه(10) را قرائت مي فرمود و از بهترين غذاهاي آن سفره در اين كاسة خالي مي ريخت و براي مستمندان مي داد (11)؛ مي فرمود: « عَقَبه » يعني گردنه، يعني پيچ و خم، يعني راهي كه خيلي صاف نيست. فرمود: اگر غذائي كه شما خوردید وسير شديد، تَه مانده آن را به ديگران بدهيد آن كار ساده است. از همين اوّل اگر چيزي بدهيد، اين عقبة كَئود است.اول اين آيه را قرائت مي فرمودند، بعد شروع مي كردند به انفاق. بالأخره راه ،عقبة كَئود است؛ تا كمك الهي نباشد، بسيار سخت است. پس شهيد تنها براي راه اندازي ديگران خون نداد، براي رهبري ديگران هم از ذات أقدس إله مدد طلب مي كند؛ اين مي شود امامت، كه وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً. البتّه اختصاصي به شهداء ندارد، علمائي كه مرکب قلم آنها افضل و اَرجح از دماء شهداست (12)، آنها هم مي توانند در اين كار سهيم باشند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسه درس تفسير سوره مؤمنون در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميّه قم ـ 3/ 3/ 1390
(1) مومنون/62
(2) حج/ 78
(3) آل عمران/ 191
(4) ر. ك: آل عمران/ 133
(5) ر. ك: حديد/ 21
(6) فرقان/ 74
(7) انعام/ 124
(8) آل عمران/ 170
(9) نساء/ 64
(10) بلد/ 11
(11) ر. ك: وسائل الشيعه/ 24/ 292
(12) ر. ك: مَن لا يَحضُرُه الفَقيه/ 4/ 399
خوان حکمت در ماه مبارک رمضان روزهای زوج منتشر میشود.