وقتی از یک مدیر موفق چهرهای ناموجه، خشن و افراطی میسازند
جریانات ناسالم ورزش آب به آسیاب دشمن میریزند!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
هفته گذشته در همین ستون گفتوگویی با محمد پولادگر رئیس موفق فدراسیون تکواندو داشتیم. مصاحبهای مفصل و خواندنی که در آن پولادگر به تشریح دلایل موفقیت تکواندوی ایران پرداخته بود. بدون تردید گفتهها و اظهارات یکی از مدیران موفق ورزش که موفقیت را از «راهش» جستوجو میکند، اصولگراست و اصولی عمل میکند، برای اهالی ورزش و علاقهمندان به ورزش خواندنی است. اما ما در این مجال و در تکمله مباحثی که پیش از این بارها به آن اشاره کردهایم با آن قسمت از صحبتهای آقای پولادگر کار داریم که میگوید: «عدهای در داخل خواهان موفقیت ورزش و مدیران متعهد ورزشی نیستند.»
از داخل کشور علیه ورزش مملکت!
توضیح بیشتر این که دشمن، دشمن است. بالاخره در این دنیا کسانی، قدرتها و جریاناتی هستند که به دلایل مختلف (به ویژه دلایل اعتقادی، فرهنگی، فکری و سیاسی و...) با ما خوب نیستند و علنا و بینقاب دشمنی میکنند، از آنها جز این توقعی نیست چرا که دشمن، دشمن است و اسمش را با خود یدک میکشد، مشکل کسانی هستند که شناسنامه و ظاهر ایرانی دارند، اما دوست ندارند این مملکت در عرصههای جهانی «گل» کند. چون صحبت ما ورزش است، عرض میکنیم کسانی، جریانات و باندهایی هستند که در این ورزش، بیواسطه یا (به تعبیر امام(ره) با چند واسطه آب به آسیاب بدخواهان این مملکت میریزند و به بهانههای مختلف و زیر بیرقهای گوناگون، با وسایل گوناگون در اختیار اجازه نمیدهند بر فضای ورزش، آرامش و شرایط «کارسازنده» حاکم شود. آنان برخلاف شعارها، عملا خواهان موفقیت ورزش و مدیران متعهد و خدمتگزار ورزش نیستند. آنان مدیران را و صاحبمنصبان ورزش را در خدمت اهداف و منافع خود میخواهند. هر مدیری با آنها همراه نباشد، تاکتیک «مدیرسوزی» را به کار میگیرند. سعی میکنند، در داخل و خارج از آن مدیر نامطلوب! چهرهای ناموجه، خشن و افراطی! و... جلوه دهند. فقط به این جرم که او در خدمت اهداف و تامین منافع آنها نیست و در خدمت ورزش و شادکردن دل مردم به وسیله افتخارآفرینی در عرصههای بینالمللی و صحنههای جهانی است... حالا حرفهای آقای پولادگر را بخوانید:
«درد دلهایی دارم که دلم نمیخواهد بگویم. هیچوقت یادم نمی رود که در سال 2009 که برای دومین بار به عنوان عضو شورای اجرایی انتخاب شدم، آقای «پراگلیوس» رئیس اتحادیه اروپا از کشور یونان- که هنوز هم رئیس اتحادیه است- و رئیس اتحادیه «پان آمریکن» درواقع رئیس اتحادیه تکواندوی آمریکا، هر دو نفر گفتند که دیشب از ایران برای ما «ایمیل»هایی آمده که به پولادگر رأی ندهید و کنارش بگذارید، چون او از حزباللهیهای افراطی است. درست در شب انتخابات سال 2009 بود!
پولادگر در پاسخ به سؤال خبرنگار کیهان که از او میپرسد پیگیری نکردید که چه کسانی این کار را کردند؟ پاسخ میدهد: «نه، واقعا برایم تاسفآور بود که از کشور خودمان بخواهند علیه مملکت اقدام کنند و...»
مخالفان مدیران موفق!
بعله! به زعم این جریانات آقای پولادگر، حزباللهی افراطی است، چون مدیری موفق است و تکواندوی ایران را جهانی و المپیکی کرده است اما از نظر این افراد مدیران واداده، بیلیاقت و هرهری مسلک و در خدمت منافع آنان اما مضر به حال ورزش، بسیار مطلوب هستند و دفاع از آنان و تداوم مدیریتی آنان را وظیفه خود میدانند... و مرتب به آنها تریبون و برنامه میدهند... و بالاخره همه حرف ما در این مقال این است که توقع از ورزش و مسئولان ورزش کشورمان، خیلی بالاتر از این حرفهاست و ...
ورزش به نوبه خود مقولهای جدی است. دیگران آن را جدی گرفتهاند و ما نیز باید آن را جدی بگیریم.
هفته گذشته در همین ستون گفتوگویی با محمد پولادگر رئیس موفق فدراسیون تکواندو داشتیم. مصاحبهای مفصل و خواندنی که در آن پولادگر به تشریح دلایل موفقیت تکواندوی ایران پرداخته بود. بدون تردید گفتهها و اظهارات یکی از مدیران موفق ورزش که موفقیت را از «راهش» جستوجو میکند، اصولگراست و اصولی عمل میکند، برای اهالی ورزش و علاقهمندان به ورزش خواندنی است. اما ما در این مجال و در تکمله مباحثی که پیش از این بارها به آن اشاره کردهایم با آن قسمت از صحبتهای آقای پولادگر کار داریم که میگوید: «عدهای در داخل خواهان موفقیت ورزش و مدیران متعهد ورزشی نیستند.»
از داخل کشور علیه ورزش مملکت!
توضیح بیشتر این که دشمن، دشمن است. بالاخره در این دنیا کسانی، قدرتها و جریاناتی هستند که به دلایل مختلف (به ویژه دلایل اعتقادی، فرهنگی، فکری و سیاسی و...) با ما خوب نیستند و علنا و بینقاب دشمنی میکنند، از آنها جز این توقعی نیست چرا که دشمن، دشمن است و اسمش را با خود یدک میکشد، مشکل کسانی هستند که شناسنامه و ظاهر ایرانی دارند، اما دوست ندارند این مملکت در عرصههای جهانی «گل» کند. چون صحبت ما ورزش است، عرض میکنیم کسانی، جریانات و باندهایی هستند که در این ورزش، بیواسطه یا (به تعبیر امام(ره) با چند واسطه آب به آسیاب بدخواهان این مملکت میریزند و به بهانههای مختلف و زیر بیرقهای گوناگون، با وسایل گوناگون در اختیار اجازه نمیدهند بر فضای ورزش، آرامش و شرایط «کارسازنده» حاکم شود. آنان برخلاف شعارها، عملا خواهان موفقیت ورزش و مدیران متعهد و خدمتگزار ورزش نیستند. آنان مدیران را و صاحبمنصبان ورزش را در خدمت اهداف و منافع خود میخواهند. هر مدیری با آنها همراه نباشد، تاکتیک «مدیرسوزی» را به کار میگیرند. سعی میکنند، در داخل و خارج از آن مدیر نامطلوب! چهرهای ناموجه، خشن و افراطی! و... جلوه دهند. فقط به این جرم که او در خدمت اهداف و تامین منافع آنها نیست و در خدمت ورزش و شادکردن دل مردم به وسیله افتخارآفرینی در عرصههای بینالمللی و صحنههای جهانی است... حالا حرفهای آقای پولادگر را بخوانید:
«درد دلهایی دارم که دلم نمیخواهد بگویم. هیچوقت یادم نمی رود که در سال 2009 که برای دومین بار به عنوان عضو شورای اجرایی انتخاب شدم، آقای «پراگلیوس» رئیس اتحادیه اروپا از کشور یونان- که هنوز هم رئیس اتحادیه است- و رئیس اتحادیه «پان آمریکن» درواقع رئیس اتحادیه تکواندوی آمریکا، هر دو نفر گفتند که دیشب از ایران برای ما «ایمیل»هایی آمده که به پولادگر رأی ندهید و کنارش بگذارید، چون او از حزباللهیهای افراطی است. درست در شب انتخابات سال 2009 بود!
پولادگر در پاسخ به سؤال خبرنگار کیهان که از او میپرسد پیگیری نکردید که چه کسانی این کار را کردند؟ پاسخ میدهد: «نه، واقعا برایم تاسفآور بود که از کشور خودمان بخواهند علیه مملکت اقدام کنند و...»
مخالفان مدیران موفق!
بعله! به زعم این جریانات آقای پولادگر، حزباللهی افراطی است، چون مدیری موفق است و تکواندوی ایران را جهانی و المپیکی کرده است اما از نظر این افراد مدیران واداده، بیلیاقت و هرهری مسلک و در خدمت منافع آنان اما مضر به حال ورزش، بسیار مطلوب هستند و دفاع از آنان و تداوم مدیریتی آنان را وظیفه خود میدانند... و مرتب به آنها تریبون و برنامه میدهند... و بالاخره همه حرف ما در این مقال این است که توقع از ورزش و مسئولان ورزش کشورمان، خیلی بالاتر از این حرفهاست و ...
ورزش به نوبه خود مقولهای جدی است. دیگران آن را جدی گرفتهاند و ما نیز باید آن را جدی بگیریم.