خروش خمینی زمان(نگاه)
علی اکبری
از آن زمان که حضرت امام در 29 اسفند 1341 در مقام مقابله با توطئههای حکومت پهلوی و دفاع از اسلام اظهار داشت: «دستگاه جبار بداند که اگر بخواهد به اسلام تجاوز کند و احکام کفر را در بلاد اسلامی جاری سازد، من در کمین آنها ایستادهام. من تا آخرین لحظههای زندگیام از نوامیس اسلام و مسلمین دفاع میکنم. من به حکم اسلام که به ما دستور جهاد و مقابله داده است در برابر خیانت به اسلام دست روی دست نمیگذارم و ساکت نمینشینم... تا من هستم نمیگذارم قوانین مخالف اسلام تصویب و اجرا شود؛ تا من هستم نمیگذارم که دستگاه جبار استقلال این ملت را بر باد دهد.» (صحیفه امام ج 1 ص 162) تا آن زمان که در اواخر عمر شریف خویش و در منشور روحانیت فریاد برآورد که: «تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینهها کوتاه میکنم» (صحیفه امام ج 21 ص 286) همواره افرادی بودهاند که با غربزدگی و به اصطلاح پز روشنفکری با حرکت انقلاب مقابله کرده، اسلام را متعلق به گذشته دانسته و آن را ناسازگار با تمدن کنونی بشر معرفی نمودهاند. این آقایان که اسلام را مظهر عقبماندگی و امل بودن معرفی مینمایند راز پیشرفت و سعادت همه کشورها و ملتها و از جمله ملت ایران را غربی شدن از سر تا پا میدانند و اعتقاد دارند برای پیشرفت و سعادت باید دنبالهرو غرب و آمریکا به عنوان نماد این تمدن غربی باشیم. همان تفکری که در دوران مبارزه انقلابی، امام و روحانیون را از سخن گفتن علیه آمریکا در منابر منع میکرد بعد از پیروزی انقلاب قطع ارتباط آمریکا با ایران را به عنوان بزرگترین فاجعه برای ملت معرفی مینمود. در خصوص این دسته افراد امام امت میفرمایند: «مع الأسف گمان میکنند بعضی که ما منزوی شدهایم به واسطه مخالفت با آمریکا، خیر، آمریکا منزوی شد. میزان ملتهاست؛ شما سر نیزه را از روی ملتها بردارید و مردم را آزاد بگذارید ببینید کی منزوی است... ما منزوی نیستیم، آنهایی که ظالم هستند و به ما ظلم کردهاند منزوی هستند؛ برای اینکه میزان ملتها هستند. ما قبل از این انقلاب منزوی بودیم؛ برای اینکه، ملتها با ما توجهی نداشتند. بعد از انقلاب، هم ملت ما منسجم شد و یک شد، «ید واحدهًْ علی من سواهم» شد و هم همه ملتهای ضعیف حتی ملتهای غیر اسلامی که جزء مستضعفین شدند با ما هستند. چطور ما منزوی هستیم؟ بله دولتهایی که هستند، دولتهایی که ملتهایشان هم با آنها موافق نیستند، آنها با ما مخالفند و ما باکی نداریم از این معنا. ما این انزوا را با آغوش باز استقبال میکنیم» (صحیفه امام، ج 13، ص: 278)
این دسته غربزدگان از ابتدای انقلاب حضور داشته و برخلاف مسیر حرکت توده مردم و نظام حرکت کرده و هرگاه توانستهاند ضرباتی بر پیکر این انقلاب وارد کردهاند. ضرباتی که هر چند باعث ایذا و جراحت موقت نظام شده لیکن از سوی دیگر شجره طیبه انقلاب اسلامی را چون فولاد آبدیده؛ مستحکم و قویتر از پیش ساخته است؛ و البته به مصداق اینکه هیچ تفکری نابود نمیشود، همچنان این تفکر حضور داشته و هرگاه فرصتی یابد تلاش میکند به اشاعه و گسترش تفکر مطلوب خویش اقدام نماید. اینکه با گذشت حدود سی و هفت سال از پیروزی انقلاب و در موقعیتی که آمریکا این شیطان بزرگ، در نهایت فلاکت، برای حفظ ظاهر خویش دست و پا میزند و در داخل کشور خویش با جنبش 99 درصد مواجه است، بالاترین میزان بدهی را دارد و حتی در کشورهای همپیمان خویش، سفارت آمریکا با نام لانه جاسوسی شناخته میشود، عدهای در این کشور از قدرت کدخدا سخن گفته و راه پیشرفت و تعالی را در ارتباط با شیطانی معرفی میکنند که ژن ایرانی را با فریبکاری آمیخته میداند و دولتمردان آن کشور، ایرانی خوب را ایرانی مرده میدانند، بیانگر این است که این تفکر غربزدگی همچنان به دنبال یارگیری و گسترش خود در کشور است. تفکری که در اوایل انقلاب عدم ارتباط با آمریکا را انزوای ایران معرفی میکرد، اکنون نیز چند کشور غربی زورگو و ستمگر که در سابقه خویش موارد متعددی از خیانت و خباثت علیه ملت ایران را دارا میباشند به عنوان جامعه جهانی معرفی کرده و مخالفت این معدود کشورها با سیاستهای ایران اسلامی را مخالفت جامعه جهانی قلمداد مینماید و برای اینکه این به اصطلاح جامعه جهانی، ایران را در جمع خویش پذیرا باشد، نسخه تسلیم و عقبنشینی مینویسد. تفکری که در سال 1394 نیز از انزوای ایران سخن میگوید باید پاسخ دهد که چه کسی منزوی است؟ «گفته میشود ایران منزوی است! منزوی آن کسانی هستند که فقط با زور، فقط با پول، فقط با دلار میتوانند دلهایی را به خودشان جذب کنند؛ نه پیامشان، نه اظهارشان، نه عملشان هیچ جاذبهای را در دنیا به وجود نمیآورد.» (امام خامنهای، 1394/2/30)
مذاکرات هستهای ایران و 5+1 فرصت مجددی برای این تفکر برای عرض اندام و حضور مجدد در صحنه فراهم آورده و راهکار بزک کردن چهره آمریکا در دستور کار این جریان قرار دارد. عقبنشینی گام به گام برای جلب رضایت شیطان بزرگ و برای به اصطلاح خروج ایران از انزوا و بازگشت به جامعه جهانی! موضوعی است که این جریان سعی در تئوریزه کردن و عادی نشان دادن آن دارد. جدیدترین موضوعی که توسط این تفکر مطرح شده، پذیرش پروتکل الحاقی و اجازه به بازرسان آژانس برای سرکشی به مراکز نظامی و بازجویی رسمی از دانشمندان هستهای کشورمان است. برخی از آقایان برای اینکه این مسئله را بیاهمیت و عادی جلوه دهند از پذیرش این پروتکل توسط صد و اندی کشورسخن میگویند و مطرح نمیسازند که دولتمردان ومردم برخی از این کشورها حتی از نام بردن عناصر رادیواکتیو عاجزند چه رسد به اینکه بخواهند دانش غنیسازی را داشته باشند و پذیرش یا عدم پذیرش پروتکل الحاقی برای آنان یکسان است؛ ضمن اینکه در بین این کشورها، برخی کشورها و نوکران نظام سلطه حضور دارند که اصولا مستشاران غربی و آمریکایی اداره آن کشورها را بر عهده دارند و نیازی به حضور بازرسان در آن کشورها نیست. این آقایان در حالی بازرسی از مراکز نظامی کشور را عادی جلوه میدهند که نیروهای مسلح «حصون الرعیه» هستند و قوام و دوام ملت، به قوام و استواری نیروهای مسلح وابسته است و اگر قرار باشد حریم اماکن نظامی و دفاعی کشور محفوظ نباشد، اساس مملکت بر باد خواهد رفت.
بر همین اساس ولی فقیه و امام جمعه در راستای وظیفه ذاتی و قانونی خویش بار دیگر بر همان طریق سلف صالح خویش غریو و خروش حفاظت و حراست از کیان نظام اسلامی برمیآورد که: «اجازه نمیدهیم از هیچ یک از مراکز نظامی هیچ بازرسیای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. میگویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمیدهیم به حریم دانشمندان هستهای ما و دانشمندان در هر رشته حساس و مهمی، «اندک اهانتی بشود. من اجازه نمیدهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته وعزیز ملت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رساندهاند، بخواهند بنشینند حرف بزنند. در دنیا هیچ عاقلی اجازه نمیدهد، هیچ دولتی اجازه نمیدهد؛ دانشمندانشان را مخفی میکنند، نمیگذارند اسمهایشان را هم کسی بفهمد. دشمن پررو و وقیح توقع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محققین ما گفتوگو کنند، مذاکره کنند. درباره چه؟ درباره یک پیشرفت اساسی بومی علمی در کشور. این اجازه مطلقا داده نخواهد شد؛ این را هم دشمنان بدانند، هم کسانی که منتظرند ببینند تصمیم نظام جمهوری اسلامی چه میشود، بدانند.» این فریاد سخنی از همان جنس سخن امام است و کسانی که دم از پذیرش این پروتکل زده یا نسخه تسلیم مینویسند باید پاسخ خویش را دریافت کرده باشند. «ما صریحا به همه ملتهای جهان اعلام میکنیم که تفکر «خاتمه یافتن دوران امام خمینی» که دشمن با صد زبان سعی در القای آن دارد، خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علیرغم آمریکا و همکارانش، امام خمینی در میان ملت خود و جامعه خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت. راه او راه ما، هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ماست» (امام خامنهای 1369/3/10 سخن حضرت آقا بار دیگر نشان داد که «خامنهای، خمینی دیگر است.»