kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۴۸۰
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۷
دربار شیطان- پیدا و پنهان شکل‌گیری وهابیت

آل سعود چگونه تحت الحمایه استعمار پیر قرار گرفت ؟!(پاورقی)

تجار انگلیسی که بخش زیادی از آن‌ها ، تاجران مرواریدهایی بودند که از خلیج فارس به دست مي‌آمد، با لباس‌های سفید و کلاه‌های معروفشان در میان جمعیت باديه‌نشين‌ها که پشگل شترهایشان را به عنوان سوخت مي‌فروختند و در مقابلش سکه‌های نقره ماری ترز را در جیب‌هایشان جا مي‌دادند، دیده مي‌شدند. ایرانی‌ها با کت‌های آبی و کلاه‌های قرمزشان، یهودی‌ها با رداهای بلند و سیاهشان و سیاهپوستان که تخته‌هایی را در پیش روی داشتند و علامات ابهام‌آمیز آسمانی را روی آن‌ها نقاشی کرده بودند، بخشی از این ازدحام بودند.
اكنون بار ديگر شيخ مبارك میهماندار عبدالرحمان و خانواده‌اش در کویت بود. دو مرد به رسم اعراب يكديگر را در آغوش گرفتند. عبدالرحمان و پسرانش اكنون براي اداي دين در كويت بودند. حاكم خود مي‌دانست كه خشونت همراه با خونسردی بیش از حد و حصرش در عربستان احترامی توام با ترس را برایش به ارمغان آورده است. او در یک شب ماه مه در سال 1896 با کشتن دو برادر ناتنی‌اش که در پشت بام قصر آل صباح خوابیده بودند، قدرت را در دست گرفته بود و بعد از آن  هم با دست گذاشتن در دست انگليسي‌ها به امنيت خاطر و قدرت رسيده بود. حالا نيز اميد داشت كه اين قدرت را از طريق عبدالرحمان در عربستان بسط دهد.
***
کشتی بادبانی انگلیسی «پرسيوس» از میان آب‌های خلیج فارس به سمت بندر کویت بازمي‌گشت. ناخدای خسته «پرسيوس» حق داشت که برای چند روزی از این مکان دلتنگ کننده و گرم و مرطوب دور شود. شهری با زندگی یکنواخت و خانه‌هایی با پشت بام‌های صاف و بوی روغن نهنگ و ماهی. اگر احتمال آمدن ترک‌ها و آلمان‌ها وجود نداشت، بعید بود که ناخدا پیرز به این زودی مراجعت کند. در هر حال او ترجیح مي‌داد که در میان جذر و مد دریا شناور باشدتا این بندر شلوغ او را در خود نگاه دارد. حتی بیش از آن ترجیح مي‌داد که در آن ماه یعنی سپتامبر به خانه‌اش در بریتانیا بازمی‌گشت اما اهمیت کویت برای انگلستان به حدی بود که برای دفاع از آن هر كاري لازم بود، انجام مي‌داد. بریتانیا سخت نگران نقشه‌های آلمان برای کشیدن خط آهنی از برلین به بغداد بود که در کرانه خلیج فارس در ناحیه کویت به پایان مي‌رسید. اگر بندر در این زمان به دست خانواده رشید مي‌افتاد، آن‌ها ممکن بود از طریق متحدان ترک خود، در جهت تحقق بخشیدن به آرمان‌های آلمان گام بردارند. بریتانیا هرگز نمي‌خواست خاورمیانه را به دلیل حفظ مستعمره‌اش «هند» از دست بدهد. ضمن این که هر لحظه امکان فروپاشی دولت عثمانی مي‌رفت و هر کشوری که دارای قدرت در منطقه بود، مي‌توانست مستعمراتی در این بخش از قلمرو عثمانی به دست آورد.
پیش از رسیدن به بندر، ناخدا از میان دوربین‌اش نگاهی به اطراف انداخت اما از دیدن آن چه در اطرف بندر روی مي‌داد، دچار شگفتی شد. در طول یک هفته‌اي که او و کشتی‌اش ساحل را ترک کرده بودند، صدها گله شتر، اسب و چادرهای باديه‌نشينان اطراف شهر را پر کرده بودند. در حالي كه پیش از آن که او بندر را ترک کند، هیچ اثری از آن‌ها نبود! حضور اين همه باديه‌نشين نشانه خطر بود. آن‌ها برای فرار از خطری که خود و گله‌هایشان را تهدید مي‌کرد، به حاشیه شهر پناه برده بودند. ناخدا «پیرز» افسرانش را برای تحقیق به ساحل فرستاد. نيروهاي انگليس مطابق معمول با اسب‌هایی که تا شکم در آب فرورفته بودند، مورد استقبال ماموران کویتی قرار گرفتند. افسران انگلیسی در حالی که دود سیگارهای برگشان را در هوا پراکنده مي‌کردند، در میان صف سربازان کویتی به سوی شیخ مبارک حاکم کویت رفتند که بسیار شاداب و سرحال به نظر مي‌رسید.
علت این همه سرزندگی شيخ، احتمال جنگی بود که هر لحظه انتظارش مي‌رفت، نیروهای ابن رشید سه روز دیگر به کویت مي‌رسیدندو وقتی جنگ آغاز مي‌شد، شکی نبود که پشتیبانی انگلستان از راه دریا وحمله نیروهای کویتی و سعودی از راه زمین ابن رشید را در هم مي‌کوبید.
اکنون مبارک مي‌توانست انتقام شکستی را که چند ماه قبل در شمال عربستان از ابن رشید خورده بود، بگیرد. آن‌ها 650 کیلومتر به طرف شمال عربستان رانده بودند تا سرزمین ابن رشید در اطراف «هیل» را از چنگش بیرون بیاورند اما رشید در قلمروی خودش شکست‌ناپذیر بود.
شیخ مبارک سوار بر اسب سفید باشکوهی که زین بسیار زیبایی داشت، در میان دسته‌اي از اسب سواران به سمت شهر رفتند. جمعیتی که از او و افسران انگلیسی همراهش استقبال کردند، بي‌نظیر بود. تنها مردان نابینا و آدم‌های علیل تفنگ نداشتند. مردم در حالی که جامه‌های قرمز، نارنجی و قهوه‌اي روشن را که در جشن‌ها و میهمانی‌ها مي‌پوشیدند، بر تن داشتند در میان صدای طبل‌ها برای شیخ و همراهانش فریاد شادی سر داده و به رقص و پایکوبی پرداختند.
در میان پرچم‌های مختلف که هر کدام نشانه قبیله‌اي بود، پرچم سبز آل سعود که با خطی خوش بر روی آن جمله «لااله الا الله، محمد الرسول الله» نوشته شده بود، به چشم مي‌خورد. آیا آل سعود که تعدادی از افراد قبیله و پسرانش را در کنارش داشت، به رویای شکست آل رشید، دست مي‌یافت؟
***
سرانجام بعد از سه روز ابن رشید به نزدیکی کویت رسید اما وقتي پيش‌قراولان وجود نیروی ده هزار نفری باديه‌نشين‌ها و كشتي و توپ‌های انگلیسی را که از ساحل و دريا به طرف صحرا نشانه گرفته بودند، به اطلاعش رساندند، او به اين نتيجه رسيد كه در مقابل توپ‌های انگلیسی، تفنگ‌های قدیمی و شمشیر و خنجر هیچ کاری از پیش نمي‌برد.
رشيد به ناچار به گرفتن تعدادی از گوسفندها و شترهای باديه‌نشينان قناعت و به سوی صحرا عقب‌نشینی کرد. زمان آن بود که مقامات ترک در بغداد برای مسئله انگليسي‌ها در كويت چاره‌اي بیندیشند.
فصل پنجم
در نوامبر1903، جورج ناتانیل ویسکنت کرزن انگلیسی فرمانفرمای کل هندوستان، همراه با هشت ناوگان جنگی کوچک وارد سواحل كويت شد.
مرد مغرور انگلیسی خطاب به شیخ‌های نواحی ساحلی که در آن جا جمع شده بودند گفت: «ما پیش از هر قدرت دیگری در این جا بودیم... و دولت بریتانیا باید بالاترین مقام را دارا باشد.»۵۱
لرد و افسرانش را از قایق‌هایشان به نواحی دورافتاده محلی عرب‌ها بردند تا از اعراب بیشتری با طلا و نقره فرمانفرا بیعت بگیرند.
او به شنوندگان عربش گفت:
«ما با کشمکش رو به رو شدیم و نظم را برقرار کردیم، ما شما را از نابودی به دست همسایه‌تان نجات دادیم.»
این غیرواقعی‌ترین و خودخواهانه‌ترين بیان تاریخ بود. درست بود، بریتانیا آن جا بود اما نه به خاطر نجات كويت يا عربستان. در سال 1882 بریتانیا، مصر و کانال سوئز را اشغال کرده بود تا بتواند از منافع‌اش در هندوستان حفاظت کند. بریتانیا باید به هر کشوری که مي‌توانست دروازه‌اي به سوی هند باشد، تسلط مي‌داشت. این موضوع به صورت یکی از بدیهیات سیاست این کشور درآمده بود که امنیت امپراتوری بریتانیا در هندوستان زمانی به بهترین نحو حفظ مي‌شد که خلیج فارس و كشورهاي اطرافش به طور عملی به صورت دریاچه و شهرهاي بریتانیایی‌ درمی‌آمد. مدیریت دریاچه هم از بوشهر در ساحل ایران و توسط نماینده سیاسی مقیم اعلیحضرت در سواحل خلیج فارس انجام مي‌شد. کرزن در نامه‌اي خصوصی اقرار کرده بود که به راستی پادشاه بدون تاج خلیج فارس خودش بود.
برای همه آن روزها و سال‌هایی که انگلیسی‌هایی نظیر کرزن در کشورهای خاورمیانه حضور داشتند، کرزن پیام واضحی داشت: «به نظر من این پیام روی سنگ خارا کنده شده است و مثل روز روشن است که کار ما به حق است و تداوم خواهد داشت.۵۲»
فتح ریاض در سال 1902 به عبدالعزیز این فرصت را داد تا توانش را به بریتانیا نشان دهد. آل سعود بعد از این عمل از نماینده مقیم بریتانیا در خلیج فارس خواست تا حکومت جدید رابه عنوان یکی از حکومت‌هایی که با دولت بریتانیا مناسباتی دارند، به حساب آورد. عبدالعزیز بعد از فتح ایدیلم در اواخر همان سال کوشید تا جزو ممالک تحت معاهده بریتانیا قرار گرفت. او به انگلیسی‌ها اطمینان داد که آل سعود آماده پذیرا شدن نماینده بریتانیا در ریاض است. آن‌ها میل داشتند که استقلال خویش را قربانی کنند و زیر پرچم بریتانیا قرار گیرند اما تحت سلطه ترک‌ها نباشند.
کینه آل سعود از ترک‌ها که امارت آن‌ها را چند دهه قبل نابود کرده بودند، به مراتب بیش از انگلیسی‌هایی بود که برای حفظ منافع خودشان به آن‌ها 60 هزار لیره انگلیسی مي‌دادند.
زمانی که عبدالعزیز با انگلستان طرح دوستی مي‌ریخت، بخش اعظم خاورمیانه تحت کنترل ترک‌ها بود. ترک‌ها بر فلسطین و ناحیه‌اي که امروز سوریه، عراق، لبنان و اردن را تشکیل مي‌دهد، حکومت مي‌کردند و همچنین خطوط ساحلی غربی و شرقی عربستان را تحت کنترل داشتند. از وقتی ابراهیم پاشا وهابی‌ها را از اماکن متبرکه بیرون کرده بود، ترکان کنترل مکه و مدینه را بر عهده داشتند. قرن نوزدهم برای مناطق خاورمیانه و به خصوص سرزمین‌های تحت کنترل عثمانی بسیار پراهمیت بود. سرزمین فلسطین با برنامه کوچ یهودیان که از انگلستان هدايت مي‌شد، با مسئله سرزمین موعود روبه‌رو بود. در ایران و عراق ـ کشورهایي كه شیعه‌نشین بودند ـ مسئله ظهور امام زمان مطرح شد و فرقه بابیت و متعاقب آن بهاییت به واسطه ادعای شخصی به نام علی محمد باب ایجاد شد. صرف‌نظر از وقایع پشت پرده این ماجرا حضور افرادی مانند ادوارد براون انگلیسی اندکی پس از اعدام باب و تبلیغات گسترده وی از طریق دانشگاه کمبریج برای ترویج و ماندگاری این فرقه مثال زدنی است.
در عربستان به عنوان قلب مذهب تسنن، مذاهب اربعه با فرقه وهابیت روبه‌رو شدند و از آن جا که این کشور به صورت قبیله‌اي اداره مي‌شد با وجود مخالفت علمای مذاهب اربعه با اقبال و موفقیت بیشتری روبه‌رو بود.
در کنار همه این مسایل اختلافات عثمانی و ایران که از سال‌های دورتر بر سر قدرت آغاز شده بود، به شکل اختلاف یک دولت سنی با دولتی شیعه مطرح بود که البته گاهی با دسیسه‌هایی بسیار خطرناک همراه بود.
در سال 1902 جهت واضح سیاست عبدالعزیز خلاصی از دست ترکان عثمانی بود، بنابراین سياستي را که مبارک در کویت به کار برد، استفاده کرد و ضمن طرح دوستی با بریتانیا سعی کرد تا مستقل از ترکیه باقی بماند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است