kayhan.ir

کد خبر: ۳۸۲۰۲
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۲

خیر دنیا وآخرت در چیست؟ (کیمیای اخلاق)

 رُوِيَ عَنْ الْصادِقِ (ع) قالَ: اِذا اَرادَ اللُه بِعَبْدٍ خَيْراً زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيا وَ فَقَّهَهُ فِي الدّينِ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَها وَ مَنْ اُوتِيَهُنَّ فَقَدْ اُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الاخِرَةِ[1]
 ترجمه حدیث: حضرت امام صادق (ع) فرمودند:آنگاه كه خداوند به بنده­اي اراده خير بکند، او را از دلبستگي و وابستگي به دنيا نجات مي دهد و به معارف ديني آشنا و عالم مي گرداند و به عيوب دنيا آشنا و بينا مي كند. هركس كه خداوند اين سه خصلت را به او داده است، تمام خير دنيا و آخرت را به او عطا كرده است.
شرح: اراده خيرالهي نسبت به بنده اين است كه به وسيله امدادهاي غيبيِ خود، او را كمك و ياري مي كند و نمي گذارد كه او دلبستگي و تعلق شديد به دنيا پيدا كند. زهد، به معناي عدم دلبستگي و تعلّق به دنيا مي باشد كه امر دروني و قلبي است و اين در صورتي حاصل مي شود كه انسان بخواهد و كمك الهي شامل او گردد. والا انسان به تنهايي و بدون امداد الهي نمي تواند زهد به معناي واقعي را براي خود كسب کند. انسان زاهد اين طور نيست كه چيزي در دنيا ندارد و يا كسي را دوست ندارد. بلكه دوستي او براي خداوند است و اگر مال و مقامي دارد به آنها وابسته نبوده و بلكه بي­‌رغبت مي‌باشد. آنها را براي خدا مي خواهد و در راه خدا هم مصرف مي‌كند.
 ولي انسان نبايد فقير زاهد باشد، يعني به اندك مال خود چنان وابستگي شديدي دارد كه هميشه به ياد آن باشد و حتي به خاطر آن با ديگران دشمني و اختلاف مي كند.
خصلت دوم اينكه انسان بخواهد به وسيله امدادهاي غيبي خداوند معارف ديني، علوم فقه، اخلاق، اقتصاد، احكام اوليّه و ثانويّه، حلال و حرام، مستحب و مكروه و... را بفهمد نه فقط به صورت علمي؛ بلكه شعور و فهم ديني پيدا مي كند.
 خصلت سوم، اينكه او را به عيوب دنيا آشنا و بينا مي كند. انسان همه اش دنبال زيور و زينت دنيا مي باشد، اما دنيا مانند سيبي است كه ظاهري زيبا دارد، ولي از داخل داراي كرم است. يعني ظاهري آراسته و دروني خراب دارد. اگر انسان بخواهد ،خداوند به او باطن دنيا را نشان مي دهد و عيوب دنيا را مي بيند و خودش دلزده مي شود. اين سه خصلت آن خير واقعي دنيا و آخرت است كه اگر انسان بخواهد خداوند به اوعنايت كمك مي كند.
* پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
___________________
[1] بحارالانوار، جلد70،صفحه 55، روايت 28