kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۵۴۷
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰

طولانی شدن جنگ موقعیت‌سنجی ریاض و صنعا(یادداشت روز)

عربستان درصدد پیروزی در یک جنگ شکست خورده است و در عین حال می‌خواهد که این «پیروزی نمایان» باشد. برای رسیدن به این پیروزی، رژیم آل‌سعود خود را برای پرداخت هزینه گزاف آماده کرده اما واقعیت این است که از زمان آغاز تجاوز علیه یمن، از این هدف دورتر شده است.
رژیم عربستان با استفاده از تجربه رژیم صهیونیستی، شکل‌گیری یک جریان قوی اعتقادی که ریشه عمیقی در جامعه خود دارد را برای موجودیت خود بشدت خطرناک می‌داند و بر این اساس گمان می‌کند اگر در سالهای آغازین به طور یکپارچه و قاطع به مقابله با آن برنخیزد در آینده قطعا نمی‌تواند از آسیب‌های حیاتی آن در امان بماند. اما در عین حال این رژیم از ابزار لازم برای ریشه‌کن کردن این جنبش انقلابی بهره‌مند نیست بنابراین ناگزیر شده از طریق طرح یک معادله تا حدی پیچیده به این هدف نزدیک شود.
رژیم عربستان در شرایط کنونی و پس از حدود 100 روز از جنگ تحمیلی به این نتیجه رسیده که یک «پیروزی نمایان» می‌تواند مقدمات حذف حریف قوی پنجه را از میدان فراهم کند. منظور رژیم سعودی از پیروزی نمایان یک نوع پیروزی است که اولا کسی درباره برنده شدن عربستان در جنگ تردید نکند و ثانیا شامل یک پیروزی کانونی باشد که لایه‌هایی را در درون خود جای دهد.
براساس آنچه از مواضع رژیم سعودی برمی‌آید «عقب‌نشینی انصارالله از شهرهای تحت اختیار خود» و یا «پذیرش مشروعیت‌ هادی و بحاح از سوی انصارالله»  بصورت توامان و یا حتی انفرادی، پیروزی نمایان عربستان در جنگ با یمن را رقم می‌زند. این البته اگر اتفاق بیفتد واقعیت دارد و پیروزی نمایان خواهد بود. اگر انصارالله عقب‌نشینی از شهرهای مختلف و یا حتی عقب‌نشینی از یکی دو شهر استراتژیک را بپذیرد و آنها را به نیروهای وابسته به رژیم سعودی تحویل دهد در واقع مشروعیت سیستمی - و دولتی- که در این مناطق، پس از واگذاری انصار به وجود می‌آید را پذیرفته است و از آنجا که در سطح بین‌المللی کسی فرمول یک کشور و دو دولت را نمی‌پذیرد در واقع به حق طرف مقابل در نمایندگی کردن عنوان «یمن» را پذیرفته است. بنابراین عقب‌نشینی حتی اگر از یک شهر استراتژیک مثل عدن صورت گیرد، عقب‌نشینی از چندین موضوع دیگر نیز صورت گرفته است. از این رو تیم اعزامی از ریاض به ژنو، بارها خطاب به نماینده دبیر کل سازمان ملل، گفتند «لابد لِلانسحاب- گریزی از عقب‌نشینی نیست». یا اگر انصارالله مشروعیت دولت هادی و بحاح را بپذیرد، در واقع پذیرفته است که فرماندهی ارتش و اداره استانها و در اختیار داشتن سلاح تنها در صلاحیت دولت است. آنگاه پس از آن انصارالله باید از شهرها عقب‌نشینی کند و به رژیم وابسته به عربستان تحویل دهد و یک‌بار دیگر و برای مدتی نامعلوم سیطره ظالمانه عربستان بر یمن را بپذیرد.
عربستان برای رسیدن به مقصود خود- پیروزی نمایان- از هر ظرفیتی که بتواند فراهم کند، استفاده می‌نماید که به بعضی از موارد آن اشاره می‌شود:
1- خبرهای متعددی از حضور افسران ارشد عملیاتی رژیم صهیونیستی در اتاق جنگ ریاض و در نزدیکی شهرهای مرزی عربستان با یمن حکایت می‌کنند کمااینکه بعضی از خبرهای موثق از چند نوبت عملیات نظامی هواپیماهای اسرائیل  علیه مردم یمن خبر می‌دهند. این موضوع از روابط حساس امنیتی میان رژیم‌های صهیونیستی و وهابی حکایت می‌کنند. حدود دو سال پیش این قلم پس از استفاده رژیم صهیونیستی از خاک عربستان برای حمله به تاسیسات یرموک واقع در شمال شهر خارطوم پایتخت سودان، در این ستون از روابط فعال دستگاه‌های نظامی امنیتی تل‌آویو و ریاض خبر داد هم اینک و پس از جنگ یمن این روابط بسیار آشکار شده به گونه‌ای که دو هفته پیش روزنامه‌های معتبر رژیم صهیونیستی از هم‌پیمانی تل‌آویو- ریاض در جنگ یمن خبر دادند و هیچ مقام سعودی هم در برابر آن موضع نگرفت.
2- پذیرش ریسک کشانده شدن جنگ به درون سرزمین عربستان یکی دیگر از موارد مهم در این بحث است. هیچکس جنگی را علیه همسایه خود شروع نمی‌کند تا سرزمین خود را در معرض آماج حملات متقابل قرار دهد اما به نظر می‌آید دفع خطرات آتی جنبش انقلابی انصارالله برای رژیم وهابی آنقدر مهم بوده که به این ریسک دست زده است. عربستان سعودی به خوبی می‌دانست که در صورت حمله نظامی به یمن، انصارالله متقابلا به خاک عربستان هجوم می‌برد کما اینکه این اتفاق بصورت موردی در اثنای عملیات طوفان قاطعیت- عاصفهًْ الحزم- و بصورت گسترده در جریان دو هفته اخیر افتاده است. اما با این وجود این رژیم به چنین خطری تن داد. هم‌اینک یک محدوده حدود 3500 کیلومترمربعی به عمق حدود 122 کیلومتر در استانهای عسیر، جیزان و نجران در تیررس حملات موشکی و غیرموشکی انصارالله قرار دارد و این امکان وجود دارد که طی روزها و هفته‌های آینده مناطق بیشتری در معرض تهدید مداوم انصارالله قرار گیرد اما رژیم سعودی با علم به چنین واکنشی، عواقب حمله به یمن را پذیرفته است. اما آیا واقعا با پذیرش چنین ریسکی، ریاض به اهداف خود می‌رسد؟ واقعیت مطلب این است که این رژیم در میزان توانایی‌های خود اغراق کرده است.
3- هماهنگی سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی با هزینه‌ زیاد مالی- عربستان برای همراه کردن اعضای دائم شورای امنیت و بخصوص روسیه هزینه هنگفتی را پرداخت کرده است. قراردادهای نظامی که در اوایل جنگ و در جریان سفر وزیر خارجه قبلی عربستان به فرانسه با اولاند بسته شد که به مطبوعات هم راه یافت و قراردادهای سنگین که ارزش آنها از حدود 10 میلیارد دلار فراتر می‌رود و در زمان مذاکرات دو هیئت یمنی در ژنو، در سفر محمدبن زاید- ولیعهد دوم- به سن پترزبورگ میان او و پوتین بسته شد تنها بخشی از هزینه بالایی است که رژیم سعودی متحمل شده است. بر این اساس ما در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای شاهد نوعی همراهی و سکوت معنادار بوده‌ایم. عدم صدور قطعنامه از سوی شورای امنیت که در روز روشن جنگ با این وسعت و دامنه را نمی‌بیند و اسمی از عربستان به میان نمی‌آید، نشان می‌دهد که عربستان و این کشورها به نوعی به توافق رسیده‌اند.
4- تشدید محاصره دریایی با بهره‌گیری از الگوی جنگ نابرابر غزه- رژیم سعودی از اولین روز جنگ به محاصره دریایی یمن مبادرت ورزید و تاکنون اجازه نداده که یک کشتی در سواحل یمن پهلو بگیرد. تشدید محاصره دریایی در واقع به معنای محاصره مردم مظلومی است که هم‌اینک در زیر تابستان گرم به سوخت و دارو و غذا احتیاج دارند عربستان با کپی‌برداری از نسخه رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند تا حریف را ضعیف و آماده تسلیم نماید.
5- ادامه دادن به جنگ و در عین حال تشدید آن در شمال یمن- رژیم سعودی با این نیت که موقعیت استقراری انصارالله را در شمال تضعیف کند، حملات خود را علیه استانهای صعده و حجه گسترش داده است اما واقعیت این است که تصرف مناطق شمالی هدف اقدامات وابستگان به عربستان نیست بلکه هدف اصلی کشاندن محافظان از استانهای حساس تعز و عدن به سمت شمال و سپس استفاده از نیروهای خود برای سیطره بر تعز و عدن است بر این اساس حملات خود را به مناطق شمالی تمرکز داده است.
اما در ورای این مباحث عربستان اساسا ظرفیت ورود به چنین جنگی را نداشت حالا هم علیرغم تشدید حملات، عربستان نمی‌تواند به هدف خود برسد چرا که طرف مقابل عربستان جریان مستحکمی است که زیر بار فشار نمی‌رود. رژیم عربستان روی برتری هوایی، برتری اقتصادی و برتری سیاسی خود حساب کرده است و این در حالی است که نیروی هوایی عربستان قادر به شناسایی دقیق محل استقرار نیروهای پارتیزان نیست و برتری اقتصادی در اینجا معنا و مفهوم ندارد چرا که این جنگ اساسا ماهیت اقتصادی ندارد. برتری سیاسی نیز حداکثر می‌تواند به صدور یک قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل منتهی شود اما نمی‌تواند یک حریف سرسخت را به پذیرش آن وادار نماید.
جنگ نمی‌تواند برای مدت زیادی دوام آورد. از این رو رژیم سعودی ضمن آنکه روی حملات شدید هوایی تاکید می‌ورزد، از دیگران می‌خواهد که راهی برای برون‌رفت عربستان از این مهلکه بیابند چرا که به وضوح می‌داند ادامه جنگ ضربات مهلکی را بر پیکر عربستان وارد خواهد کرد.

سعدالله زارعی