جایگاه حزب الله در ساختار سیاسی لبنان
يكي از مشهورترين و تأثيرگذارترين گروههاي اسلامگرا كه در دهه 80ميلادي در جهان عرب رشد و ظهور پيدا كرد، جنبش انقلابي حزبالله لبنان است.
يكي از مشهورترين و تأثيرگذارترين گروههاي اسلامگرا كه در دهه 80ميلادي در جهان عرب رشد و ظهور پيدا كرد، جنبش انقلابي حزبالله لبنان است.
حزبالله از ابتداي تأسيس خود در سه جبهه مختلف اعلان جنگ داد: جنگ عليه اشغالگران اسرائيل، جنگ عليه دولت امين جميل كه با فشار امريكا و اسرائيل بر سر كار آمده بود، و جنگ عليه حضور نيروهاي نظامي غرب (بهويژه امريكا و فرانسه) در لبنان.
حزبالله در اولين بيانيهاي كه به منزله معرفي اين گروه و مانيفست آن بود، مشخصاً از اسرائيل به عنوان «دشمن» ياد كرد و نجات لبنان و نابودي اين دشمن را آرمان خود قرار داد.
از اهداف اصلي حزبالله؛ بسيج مردمي و باقي ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز است.
حزبالله لبنان كه همزمان با سالهاي آغازين پيروزي جمهوري اسلامي ايران و با تأييد امام راحل (ره) در عرصه سياسي لبنان ظهور كرد، بعد از سه دهه حضور در عرصه سياسي اين كشور، بهويژه بعد از رويارويي با رژيم اشغالگر قدس در سال 2006 ميلادي به عنوان قدرتي استراتژيك، تصميمگير، و غيرقابل انكار درآمده است. امروزه حزبالله فارغ از نقشهاي متنوع سياسي، نظامي، امنيتي و اجتماعي خود در لبنان نيرویي مؤثر در معادلات منطقهاي بهويژه در خاورميانه است.
اصول اساسی و بنیادین جنبش حزب الله عبارتند از:
1- حضور رهبران شيعه در هسته اوليه مقاومت اسلامي؛
2- تلاش براي رفع محروميت از شيعيان لبنان؛
3- برخورداري از حمايتهاي مرجعيت تشيع و حضرت امام خميني(ره)؛
4- الگو گرفتن از نيروهاي سپاه پاسداران به عنوان نماد انقلاب اسلامي ايران؛
5- مبارزه با اشغالگري و كسب استقلال سياسي؛
6- مخالفت با نظام ناعادلانه طائفهگري در لبنان.
حزبالله لبنان علاوه برمبارزه با اشغالگري اسرائيل و همچنين فعاليت در صحنه سياسي لبنان در صحنه ارائه خدمات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نيز نقش بينظير و غيرقابل انكاري در لبنان دارد.
درايت سيدحسن نصرالله در جنگهاي 33 روزه 2006 ميلادي او را به رهبر محبوب و الگوي جهان عرب مبدل ساخته است.
حزبالله علاوه بر مواجهه با دولت لبنان با احزاب و گروههاي سياسي نيز تعاملاتي داشته است. حزبالله ارتباط نزديكي با احزاب اسلامي دارد. با جنبش امل روابط حسنهاي داشته است همچنين با مجلس اعلاي اسلامي شيعه و برخي روحانيون مستقل ارتباط نزديكي دارد. حزبالله با گروههاي اسلامي اهل سنت نيز از جمله جنبش توحيد اسلامي و جماعت اسلامي نيز مشكل خاصي نداشته است، حزبالله در اولين انتخابات پارلماني (در سال 1992) پس از امضاي پيمان طائف شركت کرد و موفق شد 12 كرسي را در مجلس نمايندگان به دست آورد. در انتخابات سال 1996 نيز حزبالله همان موفقيت قبلي را تكرار کرد. در رقابتهاي سال 2000 حزبالله 14 كرسي پارلمان را به خود اختصاص داد. در انتخابات شوراهاي شهري و روستايي كه در سال 1998 و پس از سه دهه برگزار گرديد، حزبالله توانست موفقيتهاي چشمگيري كسب کند.
در انتخابات سال 2004 شوراهاي شهري و روستايي كانديداهاي حزبالله در منطقه ضاحيه بيروت و همچنين استان جبل به پيروزي دست يافتند.
پس از پيروزي حزبالله بر رژيم صهيونيستي و اخراج ارتش رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان در سال 2000 صهيونيستها با فشار بر مجامع بينالمللي و برقراري ارتباط نزديكتر با برخي گروههاي لبناني در راستاي محاصره و خلع سلاح حزبالله ميكوشيدند. در اين ارتباط شوراي امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه 1559 را در سال 2004 صادر و بر خلع سلاح نيروهاي شبهنظامي لبناني و خروج نيروهاي سوري از آن كشور تأكيد کرد.
در مقابل حزبالله و جنبش امل، جماعت اسلامي و جمعيت طرحهاي اسلامي، قطعنامه 1559 را مداخله بيگانگان در امور داخلي لبنان ارزيابي و آن را رد كردند.
حزبالله در عرصه داخلي به حاكميت نظامي دموكراتيك كه به برابري تمامي شهروندان معتقد بوده كه از هرگونه نژادپرستي و طائفهگري پرهيز کند، اعتقاد دارد. در عين حال تصريح ميکند که مسئولان حكومتي بايد اشخاص مخلص و پاكي باشند كه درد فقر و محروميت را چشيدهاند.
در حوزه سياست خارجي، حزبالله عميقاً به استقلال لبنان معتقد است و با هر گونه مداخلهقدرتهاي خارجي در امور داخلي آن كشور مخالفت ميورزد .
تحولات اين حزب در دهه 90 ميلادي، به حدي بوده است كه شگفتي و اعجاب تحليلگران و ناظران امور خاورميانه را در پي داشته است. به طوري كه«نيكولاس بلاند نورد»، خبرنگار مقيم لبنان، در مورد جايگاه حزبالله در ميان اقشار مختلف مردم لبنان ميگويد: عليرغم اين كه حزبالله لبنان، به عنوان يك حزب شيعه، توانسته است كه نسبت به ساير احزاب سياسي در جامعه طایفه ای لبنان، احترام و همدلي قابل توجه و برجستگي خاصي كسب كند.
اين حزب توانسته است در چارچوب نظام سياسي لبنان، چهره مهربان و منعطفي نسبت به طوائف غيرشيعه به نمايش گذارد و احترام زيادي از سوي ساير گروههاي اجتماعي، براي خود كسب كند.اين محبوبيت نشان ميدهد كه روند محبوبیت ملی حزبالله، به صورت بسيار موفقيتآميزي طي شده است.
حزبالله لبنان امروزه نه فقط به خاطر مقاومت نظامي در برابر اسرائيل بلكه به كمك برنامههاي رسانهاي فرهنگي خود در تمام دنيا، چهرهاي شناخته شده است. در حقيقت آنچه حزبالله لبنان را از ساير گروههاي اسلامي و عربي متمايز ساخته، قدرت رسانهاي آن بر پايه فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي است .
شبكه تلويزيوني المنار لبنان بيش از همه شبكهها به دليل خصلت صهيونيست ستيزي آن و پخش برنامه به زبانهاي مختلف عليه سياستهاي اسرائيل و آمريكا در منطقه و جهان، مورد انزجار رسانهاي اروپا قرار گرفته است.
شبكه راديويي النور نيز به عنوان رسانه حزبالله، نقش زيادي در اطلاعرساني سازمان ديجيتالي اين مجموعه در جهان داشته است. ضربههايي كه تلويزيون المنار با پخش برنامهها و تصاوير متعدد خود در جهان عرب، منطقه و حتي اروپا به اسرائيل زد، به اعتقاد كارشناسان مسائل نظامي و سياسي، كمتر از شليك موشكهاي كاتيوشا به شمال اراضي اشغالي نبود.
حزبالله پيش از هر چيز، خود را يك جنبش جهادي ميشناسد و ميشناساند يعني يك جنبش مقاومت كه وظيفه عالي آن آزادسازي خاك لبنان از اشغال اسرائيل از طريق مقاومت مسلحانه است.
به همين دليل، حزبالله مقاومت در برابر اسرائيل را از اولويتهای خود میداند و خط قرمزي ميشناسد كه عبور از آن، ناممكن است.
اوج اقتدار حزبالله در جنگ 33 روزه بود كه رزمندگان حزبالله معجزهاي دگر آفريدند و در نبردي نامتقارن رژيم غاصب صهيونيستي را با تمام توان نظامياش به خاك مذلت نشاندند و بار ديگر پرچم جهاد را به نفع اسلام به اهتزاز درآوردند. رژيم صهيونيستي جنگ 33 روزه عليه لبنان را در ژوئيه سال 2006 با هدف اشغال بخش وسيعي از خاك لبنان و نيز از ميان بردن مقاومت لبنان و پيگيري طرح سلطهجويانه آمريكا موسوم به خاورميانه جديد به راه انداخت.
رژيم صهيونيستي در پيروزيهاي سريع به مانند جنگهاي قبلياش عليه كشورهاي عربي، تهاجم همهجانبهاي را عليه لبنان آغاز كرد. اما ظاهراً رژيم صهيونيستي در جريان محاسباتش فراموش كرده بود كه لبنان از عنصر قدرتمند مردمي به نام حزبالله برخوردار است كه قادر است با برهم زدن معادلات قدرتهاي سلطهجو نظير رژيم صهيونيستي و حاميانش طعم شكست را به آنان بچشاند. رژيم صهيونيستي در حالي در صدد پيروزي سريع در لبنان بود كه اين رژيم در سال 2000 ميلادي به دليل مقاومت قهرمانانه حزبالله مجبور به فرار مفتضحانه از بخش اعظم جنوب لبنان شد.
پيروزي حزبالله در اخراج اسرائيل از لبنان به سرمايهاي مهم براي اين جنبش تبديل شد، سرمايهاي كه مخالفان داخلي و خارجي حزبالله نيز بدان وقوف كامل دارند.
حزب الله لبنان جنوب لبنان را به ويتنام اسرائيل تبديل كرد و به دليل حملات نامتقارن و كشتههاي فراوان ارتش، اسرائيل را وادار به تجديدنظر در مورد طرح هايش در مورد لبنان كرد.
نخست وزير رژيم صهيونيستي گفت: امروز حزب الله ارتش واقعي لبنان است و مهمترين قدرت نظامي اين كشور به حساب مي آيد.
عوامل پيروزي حزبالله لبنان در نبرد با ارتش اسرائيل عبارتند از:
1- استقلال عمل و پنهان كاري؛
2- گسترش قاعده مقاومت؛
3- به كارگيري شيوه هاي پيشرفته رزمي؛
الف- تعدد و تنوع تاكتيك ها و عملياتها؛
ب- افزايش توان اطلاعاتي و جاسوسي؛
ج- جنگ رواني و اطلاع رساني جنگي؛
4- رويارويي با دشمن و آرام سازي فضاي داخلي مقاومت؛
5- پاكسازي مزدوران؛
6- استفاده از ابزارهاي بسيج عمومي.
در عين حال محبوبيت اين جنبش به گونهاي است كه به جز شيعيان، اقوام و طوايف ديگر نيز براي حزبالله احترام ويژهاي قايل هستند، ضمن آنكه سيدحسن نصرالله در ميان جهان عرب و حتي رهبران كشورهاي عربي مورد احترام ويژهاي است.
از سوي ديگر حزبالله در منطقه خاورميانه و در كل جهان اسلام به عنوان نيرويي شناخته ميشود كه توان شكست اسرائيل و ضربه زدن به منافع غرب را دارد و در عين حال نحوه امتيازگيري از دشمن را به خوبي ميداند (تبادل 400 زنداني لبناني با اجساد چند سرباز اسرائيلي نمودي بارز از توان بالاي مذاكرات حزبالله را نشان داد.)
امروزه مقاومت اسلامي لبنان درس بزرگي به اقدامات صهيونيستها داد. حزبالله ثابت كرد پيروزي از آن كساني است كه با اتكا به نفس خود در راه كرامت ملت خويش و آزادسازي سرزمين هاي اجدادي خود مبارزه و جانفشاني كرده باشند. شكستهاي رژيم صهيونيستي در برابر مقاومت مردم لبنان اين رژيم را با طوفاني مواجه كرده است كه نتيجه آن استعفاها و بركناري شمار زيادي از فرماندهان نظامي و مقامات سياسي اين رژيم در سالهاي اخير بوده است.
در مجموع و در يك جمعبندي كلي، ميتوان حزبالله لبنان را يك الگوي موفق از فعاليت و نقشآفريني جريان شيعه در منطقه خاورميانه معرفي كرد.
منبع: خبرگزاریها