اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله)»
ضرورت هدایت اصلاحات از یک مرکز مقتدر و خویشتن دار (پاورقی)
فصل پنجم
لوازم و ضروریات اصلاحات اسلامیانقلابی
اشاره
همانگونه که قبلاً اشاره شد، دین مبین اسلام، اصلاحات را یک امر لازم و مستمر برای رشد و کمال انسانی و جوامع بشری میداند. حال که حکومت جمهوری اسلامی با پرچم اسلام و اجرای مقررات و ضوابط آن تشکیل شده است و در دورانی که اصطلاحاتی چون اصلاحات مورد سوءبرداشت و مبنای برخی انحرافات قرار گرفته است، آیا برای اصلاح امور جامعه در ابعاد مختلف، چه لوازم و ضروریاتی بایستی مراعات و اجرا شوند تا اصلاح به معنای اسلامی و انقلابی آن صورت پذیرد؟ آیا اصلاحات با اصولگرایی منافات دارد و این دو مقابل هم هستند یا در عرض و کنار هم قرار دارند! در اصلاحات اسلامی و انقلابی، باید نگاه به خارج کشور و خوشآمد یا بدآمد آنان باشد یا به داخل و سلامت اصلاحات؟! مبارزه با فساد، انتقاد غیرمُغرضانه، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی، وجود آرامش در مسئولان و محیط جامعه، وحدت انسانهای خیرخواه و مُصلح، پاک بودن اصلاحطلبان و اصلاحگران، اراده و تصمیم و همکاری همة طبقات مردم از جمله لوازم و ضروریات انجام اصلاحات اسلامی و انقلابی در جامعه است.
شاخصهای اصلی اصلاحات واقعی و حقیقی
1- توجه ضروری به زوایای گوناگون اصلاحات
بنده معتقدم كه اصلاحات، يك حقيقت ضرورى و لازم است و بايد در كشور ما انجام گيرد. اصلاحات در كشور ما از سر اضطرار نيست كه فلان حاكمى مجبور شود مورد مطالبات سخت قرار گيرد و گوشه و كنارى را اصلاح كند؛ نخير، اصلاحات جزوِ ذات هويّت انقلابى و دينى نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگيرد، نظام فاسد خواهد شد و به بيراهه خواهد رفت. اصلاحات يك فريضه است. ميدانهاى اصلاحات كجاست؟ آن بحث ديگرى است. اصل اصلاحات يك كار لازم است و بايد انجام گيرد. وقتى اصلاحات نشود، برخى از نتايجى كه ما امروز با آنها دست به گريبانيم، پيش مىآيد: توزيع ثروت ناعادلانه مىشود؛ نوكيسههاىِ بىرحم بر گوشه و كنار نظام اقتصادى جامعه مسلّط مىشوند؛ فقر گسترش پيدا مىكند؛ زندگى سخت مىشود؛ از منابع كشور بدرستى استفاده نمىشود؛ مغزها فرار مىكنند و از مغزهايى كه مىمانند، حداكثر استفاده نمىشود. وقتى كه اصلاحات باشد، اين آفتها و اين آسيبها و دهها مورد از قبيل آنها پيش نمىآيد. پس مطلب اوّل اینکه اصلاحات امرى ضرورى و لازم است.
2- تعریف و تصویر روشن اصلاحات
مطلب دوم اين است كه اصلاحات بايد تعريف شود. اوّلاً براى خود ما كه مىخواهيم اصلاحات كنيم، تعريف شود و مشخص باشد كه مىخواهيم چه كار كنيم. ثانياً براى مردم تعريف شود كه منظور ما از اصلاحات چيست، تا هر كسى نتواند به ميل خودش اصلاحات را معنا كند. اين جزوِ كارهايى است كه مجموعهاى از مسئولان دولتى، دستگاه قضايى و مجلس و غيره مىتوانند انجام دهند. بايد تعريف مشخّصى از اصلاحات بهوجود بيايد تا ترسيم آن چهره و وضعيتى كه ما در نهايتِ جادة اصلاحات مىخواهيم به آن برسيم، براى همه - هم مردم، هم مسئولان - آسان شود و بدانند به كجا مىخواهند برسند. اشكال كار آقاى گورباچف اين بود كه عيوب و اشكالات را مىدانست، اما تصوير روشنى از آنچه كه بايد انجام گيرد، نداشت؛ اگر هم داشت، مردمش آن تصوير را نمىدانستند. بنابراين اگر تعريف مشخصى از اصلاحات نشود، الگوهاى تحميلى غلبه خواهد كرد؛ همان اتفاقى كه در شوروى افتاد. چون نمىدانستند چهكار مىخواهند بكنند، لذا به سراغ تقليد ناشيانة اصلاحات در الگوها و مدلهاى غربى رفتند و به آنها پناه بردند. امام بزرگوار ما هوشمندانه اين ضعف را در آنها تشخيص دادند، لذا در نامهاى كه ايشان به گورباچف نوشتند، اين نكته را متذكّر شدند. ايشان نوشتند شما اگر بخواهيد گرههاى كور اقتصاد سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نه تنها دردى از جامعة خود را دوا نخواهيد كرد، بلكه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بنبست رسيده است، دنياى غرب هم در اين مسائل- البته به شكلى ديگر- و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است. اینکه بنده مكرّر مىگويم امام يك حكيم واقعى بود، به اين خاطر است. در آن جنجال تبليغاتى رسانهاى جهان، نکتة اصلى را امام تشخيص داد.
البته خوشبختانه برخى از مسئولان، و بيش از همه رئيس جمهور عزيزمان، بارها گفتهاند كه اصلاحات ما اصلاحات اسلامى و انقلابى است؛ هدف، رسيدن به مدينةالنّبى است. اينها خوب است، اما تعريفهاى دقيقتر و تصوير روشنترى لازم است. اينها از اين جهت خوب است كه انگشت اشارة غربيها و بيگانهها را مىخواباند؛ معلوم مىشود آنچه كه آنها مىگويند، مراد نيست. همه اين را مىفهمند، اما بايد توضيح داده شود و بيشتر تصويرگردد.
3- هدایت و کنترل اصلاحات از یک مرکز مقتدر
مطلب سوم اين است كه اصلاحات بايد از يك مركز مقتدر و خويشتندار هدايت شود تا دچار بىرويّگى نشود. اى بسا كارى كه مىتواند در ظرف ده سال بخوبى و سلامت انجام گيرد، اگر در ظرف دو سال بخواهيد آن را انجام دهيد، به ضايعات غيرقابل جبرانى منتهى خواهد شد؛ مثل اتومبيلى كه در جادة دشوار و خطرناكى با سرعت بيش از حدّ معقول حركت كند؛ اگر تصادف نكند، تعجب است؛ اگر آسيب نبيند و نزند، تعجب است. بايد مركزى هوشيار، مقتدر و خويشتندار وجود داشته باشد كه نگذارد به آن حركتى كه مىخواهد انجام گيرد، شتاب بيش از حد مفيد داده شود؛ كار با ميزان و بهطور صحيح انجام گيرد.
در شوروى سابق وقتى كه اين كار را شروع كردند، درِ دروازة فيلمها و كتابها و روزنامهها و لباسها و الگوهاى غربى باز شد؛ يعنى آن ادّعاها در واقعيتها، مصداقهاى مشخّص غربى را مجسم مىكرد. اين حالت، حالت بسيار خطرناكى بود. در اينجا به نقش رسانهها توجه كنيد. رسانهها مسئوليت دارند؛ روزنامهها حسّاساند. قسمت عمدة حسّاسيت من برروى روزنامهها از اينجا ناشى مىشود. بحث بر سر روزنامهها و مطبوعات، بحث بر سر آزادى نيست. بعضى افراد نخواهند آزادى را براى ما معنا كنند؛ حرفى نداريم، استفاده كنيم، اما ما معناى آزادى را مىدانيم؛ براى آزادى هم بسيار دلمان مىتپد. مراد از آزادى هم همان آزادى بيان و آزادى فكر است؛ منتها اگر شما رفتيد بر طبق وظيفهتان درِ دكان يك قاچاقفروش را بستيد، آن فرد نمىتواند بگويد شما با آزادى كسب و كار مخالفيد؛ نه، بحث آزادى كسب و كار نيست- كسب و كار آزاد است- قاچاق فروشى ممنوع است. بحث بر سر آزادى بيان نيست؛ بيان و فكر آزاد است؛ سمپاشى و اضلال و گمراهگرى ممنوع است؛ آن هم در شرايط حسّاسى كه امروز كشور ما دارد.
من به بعضى از مسئولان تبليغاتى كشور بارها گفتهام، آن روزى كه شما توان و استعداد مقابله با تهاجم تبليغاتى دشمن را داشته باشيد، آن كسى كه بيش از ديگران ميداندار تكثّر مطبوعات و روزنامهها و كتاب و فيلم و غيره باشد، بنده هستم؛ اما شما بگوييد ببينم در مقابل آن فيلمى كه پايههاى فرهنگ مردم، اعتقاد مردم، دين مردم، روحية انقلابى و ايثار و شهادت را در مردم متزلزل مىكند - كه نه يكى، نه دو تا، نه ده تاست - شما چند فيلم ساختهايد؟! اينجاست كه من احساس خطر مىكنم. البته كار اساسى و بلندمدت اين است كه براى توليد آنچه كه خوب است، فكر كنيم؛ اما تا آنچه خوب است به ميدان بيايد، من نمىتوانم قبول كنم و بپذيرم كه اين سيل لجن بيايد و جوان و كودك و قشرهاى مختلف را در خودش غرق كند. از تمام شيوههاى دشمن شادكن و دشمنآموز براى مقابلة با تفكّر انقلاب استفاده شود؛ اگر كسى هم مخالفت و مقابله كند، فوراً انگ و تهمت بخورد! اینکه آزادى نشد؛ اینکه عاقلانه و خردمندانه نيست؛ اینکه مديريت كشور نيست. شما مسئوليد به نقش رسانهها توجه كنيد. اين بسيار بسيار مهم است. حسّاسيت بر روى نقش رسانههاى مكتوب و روزنامهها- بخصوص در شرايط كنونى ما- بسيار مهم است. با اين تصويرى كه عرض كردم، مشخص مىشود كه آنها چهقدر مىتوانند به نفع دشمن نقش ايفا كنند. مدّعى آنها هم بايد همة دستگاه و همة جبهة متّحد طرفدار نظام و مسئولان قوّههاى مختلف و مسئولان بخشهاى ميانى گوناگون باشند. مدّعى آنها فقط دستگاه قضايى يا فلان روحانى نيست. همه بايد در اين قضيه مدّعى باشند.
لوازم و ضروریات اصلاحات اسلامیانقلابی
اشاره
همانگونه که قبلاً اشاره شد، دین مبین اسلام، اصلاحات را یک امر لازم و مستمر برای رشد و کمال انسانی و جوامع بشری میداند. حال که حکومت جمهوری اسلامی با پرچم اسلام و اجرای مقررات و ضوابط آن تشکیل شده است و در دورانی که اصطلاحاتی چون اصلاحات مورد سوءبرداشت و مبنای برخی انحرافات قرار گرفته است، آیا برای اصلاح امور جامعه در ابعاد مختلف، چه لوازم و ضروریاتی بایستی مراعات و اجرا شوند تا اصلاح به معنای اسلامی و انقلابی آن صورت پذیرد؟ آیا اصلاحات با اصولگرایی منافات دارد و این دو مقابل هم هستند یا در عرض و کنار هم قرار دارند! در اصلاحات اسلامی و انقلابی، باید نگاه به خارج کشور و خوشآمد یا بدآمد آنان باشد یا به داخل و سلامت اصلاحات؟! مبارزه با فساد، انتقاد غیرمُغرضانه، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود الهی، وجود آرامش در مسئولان و محیط جامعه، وحدت انسانهای خیرخواه و مُصلح، پاک بودن اصلاحطلبان و اصلاحگران، اراده و تصمیم و همکاری همة طبقات مردم از جمله لوازم و ضروریات انجام اصلاحات اسلامی و انقلابی در جامعه است.
شاخصهای اصلی اصلاحات واقعی و حقیقی
1- توجه ضروری به زوایای گوناگون اصلاحات
بنده معتقدم كه اصلاحات، يك حقيقت ضرورى و لازم است و بايد در كشور ما انجام گيرد. اصلاحات در كشور ما از سر اضطرار نيست كه فلان حاكمى مجبور شود مورد مطالبات سخت قرار گيرد و گوشه و كنارى را اصلاح كند؛ نخير، اصلاحات جزوِ ذات هويّت انقلابى و دينى نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگيرد، نظام فاسد خواهد شد و به بيراهه خواهد رفت. اصلاحات يك فريضه است. ميدانهاى اصلاحات كجاست؟ آن بحث ديگرى است. اصل اصلاحات يك كار لازم است و بايد انجام گيرد. وقتى اصلاحات نشود، برخى از نتايجى كه ما امروز با آنها دست به گريبانيم، پيش مىآيد: توزيع ثروت ناعادلانه مىشود؛ نوكيسههاىِ بىرحم بر گوشه و كنار نظام اقتصادى جامعه مسلّط مىشوند؛ فقر گسترش پيدا مىكند؛ زندگى سخت مىشود؛ از منابع كشور بدرستى استفاده نمىشود؛ مغزها فرار مىكنند و از مغزهايى كه مىمانند، حداكثر استفاده نمىشود. وقتى كه اصلاحات باشد، اين آفتها و اين آسيبها و دهها مورد از قبيل آنها پيش نمىآيد. پس مطلب اوّل اینکه اصلاحات امرى ضرورى و لازم است.
2- تعریف و تصویر روشن اصلاحات
مطلب دوم اين است كه اصلاحات بايد تعريف شود. اوّلاً براى خود ما كه مىخواهيم اصلاحات كنيم، تعريف شود و مشخص باشد كه مىخواهيم چه كار كنيم. ثانياً براى مردم تعريف شود كه منظور ما از اصلاحات چيست، تا هر كسى نتواند به ميل خودش اصلاحات را معنا كند. اين جزوِ كارهايى است كه مجموعهاى از مسئولان دولتى، دستگاه قضايى و مجلس و غيره مىتوانند انجام دهند. بايد تعريف مشخّصى از اصلاحات بهوجود بيايد تا ترسيم آن چهره و وضعيتى كه ما در نهايتِ جادة اصلاحات مىخواهيم به آن برسيم، براى همه - هم مردم، هم مسئولان - آسان شود و بدانند به كجا مىخواهند برسند. اشكال كار آقاى گورباچف اين بود كه عيوب و اشكالات را مىدانست، اما تصوير روشنى از آنچه كه بايد انجام گيرد، نداشت؛ اگر هم داشت، مردمش آن تصوير را نمىدانستند. بنابراين اگر تعريف مشخصى از اصلاحات نشود، الگوهاى تحميلى غلبه خواهد كرد؛ همان اتفاقى كه در شوروى افتاد. چون نمىدانستند چهكار مىخواهند بكنند، لذا به سراغ تقليد ناشيانة اصلاحات در الگوها و مدلهاى غربى رفتند و به آنها پناه بردند. امام بزرگوار ما هوشمندانه اين ضعف را در آنها تشخيص دادند، لذا در نامهاى كه ايشان به گورباچف نوشتند، اين نكته را متذكّر شدند. ايشان نوشتند شما اگر بخواهيد گرههاى كور اقتصاد سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نه تنها دردى از جامعة خود را دوا نخواهيد كرد، بلكه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بنبست رسيده است، دنياى غرب هم در اين مسائل- البته به شكلى ديگر- و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است. اینکه بنده مكرّر مىگويم امام يك حكيم واقعى بود، به اين خاطر است. در آن جنجال تبليغاتى رسانهاى جهان، نکتة اصلى را امام تشخيص داد.
البته خوشبختانه برخى از مسئولان، و بيش از همه رئيس جمهور عزيزمان، بارها گفتهاند كه اصلاحات ما اصلاحات اسلامى و انقلابى است؛ هدف، رسيدن به مدينةالنّبى است. اينها خوب است، اما تعريفهاى دقيقتر و تصوير روشنترى لازم است. اينها از اين جهت خوب است كه انگشت اشارة غربيها و بيگانهها را مىخواباند؛ معلوم مىشود آنچه كه آنها مىگويند، مراد نيست. همه اين را مىفهمند، اما بايد توضيح داده شود و بيشتر تصويرگردد.
3- هدایت و کنترل اصلاحات از یک مرکز مقتدر
مطلب سوم اين است كه اصلاحات بايد از يك مركز مقتدر و خويشتندار هدايت شود تا دچار بىرويّگى نشود. اى بسا كارى كه مىتواند در ظرف ده سال بخوبى و سلامت انجام گيرد، اگر در ظرف دو سال بخواهيد آن را انجام دهيد، به ضايعات غيرقابل جبرانى منتهى خواهد شد؛ مثل اتومبيلى كه در جادة دشوار و خطرناكى با سرعت بيش از حدّ معقول حركت كند؛ اگر تصادف نكند، تعجب است؛ اگر آسيب نبيند و نزند، تعجب است. بايد مركزى هوشيار، مقتدر و خويشتندار وجود داشته باشد كه نگذارد به آن حركتى كه مىخواهد انجام گيرد، شتاب بيش از حد مفيد داده شود؛ كار با ميزان و بهطور صحيح انجام گيرد.
در شوروى سابق وقتى كه اين كار را شروع كردند، درِ دروازة فيلمها و كتابها و روزنامهها و لباسها و الگوهاى غربى باز شد؛ يعنى آن ادّعاها در واقعيتها، مصداقهاى مشخّص غربى را مجسم مىكرد. اين حالت، حالت بسيار خطرناكى بود. در اينجا به نقش رسانهها توجه كنيد. رسانهها مسئوليت دارند؛ روزنامهها حسّاساند. قسمت عمدة حسّاسيت من برروى روزنامهها از اينجا ناشى مىشود. بحث بر سر روزنامهها و مطبوعات، بحث بر سر آزادى نيست. بعضى افراد نخواهند آزادى را براى ما معنا كنند؛ حرفى نداريم، استفاده كنيم، اما ما معناى آزادى را مىدانيم؛ براى آزادى هم بسيار دلمان مىتپد. مراد از آزادى هم همان آزادى بيان و آزادى فكر است؛ منتها اگر شما رفتيد بر طبق وظيفهتان درِ دكان يك قاچاقفروش را بستيد، آن فرد نمىتواند بگويد شما با آزادى كسب و كار مخالفيد؛ نه، بحث آزادى كسب و كار نيست- كسب و كار آزاد است- قاچاق فروشى ممنوع است. بحث بر سر آزادى بيان نيست؛ بيان و فكر آزاد است؛ سمپاشى و اضلال و گمراهگرى ممنوع است؛ آن هم در شرايط حسّاسى كه امروز كشور ما دارد.
من به بعضى از مسئولان تبليغاتى كشور بارها گفتهام، آن روزى كه شما توان و استعداد مقابله با تهاجم تبليغاتى دشمن را داشته باشيد، آن كسى كه بيش از ديگران ميداندار تكثّر مطبوعات و روزنامهها و كتاب و فيلم و غيره باشد، بنده هستم؛ اما شما بگوييد ببينم در مقابل آن فيلمى كه پايههاى فرهنگ مردم، اعتقاد مردم، دين مردم، روحية انقلابى و ايثار و شهادت را در مردم متزلزل مىكند - كه نه يكى، نه دو تا، نه ده تاست - شما چند فيلم ساختهايد؟! اينجاست كه من احساس خطر مىكنم. البته كار اساسى و بلندمدت اين است كه براى توليد آنچه كه خوب است، فكر كنيم؛ اما تا آنچه خوب است به ميدان بيايد، من نمىتوانم قبول كنم و بپذيرم كه اين سيل لجن بيايد و جوان و كودك و قشرهاى مختلف را در خودش غرق كند. از تمام شيوههاى دشمن شادكن و دشمنآموز براى مقابلة با تفكّر انقلاب استفاده شود؛ اگر كسى هم مخالفت و مقابله كند، فوراً انگ و تهمت بخورد! اینکه آزادى نشد؛ اینکه عاقلانه و خردمندانه نيست؛ اینکه مديريت كشور نيست. شما مسئوليد به نقش رسانهها توجه كنيد. اين بسيار بسيار مهم است. حسّاسيت بر روى نقش رسانههاى مكتوب و روزنامهها- بخصوص در شرايط كنونى ما- بسيار مهم است. با اين تصويرى كه عرض كردم، مشخص مىشود كه آنها چهقدر مىتوانند به نفع دشمن نقش ايفا كنند. مدّعى آنها هم بايد همة دستگاه و همة جبهة متّحد طرفدار نظام و مسئولان قوّههاى مختلف و مسئولان بخشهاى ميانى گوناگون باشند. مدّعى آنها فقط دستگاه قضايى يا فلان روحانى نيست. همه بايد در اين قضيه مدّعى باشند.