kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۸۴
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۹
سینمای دفاع مقدس در جشنواره سی و دوم (بخش اول) (برداشت کوتاه)

از میان خون و ابر و ستاره (برداشت کوتاه)


 آرش فهیم

یکی از ویژگی های مثبت سی و دومین جشنواره فیلم فجر، حضور نسبتا پررنگ فیلم های دفاع مقدسی است؛ «چ»، «شهابی از جنس نور»، «شیار143»، «رنج و سرمستی»، «50قدم آخر»، «خانه ای کنار ابرها»، «مهمان داریم» و ... که برخی از آن ها را می توان پدیده های این دوره جشنواره به حساب آورد.
روایت ناتمام از یک قهرمان
«چ» همان فیلمی است که سال هاست منتظرش بودیم؛ یک حماسه پرخون، پر از تازگی و انرژی، خالی از شک و تردید، به دور از محافظه کاری و هراس، و ... یک فیلم انقلابی، فیلمی از دیروز، اما برای امروز و البته فردا! فیلمی که مستقیم می رود سر اصل مطلب، اما مستقیم گویی نمی‌کند. شعارزده نیست، اما لکنت ندارد. «چ» از معدود فیلم هایی است که هم روایت و داستان سینمایی دارد و هم جلوه های ویژه. هم ناقل بخشی از تاریخ است و هم برملا کننده رنج های مردمی است در جغرافیایی به نام کردستان.هم قهرمان دارد و هم ضدقهرمان و هم غیر قهرمان. فرم زیبا و ساختار خوشنمای فیلم، حاتمی کیا را از محتوای افشاگرانه باز نداشته -این بار افشاگری علیه دشمنان همه مردم ایران و بلکه همه بشریت است- و تصویر استواری است از سردارانی که با خون خود، افسران نجات تاریخ شدند. و منجی های نسل ما هستند.
حاتمی کیا از معدود هنرمندانی است که جنگ را با هر ننگ و تلخی و ویرانی، زیبا نشان می دهد. جنگ زیبا نیست این آدم‌ها هستند که آن را زیبا یا زشت می کنند و فیلم جدید ابراهیم سینمای ما، درباره آدم های نیک و بد جنگ و آدم هایی فراتر از نیک و بد جنگ است؛ مردانی چون چمران و اصغروصالی (فرمانده چریک های مقاومت پاوه) ایستاده بر بلندای تاریخ، رقم زننده نبرد خیر و شر تا ابدیت هستند.
اما صحنه های فیلم «چ» از کشتار مجروحان بیمارستان و ساقط کردن هلی کوپتر حمل زخمی ها توسط پیروان «چ» فیلم نیستند، سند هستند. سندهایی باقی برای مردم حال و آینده. فیلم، حتی اگر ایرادی هم داشته باشد، راه را نشان می دهد، خیلی از تصاویر و حرف های فیلم، اکنونی اند. اوج اکنون گرایی سیاسی فیلم، در مذاکره دکتر چمران با سرکرده تجزیه طلب های پاوه تجلی می یابد. به ویژه این دیالوگ ها:«نجاتش بده، کشتن کار ما نیست»، «بوی اسرائیل می آید»، «تا صدای اذان از گلدسته ها بلند است، ناامیدی گناه کبیره است».
با این حال «چ» نقاط ضعفی هم دارد. بزرگ‌ترین ضعف فیلم، قهرمان فیلم است؛ به نظرم شهید چمران در فیلم «چ» قهرمان نیست. بیشتر به یک ناظر منفعل و ناصح شبیه است. مشکل بزرگ این است که اگر شخصیت مثالی مصطفی چمران را از این فیلم حذف کنیم، در اصل داستان فیلم خللی ایجاد نمی شود. هرچند می دانیم، تبدیل کردن شخصیت هایی همچون چمران کار دشوار و سهمگینی است. دریچه دوربین هیچ فیلمسازی تاب وسعت چمران را ندارد. ایراد، بیش از آنکه به حاتمی کیا و همکارانش برگردد، به ذات سینما بر می‌گردد که نای ایستادن در سایه بزرگانی چون شهید چمران را هم ندارند، چه رسد به شعله های مبارزه و تاریخ سازی آن ها. اما قهرمان اصلی فیلم «چ» اصغر وصالی است؛ فرمانده مقاومت مردمی پاوه، یک چریک به تمام معنا، ایستاده با خشم، رو در روی خصم، شیر ژیان، ذوالفقار آخته! خلق شخصیت اصغر وصالی، نماد قهرمان پردازی بومی در سینمای ملی است.
پدیده ای در کنار ابرها!
چگونه می توان یک موضوع کهنه را به شیوه ای جدید نمایش داد؟ چطور می شود بدون شعار زدگی، شعائر مذهبی و ملی را ترسیم کرد؟ آیا امکان دارد از موضع آدم هایی برخلاف جنس دفاع مقدس، آن دوره مقدس را دید؟ چگونه می توان در متن یک موقعیت تراژدیک و نفس‌گیر، کمدی خلق کرد؟
«سید جلال دهقانی اشکذری» کارگردان جوانی است که در نخستین فیلم سینمایی خود، به این پرسش ها جواب مثبت داده است. بدون تردید، «خانه ای کنار ابرها» و خالق جوان آن را باید یکی از پدیده های سی و دومین جشنواره فیلم فجر دانست. یک فیلم روان ، پرکشش و دارای ساختاری بدیع اما ساده که مخاطب خود را دست خالی رها نمی کند.
این فیلم، مجموعه ای از نشانه ها، فضاها و مناسبات رایج در دهه 60 را با هم ترکیب کرده است. با شروع فیلم، همه منتظر دیدن یک فیلم کلیشه ای با مضامین تکراری درباره جنگ تحمیلی و زمانه اش هستند. اما اتفاقاتی در داستان رخ می دهد که همه بوی تازگی و طروات می دهند. «خانه ای کنار ابرها» فیلمی است که به شدت استعداد این را داشت که تبدیل به یک تله تئاتر یا نمایش رادیویی شود. چون بخش اعظم روایت فیلم در یک محدوده می‌گذرد. اما ایجاد تعلیق های پی در پی، ریتم خوب و شخصیت‌پردازی ظریف، کار را نجات داد.
«خانه ای کنار ابرها» فقط یک فیلم دفاع مقدسی نیست، بلکه یک فیلم جامعه شناختی و عرفانی هم محسوب می شود. بازسازی فضای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی در سال های دهه نخست انقلاب –با همه تلخی ها و خوشی هایش- در این فیلم به دقت و حداقل اشتباه ممکن صورت گرفته است. نمایش تحول آدم ها در این فیلم، رویکردی معنوی و عرفانی دارد؛ آدم هایی که ذاتا تبهکار نیستند و در موقعیتی قرار می گیرند که راه رهایی را می یابند.
اتفاق جالبی که در فیلم «در میان ابرها» رخ داده، نمایش قهرمان غایب است. قهرمان فیلم، رزمنده ای است که بعدا خبر شهادتش می آید و در تمام طول فیلم، حضورش احساس می‌شود، اما فقط در نمایی کوتاه در یک قاب عکس پدیدار می شود. تصویر مادر شهید نیز در این فیلم، یگانه و متفاوت است. شاید برای نخستین بار، درباره این قشر عزیز تصویری جدید و خارق العاده به تصویر کشیده شده است.