اجازه ندهید این ورزش مهیج در کژ راهه طی طریق کند
کارکرد واقعی فوتبال تأمین منافع ملی است
سرویس ورزشی-
هیچ کس منکر ارتقای جایگاه فوتبال ایران در رنکینگهای متغیر فیفا نیست، اما حرف و درد و گله اصلی منتقدان شرایط فعلی آن است که از فوتبال به درستی و در جای خود و به نفع منافع ملی و اهداف اجتماعی و بالاخره آرمانهای انقلابی استفاده نمیشود!
آنچه در آن تردیدی وجود ندارد این است که «فوتبال حالش خوب نیست!» این را همه میدانیم و مسئولان محترم اگر خود را به خواب نزنند و منصفانه قضاوت کنند، بهتر میدانند. همه میدانیم انتقاداتی که به فوتبال وارد است به موفقیتهایی که برخی مسئولان به آن اشاره میکنند مربوط نمیشود، موفقیت، موفقیت است، و نه تنها کسی که بخواهد منصفانه- و نه غرضورزانه- خداپسندانه و در جهت منافع ملی مسائل را تحلیل کند، منکر آن نمیشود، بلکه اظهار امیدواری خواهد کرد که این موفقیتها تداوم و افزایش یابد. انتقادات به آنچه که حق فوتبال ماست، اما به دلایل مختلف سهم این فوتبال نمیشود، مربوط میشود.
انتقادات به وضعیت اخلاقی و فرهنگی حاکم بر فوتبال است. انتقادات به وضعیت فنی و نزول کیفی فوتبال ایران است. مثلاً ما میگوییم در روزگار و زمانهای که همه تیمها و کشورها در سطح همین قاره آسیا، تیمهایی و کشورهایی مثل گوام و مالدیو، فلسطین و افغانستان و... امر فوتبال را جدی گرفته و برای آینده آن برنامه دارند و طرحهای جدید در سر میپرورانند و... ما آن طور که باید به این رشته بهای لازم و کافی و بایسته نمیدهیم و عنقریب است که از جایگاهی که امروز در اختیار داریم و نسبت به جایگاه قبلی ما در گذشته عقب است، عقبتر هم برویم و... حرف منتقدان این است که آن چه امروز بر فوتبال ما و در باره این رشته پرطرفدار و تأثیرگذار میگذرد بیشتر هیاهو و هزینه و شلتاق مشتی تازه از گرد راه رسیده است، که با زیانهای مادی و معنوی هم همراه است، تا کاری حسابشده و با برنامه و به سوی هدف مشخص.
شرایط نتیجهگیری
کسی با پیروزی و موفقیت و کسب مدال و نتیجه و صعود به سکوی افتخار و... مخالف نیست. کدام عقل سلیمی که اهل ورزش هم باشد با پیروزی و موفقیت میتواند مخالف باشد؟! آنچه با آن میتوان و باید هم مخالف بود، آفت نتیجهگرایی و کمیت محوری به شکل افراطی و جنونآمیز آن است. به شکلی که هدف اصلی گم شود و همه چیز در غبار پدید آمده از پیروزیهای کاذب و بیپایه گم و محو شود. قهرمانی و مدال و پیروزی یکی از اهداف ورزش آن هم در سطح رقابتی و قهرمانی است. اما هدف اصلی نیست. هدف اصلی و اول ورزش این نیست که ما پیروز شویم، مقام بیاوریم، اول شویم؛ هدف اصلی ورزش حتی در شکل حرفهای آن، «آدمسازی» است. از این گذشته، برای رسیدن به قهرمانی و نتیجهگیری هم نمیشود از هر راه و طریق و روشی استفاده کرد. قهرمانی وقتی شیرین است، نتیجهگیری وقتی قابل قبول و تحسین است که شرایطی داشته باشد، شرایطی مثل: 1- از راهش به دست بیاید و بر برنامه و روش مشخص استوار باشد 2- برای کسب آن به هر وسیلهای چنگ نیندازیم و ارزشهای انسانی و اصول و قوانین پذیرفته شده رقابتی را در پای آن قربانی نکنیم 3- شادی دل مردم را سبب شود و آنان این پیروزی و قهرمانی را بپذیرند، در واقع پیروزی برای آنان مجاب کننده باشد و... 4- تداوم داشته باشد، و جرقهای و زودگذر نباشد و... 5- مهمتر از همه این که همان طور که گفته شد، این پیروزی و قهرمانی، به ارتقای اخلاق اجتماعی، همبستگی بیشتر آحاد جامعه و بالاخره گسترش روحیه پهلوانی و جوانمردی در ارتباطات و مناسبات اجتماعی منجر شود و...
کژ راهه فوتبال
انتقاد اصلی بر کار و بار فوتبال ما این است که متأسفانه همه چیز در آن فراموش شده، اخلاق و فرهنگ و حرمت و احترام و اخلاق و... صحنههای زیبایی که بیشتر از کسب پیروزی باعث رضایت مردم و شادی دل آنان میشود، در این فوتبال بسیار کم شده و به ندرت دیده میشود. نزول مسائل اخلاقی و ارزشهای ورزشی را وقتی در کنار افت کیفی و فنی فوتبال بگذاریم، نتیجهاش این میشود که میبینیم، مردم به ورزشگاهها پشت میکنند و بازیها اغلب با سکوهای خالی از تماشاگر برگزار میشود. در این وضعیت ردیف کردن چند مقام و مدال و وضعیت تغییر رنکینگ و... دردی را دوا نمیکند، مجاب کننده نیست و دل بستن به آنها فقط و فقط موجب خودفریبی مسئولان و کتمان واقعیات از جانب آنان میشود و... فوتبال ما به راستی و درستی باید به رشتهای افتخارآفرین تبدیل شود، اما آن افتخار و موفقیتی که در سایه «اصول» به دست میآید، منظورمان از اصول هم، مرامنامه فلان حزب و مانیفست بهمان جریان سیاسی نیست، بلکه همه آن چیزی است که تجربه دنیا و عقل سلیم در هر گوشه این دیار خاکی به صحت آن گواهی میدهد. مشکل کار فوتبال، این است که میخواهد از کژ راهه به منزل برسد و سؤالی که بلافاصله مطرح میشود این است که چه جریاناتی و افرادی و دستهایی این فوتبال را به کژ راهه کشاندهاند؟ ما میدانیم کژ روی فوتبال به نفع هر کس باشد، به نفع فوتبال نیست، کژ روی فوتبال ونادیده گرفتن اصول شاید به نفع خیلیها تمام شود- که شده- و عدهای را از قبل آن به نام و نان برساند، اما تداوم این وضع و شرایط هرگز به نفع فوتبال نیست و...
عزم همه جانبه
حرف اصلی منتقدان و درد جانکاه فوتبال هم همین است که بر کار و بار آن اصول شناخته شده و تجربه شده در همه جای دنیا حاکم نیست. ارزشهای فنی و اخلاقی کمتر در آن رعایت میشود، و در آن شاهد نوعی سقوط فرهنگی و رفتاری هستیم که این خواسته و ناخواسته بر کیفیت فنی هم تأثیر منفی میگذارد. اینهاست که موجب نگرانی علاقمندان و دوستداران ورزش و فوتبال شده است. این مسائل را همه میفهمیم و این کمبودها را همه میدانیم و بهتر است به جای توجیه مشکلات و آدرس اشتباه دادن و دل خوش کردن به نتایج گذرا و... فکر و چارهای برای حل آنها کنیم و در واقع قبل از اینکه دیگر خیلی دیر شود و ما حسرت پیشرفت حرکت رو به جلوی گوام و مالدیو و افغانستان و... را بخوریم عزمی همه جانبه را برای رو به راه کردن وضع فوتبال که حالا مجلس قرار است پرونده فساد آن را قرائت کند، به کار بگیریم و...
برنامهریزی علیه فوتبال
در ادامه بحث بالا خوب است این نکته را هم اضافه کنیم که معاون فرهنگی وزارت ورزش هفته گذشته سخنانی بااین مضمون داشت که «ما هنوز قدر فوتبال را نمیدانیم و از این سرمایه ارزشمند به درستی استفاده نمیکنیم.» این حرف خیلی از کسانی است که فوتبال را به عنوان یک رشته ورزشی معتبر در دنیا و فوتبال ایران را به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در میان جوانان این مرز و بوم میشناسند. این حرف در واقع بیانگر مطالبه و انتقاد اصلی از وضعیت فعلی فوتبال ایران است. ما هم منکر پیشرفت فوتبال سالنی و بانوان و ساحلی و... نیستیم. ما منکر ارتقای جایگاه فوتبال در رنکینگهای متغیر فوتبال فیفا نیستیم، اما حرف و درد و گله اصلی ما همین است که در سخن یکی از مقامات وزارت ورزش شنیده میشود. ما از فوتبال به درستی و در جای خود و به نفع منافع ملی و اهداف اجتماعی و بالاخره آرمانهای انقلابی استفاده نمیکنیم- یعنی نمیگذارند که استفاده کنیم. قبلاً نوشتهایم و باز هم تأکید میکنیم، کارگردانان جهانی و کارگزاران و برنامهریزان نظام سلطه اجازه نمیدهند فوتبال، مثل خیلی از جذابیتهای دنیای امروز، به راحتی و بدون اجازه آنها در اختیار منافع ملی ما قرار بگیرد. این موضوع را فراتر از شعار باید جدی بگیریم به ویژه مسئولان ما اعم از ورزشی یا غیر ورزشی. دیگران از جمله بدخواهان، موضوع را جدی گرفتهاند و برای فوتبال، برای ما و برای جوانان ما، «برنامه» دارند. آنان از جذابیتها و کارکردهای مختلف فوتبال آگاهند و از آن در جهت اهداف خود حتیالامکان استفاده میکنند. این چند جمله را عرض کردیم تاحرفهای بالا را کامل کنیم- اینکه فوتبال ما در کژ راهه باید طی طریق کند و... این که به قول وزیر ورزش در ورزش (و فوتبال) ما برنامه و تحلیل درست کمتر دیده میشود و اینکه به قول معاون ایشان «ما از فوتبال به درستی استفاده نمیکنیم و قدر آن را نمیدانیم و...»، آری، اینها، که درست و منطبق بر واقعیات هم هست، هیچکدام طبیعی نیست. به گمان ما کاری برنامهریزی و سازماندهی شده است.
هیچ کس منکر ارتقای جایگاه فوتبال ایران در رنکینگهای متغیر فیفا نیست، اما حرف و درد و گله اصلی منتقدان شرایط فعلی آن است که از فوتبال به درستی و در جای خود و به نفع منافع ملی و اهداف اجتماعی و بالاخره آرمانهای انقلابی استفاده نمیشود!
آنچه در آن تردیدی وجود ندارد این است که «فوتبال حالش خوب نیست!» این را همه میدانیم و مسئولان محترم اگر خود را به خواب نزنند و منصفانه قضاوت کنند، بهتر میدانند. همه میدانیم انتقاداتی که به فوتبال وارد است به موفقیتهایی که برخی مسئولان به آن اشاره میکنند مربوط نمیشود، موفقیت، موفقیت است، و نه تنها کسی که بخواهد منصفانه- و نه غرضورزانه- خداپسندانه و در جهت منافع ملی مسائل را تحلیل کند، منکر آن نمیشود، بلکه اظهار امیدواری خواهد کرد که این موفقیتها تداوم و افزایش یابد. انتقادات به آنچه که حق فوتبال ماست، اما به دلایل مختلف سهم این فوتبال نمیشود، مربوط میشود.
انتقادات به وضعیت اخلاقی و فرهنگی حاکم بر فوتبال است. انتقادات به وضعیت فنی و نزول کیفی فوتبال ایران است. مثلاً ما میگوییم در روزگار و زمانهای که همه تیمها و کشورها در سطح همین قاره آسیا، تیمهایی و کشورهایی مثل گوام و مالدیو، فلسطین و افغانستان و... امر فوتبال را جدی گرفته و برای آینده آن برنامه دارند و طرحهای جدید در سر میپرورانند و... ما آن طور که باید به این رشته بهای لازم و کافی و بایسته نمیدهیم و عنقریب است که از جایگاهی که امروز در اختیار داریم و نسبت به جایگاه قبلی ما در گذشته عقب است، عقبتر هم برویم و... حرف منتقدان این است که آن چه امروز بر فوتبال ما و در باره این رشته پرطرفدار و تأثیرگذار میگذرد بیشتر هیاهو و هزینه و شلتاق مشتی تازه از گرد راه رسیده است، که با زیانهای مادی و معنوی هم همراه است، تا کاری حسابشده و با برنامه و به سوی هدف مشخص.
شرایط نتیجهگیری
کسی با پیروزی و موفقیت و کسب مدال و نتیجه و صعود به سکوی افتخار و... مخالف نیست. کدام عقل سلیمی که اهل ورزش هم باشد با پیروزی و موفقیت میتواند مخالف باشد؟! آنچه با آن میتوان و باید هم مخالف بود، آفت نتیجهگرایی و کمیت محوری به شکل افراطی و جنونآمیز آن است. به شکلی که هدف اصلی گم شود و همه چیز در غبار پدید آمده از پیروزیهای کاذب و بیپایه گم و محو شود. قهرمانی و مدال و پیروزی یکی از اهداف ورزش آن هم در سطح رقابتی و قهرمانی است. اما هدف اصلی نیست. هدف اصلی و اول ورزش این نیست که ما پیروز شویم، مقام بیاوریم، اول شویم؛ هدف اصلی ورزش حتی در شکل حرفهای آن، «آدمسازی» است. از این گذشته، برای رسیدن به قهرمانی و نتیجهگیری هم نمیشود از هر راه و طریق و روشی استفاده کرد. قهرمانی وقتی شیرین است، نتیجهگیری وقتی قابل قبول و تحسین است که شرایطی داشته باشد، شرایطی مثل: 1- از راهش به دست بیاید و بر برنامه و روش مشخص استوار باشد 2- برای کسب آن به هر وسیلهای چنگ نیندازیم و ارزشهای انسانی و اصول و قوانین پذیرفته شده رقابتی را در پای آن قربانی نکنیم 3- شادی دل مردم را سبب شود و آنان این پیروزی و قهرمانی را بپذیرند، در واقع پیروزی برای آنان مجاب کننده باشد و... 4- تداوم داشته باشد، و جرقهای و زودگذر نباشد و... 5- مهمتر از همه این که همان طور که گفته شد، این پیروزی و قهرمانی، به ارتقای اخلاق اجتماعی، همبستگی بیشتر آحاد جامعه و بالاخره گسترش روحیه پهلوانی و جوانمردی در ارتباطات و مناسبات اجتماعی منجر شود و...
کژ راهه فوتبال
انتقاد اصلی بر کار و بار فوتبال ما این است که متأسفانه همه چیز در آن فراموش شده، اخلاق و فرهنگ و حرمت و احترام و اخلاق و... صحنههای زیبایی که بیشتر از کسب پیروزی باعث رضایت مردم و شادی دل آنان میشود، در این فوتبال بسیار کم شده و به ندرت دیده میشود. نزول مسائل اخلاقی و ارزشهای ورزشی را وقتی در کنار افت کیفی و فنی فوتبال بگذاریم، نتیجهاش این میشود که میبینیم، مردم به ورزشگاهها پشت میکنند و بازیها اغلب با سکوهای خالی از تماشاگر برگزار میشود. در این وضعیت ردیف کردن چند مقام و مدال و وضعیت تغییر رنکینگ و... دردی را دوا نمیکند، مجاب کننده نیست و دل بستن به آنها فقط و فقط موجب خودفریبی مسئولان و کتمان واقعیات از جانب آنان میشود و... فوتبال ما به راستی و درستی باید به رشتهای افتخارآفرین تبدیل شود، اما آن افتخار و موفقیتی که در سایه «اصول» به دست میآید، منظورمان از اصول هم، مرامنامه فلان حزب و مانیفست بهمان جریان سیاسی نیست، بلکه همه آن چیزی است که تجربه دنیا و عقل سلیم در هر گوشه این دیار خاکی به صحت آن گواهی میدهد. مشکل کار فوتبال، این است که میخواهد از کژ راهه به منزل برسد و سؤالی که بلافاصله مطرح میشود این است که چه جریاناتی و افرادی و دستهایی این فوتبال را به کژ راهه کشاندهاند؟ ما میدانیم کژ روی فوتبال به نفع هر کس باشد، به نفع فوتبال نیست، کژ روی فوتبال ونادیده گرفتن اصول شاید به نفع خیلیها تمام شود- که شده- و عدهای را از قبل آن به نام و نان برساند، اما تداوم این وضع و شرایط هرگز به نفع فوتبال نیست و...
عزم همه جانبه
حرف اصلی منتقدان و درد جانکاه فوتبال هم همین است که بر کار و بار آن اصول شناخته شده و تجربه شده در همه جای دنیا حاکم نیست. ارزشهای فنی و اخلاقی کمتر در آن رعایت میشود، و در آن شاهد نوعی سقوط فرهنگی و رفتاری هستیم که این خواسته و ناخواسته بر کیفیت فنی هم تأثیر منفی میگذارد. اینهاست که موجب نگرانی علاقمندان و دوستداران ورزش و فوتبال شده است. این مسائل را همه میفهمیم و این کمبودها را همه میدانیم و بهتر است به جای توجیه مشکلات و آدرس اشتباه دادن و دل خوش کردن به نتایج گذرا و... فکر و چارهای برای حل آنها کنیم و در واقع قبل از اینکه دیگر خیلی دیر شود و ما حسرت پیشرفت حرکت رو به جلوی گوام و مالدیو و افغانستان و... را بخوریم عزمی همه جانبه را برای رو به راه کردن وضع فوتبال که حالا مجلس قرار است پرونده فساد آن را قرائت کند، به کار بگیریم و...
برنامهریزی علیه فوتبال
در ادامه بحث بالا خوب است این نکته را هم اضافه کنیم که معاون فرهنگی وزارت ورزش هفته گذشته سخنانی بااین مضمون داشت که «ما هنوز قدر فوتبال را نمیدانیم و از این سرمایه ارزشمند به درستی استفاده نمیکنیم.» این حرف خیلی از کسانی است که فوتبال را به عنوان یک رشته ورزشی معتبر در دنیا و فوتبال ایران را به عنوان محبوبترین رشته ورزشی در میان جوانان این مرز و بوم میشناسند. این حرف در واقع بیانگر مطالبه و انتقاد اصلی از وضعیت فعلی فوتبال ایران است. ما هم منکر پیشرفت فوتبال سالنی و بانوان و ساحلی و... نیستیم. ما منکر ارتقای جایگاه فوتبال در رنکینگهای متغیر فوتبال فیفا نیستیم، اما حرف و درد و گله اصلی ما همین است که در سخن یکی از مقامات وزارت ورزش شنیده میشود. ما از فوتبال به درستی و در جای خود و به نفع منافع ملی و اهداف اجتماعی و بالاخره آرمانهای انقلابی استفاده نمیکنیم- یعنی نمیگذارند که استفاده کنیم. قبلاً نوشتهایم و باز هم تأکید میکنیم، کارگردانان جهانی و کارگزاران و برنامهریزان نظام سلطه اجازه نمیدهند فوتبال، مثل خیلی از جذابیتهای دنیای امروز، به راحتی و بدون اجازه آنها در اختیار منافع ملی ما قرار بگیرد. این موضوع را فراتر از شعار باید جدی بگیریم به ویژه مسئولان ما اعم از ورزشی یا غیر ورزشی. دیگران از جمله بدخواهان، موضوع را جدی گرفتهاند و برای فوتبال، برای ما و برای جوانان ما، «برنامه» دارند. آنان از جذابیتها و کارکردهای مختلف فوتبال آگاهند و از آن در جهت اهداف خود حتیالامکان استفاده میکنند. این چند جمله را عرض کردیم تاحرفهای بالا را کامل کنیم- اینکه فوتبال ما در کژ راهه باید طی طریق کند و... این که به قول وزیر ورزش در ورزش (و فوتبال) ما برنامه و تحلیل درست کمتر دیده میشود و اینکه به قول معاون ایشان «ما از فوتبال به درستی استفاده نمیکنیم و قدر آن را نمیدانیم و...»، آری، اینها، که درست و منطبق بر واقعیات هم هست، هیچکدام طبیعی نیست. به گمان ما کاری برنامهریزی و سازماندهی شده است.