واقعا هاشمی نگران فشار تحریمها بر مردم است؟!(خبر ویژه)
رفیق گرمابه و گلستان مهدی هاشمی میپرسد آیا واقعا هاشمی مخالف تحریم و نگران آثار آن است؟
نیک آهنگکوثر (مدیر) منصوب مهدی هاشمی برای مدیریت سایت سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و یار غار وی به هنگام فرار از کشور، در سایت شخصی خود (خودنویس) نوشت: مهدی هاشمی فراموش نکرده با چند نفر در واشنگتن تماس تلفنی گرفته تا بتواند رابطی پیدا کند تا اطلاعاتی به مقامهای خزانهداری برای افزایش تحریمها علیه ایران بدهد. مطمئنا یادش هم هست وقتی از او پرسیده شد که وقتی پدرش در آن سال (1389)، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت بوده و یکی از «استوانههای نظام»، چه پاسخی درباره ارتباط پدرش و خودش با ماجرای تحریم داده است؟ حالا در نظر بگیرید هاشمی رفسنجانی را که امروز دارد درباره اثر تحریمها حرف میزند.
هاشمی اخیرا گفت تحریمها پدر مردم را درآورده و استخوان آنها در حال خرد شدن است.
خودنویس میافزاید: مهدی هاشمی فراموش نکرده وقتی درباره تقسیم وظایف بعد از سال 88 حرف میزد، او یک وظیفه داشت، پدرش یک وظیفه، و فائزه هاشمی وظیفهای دیگر. خوشبختانه یا متاسفانه، این حرف او مستند شده است وقتی میگوید: «ما تقسیم کار کردهایم هر کسی کار خودش رو میکند. بابا کار خودش رو میکند. اینها به من گیر دادهاند چون میخواهند وظیفه اصلیام را انجام ندهم. وظیفه من به عنوان مهدی هاشمی این نیست که رسانههای خبری را کنترل کنم. من وظیفهای برایم تعریف شده که آن را انجام میدهم.» مهدی هاشمی به عبارتی میگوید که براساس وظیفهای که برایش تعریف شده کار میکند و خارج از آن محدوده نمیرود. آیا تلاش برای افزایش تحریمها علیه کشور خودش، بر پایه همین تقسیم وظیفه است؟
در ادامه این یادداشت آمده است: مهدی هاشمی حتما به یاد دارد که در روز 13 اکتبر 2010، بعد از بحث مبسوطی درباره متابولیزم و اهمیت خوردن دارو (احتمالا تحریم نشده) درباره تشدید تحریمها چه گفته؟ لابد وکیل محترمش که منتظر روزهای خوبی است، چنین چیزی را هم «دروغین» میخواند. به اعتراف وزیر ارشاد، ایران باید خسارتی 14 میلیارد دلاری به شرکت اماراتی کرسنت بپردازد، ولی احتمالا کسی که ضرری از این بابت نخواهد خورد، جورکننده قرارداد است.
یادآور میشود نیکآهنگ کوثر کاریکاتوریست بسیاری از نشریات زنجیرهای است که در طول سالها به ترور شخصیت هاشمی مشغول بود اما به مرور با عناصری نظیر مهدی و فائزه هاشمی رفیق صمیمی شد.