اقسام احسان
احسان دو قسم است. واژه احسان که مصدر باب افعال از ثلاثی مزید است دو معنای اصلی دارد: 1- احسن یعنی فَعَل فعلاً حسنا؛ کار نیک انجام داد. از مصادیق این میتوان به ادب و تواضع و دیگر اخلاقیات و فضایل اخلاقی اشاره کرد؛ 2- احسن یعنی أعطي غيره شيئاً؛ به دیگری چیزی بخشید.
اما یک قسم دیگر از احسان است که مربوط به مقامات عبادت است. پیامبر(ص) در بیان احسان عبادی میفرماید: «الإحسان أن تعبد الله كأنّك تراه فإن لم تكن تراه فإنه يراك؛ احسان این است که خداوند را چنان عبادت کنی که گویی او را میبینی؛ پس اگر او را نمیبینی، خدا تو را میبیند.» (بحارالأنوار، ج67، ص196)
پس مقام احسان اين است كه انسان طوری خدا را عبادت كند كه گويا او را ميبيند. البته در آغاز مراتب احسان عبادی، اول «كأنّ» (گویا)است ولی بعد از آن در مراحل عاليهاش «أنّ» است، چنانکه امیرمومنان علی(ع) میفرماید: «ما كنت أعبد رباً لم أره؛ خدایی را که نمیبینم نمیپرستم». (کافی، ج1، ص98)
در بعد منفی نیز همین مسئله برای کفار مطرح است؛ یعنی اول «كأنّ» و بعد «أنّ» است؛ یعنی اول گويا نميشنوند و بعد حقيقتاً نميشنوند.
خداوند در آيه هفت سوره مباركه «لقمان» فرمود: وَإِذَا تُتْلَي عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّي مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا؛ وقتی بر او آیات الهی خوانده میشود مستکبرانه پشت میکند گویی آن را نمیشنود.
اما همین شخص در نهایت به جایی میرسد که اصلا نمیشنود؛ چنانکه در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است و خداوند میفرماید: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ (بقره، آیه 171)، لَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا، (اعراف، آیه 179)، لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا، لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا (همان).