مروری بر شعر انقلاب
بازهم همان حکايت هميشگي !
عبدالرحیم سعیدی راد
بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 یک انقلاب فرهنگی بود و از همان آغاز ادبیات به عنوان یک پایه و رکن اصلی از انقلاب ریشه دواند و از آن روز تا به امروز همچنان در حال شکوفایی است. در واقع به قول استاد ارجمند جناب دکتر سنگری «شعر انقلاب فرزند و میوه انقلاب اسلامی است» و پا به پای فراز و نشیبهای آن در همه صحنهها حضور جدی و موثر داشته است.
اصلیترین تحول در شعر انقلاب اسلامی در محتوای آن رخ داد و اولین جرقهی ادبی در دوران انقلاب مربوط میشود به شعرهایی که به صورت خود جوش توسط شاعران مردمی ساخته میشد و در تظاهرات بر علیه رژیم طاغوت سر داده میشد.
خواستگاه این شعارها بطور خاص برگرفته از فرمایشات امام خمینی (ره) بود که طی آنها خط و مشی انقلاب و تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی در آنها موج میزد. به عنوان مثال برخی از شعارها که مایه شعر داشتند و دارای وزن و قافیه بودند از این قرارند :
انقلاب ما انقلاب اسلامی ست / ریشه اش در عاشورای حسینی ست
تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد / حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد
توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد / شاه به جز خودکشی راه دگر ندارد
نهضت ما حسینیه / رهبر ما خمینیه
تاکنون مشخص نشده که سراینده این شعارها چه کسی است اما نکته قابل توجه، گستره وسیع و جایگاه شعر در بین مردم است که در آن مقطع تاریخی این شعارها بدون حضور اینترنت و فضاهای مجازی و رسانههای جمعی دیگر خیلی سریع در اقصی نقاط کشور پخش میشد و در تظاهرات سر داده میشد یا بر پلاکادرها نوشته میشد و حتی گاه بر دیوارهای منازل و یا اینکه بر تابلوهای خیابان جلوه میکرد.دیگر اینکه در کنار شعارهای انقلاب، شاعران به سرودن شعر هم روی آورده بودند البته این گونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این نوع سرودهها بود. برخی از این سرودهها، بینام و بینشان، در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهرات خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس در شعر باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسیدند.از نکات مهم و قابل عرض در خصوص ادبیات انقلاب این است که همان گونه که در شعارهای انقلاب مردم نشان دادند که انقلاب با تاریخ کربلا گره خورده است در شعر انقلاب نیز شاعران ما به این مهم توجه داشتهاند. آنجا که محمدرضا سهرابی نژاد به زیبایی میسراید:
پیکار علیه ظالمان پیشه ماست
جان در ره دوست دادن اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلّت هرگز
در خون زلال کربلا ریشه ماست
در ادبیات انقلاب اسلامی با دو نکته اساسی مواجه هستیم یکی اینکه ادبيات دوره انقلاب داريم و دیگری ادبيات وفادار به انقلاب. در خصوص ادبیات دوره انقلاب روشن است که منظور اشعاری است که با موضوع انقلاب در همان دوران عصر انقلاب سروده میشد اما ادبيات وفادار به انقلاب تنها ادبيات انقلابي محسوب نمیشود بلکه شامل هر نوع اثري است که کليت انقلاب و ارزشهای آن را قبول دارد و آن را پذیرفته است. به عبارتی روشنتر شعر انقلاب فقط شعر انقلابي نيست! یعنی شعري که فقط براي مبارزه و جهاد کردن و خون دادن باشد، بلکه اگر شاعری شعر عاشقانه هم گفته باشد اما چون در گفتمان انقلاب انجام مي دهد و با باورها و ارزش هاي انقلاب همراه است، آن را شعر انقلاب میدانیم. نمونههایی از شعرهایی که مربوط به دوران انقلاب است:
ز هر لبي سخن انقلاب ميشنوي
پيام وحدت اين خاك و آب ميشنوي
براي دفع اجانب درنگ جايز نيست
ز تربت شهدا اين خطاب ميشنوي
به راهيان ره دوست گر بپيوندي
خود اين سخن ز لب آن جناب ميشنوي ...
(محمد علی مردانی)
یا :
جهان به غلغله از قمريان باران بود
اگر دريچه زباغ سحاب برمىداشت
خيال بالگشا تا حريم او مىرفت
هماى پردهنشين سر زخواب برمىداشت
به رستخيز فلق مردى از سلاله نور
سپيده دم علم انقلاب برمىداشت
(مشفق کاشانی)
و نمونهای از ادبیات وفادار به انقلاب اسلامی:
زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ میدانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول دینی
آخرین زنگ حساب!
(سلمان هراتی )
و یا:
حرفهاي ما هنوز ناتمام...
تا نگاه مي کني:
وقت رفتن است
بازهم همان حکايت هميشگي !
لحظه ي عزیمت تو ناگزير مي شود
آي...
ناگهان
چقدر زود
دير مي شود!
(قیصر امین پور)
بخش قابل توجهی از ادبیات انقلاب اسلامی اختصاص دارد به اشعار و سرودهایی که با ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی در فرودگاه مهر آباد شکل گرفتند؛ همچون سرود جاودانه «خمینیای امام»، سروده حمید سبزواری و دیگر سرودها مثل «این بانگ آزادی ست کز خاوران خیزد» یا «برخیزید، برخیزیدای شهیدان را خدا» که جا دارد به صورت جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گیرند. و همچنین اشعاری که در همان روزهای آغازین انقلاب در مدح و منقبت امام خمینی (ره) سروده شدهاند.
بجاست در آخر این یاداشت کوتاه یادی کینم از شاعران نسل اول انقلاب، آنهایی به گردن ادبیات انقلاب اسلامی حق بسیاری به گردن نسلهای بعد دارند و در اصل آنها بودند که توانستند راه را برای گسترش و اعتلای شعر معاصر انقلاب باز کنند.
برخی از آنها خودشان از تلاشگران خط اول انقلاب اسلامی بودند. شاعرانی همچون:زنده یاد طاهره صفار زاده. زنده یاد سپیده کاشانی. زنده یاد محمود شاهرخی. زنده یاد محمدعلی مردانی. زنده یاد صفا لاهوتی. زنده یاد مشفق کاشانی. زنده یاد نصرالله مردانی. زنده یاد سید حسن حسینی. زنده یاد سلمان هراتی. زنده یاد قیصر امین پور. حمید سبزواری. علی موسوی گرمارودی. سیمیندخت وحیدی. یوسفعلی میرشکاک. احمد عزیزی. حسین اسرافیلی. پرویز بیگی حبیب آبادی ...
بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 یک انقلاب فرهنگی بود و از همان آغاز ادبیات به عنوان یک پایه و رکن اصلی از انقلاب ریشه دواند و از آن روز تا به امروز همچنان در حال شکوفایی است. در واقع به قول استاد ارجمند جناب دکتر سنگری «شعر انقلاب فرزند و میوه انقلاب اسلامی است» و پا به پای فراز و نشیبهای آن در همه صحنهها حضور جدی و موثر داشته است.
اصلیترین تحول در شعر انقلاب اسلامی در محتوای آن رخ داد و اولین جرقهی ادبی در دوران انقلاب مربوط میشود به شعرهایی که به صورت خود جوش توسط شاعران مردمی ساخته میشد و در تظاهرات بر علیه رژیم طاغوت سر داده میشد.
خواستگاه این شعارها بطور خاص برگرفته از فرمایشات امام خمینی (ره) بود که طی آنها خط و مشی انقلاب و تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی در آنها موج میزد. به عنوان مثال برخی از شعارها که مایه شعر داشتند و دارای وزن و قافیه بودند از این قرارند :
انقلاب ما انقلاب اسلامی ست / ریشه اش در عاشورای حسینی ست
تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد / حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد
توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد / شاه به جز خودکشی راه دگر ندارد
نهضت ما حسینیه / رهبر ما خمینیه
تاکنون مشخص نشده که سراینده این شعارها چه کسی است اما نکته قابل توجه، گستره وسیع و جایگاه شعر در بین مردم است که در آن مقطع تاریخی این شعارها بدون حضور اینترنت و فضاهای مجازی و رسانههای جمعی دیگر خیلی سریع در اقصی نقاط کشور پخش میشد و در تظاهرات سر داده میشد یا بر پلاکادرها نوشته میشد و حتی گاه بر دیوارهای منازل و یا اینکه بر تابلوهای خیابان جلوه میکرد.دیگر اینکه در کنار شعارهای انقلاب، شاعران به سرودن شعر هم روی آورده بودند البته این گونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این نوع سرودهها بود. برخی از این سرودهها، بینام و بینشان، در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهرات خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس در شعر باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسیدند.از نکات مهم و قابل عرض در خصوص ادبیات انقلاب این است که همان گونه که در شعارهای انقلاب مردم نشان دادند که انقلاب با تاریخ کربلا گره خورده است در شعر انقلاب نیز شاعران ما به این مهم توجه داشتهاند. آنجا که محمدرضا سهرابی نژاد به زیبایی میسراید:
پیکار علیه ظالمان پیشه ماست
جان در ره دوست دادن اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلّت هرگز
در خون زلال کربلا ریشه ماست
در ادبیات انقلاب اسلامی با دو نکته اساسی مواجه هستیم یکی اینکه ادبيات دوره انقلاب داريم و دیگری ادبيات وفادار به انقلاب. در خصوص ادبیات دوره انقلاب روشن است که منظور اشعاری است که با موضوع انقلاب در همان دوران عصر انقلاب سروده میشد اما ادبيات وفادار به انقلاب تنها ادبيات انقلابي محسوب نمیشود بلکه شامل هر نوع اثري است که کليت انقلاب و ارزشهای آن را قبول دارد و آن را پذیرفته است. به عبارتی روشنتر شعر انقلاب فقط شعر انقلابي نيست! یعنی شعري که فقط براي مبارزه و جهاد کردن و خون دادن باشد، بلکه اگر شاعری شعر عاشقانه هم گفته باشد اما چون در گفتمان انقلاب انجام مي دهد و با باورها و ارزش هاي انقلاب همراه است، آن را شعر انقلاب میدانیم. نمونههایی از شعرهایی که مربوط به دوران انقلاب است:
ز هر لبي سخن انقلاب ميشنوي
پيام وحدت اين خاك و آب ميشنوي
براي دفع اجانب درنگ جايز نيست
ز تربت شهدا اين خطاب ميشنوي
به راهيان ره دوست گر بپيوندي
خود اين سخن ز لب آن جناب ميشنوي ...
(محمد علی مردانی)
یا :
جهان به غلغله از قمريان باران بود
اگر دريچه زباغ سحاب برمىداشت
خيال بالگشا تا حريم او مىرفت
هماى پردهنشين سر زخواب برمىداشت
به رستخيز فلق مردى از سلاله نور
سپيده دم علم انقلاب برمىداشت
(مشفق کاشانی)
و نمونهای از ادبیات وفادار به انقلاب اسلامی:
زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ میدانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول دینی
آخرین زنگ حساب!
(سلمان هراتی )
و یا:
حرفهاي ما هنوز ناتمام...
تا نگاه مي کني:
وقت رفتن است
بازهم همان حکايت هميشگي !
لحظه ي عزیمت تو ناگزير مي شود
آي...
ناگهان
چقدر زود
دير مي شود!
(قیصر امین پور)
بخش قابل توجهی از ادبیات انقلاب اسلامی اختصاص دارد به اشعار و سرودهایی که با ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی در فرودگاه مهر آباد شکل گرفتند؛ همچون سرود جاودانه «خمینیای امام»، سروده حمید سبزواری و دیگر سرودها مثل «این بانگ آزادی ست کز خاوران خیزد» یا «برخیزید، برخیزیدای شهیدان را خدا» که جا دارد به صورت جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گیرند. و همچنین اشعاری که در همان روزهای آغازین انقلاب در مدح و منقبت امام خمینی (ره) سروده شدهاند.
بجاست در آخر این یاداشت کوتاه یادی کینم از شاعران نسل اول انقلاب، آنهایی به گردن ادبیات انقلاب اسلامی حق بسیاری به گردن نسلهای بعد دارند و در اصل آنها بودند که توانستند راه را برای گسترش و اعتلای شعر معاصر انقلاب باز کنند.
برخی از آنها خودشان از تلاشگران خط اول انقلاب اسلامی بودند. شاعرانی همچون:زنده یاد طاهره صفار زاده. زنده یاد سپیده کاشانی. زنده یاد محمود شاهرخی. زنده یاد محمدعلی مردانی. زنده یاد صفا لاهوتی. زنده یاد مشفق کاشانی. زنده یاد نصرالله مردانی. زنده یاد سید حسن حسینی. زنده یاد سلمان هراتی. زنده یاد قیصر امین پور. حمید سبزواری. علی موسوی گرمارودی. سیمیندخت وحیدی. یوسفعلی میرشکاک. احمد عزیزی. حسین اسرافیلی. پرویز بیگی حبیب آبادی ...