به مناسبت هشتم ربیع الثانی سالروز ولادت امام یازدهم هدایت
برترینهایکمالی درکلام امام حسن عسکری(ع)
علیرضا حکمتخواه
هرکسی دوست دارد پارساترین، عابدترین، زاهدترین و مجاهدترین افراد جامعه باشد، اما بسیاری از مردم در تشخیص مصداق و راههای رسیدن به این مقامات معنوی و روحی به اشتباه میروند. امام حسن عسگری(ع) راه رسیدن به این مقامات را نشان میدهد. جا دارد این راهها را بشناسیم و بدان عمل کنیم.
***
براساس آموزههای قرآنی، هیچ راهی غیر از اسلام نمیتواند انسان را به کمال برساند و هر راه دیگری جز سقوط و هبوط ثمرهای نخواهد داشت.(آل عمران، آیه 85) بر این اساس احکام شرعی بویژه واجب و حرام مهمترین عوامل در زندگی بشر هستند به طوری که سعادت و شقاوت آدمی به آن بستگی دارد؛ البته مستحب و مکروه درحوزه کمالیات قرار میگیرند؛ یعنی ترک واجب و عمل حرام موجب سقوط در دوزخ و ترک مستحب و عمل به مکروهات موجب درکات دوزخی خواهد بود؛ همچنین عمل به واجب و ترک حرام موجب صعود انسان به بهشت و عمل به مستحب و ترک مکروه موجب میشود در بهشت، درجات برتری را کسب کند.
برترینها در حوزه کمالات و درجات
حال اگر بخواهیم شناخت بهتری نسبت به کمالات و درجات آن پیدا کنیم و راههای رسیدن به آن را بهتر بشناسیم، باید نگاهی به برترینها از نظر اسلام و پیشوایان آن داشته باشیم و راههای رسیدن به آن را بشناسیم.
مومنانی که ربانی شدن را هدف خویش قرار دادهاند میکوشند تا در همه ابعاد معنوی و کمالی به تمامیت برسند. از همین رو عاشقانه در این راه گام برمیدارند. امام حسن عسگری(ع) به عنوان پیشوای دین و مرجع پاسخگویی به پرسشهای دین و دنیای مردم و اسوه حسنه کامل بر آن است تا ابعادی از این برترینها و راههای دستیابی به آن را بیان کند.
آن حضرت در سخنی جامع در این باره میفرماید: أورع الناس من وقف عند الشبهه، أعبدالناس من اقام الفرائض، أزهد الناس من ترک الحرام، أشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب؛ پارساترین مردم آن کسی است که از موارد گوناگون شبهه و مشکوک دوری کند؛ عابدترین مردم آن شخصی است که قبل از هر چیز، واجبات الهی را انجام دهد؛ زاهدترین انسانها آن فردی است که موارد حرام و خلاف را مرتکب نشود؛ مجاهدترین اشخاص آن کسی است که هرگناه و خطایی را- درهر حالتی که باشد- ترک کند. (مستدرک الوسائل: ج 12، ص 261، ح 14061)
درحقیقت از نظر حضرت امام حسن عسکری(ع) راهی که انسان در زندگی باید پیش گیرد تا به کمال خویش برسد، اموری است که باید هماره مدنظر قرار دهد.
1- پارسایی در احتیاط: ازنظر امام حسن عسکری (ع) پارسایی و ورع را باید در احتیاط جست. احتیاط در همه امور شخصی باید سرلوحه هر انسان با تقوایی باشد، البته در امور اجتماعی یک رهبر اجتماعی و مدیر میبایست به دور از احتیاط عمل کند و حکم قطعی صادر نماید و با اما و اگر و تردید در امور وارد نشود؛ زیرا در امور اجتماعی باید فصل الخطاب بود و قاطع حکم و عمل کرد؛ چنانکه خداوند در آیه 20 سوره ص میفرماید: وشددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب؛ و پادشاهیاش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده عطا کردیم.
اما در امور شخصی و فردی انسان باید همواره احتیاط کند و تنها در کاری وارد شود که قطع و یقین دارد و اگر موارد مشکوکی دید به آن عمل نکند و یا وارد آن نشود؛ زیرا گام نهادن در موارد مشکوک همانند حرکت درکناره پرتگاه است که آدمی را در دام محرمات میافکند و شرایط را برای تجری فراهم میآورد. به این معنا که انجام امور مشکوک و عمل به آن موارد موجب گستاخی و جرات یابی شخص شده و او را گرفتار حرام میکند.
البته در اصول فقه یکی از اصول عملی، اصل احتیاط است که به معنای یقین کردن به انجام عمل واجب است؛ یعنی انسان میداند که ذمهاش مشغول به تکلیفی چون نماز است و نمیداند که نمازش را خوانده یا نخوانده درآن صورت باید احتیاط کرده و با خواندن نماز، قطع به انجام عمل کند؛ اما این احتیاطی که اینجا مراد است،همان توقف در شبهات است که در دستور ائمه (ع) آمده:قف عندالشبهات در برابر شبهات توقف کن و بایست!
در روایات براساس اصل تقوا از بشر خواسته شده تا در شبهات و مشکوکات توقف کنید؛ زیرا عدم وقوف در این موارد نشانه بیتقوایی است؛ در حالی که انسان با تقوا به مراتب عالی یقین میرسد و خداوند در آیه 282 سوره بقره میفرماید که با تقواست که به علم الهی و علم لدنی میتوان رسید و به یقین شهودی دست یافت. از همین رو امامان معصوم(ع) میفرمایند: «فان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فیالهلکات؛ توقف در برابر شبهات بهتر از فرو رفتن در مهلکه است.» (وسایلالشیعه، ج 27، ص 107، 155، 157) یا در جایی دیگر میفرمایند: «فعلیکم بالاحتیاط؛ بر شماست که احتیاط کنید» ( همان، ص 154) یا اینکه میفرماید: «تاخذ بالحاطه لدینک؛ در دینت راه احتیاط را در پیش بگیر» (همان، ص 167، 173) و امیرالمومنین(ع) به کمیلبنزیاد میفرماید: «اخوک دینک فاحتط لدینک بما شئت؛ دین، برادر توست پس نسبت به دین خود تا میتوانی احتیاط کن». (همان، ص 167)
به هر حال کسی که بخواهد پارساترین باشد باید نسبت به شبهات حساس باشد و اقدام به انجام آن نکند. اینگونه است که میتواند در مقام اورعالناس قرار گیرد و به مقامات معنوی در چارچوب آن برسد. (اورع الناس من وقف عندالشبهه).
2. عبودیت و بندگی در انجام واجبات الهی: هر کسی بخواهد عابد باشد و از طریق عبادت به مقاماتی چون تقوا و یقین برسد (بقره، آیه 21؛ حجر، آیه 99)، باید انجام واجبات الهی را در دستور کار قرار دهد. اصولا آنچه به عنوان واجبات در اسلام و شریعت مطرح است، اموری است که زمینه رشد معنوی و تکامل روح آدمی را موجب میشود. هر عمل واجب که در اسلام بیان شده دارای مصالحی است که به عنوان فلسفه احکام و علل شرایع برخی از آنها در قرآن و سنت بیان شده است، البته بسیاری از فلسفه احکام و علل شرایع را نمیدانیم ولی در کلیت، این نکته در آموزههای اسلامی تبیین شده است که هر واجبی از واجبات اسلام دارای مصالحی است که شخص با انجام آن به آنها دست مییابد. از همین رو گفته شده: انالحکم الشرعی یدور علی اساس المصلحه و المفسده الملزمه، هر حکم شریعت دایر مدار مصلحت و مفسدهای است.
پس اگر کسی بخواهد عابدترین بندگان خدا باشد، گام اساسی و اصلی در این راه آن است که نسبت به واجبات الهی بسیار اهتمام ورزد و هرگز به هر دلیلی و نیتی در انجام آن کوتاهی نکند. هر عملی از واجبات، آدمی را به مرتبهآی از تقوا و بهشت و کمالات میرساند که با عمل دیگر قابل دسترسی نیست. پس انسان میباست بکوشد تا به همه واجبات بیکم و کاست اهتمام ورزد و آنها را به جای آورد. (اعبدالناس من اقام الفرائض).
3. زهد در ترک حرام: اگر کسی واقعا خدا ترس و زاهد است و نسبت به دنیا بیگرایش و بیمیل، باید نسبت به محرمات اهتمام ورزد و آنها را ترک کند. شکی نیست که زهد به معنای بیمیلی نسبت به دنیا، زمانی شکل میگیرد که انسان نسبت به محرمات بیمیل باشد؛ زیرا محرمات اصولا اموری هستند که انسان به سبب هواهای نفسانی بدان امیال نفسانیاش گرایش دارد. در حقیقت کسی که به سوی محرمات میرود، اهل هوا و هوس است و امیال نفسانیاش را خدای خویش قرار داده و آن را میپرستد و بدان سجده میگزارد و به جای خدا مطیع هواهای نفسانی خویش است. (فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23).
اما اگر نسبت به محرمات بیمیل باشد یعنی خدای نفس را کنار گذاشته و مطیع خدای واقعی شده و او را پرستش میکند. از همینرو امام عسکری(ع) زاهدترین مردم را تارک محرمات میشمارد؛ زیرا توانسته است بر بزرگترین دشمن خویش که همان هواهای نفسانی است چیره شود و او را به بند کشد و خود را از هواهای نفسانی و قیودات آن رها سازد. (از هد الناس من ترک الحرام)
4- مجاهدت در ترک گناه: جهاد در آموزههای قرآنی دارای چند نوع است که شامل جهاد اصغر نظامی و مالی (حجرات، آیه15)، جهاد کبیر علمی و فرهنگی (فرقان، آیه52)، و جهاد اکبر نفسی است. شاید در میان جهادها سختترین جهاد همان جهاد نفسی باشد؛ از همین رو پیامبر(ص) فرموده است: اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمنان تو همان نفسی است که در درون توست (عوالی اللئالی/ ج4/ ص118 ح187؛ بحارالانوار/ ج67/ ص36)
هرچند شیطان با وسوسههایش دشمن قسمخورده انسان است، ولی او دارای کید و مکر ضعیفی است. (نساء، آیه76) اما نفس انسانی دشمنی بسیار مکار و بسیار امر کننده به بدی و زشتی است (یوسف، آیه53) و اجازه نمیدهد تا خدا پرستش شود و میکوشد تا همه هستی بشر را مصادره کند و خود، معبود شخص شود. (فرقان، آیه43)
پس مجاهدت و جهاد با نفس بسیار سختتر است؛ زیرا دشمن درونی است و با عواطف و احساسات آدمی کار دارد؛ بویژه که نیازهای انسانی بهطور طبیعی گرایش به پاسخگویی به نفس دارد و همچنین طبیعت دنیا و زینتها و آرایههای آن به کمک نفس میآید. در حقیقت شخص از همه طرف در احاطه دوزخی به نام هواها و خواستههای نفسانی است. از همینرو خداوند این مرتبه از انسانیت را اسفل سافلین (تین، آیه5)، دوره خسران سرمایه آدمی (عصر، آیه1) و مرحله عبور از دوزخ (مریم، آیه71) دانسته است. انسان اگر بتواند پا روی هواهای نفسانی بگذارد توانسته است از دوزخ بیرون آمده و از مقام هبوط به مقام انسانیت عروج و صعود کند.
اما باید گفت که این کار بسیار دشوار و برای اکثریت مردم جزو محالات است؛ زیرا بهطور عادت مردم گرفتار زینتهای دنیا از جمله شهوات نسبت به زن و مال و ثروت و قدرت و تفاخر و تکاثر و مانند آنها هستند (آلعمران، آیه14؛ حدید، آیه20) و در این میان میل جنسی و مکر زنان با قدرت تمام (یوسف، آیه28) در برابر انسان رخ مینماید و اجازه نمیدهد تا از میدان قدرت هواهای نفسانی عبور کند و به سلامت جان بهدر برد.
خداوند از انسانها خواسته تا مجاهدت نفسانی را در دستور کار قرار دهند تا به سلامت از دنیا به آخرت بروند و مراتب عروج و صعود و درجات کمالی را بپیمایند.
به هرحال، جهاد اکبر که در قالب ترک گناهان صورت میگیرد همان تزکیه نفس است که میتوان گفت تنها به مدد الهی قابل انجام است و کسی نمیتواند خود مدعی تزکیه شود که چنین امری جز خودستایی نیست؛ چرا که همه در معرض خطر هستند. پس کسی تا از دنیا به سلامت نرفته نباید باور داشته باشد که تزکیه نفسی کرده و خودسازی او به سرانجامی رسیده است؛ زیرا هر لحظه در معرض خطر و گناه و حرام و شبهات است. (نجم، آیه32) اما اگر خود را به خدا واگذار کند و از خداوند بخواهد او را یاری رساند میتواند از تزکیه الهی بهرهمند شود و خداوند او را پاک و پاکیزه گرداند و از هر خطا و گناهی بری دارد. (نساء، آیه49؛ نور، آیه21)
به هرحال، انسان باید تلاش و مجاهدت نفسانی داشته باشد و اجازه ندهد که نفس، او را به سوی گناه ببرد و لذا امام عسکری(ع) تأکید میکند مجاهدترین فرد، کسی است که بتواند ترک گناه کند (اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب) اگر اینگونه رفتار کرد، خداوند او را تزکیه میکند و زمینه بالندگی و رشد او را با علم لدنی و یقین و مانند آن فراهم میآورد و حتی با نشان دادن ملکوت، او را به سوی اطمینانی از یقین سوق میدهد که خاص دوستان و اولیای خداست.
هرکسی دوست دارد پارساترین، عابدترین، زاهدترین و مجاهدترین افراد جامعه باشد، اما بسیاری از مردم در تشخیص مصداق و راههای رسیدن به این مقامات معنوی و روحی به اشتباه میروند. امام حسن عسگری(ع) راه رسیدن به این مقامات را نشان میدهد. جا دارد این راهها را بشناسیم و بدان عمل کنیم.
***
براساس آموزههای قرآنی، هیچ راهی غیر از اسلام نمیتواند انسان را به کمال برساند و هر راه دیگری جز سقوط و هبوط ثمرهای نخواهد داشت.(آل عمران، آیه 85) بر این اساس احکام شرعی بویژه واجب و حرام مهمترین عوامل در زندگی بشر هستند به طوری که سعادت و شقاوت آدمی به آن بستگی دارد؛ البته مستحب و مکروه درحوزه کمالیات قرار میگیرند؛ یعنی ترک واجب و عمل حرام موجب سقوط در دوزخ و ترک مستحب و عمل به مکروهات موجب درکات دوزخی خواهد بود؛ همچنین عمل به واجب و ترک حرام موجب صعود انسان به بهشت و عمل به مستحب و ترک مکروه موجب میشود در بهشت، درجات برتری را کسب کند.
برترینها در حوزه کمالات و درجات
حال اگر بخواهیم شناخت بهتری نسبت به کمالات و درجات آن پیدا کنیم و راههای رسیدن به آن را بهتر بشناسیم، باید نگاهی به برترینها از نظر اسلام و پیشوایان آن داشته باشیم و راههای رسیدن به آن را بشناسیم.
مومنانی که ربانی شدن را هدف خویش قرار دادهاند میکوشند تا در همه ابعاد معنوی و کمالی به تمامیت برسند. از همین رو عاشقانه در این راه گام برمیدارند. امام حسن عسگری(ع) به عنوان پیشوای دین و مرجع پاسخگویی به پرسشهای دین و دنیای مردم و اسوه حسنه کامل بر آن است تا ابعادی از این برترینها و راههای دستیابی به آن را بیان کند.
آن حضرت در سخنی جامع در این باره میفرماید: أورع الناس من وقف عند الشبهه، أعبدالناس من اقام الفرائض، أزهد الناس من ترک الحرام، أشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب؛ پارساترین مردم آن کسی است که از موارد گوناگون شبهه و مشکوک دوری کند؛ عابدترین مردم آن شخصی است که قبل از هر چیز، واجبات الهی را انجام دهد؛ زاهدترین انسانها آن فردی است که موارد حرام و خلاف را مرتکب نشود؛ مجاهدترین اشخاص آن کسی است که هرگناه و خطایی را- درهر حالتی که باشد- ترک کند. (مستدرک الوسائل: ج 12، ص 261، ح 14061)
درحقیقت از نظر حضرت امام حسن عسکری(ع) راهی که انسان در زندگی باید پیش گیرد تا به کمال خویش برسد، اموری است که باید هماره مدنظر قرار دهد.
1- پارسایی در احتیاط: ازنظر امام حسن عسکری (ع) پارسایی و ورع را باید در احتیاط جست. احتیاط در همه امور شخصی باید سرلوحه هر انسان با تقوایی باشد، البته در امور اجتماعی یک رهبر اجتماعی و مدیر میبایست به دور از احتیاط عمل کند و حکم قطعی صادر نماید و با اما و اگر و تردید در امور وارد نشود؛ زیرا در امور اجتماعی باید فصل الخطاب بود و قاطع حکم و عمل کرد؛ چنانکه خداوند در آیه 20 سوره ص میفرماید: وشددنا ملکه و آتیناه الحکمه و فصل الخطاب؛ و پادشاهیاش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده عطا کردیم.
اما در امور شخصی و فردی انسان باید همواره احتیاط کند و تنها در کاری وارد شود که قطع و یقین دارد و اگر موارد مشکوکی دید به آن عمل نکند و یا وارد آن نشود؛ زیرا گام نهادن در موارد مشکوک همانند حرکت درکناره پرتگاه است که آدمی را در دام محرمات میافکند و شرایط را برای تجری فراهم میآورد. به این معنا که انجام امور مشکوک و عمل به آن موارد موجب گستاخی و جرات یابی شخص شده و او را گرفتار حرام میکند.
البته در اصول فقه یکی از اصول عملی، اصل احتیاط است که به معنای یقین کردن به انجام عمل واجب است؛ یعنی انسان میداند که ذمهاش مشغول به تکلیفی چون نماز است و نمیداند که نمازش را خوانده یا نخوانده درآن صورت باید احتیاط کرده و با خواندن نماز، قطع به انجام عمل کند؛ اما این احتیاطی که اینجا مراد است،همان توقف در شبهات است که در دستور ائمه (ع) آمده:قف عندالشبهات در برابر شبهات توقف کن و بایست!
در روایات براساس اصل تقوا از بشر خواسته شده تا در شبهات و مشکوکات توقف کنید؛ زیرا عدم وقوف در این موارد نشانه بیتقوایی است؛ در حالی که انسان با تقوا به مراتب عالی یقین میرسد و خداوند در آیه 282 سوره بقره میفرماید که با تقواست که به علم الهی و علم لدنی میتوان رسید و به یقین شهودی دست یافت. از همین رو امامان معصوم(ع) میفرمایند: «فان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فیالهلکات؛ توقف در برابر شبهات بهتر از فرو رفتن در مهلکه است.» (وسایلالشیعه، ج 27، ص 107، 155، 157) یا در جایی دیگر میفرمایند: «فعلیکم بالاحتیاط؛ بر شماست که احتیاط کنید» ( همان، ص 154) یا اینکه میفرماید: «تاخذ بالحاطه لدینک؛ در دینت راه احتیاط را در پیش بگیر» (همان، ص 167، 173) و امیرالمومنین(ع) به کمیلبنزیاد میفرماید: «اخوک دینک فاحتط لدینک بما شئت؛ دین، برادر توست پس نسبت به دین خود تا میتوانی احتیاط کن». (همان، ص 167)
به هر حال کسی که بخواهد پارساترین باشد باید نسبت به شبهات حساس باشد و اقدام به انجام آن نکند. اینگونه است که میتواند در مقام اورعالناس قرار گیرد و به مقامات معنوی در چارچوب آن برسد. (اورع الناس من وقف عندالشبهه).
2. عبودیت و بندگی در انجام واجبات الهی: هر کسی بخواهد عابد باشد و از طریق عبادت به مقاماتی چون تقوا و یقین برسد (بقره، آیه 21؛ حجر، آیه 99)، باید انجام واجبات الهی را در دستور کار قرار دهد. اصولا آنچه به عنوان واجبات در اسلام و شریعت مطرح است، اموری است که زمینه رشد معنوی و تکامل روح آدمی را موجب میشود. هر عمل واجب که در اسلام بیان شده دارای مصالحی است که به عنوان فلسفه احکام و علل شرایع برخی از آنها در قرآن و سنت بیان شده است، البته بسیاری از فلسفه احکام و علل شرایع را نمیدانیم ولی در کلیت، این نکته در آموزههای اسلامی تبیین شده است که هر واجبی از واجبات اسلام دارای مصالحی است که شخص با انجام آن به آنها دست مییابد. از همین رو گفته شده: انالحکم الشرعی یدور علی اساس المصلحه و المفسده الملزمه، هر حکم شریعت دایر مدار مصلحت و مفسدهای است.
پس اگر کسی بخواهد عابدترین بندگان خدا باشد، گام اساسی و اصلی در این راه آن است که نسبت به واجبات الهی بسیار اهتمام ورزد و هرگز به هر دلیلی و نیتی در انجام آن کوتاهی نکند. هر عملی از واجبات، آدمی را به مرتبهآی از تقوا و بهشت و کمالات میرساند که با عمل دیگر قابل دسترسی نیست. پس انسان میباست بکوشد تا به همه واجبات بیکم و کاست اهتمام ورزد و آنها را به جای آورد. (اعبدالناس من اقام الفرائض).
3. زهد در ترک حرام: اگر کسی واقعا خدا ترس و زاهد است و نسبت به دنیا بیگرایش و بیمیل، باید نسبت به محرمات اهتمام ورزد و آنها را ترک کند. شکی نیست که زهد به معنای بیمیلی نسبت به دنیا، زمانی شکل میگیرد که انسان نسبت به محرمات بیمیل باشد؛ زیرا محرمات اصولا اموری هستند که انسان به سبب هواهای نفسانی بدان امیال نفسانیاش گرایش دارد. در حقیقت کسی که به سوی محرمات میرود، اهل هوا و هوس است و امیال نفسانیاش را خدای خویش قرار داده و آن را میپرستد و بدان سجده میگزارد و به جای خدا مطیع هواهای نفسانی خویش است. (فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23).
اما اگر نسبت به محرمات بیمیل باشد یعنی خدای نفس را کنار گذاشته و مطیع خدای واقعی شده و او را پرستش میکند. از همینرو امام عسکری(ع) زاهدترین مردم را تارک محرمات میشمارد؛ زیرا توانسته است بر بزرگترین دشمن خویش که همان هواهای نفسانی است چیره شود و او را به بند کشد و خود را از هواهای نفسانی و قیودات آن رها سازد. (از هد الناس من ترک الحرام)
4- مجاهدت در ترک گناه: جهاد در آموزههای قرآنی دارای چند نوع است که شامل جهاد اصغر نظامی و مالی (حجرات، آیه15)، جهاد کبیر علمی و فرهنگی (فرقان، آیه52)، و جهاد اکبر نفسی است. شاید در میان جهادها سختترین جهاد همان جهاد نفسی باشد؛ از همین رو پیامبر(ص) فرموده است: اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمنترین دشمنان تو همان نفسی است که در درون توست (عوالی اللئالی/ ج4/ ص118 ح187؛ بحارالانوار/ ج67/ ص36)
هرچند شیطان با وسوسههایش دشمن قسمخورده انسان است، ولی او دارای کید و مکر ضعیفی است. (نساء، آیه76) اما نفس انسانی دشمنی بسیار مکار و بسیار امر کننده به بدی و زشتی است (یوسف، آیه53) و اجازه نمیدهد تا خدا پرستش شود و میکوشد تا همه هستی بشر را مصادره کند و خود، معبود شخص شود. (فرقان، آیه43)
پس مجاهدت و جهاد با نفس بسیار سختتر است؛ زیرا دشمن درونی است و با عواطف و احساسات آدمی کار دارد؛ بویژه که نیازهای انسانی بهطور طبیعی گرایش به پاسخگویی به نفس دارد و همچنین طبیعت دنیا و زینتها و آرایههای آن به کمک نفس میآید. در حقیقت شخص از همه طرف در احاطه دوزخی به نام هواها و خواستههای نفسانی است. از همینرو خداوند این مرتبه از انسانیت را اسفل سافلین (تین، آیه5)، دوره خسران سرمایه آدمی (عصر، آیه1) و مرحله عبور از دوزخ (مریم، آیه71) دانسته است. انسان اگر بتواند پا روی هواهای نفسانی بگذارد توانسته است از دوزخ بیرون آمده و از مقام هبوط به مقام انسانیت عروج و صعود کند.
اما باید گفت که این کار بسیار دشوار و برای اکثریت مردم جزو محالات است؛ زیرا بهطور عادت مردم گرفتار زینتهای دنیا از جمله شهوات نسبت به زن و مال و ثروت و قدرت و تفاخر و تکاثر و مانند آنها هستند (آلعمران، آیه14؛ حدید، آیه20) و در این میان میل جنسی و مکر زنان با قدرت تمام (یوسف، آیه28) در برابر انسان رخ مینماید و اجازه نمیدهد تا از میدان قدرت هواهای نفسانی عبور کند و به سلامت جان بهدر برد.
خداوند از انسانها خواسته تا مجاهدت نفسانی را در دستور کار قرار دهند تا به سلامت از دنیا به آخرت بروند و مراتب عروج و صعود و درجات کمالی را بپیمایند.
به هرحال، جهاد اکبر که در قالب ترک گناهان صورت میگیرد همان تزکیه نفس است که میتوان گفت تنها به مدد الهی قابل انجام است و کسی نمیتواند خود مدعی تزکیه شود که چنین امری جز خودستایی نیست؛ چرا که همه در معرض خطر هستند. پس کسی تا از دنیا به سلامت نرفته نباید باور داشته باشد که تزکیه نفسی کرده و خودسازی او به سرانجامی رسیده است؛ زیرا هر لحظه در معرض خطر و گناه و حرام و شبهات است. (نجم، آیه32) اما اگر خود را به خدا واگذار کند و از خداوند بخواهد او را یاری رساند میتواند از تزکیه الهی بهرهمند شود و خداوند او را پاک و پاکیزه گرداند و از هر خطا و گناهی بری دارد. (نساء، آیه49؛ نور، آیه21)
به هرحال، انسان باید تلاش و مجاهدت نفسانی داشته باشد و اجازه ندهد که نفس، او را به سوی گناه ببرد و لذا امام عسکری(ع) تأکید میکند مجاهدترین فرد، کسی است که بتواند ترک گناه کند (اشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب) اگر اینگونه رفتار کرد، خداوند او را تزکیه میکند و زمینه بالندگی و رشد او را با علم لدنی و یقین و مانند آن فراهم میآورد و حتی با نشان دادن ملکوت، او را به سوی اطمینانی از یقین سوق میدهد که خاص دوستان و اولیای خداست.