رئیس ستاد دیه در گفتوگو با کیهان خبر داد
راهکار مسئولان برای کمک به محکومان پرداخت دیه
رحیم چوخاچی زاده مقدم
رهبر معظم انقلاب در تاریخ بیست و سوم مهرماه سال گذشته در سفری به خراسان شمالی در جمع انبوه هزاران نفر از جوانان رشید این استان باب سخن درباره زندگی جوانان آینده ساز کشورمان در شرایط امروز و مشکلات موجود در این مسیر را گشودند و همه دستگاههای کشور را به تدبر و تدوین برنامههای اجرایی در این حیطه فراخواندند.ایشان براهمیت فراوان سبک زندگی، رفتارهای اجتماعی و شیوه زیستن در جامعهای که به دنبال پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی است تاکید بسیار فرمودند و آسیب شناسی و علت یابی در زمینه عدم پیشرفت لازم در بخش سبک و فرهنگ زندگی را ضروری دانستند و از کسانی که در محیطهای شبه روشنفکری ملت را از شعارهای مکتبی میترسانند به شدت انتقاد کردند.
خبرنگار کیهان دراین رابطه پای گفت وگوی صمیمی با سید اسدالله جولایی رئیس «ستاد دیه کشور» نشسته است. ایشان معتقد هستند، سبک زندگی اگر چه از ابعاد مختلفی برخوردار است، اما پیچیدگی در آن نیست و فقط همت و تلاش مسئولین را میخواهد و زبان مناسب برای فرهنگ سازی همه این تلاشها. جولایی تاکید دارد، من در حیطه مسئولیتم که حمایت از زندانیان غیرعمد است اگر بتوانم کاری کنم که مشتریانم در این ستاد به اقل امکان برسد، معلوم میشود که تا چه اندازه در انجام وظایفم موفق بودهام و الا کارم با کرام الکاتبین خواهد بود، زیرا چنین پستی را اشغال کردهام بدون آنکه سودی در قبال آن به صاحبان این نظام رسانده باشم و در آخرت باید پاسخگوی خسارتهایی باشم که از سر غفلت مرتکب آن شدهام.
* بنیانگذار ستاد دیه شهید مظلوم لاجوردی بود، شما با ایشان خیلی زیاد حشر و نشر داشتید؟
جولایی: روی دریا خز نشیند، زیر دریا گوهری. سابقه آشنایی و دوستی من با شهید لاجوردی به سال 41 به بعد مربوط میشود. خود ایشان دستم را گرفت و آورد اینجا. آشناییام با مرحوم عسگراولادی و شهید حسن رحمانی هم به همین دوران برمیگردد.
* 22 سال خدمت در یک بخش آن هم زندانیان خسته تان نکرده؟!
جولایی: در واقع 24 سال است که در این مسئولیت هستم، ولی هیچ خستگی را احساس نمی کنم، چون میدانم چه کار میکنم. من دراین جایگاهی که هستم اگر بتوانم در سبک زندگی مردم طوری تاثیر گذار باشم که کارشان به این ستاد نیفتد، کار بزرگی انجام دادهام. فکر میکنم در کشور اشتباه بزرگی رایج است و آن اینکه برخیها یا شاید خیلیها فکر میکنند باید به همه کارهای کشور ورود پیدا بکنند و به همین خاطر تا پیشنهادی میشود زود حاضر میشوند از این شاخه به آن شاخه و از این مدیریت به مدیریت دیگر بپرند. در این مدت پیشنهادهای زیادی به من شده ولی چون در این مسئولیت بیشتر احساس خدمت میکنم هیچ کدامشان را نپذیرفتم. از قدیم به ما یاد داده اند، «هرکس به یک کار به همه کار، هرکس به همه کار به هیچ کار!»
* یعنی این روش خدمت، کمتر نتیجه میدهد؟
جولایی: به نظر من، نه تنها نتیجه ای ندارد بلکه روند تخریبی هم دارد. اگر قرار باشد یک مدیری هر لحظه یک جایی بپرد، کارش نتیجه بخش نخواهد بود.
* شنیدم شما رفت و آمدتان با مجلس هم خیلی زیاد است، حتی بیشتر از یک معاون پارلمانی. فکر میکنید رسیدگی به زندانیان غیرعمد دراین حدلازم است؟
جولایی: بله، بیشتر از این هم لازم است. اکثر این زندانیان آدمهای سالم، معتقد و متدینی هستند. اکثرا نمازشب خوان هستند، ولی به خاطر ندانستن قانون و در اثر یک تصادف و یک گیر ساده در زندگیشان، کارشان به زندان افتاده چون نتوانستهاند دیه بدهند یا نتوانستهاند مهریه همسرشان را بپردازند یا به خاطر سادگی در دام چکهای بی محل افتاده اند. پس باید به اینها کمک کرد تا اولا از اینجا بیرون بروند و دیگر اینکه نباید گذاشت دوباره گذرشان به این طرف بیفتد. باید به آنها و به همه مردم یاد بدهیم که گذرشان به این طرفها نیفتد. من شخصا این ارتباط را با مجلس دارم و خوشبختانه همه نمایندهها هم به ستاد علاقه دارند و در حد توانشان همکاری میکنند.
* نمایندهها به همان سبک سنتی به شما کمک میکنند یا از مکانیزم خاصی مثل مصوبه قانون هم استفاده میکنید؟
جولایی: از هردو طریق. ماه رمضان، جداولی پر میکنیم و از نمایندههای مجلس هم مثل بقیه شهروندان از یک روز تا یک ماه از حقوقشان را برای کمک به زندانیان غیر عمد مطالبه میکنیم. بعضیها یک ماه، بعضیها هم از یک روز تا ده روز، بستگی به کرمشان دارد و وسعشان. مثلا آقای دکتر لاریجانی ماه رمضان گذشته یک ماه از حقوقشان را اهدا کردند و رهبر معظم انقلاب هم 120 میلیون تومان کمک کردند. من فکر میکنم، اگر با مردم رو راست باشیم خدا هم کمک میکند. من کانلله کان الله له. اگر کسی خدایی باشد خدا هم کمکش میکند. این ستاد هم چون خدایی است و آدم باخدایی مثل آقای لاجوردی (ره) بنیانگذار آن بوده لذا کارش گیر نمیکند. آقای لاجوردی ، ضمن آنکه در ریشهکنی منافقین و معاندین «اشداء علی الکفار» بودند درسال 69 نیز با پایه گذاری این ستاد، عملاً ثابت کردند که «رحماء بینهم» هم هستند. شهید لاجوردی با راه اندازی اولین مراسم گلریزان، در آخرین روز از ماه مبارک رمضان سال 69 در تالار اتاق بازرگانی، حماسه ساز شد.
* پس بیشتر این کمکها به روش سنتی جمع آوری میشود؟
جولایی: نهخیر، اتفاقا ما مصوبه زیاد داریم و تلاش امروز ما هم، بیشتر اجرایی کردن این مصوبات است، والا همکاری مجلس دراین رابطه هم بسیار خوب است. مثلا ما برای امسال از مجلس 200 میلیارد تومان اعتبار درخواست کرده بودیم، ولی وقتی برای رایزنی و دفاع از این بودجه به مجلس رفتم مواجه شدم با کرم و لطف مجلسیها به این معنی که خودشان مبلغ درخواستی را دو برابر یعنی 400 میلیاردش کرده بودند. بدون اینکه به من اطلاع داده باشند. این حاکی از چیست، غیر از این است که میزان محبت شان به این قشر و اعتمادشان به ستاد دیه زیاد است؟ تنها جایی که به همه نامههای آن و به موقع پاسخ میدهند، ستاد دیه است.
* فکر نمی کنید بخش اعظم دلایل به وجود آمدن زندان غیر عمد به خاطر وجود اشکالات در سبک زندگی آدمها و خانوادههاست و الا کسی که به قول شما معتقد و متدین و حتی نماز شب خوان باشد، نباید پایش به اینطور جاها باز باشد؟
جولایی: بله، قطعا اینطور است. حضرت آقا درکسوت رهبری این نظام، مطالب بسیار زیبا و بحقی در خراسان شمالی در مورد سبک زندگی بیان فرمودند که فکر میکنم، اگر مفاد این سخنرانی معروف جدی گرفته میشد یا از این پس جدی گرفته شود، مشتریان ستاد دیه کم و کمتر خواهد شد و ما خوشحال و خوشحالتر. اگر اینگونه شود از یک طرف زندانیان موجود با کمک ستاد آزاد میشوند و قطعا دیگر به اینجا برنمیگردند و از طرف دیگر اگر همه دستگاهها در کشور فرمایشات آقا را به درستی عمل کنند و مسئولان فرهنگی همت مضاعف داشته باشند با رویکردی که مردم در سبک زندگی خودشان ایجاد خواهند کرد، به راحتی میتوانند آگاهانهتر به مسائل کسب و تجارت و زندگی خود بپردازند.
* سخنان رهبری تا چه اندازه مربوط به وظایفی است که امروز برعهده ستاد دیه است و تا چه اندازه در انجام آن موفق بوده اید؟
جولایی: خیلی از فرمایشات حضرت آقا در خراسان شمالی متوجه وظایفی بود که به نحوی در دستور کار 24 ساله ستاد قرار دارد و نیازمند توجه مردم و مسئولان ذیربط برای اجرایی کردن آنهاست. من در این رابطه فعلا به یک جمله سازنده از فرمایشات مقام معظم رهبری در این سفر اشاره میکنم و آن اینکه کشور ما در دنیا نسبت به رانندگی وضع نامطلوبی دارد. اگر بخواهیم راحت تر بگوییم، ما در خصوص حجم تلفات و صدمات رانندگی در ردیفهای اول دنیا قرار داریم، حتی در کشورهای عقب مانده هم اینطور نیست. ما همین الان با همه زحمت هایی که راهور ناجا میکشد، در سال قریب به 20 هزار نفر کشته از300 تصادف جادهای و خیابانی داریم. آماری که پزشکی قانونی، راهنمایی و رانندگی میدهند و آماری که شما جراید منتشر میکنید، تقریبا شبیه هم و نزدیک به این رقم است. خوب این رقم بسیار بالایی است. چرا ما باید اینطور باشیم. درحالی که در جمهوری اسلامی یک کشته هم زیاد است. پس باید تلاش کنیم مردم را آموزش دهیم و باید فرهنگسازی را خیلی جدی بگیریم.
* تازه این رقم را در شرایطی داریم که طبق اعتقاداتمان، انسان اشرف مخلوقات است.
جولایی: روزی نیست یکی دو اتوبوس در جادهها دچار سانحه نشوند. یا به خاطر اشکال در سازنده آن آتش میگیرند یا به خاطر سهلانگاری راننده تصادف میکنند و این همه انسان از بین میروند. حال آنکه ما مسلمانیم و در اعتقاداتمان تاکید شده خداوند متعال وقتی کائنات را خلق کرد انسان را اشرف مخلوقات خطاب کرد «ولقد کرمنا بنی آدم». بعد ما در این تصادفات به راحتی با آنچه خدا در موردش قسم یاد کرده، اینگونه رفتار میکنیم و به همین راحتی مخلوق خدا را به سینه قبرستان و خودمان را به گوشه زندان میفرستیم. باید پذیرفت که یک جای کار ایراد دارد. من در خیلی از مصاحبهها و گلریزانها که در سراسر کشور برگزار میشود بر این مقایسه وحشتناک تاکید داشتهام و الان هم تکرار میکنم. سرجمع تعداد شهدای انقلاب اسلامی از روز 15خرداد 42 یعنی بعد از دستگیری حضرت امام در مدرسه فیضیه تا 17 شهریور و شهدای ترورهای گروه منحط فرقان و پس از آن جنایات گروهک منافقین بعلاوه شهدای 8سال دفاع مقدس کلا به حدود240 هزار، نهایتا به 250هزار نفر میرسد، درحالی که تعداد کشتههای تصادفات ما در 30 سال بعد از پیروزی انقلاب به بیش از 800 هزار نفر میرسد، یعنی بیشتر از سه برابر شهدا؟! این آماری است که موجود است و در صحن علنی مجلس هم رسما اعلام شده است. این به آن معناست که مردم در این مدت به خاطر دلایلی که گفته شد، همدیگر را در تصادفات کشته اند، طبیعی است که در همین مدت نه تنها از زندانیان دیه کم نشد بلکه به خاطر به روز شدن میزان دیه و افزایش میزان آن رفته رفته افزایش هم پیدا کرد.
* به همین خاطر بود که ستاد دیه تشکیل شد؟
جولایی: بله، وقتی شهید لاجوردی که آن موقع رئیس سازمان زندانها بود، اوضاع را به این شکل دید، درصدد راه اندازی این ستاد برآمد. تا شاید مسئولان نسبت به وظایفشان در این خصوص همت بیشتری داشته باشند. وقتی وارد کار شدیم، متوجه شدیم زندانیان به همین دلیل در پرداخت دیون خود هر روز ناتوانتر از دیروز میشوند، به طوری که گلریزانهایی که درسراسر کشور به راه میانداختیم جوابگو نبود. به این نتیجه رسیدیم که برای پیشگیری از برخی جرمهای ناخواسته باید کارهای دیگر از جمله اصلاح قوانین ناقص و طراحی قوانین جدید صورت بدهیم.
* یعنی بنا را براین گذاشتید که با پیشنهاد قوانین جدید و اصلاح قوانین ناقص در سبک زندگی مردم تغییراتی ایجاد کنید؟
جولایی: قطعا این طور است چون فقط به مردم که نباید گفت، این کار را بکنید، آن کار را نکنید. مسئولان هم باید در این رابطه فکری کنند، باید تدابیری بیندیشند تا تخلف و سهلانگاری را به حداقل برسانند. قانون بیمه اجباری شخص ثالث که مصوبه سال 1347 نه تنها ناقص بود بلکه ناقص هم اجرا میشد. به طوری که وقتی تصادفی رخ میداد، راننده ای که نیازمند بود و توان پرداخت دیه را نداشت یکسره روانه زندان میشد، مصدوم هم در بیمارستان بدون پشت و پناه و بدون هزینه درمان رها میشد و اگر هم مرحوم میشد خانواده اش سرنوشت تلخ دیگری پیدا میکرد. با این مکانیزم ناقص کسی کار نمی کرد حتی بیمه ها. هم قانون ناقص بود هم ناقص کار میکردند. ستاد دیه ده سال روی این درخواست، کار کارشناسی کرد. اما بالاخره با کمک 4 نفر از حقوقدانهای برجسته کشور، بعد از 60 جلسه در کمیسیون اقتصادی مجلس و 13 جلسه در حوزه قوه قضائیه این قانون از20 شهریور 87 لازمالاجرا شد. طبق قانون قبلی روزانه حدود 57 تا 60 نفر راننده وارد زندان میشدند، ولی با اجرای این قانون این رقم به روزی یکی دو نفر کاهش یافته است، این یعنی فرهنگ سازی و تاثیر مستقیم در سبک زندگی مردم. آن زمان وقتی از ما در باره تعداد رانندههای زندانی میپرسیدند، رقم 40 هزار تا 50 هزار یا 30 هزار تا 20 هزار را اعلام میکردیم ولی اکنون این رقم به 1400 تا 1500 نفر کاهش یافته است. پس راهکارها و مصوبههای لازم وجود دارد و فقط توجه و همت قانون گذاران و مجریان و همکاری مردم را میطلبد.
* چرا این تجربیات و یافتهها را درشورای فرهنگ عمومی کشور مطرح نمی کنید، بالاخره مسئولیت اصلی فرهنگ سازی و تغییر در سبک زندگی مردم را این نهاد برعهده دارد؟
جولایی: اتفاقا به شورا مراجعه کردیم، مطالب و بحرانی بودن شرایط را برای همه اعضا توضیح دادیم، خواهش کردیم تا از همه دستگاهها خواسته شود، برای آموزش و فرهنگ سازی مردم بشتابند ریز و درشتش را هم گفتیم. از باب مثال، واقعا زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست که از پول جیب مردم در میدان هفتم تیر، پل عابر پیاده برقی خیلی زیبا و شیک درست کرده باشند، ولی کسی از آن بالا نرود شما دو سه روز، به اتفاق عکاستان به محیط بروید، قطعا متوجه علت ابراز تاسف بنده خواهید شد. ستاد دیه خراسان رضوی در یک مقطعی 24 ساعت دوربین هایش را در خیابانها به کار انداخت تا تصادفات مشهد را ثبت کند، ولی نتیجه، وحشتناک و غیر قابل انتظار بود. موتوری ها، وانتی ها، کامیون، سواری، همه و همه در این وحشت آفرینی سهیم بودند.
* راهکارهایتان را هم گفته اید؟
جولایی: ستاد، دیدگاههای خودش را در این رابطه، هم در شورای فرهنگ عمومی کشور و هم در حوزه فرماندهی معظم کل قوا که حجتالاسلام و المسلمین صفایی ریاست ستاد عقیدتی سیاسی آن را برعهده دارند مطر ح کرده و حتی راهکارهایی را هم برای ایجاد تغییر در سبک زندگی مردم با بهکارگیری ابزارهای فرهنگی کشور در حداقل ترین هزینه ارائه کرده است. ماحصل اولیه این تلاشها همین چهار جزوه کوچکی است که توسط دوستانمان در مرکز پژوهشهای زندان قم، آماده بهرهبرداری شده است. اگر رسانهها بویژه رسانهملی به همین جزوهها در قالبهای مختلف و به بهانههای متفاوت بپردازند، شکی ندارم که مردم با آگاهی و توجه بیشتری رانندگی میکنند. نسبت به صدور و دریافت چک دقت بیشتری میکنند، در پرداخت نفقه و تقبل میزان مهریه با لجبازی یا احساسی برخورد نمی کنند. به نظر من این یک وظیفه است، حتی دستگاههای متصل به نظام باید بدون کوچکترین چشم داشتی و بی منت به این وظیفه تن بدهند. مقام معظم رهبری در سفر خراسان رضوی (نقل به مضمون) میفرمایند: «چرا ما در زمینه فرهنگ رانندگی در خیابان ها، مردمان منضبطی نیستیم؟» این به این معنی است که اوضاع در این رابطه به حدی نامناسب است که حتی فریاد و اعتراض رهبر عظیم الشان انقلاب هم بلند شده است. به نظر حقیر از حرف به حرف تعبیرات رهبری در این رابطه باید درس گرفت و روی آنها کار کرد. این آسیب است.
* نظر مراجع معظم را هم در این مورد کسب کرده اید؟
جولایی: از محضر مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی سوال کردیم و به حکم امام مبنی بر حرام بودن عبور از چراغ قرمز اشاره کردیم. ایشان فرمودند، از قول من بگویید، من همه تخلفات رانندگی را حرام میدانم. یعنی رانندگی بدون گواهینامه، بدون بیمه نامه، ورود ممنوع، سبقت غیرمجاز و همه آنچه که هر روزه به عنوان تخلفات رانندگی، شاهدآن هستیم، حرام است، حرام است، حرام. شما همین الان تشریف ببرید سر همین چهار راه طالقانی- نجات اللهی و سبک زندگی مردم را در فرهنگ رانندگی مشاهده کنید. موتوری به اندازه یک وانت، پارچه بار موتورش کرده و خودش هم به سختی روی آن نشسته و میخواهد به هرقیمتی شده بارش را بهمقصد برساند، حتی به قیمت کشته شدن خودش و یا یک رهگذر بیگناه! در سبک زندگی او ارزش جان انسان کمتر از ارزش باری است که به زور روی ترک موتورش جای داده! خدمت تمام حضرات رسیدیم، همگی در این رابطه متفق القول هستند بلا استثنا. حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمایند انسان باید بداند که بزرگترین دشمن او جهل، جهل علمی و جهالت خود اوست. همین مسئله امروز بزرگترین عامل بروز تصادفات رانندگی و رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی است. مردم باید توجه داشته باشند که اینها را افراد عادی نمیگویند، بلکه یک دانشمند، یک عالم، یک مفسر و مراجع میفرمایند. این را باید، همه جا گفت، مکرر هم باید گفت.
* ولی متاسفانه اکثر رانندگان چه موتوری و چه غیر موتوری کمتر به این گونه مسائل شرعی توجه دارند؟!
جولایی: بله، متاسفانه موتوریها و برخی رانندههای دیگر به راحتی ازچراغ قرمز عبور میکنند. کار به جایی رسیده که عابرین پیاده در عبور از چراغ سبز هم احتیاط میکنند چه رسد به قرمز و زرد! بر اساس محاسبات اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هزینه خسارتهای ناشی از تصادفات رانندگی در کشور فقط در سال 90 چیزی نزدیک به 52 هزار میلیارد تومان بوده. ببینید ما کجای کار هستیم؟! همه ما باید در روز قیامت جوابگو باشیم. خدا به داد ما برسد.
*منظورتان از دستگاههای فرهنگی تنها وزارت ارشاد که نیست؟
جولایی: نهخیر اصلا اینطور نیست. دستگاه امام حسین(ع) هم یک دستگاه کاملا فرهنگی است. مساجد یک دستگاه بزرگ فرهنگی هستند. برنامههای جشن و سرور در مناسبتهای مختلف و حتی مجالس عروسی هم از دستگاههای فرهنگی به شمار میروند و متاسفانه ما از آنها غافل هستیم. وعاظ وقتی بالای منبر میروند، حتی در حد یک جمله باید در این رابطه واقعیتها را بگویند و به مردم بیم بدهند، این وظیفه ذاتی وعاظ و مداحان اهل بیت(ع) است که به این مسائل بپردازند و نظر مراجع را و قانون و شرع را بگویند.
* حتی عروسیها؟
جولایی: بله، حتی عروسیها. در عزاداریها و جشن و سرورها و حتی عروسیها که صدها و هزاران نفر در یک جا جمع میشوند، اینها باید گفته شود، چون همینها هستند که بعد از مراسم با وسایل نقلیه شان در همین خیابانها راه میافتند. من بارها خطاب به آنها عرض کرده ام. شما که میتوانید با قدرت بیان و جذاب، چند ساعت جوانان را سرپا نگاه دارید و شور و هیجان به آنها هدیه کنید، پس میتوانید در ابتدا و آخر مراسم تان از آنها بخواهید که موقع بازگشت به منازل رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را بکنند، مبادا موتورهایشان را از پیاده رو برانند، مبادا زیاده از حد مسافر برترک موتور و خودروشان سوار کنند، مبادا از چراغ قرمز عبور کنند، مبادا به خاطر شادمانی عروس و داماد جان شهروندان را به خطر بیندازند. ولی متاسفانه میبینیم پای عمل که میرسد اکثرا در جا میزنند و بعد که میزنند آدم میکشند، میمانند که چه کنند! شما که این همه میگویی و مخاطب را به وجد میآوری یک کلمه هم بگو، بر سینه زن امام حسین (ع) حرام است که بدون گواهینامه و بدون بیمه نامه رانندگی کند. آیا خانواده عروس و دامادی که این همه خرج میکنند تا میهمانانشان شبی را به خاطر چنین روز میمونی شاد باشند، نمیتوانند رسما پشت تریبون اعلام کنند؛ راضی نیستیم به خاطر بدرقه عروس و داماد، در خیابانها و بزرگراهها ویراژ بدهید، یا نباید بگویند که مبادا جان و مال و حقوق مردم را به خطر بیندازید؟! فرهنگ کردن این مسائل کار میخواهد. یکی از جاهایی که باید تمام قد وارد این عرصه شوید، شما رسانههای عزیز هستید، چون هزاران و میلیونها مخاطب دارید. شما باید اینگونه مسائل را منتشر کنید، با بیان خیلی ساده هم منتشر کنید. برخی مواقع باید، تیتر صفحه اولتان باشد، نه صفحات آخر که کمتر کسی رغبت به خواندن آن میکنند.
* طرح دیگری هم دردست بررسی دارید، چون مشکل ما در سبک زندگی امروزی فقط رانندگی نیست؟
جولایی: کاری که 5 سال است به شدت به دنبال آن هستیم و هنوز موفقیت قابل اعتنایی به دست نیاوردهایم. ما معتقدیم اگر بخش هایی از این چهار جزوه و اصلاح برخی عادتهای غلط مردمی در خصوص راهنمایی و رانندگی، مهریه، صدورچک و پرداخت نفقه به داخل کتابهای درسی راه پیدا کند، آگاهی مردم بیشتر میشود و از بروز بسیاری از مشکلات از این قبیل جلوگیری میشود. 5 سال است به اتفاق شورای فرهنگ عمومی کشور با وزارت آموزش و پرورش جلسه و مراوده داریم و خواهش میکنیم که این مطالب را در کتب درسی مقطع پیش دبستانی تا دانشگاه وارد کنند. فرزند این جامعه باید از همان ابتدا به فراخور سنش پاسخ این سؤال را داشته باشد که چرا باید از داخل حریم خط عابر پیاده عبور کند. او باید بداند که چرا نباید از لابه لای ماشینها یا چرا به جای عبور از روی نردههای وسط خیابان، باید از پل عابر پیاده استفاده کند.
در همین دزاشیب تهران موتورسواری، داخل پیاده رو به یک پیر مرد هفتاد-هشتاد ساله زد و او را کشت. بعد با مادر و همسرش آمد اینجا و بنای گریه و زاری را گذاشت که حاج آقا! من اشتباه کردم، کمکم کنید!! گفتم وای به حالت، تو کار حرام اندر حرام انجام دادی، چون جان پدربزرگی را گرفتی که نه تنها همسر داشت، بلکه فرزندان و نوه و عروس و داماد و ... هم داشت، هم خودت را بدبخت کردی و هم یک خانواده بزرگ را عزادار. متوجه کردن جوانان به این مقولات، کار فرهنگی میخواهد.
* صحبت از چک کردید. استفاده از چک تا چه اندازه در سبک زندگی مردم نقش دارد؟
جولایی: کسی که فکر میکند با در اختیار داشتن یک دسته چک، میتواند در باغ سبزی برای زندگی خود ترسیم کند، پس شکی نیست که این چکها در نوع زندگی و سبک زندگی امروز برخی از مردم تاثیرگذار است که با چنین تفکری شبشان را روز میکنند. آنها معتقدند با امضا کردن این چکها و فروش آن، سعادت دنیایشان را در کمترین زمان رقم خواهند زد. همانطور که ملاحظه میکنید متاسفانه، ما در این مورد هم کوتاهی کرده ایم و مردم را در جریان تبعات چکهای بلامحل قرار نداده ایم. مردم فقط در این حد میدانند، چکی که دست دیگران دارند اگر به موقع پاس نشود ممکن است پایشان به زندان باز شود، یا دوباره نمی تواند دسته چک جدید بگیرد! درحالی که تبعات آن فراتر از این حرف هاست و استدعا دارم که مراجع محترم تقلید نظرشان را با صراحت بیان کنند تا متدینین مقلد، تکلیف خودشان را در این رابطه که در واقع تصرف در مال غیر محسوب میشود، بدانند.
* به نظر میرسد استنباط شان از چک صرفا وسیله ای است برای پولدار شدن در زمان کوتاه و به هر قیمتی شده! شاید عمدی هم در کارشان نباشد، اما درمواجهه با اولین مشکل تازه متوجه میشوند که استفاده از این وسیله، آدابی دارد که آنها نمی دانستند. آن نگاه اشتباهی که شما به آن اشاره دارید چیست؟
جولایی: بزرگان ما حدود 60 سال پیش به ما یاد داده اند، کسی که میخواهد کسب و تجارت کند، باید اندک سرمایهای داشته باشد و برای اینکه سرمایه داشته باشد، باید مدتها شاگردی کند، به قول خودمان مدتی جارو بکشد تا از یک طرف فنون تجارت سالم و تضمینی را یاد بگیرد و از طرف دیگر سرمایه اولیه اش را تامین کند. سرمایه اش را ابتدا باید در کارهای کوچک به کار بندد و سپس به فکر کارهای بزرگتر بیفتد. اما متاسفانه امروز میبینیم، جوانی که نه تجربه کاری دارد، نه سرمایه کافی، یک دسته چک میگیرد و به امید این که تاجر بزرگی خواهد شد و یک شبه میلیاردر، با این دسته چک بیمحابا به جان بازار میافتد. بدون آنکه پولی در حساب داشته باشد با امضای چند چک از تاجر دسته اول، جنس تهیه میکند. دستپاچه میشود، جنس را به خرده فروش هایی میفروشد که آنها هم به جای پول نقد، چک میدهند. بازار طوری میشود که خرده فروش ها، چک هایشان را نمی توانند پرداخت کنند، کار به جایی میرسد که تاجر (صاحب اصلی مال) چک این جوان را به اجرا میگذارد و به همین راحتی، جوان روانه زندان میشود و بدتر از همه اینکه بعدها برای رهایی از زندان، خود را گرفتار نزول میکند و نتیجه این میشود که تمام دودمانش از بین میرود.
مرحوم پدرمان که کاسب موفقی بود، همیشه به من میگفت: «اگر میخواهی کاسب خوبی بشوی سرمایه ات را سه قسمت کن. قسمت اول را دکان و ابزار کار بگیر. ثلث دوم را برای خرید مواد اولیه کاسبی اختصاص بده و یک سوم باقیمانده را هم ذخیره کن برای روز مبادا، تا اگر خدای نکرده گردش روزگار طوری شد که یک مقدار از مالت را به تاراج بردند یا خوردند و بردند، بتوانی از آن برداری و بخوری تا دستت را پیش کسی دراز نکنی، تا چک بلامحل صادر نکنی.» زندانیان غیرعمد به این علت در زندان بهسر میبرند که نخواسته اند این مراحل را طی کنند، نخواستهاند شاگردی کنند یا عارشان میآمده که مغازه صاحب کارشان را جارو بزنند! فکر کردهاند، حالا که یک کسی پیدا شده، در قبال چک به او جنس بدهد، از فردا میتوانند با این چکها تاجر شوند، آن هم تاجری میلیاردر!!
* به همین سادگی؟!
جولایی: بله، از این هم ساده تر. چند سال پیش یک زندانی در زندان رجایی شهر کرج داشتیم که 500 چک بلامحل در پروندهاش بود. یعنی بانک 10 بسته چک 50 برگی به او داده بود! نگاهش کردم، گفتم تو این چکها را امضا کردی؟! گفت: بله. گفتم: چرا صادر کردی؟ گفت: من دیدم همه چک میکشند، من هم کشیدم! به همین راحتی! پرسیدم؛ بانک چطور این چکها را به تو داد؟ جواب داد: گرفتم دیگه!! من هم گفتم: پس حالا حالاها در زندان بمان! در اوین جوانی را دیدم که قیافه اش به این کارها قد نمی داد، صدایش کردم گفتم: تو چرا این جایی؟ گفت: چک 100میلیون تومانی بلامحل امضا کردم!
* ستاد دیه در این رابطه چه جور زندانیانی را حمایت میکند؟
جولایی: ما فقط زندانیان غیرکلاهبردار و غیرعمد را کمک میکنیم. زندانیان در همه استانها توسط گروههای تحقیق غربال میشوند. پروندههایی هم که کمی پیچیدگی دارد و مبهم است به تهران فرستاده میشود.
* در مورد مهریههای بالا هم همین روال را پی میگیرید؟
جولایی: متاسفانه در این مورد چند دهه است گرفتارش هستیم. مهریههای فریبندهای که متاسفانه در کشور رواج پیدا کرده و فقط با یک فرهنگسازی قوی میتوان آن را ریشهکن کرد. مسئولان فرهنگی کشورمان و قانونگذاران باید به جد در این مورد تصمیمات قاطع و اجرایی داشته باشند. باید کاری کرد که در وهله اول این عبارت نازیبا و دون شان یک مسلمان که میگوید: «مهریه را کی داده کی گرفته!!» از ذهن برخی پدر مادرها و بزرگترها و جوانها پاک کنیم، چون سرمنشأ اصلی سیاه بختی بسیاری از دامادهایی که باید در کنار همسرانشان باشند و به خوبی و خوشی زندگی کنند، ولی اکنون پشت میلههای زندان هستند به خاطر همین تفکر و چشم و هم چشمی هایی است که در این رابطه وجود دارد. والا الگوی اصلی ما در رابطه با ازدواج، مهریه حضرت زهرا(س) است و شرط بعدی و بسیار مهم، اخلاق حسنه دو طرف است که جزئیات آن هم در قرآن کریم آمده و به عنوان بخشی از مهریه برسرسفره عقد نور افشانی میکند. پس ما را چه شده که این سبک از آغاز زندگی زناشویی را رها کرده ایم و به سراغ سبک هایی آمدهایم که در اعتقاداتمان جایگاهی ندارند. مثلا مهریه 313 سکه ای از کجاآمده، یا سکه به تعداد پیامبران الهی از کجای دین استخراج شده است، مهریه به میزان یک کیلو بال مگس از کجا آمده، آیا این نوع قراردادها در مراسم عقد، زیر سوال بردن پیوند مقدس زناشویی نیست؟!!
* فکر نمیکنید این به آن خاطر است که تهاجم فرهنگی غرب تا اندازه زیادی موفق به نفوذ و رسوخ در سنتهای ما شده و فرهنگ اصیل و ناب ما را تحت الشعاع خودش قرار داده؟ بنده فکر میکنم اتفاقا یکی از مسائلی که باعث شد حضرت آقا در سخنرانی خراسان شمالی آن صحبتها را بفرمایند و فتح باب کنند، همین بود. در این مورد چه نظری دارید؟
جولایی: خداوند متعال انبیاء و اولیا را فرستاد تا انسانها را تربیت کنند، به آنها آموزش بدهند و به تعبیر امروزی شایستهها را معرفی و شایستگیها را فرهنگسازی کنند و از زندگیهای دونشان دورشان کنند. اگر مدعی هستیم و از خدا میخواهیم راه انبیا را طی کنیم، بنابراین ما هم باید این کار را بکنیم. مردم را باید با الگو قرار دادن آدمهای موفق متوجه اشتباهاتشان کنیم. پس چرا به وظیفهمان عمل نمیکنیم؟!
* مردم فارغ از سن و سوادشان در پیچ و خمهای زندگی راه بلد میخواهند. اینطور نیست؟
جولایی: رسالت واقعی ما هم به عنوان مسئولان کشور همین است، همانطور که راه و رسم انبیاء نیز همین بوده. سال 87 که قانون اجباری شدن بیمه شخص ثالث به مرحله اجرا رسید، همان موقع به دفتر امور مساجد و خیلی جاها حتی به نماز جمعهها رفتم و هدف از راه اندازی ستاد دیه را برای آنها بازگو کردم و از آنها کمک خواستم. خدمت آقای تقوی رئیس دفتر امور مساجد عرض کردم، تدابیری بیندیشید تا در همه مساجد بین دو نماز به عنوان یک مسئله شرعی، مفاد مهم قانون اجباری شدن بیمه شخص ثالث را برای مردم بازگو کنند. در مورد زندانیان مهریه و عقوبت دنیوی و اخروی چکهای بلامحل مطلب بگویند، مثالهای زنده بزنند، آنها را از عواقب این سبک زندگی بترسانند. جوان را باید یاد داد که سر سفره عقد تعهدی را امضا کند که توان برآورده کردن آن را دارد، والا از زندان که نمی شود همسرداری کرد!! از این نوع جوانهای غافل و جاهل زیاد داریم. خانوادههای زیادی هستند که به خاطر این سبک زندگی فلج شده اند.
* روزی نیست که در روزنامه از این دست خبرها نداشته باشیم.
جولایی: پدری دست نوهاش را گرفته بود و از یک شهرستان دور افتاده آمده بود اینجا. اگر این آدم را بیرون میدیدید، هزار تومان میگذاشتید کف دستش، همانطور که موقع بازگشت به شهرستان، همین اتفاق افتاد. پدر با یک حال نزاری میگفت؛ پسرم زندانی مهریه است، زنش مهریهاش را به اجرا گذاشته و رفته و بچهاش هم روی دستم مانده. مهریه عروسش 313 سکه بود. خودش هم مریض بود. پرسیدم: 313 را از کجا آوردی؟ گفت: نمی دانم، به ما گفتند مهریه را کی داده، کی گرفته!! به او گفتم: تو به عنوان پدر در قبال فرزندت که در زندان است مسئول هستی. سرسفره عقد میتوانستی جلویش را بگیری، ولی این کار را نکردی. تو حتی باعث بدبختی عروس و نوهات هم هستی. پاسخ داد: اشتباه کردم.
اینها را باید به مردم گفت. به جای آموزشهای بیهوده و القای فرهنگ وارداتی در مهد کودکها و مدارس، بچههای پیش دبستانی را ببرید پای چراغ قرمز و دائم به معنای آن اشاره کنید. این معنا برای همیشه در وجودش حک میشود. بزرگ هم که شد، در هر شرایطی از چراغ قرمز عبور نمیکند. چک بلامحل صادر نمیکند، چون در مدرسه به او یاد دادهاند صدور چک بیمحل جرم است و چرا جرم است. به او یاد دادهاند، به اندازهای که در میآورد خرج کند، خرجش را طوری تنظیم کند که با درآمدش بخواند. در سال 90 و 91 قریب 20 هزار زندانی مهریه داشتیم. به آقای ابوترابی در مجلس عرض کردم، حاج آقا! شما مبشر دین هستید، شما معاون قوانین و عضو هیئت رئیسه مجلس هستید. به داد اینها برسید. قانونی را تصویب کنید تا دفاتر ازدواج، مهریههای خیلی بالا را ثبت نکنند. بعد ازسه سال تلاش که به اتفاق خانمهای مجلس پیگیری میشد، قانون منع تعقیب و زندانی شدن دامادهای با مهریه بالای 110 سکه تصویب شد.
* تصویب این قانون تاکنون تاثیری در اصلاح سبک زندگی مردم داشته است؟
جولایی: بله. بالاخره با دستورات مضاعفی که آیت الله لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه دادند این قانون در حال اجراست و تاثیر زیادی در تصمیمات مردم در اینگونه شرایط حساس گذاشته است.
عرض من این است که باید راهکارهایی را در پیش بگیریم و تلاش کنیم تا غیرعمدها به زندان نروند. زندان برای آدمهای آبرومند سم است، تخریب است. اگر قرآن خدا و احادیث و روایات معصومین را هم مطالعه کنید، میبینید، آنها هم راههای دیگری غیر از زندان و در بند کشیدن را توصیه میکنند. مثلا این کلام خداست که در آیه 280 سوره بقره میفرماید: «و ان کان ذو عسره فنظره الی میسره و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون». با بدهکار مدارا کن. تا انشاء الله وقتی دارا شد به شما پس بدهد و اگر به او ببخشی «و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون» برای تو خیلی خوبتر است. براساس همین توصیههای معصومین و دستورات صریح خداوند است که طی 24 سال گذشته که این ستاد راه اندازی شده، بیش از 75 هزار زندانی غیر عمد آزاد شدهاند. این کار خیلی بزرگی است. 75 هزار خانواده شاد شدهاند. اگر خانواده طلبکار را هم که در این رابطه رضایتش جلب شده ضربدر تعداد اعضای خانواده دو طرف بکنید، خواهید دید که چه رقم بزرگی خواهدشد.
مثلا اینها بدهیشان حدود 900 میلیارد تومان بود. محبتی که مردم دارند و با تلاشی که دوستانمان در سراسر کشور داشتند حدود 56درصد از طلبکاران گذشت کردند.
* پس مردم پای کارتر هستند؟
جولایی: بله، مردم وظیفه خودشان را میدانند و ما مسئولان هستیم که پایمانگیر است. ستاد دیه در سال 91 با همکاری طلبکاران و مردم، بدهی 900 میلیارد تومانی را به 400 میلیارد تومان کاهش داد، به طوری که در این سال بالغ بر 9206 نفر آزاد شدند. از منابع مختلف از طریق گلریزانهایی که در سراسر کشور برگزار شد به کمک ما آمدند. کمکهای مقام معظم رهبری و رؤسای قوا، کمکهای مجلس و نمایندگان مجلس، تسهیلات قرضالحسنهای که مجلس در اختیار ستاد و دولت محترم گذاشتند. ستاد در سالهای 89، 90 و 91 بیش از 500 جشن گلریزان در سراسر کشور برگزار کرد. از شهرهای کوچک هم خیلی به ستاد کمک میکنند. خیلیها را ما داریم، برای اینکه اسمشان مشخص نشود کمک هایشان را از طریق خودپرداز ارسال میکنند، هر چقدر که دلشان بجوشد و هرچقدر که در توانشان است کمک میکنند.
* رئیس راهنمایی و رانندگی اخیرا در مصاحبهای اعلام کرد براساس برنامهای که بزودی به دولت و مجلس خواهد داد سال آینده میزان تصادفات را 30 درصد کاهش خواهد داد. ستاد دیه هم برنامه ای دارد که براساس آن قول بدهد در سال آینده با این برنامه میتواند کاری کند که 30 درصد این زندانیها آزاد شوند یا فلان درصد کاهش ورودی داشته باشد؟
جولایی: اصل و اساس کار را در وهله اول همان فرهنگسازی و آموزش میدانیم. برنامههای متنوعی هم در این رابطه ارائه کردهایم. وظیفه ما خواستن از مسئولین و خواهش از مردم است.
* غیر از قوانینی که تاکنون تصویب شده فکر میکنید چند ماده قانونی دیگر باید تصویب شود تا شما احساس کنید به آن مدینه فاضلهای که برای فعالیتهای ستاد دیه در نظر دارید نزدیک شده اید؟
جولایی: قوانینی که تصویب شده است از ظرفیتهای بسیار بالایی برخوردار هستند. ما نیاز شدید به فرهنگ سازی داریم و فعلا در این عرصه تبلیغات است که با مشکل روبهرو هستیم. همکاری دستگاهها را میطلبیم. چون همین مصوبات در اجرا با فراز نشیبهایی همراه است.
* فکر میکنید با خواهش کردن از دستگاهها و رسانهها حل میشود، فکر نمی کنید در این خصوص هم نیاز به مصوبه و قانون دارید؟
جولایی: الان در مرحله خواهش هستیم. چون فکر میکنیم همه دستگاهها متوجه اهمیت مسئله هستند. ما از همه خواهش میکنیم. اول از پدر و مادرها و سپس از دستگاهها. مصوبات به اندازه کافی داریم. باید هر کسی که زبانش کار میکند، قلمش کار میکند و در جایگاهی که قرار دارد باید تمام قد وارد این عرصه شوند، چون خانوادههای خودشان هم در این مملکت زندگی میکنند و در این ماجرا سهیم هستند. اگر به همین شیوه فرهنگسازی شود قطعا جواب خواهد داد. مگر بستن کمربند ایمنی در روزهای اول اجرای قانون، برای همه سخت نبود، ولی حضرتعالی امروز وقتی سوار ماشین میشوید، اولین کاری که میکنید، بیاختیار کمربند ایمنی را میبندید و بعد خودرو را روشن میکنید. پس شدنی است و میشود در این عرصه کار کرد و باید کار کرد.
* حاج آقا! شما چند سالتان است؟
جولایی: 73 سال.
* تا به حال تخلف رانندگی داشتهاید؟
جولایی: نهخیر.
* حتی خلاف غیرعمد؟
جولایی: یادم نمیآید، چون خیلی رعایت میکنم.
* چک بلامحل چی؟
جولایی: نهخیر.
* حتی اگر کسی خواهش کند؟
جولایی: این ظلم را حداقل در حق خودم نمیکنم. قبل از انقلاب هم من هیچ چک بلامحلی صادر نکردهام. به همین خاطر چون اعتبارم در بازار بالا بود، امضایم در بنگاه فروش میرفت. به این گواهینامه دوچرخه سواری من دقت کنید. هیچ تخلفی در آن ثبت نشده است. شما باید یادتان باشد که در آن دوران برای دوچرخهسواری هم باید گواهینامه میداشتی.
* در مورد نفقه چه؟ تا حالا سر این موضوع در خانه مشکلی داشتید؟
جولایی: خدا نکند، ما هر چه داشتیم وداریم و خواهیم داشت مال خانواده است.
* یعنی در خانواده هیچ مشکلی نسبت به این موضوع نداشتید که به عنوان یک تجربه در این گفت و گو بفرمایید و راه حلش را هم بیان کنید؟
جولایی: اگر پدر و مادرها خودشان عامل و عالم و قانع باشند، بچهها هم یاد میگیرند و مثل خودشان میشوند. پدر و مادر اگر زیادهطلب باشد، بچهها هم به آن سمت میروند. من روزی که در تهران به خواستگاری عیال محترم رفتم، پدربزرگشان که یک عالم سید بودند خطاب به نوهشان فرمودند: «اولاد زهرا! من از جدتان یک نصیحتی به شما میکنم، تا عمر داری یادت نرود. فرمودند: «من خرج عن زیه فدمه هدر» یعنی هر کس پایش را از گلیمش درازتر کند خونش به هدر میرود. واقعا همین طور است، الان هر کسی در هر مسئلهای بهویژه مسائل اقتصادی پایش را از گلیمش درازتر کند یعنی زیاده خواهی کند، گرفتار میشود. آبروی مومن خون مومن است. اگر آبروی کسی برود، انگار خونش هدر رفته است.
* پدر و مادرها نقش خیلی مهمی در انتقال سبک زندگی به فرزندانشان دارند. بچه که بودیم پدر خدابیامرزم، وقتی میخواست خمساش را محاسبه کند، ما را دور خودش جمع میکرد و شروع میکرد به محاسبه کردن خمس. بزرگ هم که شدیم و زن و بچه دار شدیم، همین توصیه را به ما میکرد و میگفت: وقتی خمستان را میپردازید بچهها را هم با خودتان ببرید تا ببینند و بدانند که پدرشان خمس میدهد. ایشان معتقد بودند بعضی کارهای خوب نه به زبان بلکه به عمل، فرهنگ سازی میشود.
جولایی: دقیقا همین طور است. من فکر میکنم همین سبک زندگی است که ما را به سعادت نزدیک میکند. ما باید تا دیر نشده، برگردیم به آن دوران. پدرها و مادرها داشته باشد، خیلی از کارهای خوب را داشته باشد جلوی بچههایشان تکرار کنند تا در فکر و چشمان بچهها ثبت شود. محاسبه و پرداخت خمس یکی از آنهاست. قرآن خواندن ، قرآن فهمیدن و عمل به قرآن ما را نجات میدهد.
باور کنید، وقتی چکی برگشت میخورد، خدا میداند چه مشکلاتی برای خانوادههای زندانیان پیش میآید، مخصوصا آنهایی که اجارهنشین هستند. پدر و مادر، مدرسه، دانشگاه، نماز جماعت، نماز جمعه، مطبوعات، مجلات، صدا، سیما، محافل خوانندگی، عقد و عروسیها، مخصوصا هیئتها باید اینها را فرهنگسازی کنند.
* استدلال جوانهایی که زیر بار مهریههای بالا میروند این است که اگر من این مهریه را متعهد نشوم، دختر را از دست میدهم.
جولایی: پسرها باید حواسشان باشد که اتفاقا چنین دختری را هرگز نباید بگیرند. لااقل پدر و مادرها حواسشان باشد و به فرزندانشان یاد بدهند، مگر به ما یاد ندادند؟! اخیرا کسی در پای سفره عقد 124 هزار سکه تعهد کرده بود. همانطور که در خبرها هم دیدید هنوز یک هفته از ازدواجش نگذشته بود که به خارج از کشور فرار کرد و عروس خانم را تنها گذاشت. حاکم شرع میفرمود؛ عروس خانم پیش من گریه میکرد. گفتم: چرا چنین مهریه ای را شرط عقد خودت قرار دادی؟! گفت: خودش این مهریه را مطرح کرد. گفتم: تو چرا قبول کردی؟! گفت: توی گوشم دکلمه میخواند و میگفت: من به عدد انبیاء به عدد اولیاء تو را عقد میکنم، میرویم مکه، میرویم سوریه، آمریکا میرویم، آلمان و کانادا میرویم ولی تا عقدم کرد، کم آورد و ناباورانه رهایم کرد.