آخرین توصیه امام صادق(ع)(حکایت خوبان)
«ابوبصیر» یکی از یاران و شاگردان امام صادق(ع) برای عرض تسلیت به مناسبت رحلت آن امام بزرگوار، نزد «ام حمیده» همسر آن حضرت و مادر امام کاظم(ع) رسید. امحمیده تا ابوبصیر را دید، اشکهایش جاری شد و ابوبصیر نیز گریست. پس از مدتی، امحمیده به ابوبصیر گفت: تو در ساعت احتضار امام(ع) حاضر نبودی، اتفاق عجیبی افتاد.
لحظات پایانی عمر امام بود و ایشان ثانیههای واپسین عمر خود را سپری میکردند. پلکهایشان بر روی هم افتاده بود، ناگهان چشمان خود را گشودند و فرمودند: «همین الان تمام نزدیکان و خویشاوندان مرا حاضر کنید!»
بسیار شگفتانگیز بود که امام در این وقت چنین دستوری داده بودند. ما هم تمامی بستگان و نزدیکان ایشان را جمع کردیم و همه در نزد ایشان حاضر شدند و با تمام وجود منتظر بودند که توصیه امام صادق(ع) را در این لحظه حساس بشنوند، آن حضرت پس از اینکه همه نزدیکان خود را حاضر دیدند، فرمودند: «شفاعت ما هرگز به کسانی که نماز را سبک شمارند، نخواهد رسید.»(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 11، ص 105
لحظات پایانی عمر امام بود و ایشان ثانیههای واپسین عمر خود را سپری میکردند. پلکهایشان بر روی هم افتاده بود، ناگهان چشمان خود را گشودند و فرمودند: «همین الان تمام نزدیکان و خویشاوندان مرا حاضر کنید!»
بسیار شگفتانگیز بود که امام در این وقت چنین دستوری داده بودند. ما هم تمامی بستگان و نزدیکان ایشان را جمع کردیم و همه در نزد ایشان حاضر شدند و با تمام وجود منتظر بودند که توصیه امام صادق(ع) را در این لحظه حساس بشنوند، آن حضرت پس از اینکه همه نزدیکان خود را حاضر دیدند، فرمودند: «شفاعت ما هرگز به کسانی که نماز را سبک شمارند، نخواهد رسید.»(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 11، ص 105