بوي بارون
اي پاسخ تمام اگرها و کاش ها
مادر نوشته اسم تو را روي آش ها
دارد براي آمدنت نذر مي کند
دستش هميشه پرشده ازاين تلاش ها
من ردپاي آمدنت را کشيده ام
با رنگهاي سبز و سپيد گواش ها
ما لقمه لقمه نان ونمک مي خوريم و بعد_
دنيا گم است بين بريز و بپاش ها
دين مرا دوباره به بازي گرفته اند
در گيرو دار همهمه ها اغتشاش ها
پايان جنگ هاي جهاني به دست توست
گل مي شود گلوله ي داغ کلاش ها
تنها به عشق آمدنت شعر گفته است
امشب مداد آبي من با تراش ها
اي کاش صبح جمعه ي بعدي ببينمت
اي پاسخ تمام اگرها و کاش ها