kayhan.ir

کد خبر: ۴۷۵۹۴
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۷

جمجمه‌ات را به خدا بسپار برادر!


پرچم لشکر را به دست محمد بن حنفیه داد و فرمود:
تَزُولُ الْجِبالُ وَلا تَزُلْ. عَضَّ عَلى ناجِذِكَ. اَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَكَ.
اگر كوهها از جاى بجنبد تو استوار باش. دندان بر دندان بفشار. جمجمه‌ات را به خدا بسپار.
تِدْ فِى الاَْرْضِ قَدَمَكَ. اِرْمِ بِبَصَرِكَ اَقْصَى الْقَوْمِ. وَغُضَّ بَصَرَكَ.
قدمهايت را بر زمين ميخكوب كن. ديده به آخر لشگر دشمن بينداز. به وقت حمله چشم فروگير.
وَ اعْلَمْ اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ سُبْحانَهُ.1
و آگـاه بـاش كه پيـروزى از جانب خداى سـبحان است.
چون گرد و خاک نبرد جمل پایان گرفت و جنود باطل تار و مار شدند، حضرت با یاران در میدان ایستاده بود که یکی گفت:‌ای کاش برادرم در اين صحنه بود و مى ديد چگونه خداوند تو را بر دشمنانت يارى داد. امام به او فرمود: آيا ميل برادرت با ماست؟ گفت: آرى! فرمود: بى‌شك با ما حضور داشته، بلكه اقوامى با ما در اين لشكر حضور داشتند كه هم اكنون در صلب پدران و رَحِم مادران هستند، آنان كه زمانهاى آينده ظهورشان مى دهد و ايمان به وسيله آنان تقويت مى شود.2
و اینگونه است که می‌توان از قیود زمان و مکان گذشت. به ندای هل من ناصر سال 61 هجری ابی عبدالله الحسین(ع) پاسخ گفت. با مولا علی(ع) هم رکاب شد در کور کردن چشم فتنه خوارج و با حضرت در فرونشاندن سرکشی جمل همراه بود.
پس دیگر چه باک اگر روزگار، طعم سرمای استخوان‏سوز اروند سال 65 را از ما دریغ کرد. 30 سال پیش در شب زمستانی اروند دندان‌های غواصان از سرما ضرب گرفتند؛ تق تق...تتتق تق....تتتتتتق... از آن طرف باران گلوله ضرب گرفت. نه سینه‌ای بود تا سری رو به آسمان را به آغوش بگیرد و نه دستی تا مرهمی بر زخمی گذارد... آنهایی را که آب برد دو دسته شدند. کوسه‌های خلیج فارس و ساحل کویت...بگذریم.
دیروز هم از بهارستان تا بهشت شانه‌ها می‌لرزید و دندان‌ها به هم می‌خورد. یکی هق‌هق کنان و آرام زمزمه کرد؛ چه کشیدند بچه‌ها با دست‌های بسته...
انگار یکی از درون تابوت گفت: «اگر جمجمه‌ات را خوب به خدا قرض بدهی، گلوله هم که بخوری دردت نمی‌آید. حتی به گمانم متوجه هم نمی‌شوی.»3
جمعیت موج برداشت و تابوت‌ها بر شانه‌ها بالا و پایین می‌شدند و پیش می‌رفتند. جمجمه‌ها خاطرات اروند را مرور می‌کردند. آن شب هم هوا بارانی بود...
محمد صرفی
ـــــــــــــــــــــــ
1. خطبه 11 نهج البلاغه
2. خطبه 12 نهج البلاغه
3. «جمجمه‌ات را قرض بده برادر» رمانی اثر مرتضی کربلایی لو درباره یک دسته غواصی است.