غواص ها به تشییع ما آمده بودند
آرش فهیم
این روزها همه از عظمت مراسم تشییع غواص های شهید می گویند؛ لحظه ای از زمان که به عنوان یک «روز خدا» در تاریخ ثبت شد. همه می گویند؛ مردم به تشییع شهدا رفتند، اما درواقع، شهدا بودند که به تشییع ما آمدند. تشییع، آئینی است برای اعلان مرگ و خاکسپاری فرد یا افرادی. اما مگر زنده تر از «شهید» هم یافت می شود؟ آن ها، خود نبض حیات جامعه بشری هستند؛ تاریخ را ساختهاند و تاریخ را می سازند. 26 خرداد، آن ها باز آمدند تا خون تازه و پاکیزه ای به رگ های زمانه جاری شود. غواص های شهید، با دستان بسته، گویی دست خدا بودند که ظاهر شدند تا راه رهایی را به ما نشان بدهند. استخوان هایی که هر کدام، ستونی برای ایستادگی تن این وطن و دین بودند.
قیام 26 خرداد 94 تهران، نه تشییع جنازه که تشییع زندگی بود. مانوری برای زنده و جاری بودن یک ملت و هشداری برای آن ها که مرگ این جامعه را می خواهند. غواص ها به تشییع ما آمدند تا صف زندگان را از «شبه زنده ها» جدا کنند آنها آمدند تا با گرد هم آوردن مردم، رودی را نقش ببندند و بار دیگر اعلام کنند، مقصد و مقصود ما باتلاق نیست:
رودیم و به لب سرود دریا داریم
در ما نفس هرزه مرداب مباد
اندیشمندان علوم اجتماعی معتقدند که مناسک اجتماعی، ابزاری برای تبلور روح یک جامعه است. شاید هیچ نوع مناسکی مثل مراسم بدرقه، استقبال از شهدا، عمق جان و وجود موجودی به نام ایران اسلامی را با همه تاریخ و فرهنگ و هویت و فراز و نشیب هایش نمایان نمی سازد. مناسکی که مردم، خویشتن واقعی خود را برملا می کنند. در زمانه ای که هر محفلی قصد دارد تا تصویر باب میل منافع خود را از «مردم» ارائه دهد، این گونه گردهمایی ها همه حیله های منفعت طلب ها را نقش برآب می کند.
بنابراین می توان قیام «26 خرداد 94» را یک تجدید انقلاب دیگر دانست. یکی از خاصیت های انقلاب اسلامی این است که برخلاف سایر انقلاب ها در یک مبدأ تاریخی خاص محدود نمانده است. 22 بهمن 57 تاریخ کلید خوردن این مسیر است که در پی، منازل پی در پی خودنمایی می کنند. تاریخ هایی مثل 12 فروردین، 13 آبان، 23تیر، 9 دی و ... این بار 26 خرداد، هر کدام انقلابی برای اعلان زنده بودن انقلاب 22 بهمن 57 هستند. و دشمنی که از هر راهی به ما حمله می کند، راه جدیدی را برای افتخار و پیروزی پیش روی ما می گشاید.
اما در هر هنگامه ای از درخشش گوهر این سرزمین، گروهی از خودی ها هم هستند که به طور زورکی قصد «نخودی» شدن را دارند. همان هایی که این روزها سرود جوشش عشق و نفرت از مرداب را «مصادره سیاسی» توصیف میکنند. ببینید عمق فاجعه عده ای تا کجاست که عبارتهایی چون «مرگ بر آمریکا» را برخورد سیاسی و مصادره به مطلوب شهدا می دانند! غافل از اینکه «مرگ بر آمریکا» نه یک شعار، که پرچم هویت همه آزادی خواهان و عدالت طلبهای جهان است. و مگر غیر از این است که قاتل اصلی این شهیدان، آمریکاست؟ از نظر ما صدام، عروسک خیمه شب بازی ای در دست آمریکا و اسرائیل انگلیس بیش نبود. البته طبیعی است؛ باید هم «بزدل ها» سرودهایی در ستایش آزادگی و عدالت و انسانیت را به «دلواپسی» تعبیر کنند. جای دلواپسی نیست!
این روزها همه از عظمت مراسم تشییع غواص های شهید می گویند؛ لحظه ای از زمان که به عنوان یک «روز خدا» در تاریخ ثبت شد. همه می گویند؛ مردم به تشییع شهدا رفتند، اما درواقع، شهدا بودند که به تشییع ما آمدند. تشییع، آئینی است برای اعلان مرگ و خاکسپاری فرد یا افرادی. اما مگر زنده تر از «شهید» هم یافت می شود؟ آن ها، خود نبض حیات جامعه بشری هستند؛ تاریخ را ساختهاند و تاریخ را می سازند. 26 خرداد، آن ها باز آمدند تا خون تازه و پاکیزه ای به رگ های زمانه جاری شود. غواص های شهید، با دستان بسته، گویی دست خدا بودند که ظاهر شدند تا راه رهایی را به ما نشان بدهند. استخوان هایی که هر کدام، ستونی برای ایستادگی تن این وطن و دین بودند.
قیام 26 خرداد 94 تهران، نه تشییع جنازه که تشییع زندگی بود. مانوری برای زنده و جاری بودن یک ملت و هشداری برای آن ها که مرگ این جامعه را می خواهند. غواص ها به تشییع ما آمدند تا صف زندگان را از «شبه زنده ها» جدا کنند آنها آمدند تا با گرد هم آوردن مردم، رودی را نقش ببندند و بار دیگر اعلام کنند، مقصد و مقصود ما باتلاق نیست:
رودیم و به لب سرود دریا داریم
در ما نفس هرزه مرداب مباد
اندیشمندان علوم اجتماعی معتقدند که مناسک اجتماعی، ابزاری برای تبلور روح یک جامعه است. شاید هیچ نوع مناسکی مثل مراسم بدرقه، استقبال از شهدا، عمق جان و وجود موجودی به نام ایران اسلامی را با همه تاریخ و فرهنگ و هویت و فراز و نشیب هایش نمایان نمی سازد. مناسکی که مردم، خویشتن واقعی خود را برملا می کنند. در زمانه ای که هر محفلی قصد دارد تا تصویر باب میل منافع خود را از «مردم» ارائه دهد، این گونه گردهمایی ها همه حیله های منفعت طلب ها را نقش برآب می کند.
بنابراین می توان قیام «26 خرداد 94» را یک تجدید انقلاب دیگر دانست. یکی از خاصیت های انقلاب اسلامی این است که برخلاف سایر انقلاب ها در یک مبدأ تاریخی خاص محدود نمانده است. 22 بهمن 57 تاریخ کلید خوردن این مسیر است که در پی، منازل پی در پی خودنمایی می کنند. تاریخ هایی مثل 12 فروردین، 13 آبان، 23تیر، 9 دی و ... این بار 26 خرداد، هر کدام انقلابی برای اعلان زنده بودن انقلاب 22 بهمن 57 هستند. و دشمنی که از هر راهی به ما حمله می کند، راه جدیدی را برای افتخار و پیروزی پیش روی ما می گشاید.
اما در هر هنگامه ای از درخشش گوهر این سرزمین، گروهی از خودی ها هم هستند که به طور زورکی قصد «نخودی» شدن را دارند. همان هایی که این روزها سرود جوشش عشق و نفرت از مرداب را «مصادره سیاسی» توصیف میکنند. ببینید عمق فاجعه عده ای تا کجاست که عبارتهایی چون «مرگ بر آمریکا» را برخورد سیاسی و مصادره به مطلوب شهدا می دانند! غافل از اینکه «مرگ بر آمریکا» نه یک شعار، که پرچم هویت همه آزادی خواهان و عدالت طلبهای جهان است. و مگر غیر از این است که قاتل اصلی این شهیدان، آمریکاست؟ از نظر ما صدام، عروسک خیمه شب بازی ای در دست آمریکا و اسرائیل انگلیس بیش نبود. البته طبیعی است؛ باید هم «بزدل ها» سرودهایی در ستایش آزادگی و عدالت و انسانیت را به «دلواپسی» تعبیر کنند. جای دلواپسی نیست!