قطعنامه پایان اشغالگری سراب یا واقعیت؟
هرچند آمریکا خود را حامی طرح تشکیل دو دولت نشان میدهد و در ظاهر خواستار حل منازعه اعراب و اسرائیل و است لیکن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، سیاست همیشگی و لایتغیر این کشور در طول سالهای متمادی بوده است و برای رسیدن به این هدف به هر کاری دست خواهد زد؛ بر کسی پوشیده نیست که سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا نه توسط مقامات کاخ سفید بلکه با طراحی و برنامهریزی لابیهای صهیونیست صورت میگیرد و اولویت این سیاستها تأمین منافع و امنیت صهیونیستها در منطقه خاورمیانه و کل جهان است.
در آخرین روزهای سال گذشته میلادی، شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامه درخواستی فلسطین برای پایان دادن به اشغال فلسطین و خروج رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی تا پایان سال 2017 و تشکیل دولت فلسطین را بررسی کرد، لیکن پس از رأیگیری به دلیل مخالفت آمریکا و استرالیا پذیرفته نشد.
شورای امنیت سازمان ملل پنج عضو دائم و ده عضو انتخابی یا غیر دائم دارد. پنج عضو دائم که آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلیس و چین هستند در تصمیمگیریها و رأیگیریهای شورا حق وتو دارند یعنی رأی مخالف یک عضو هم میتواند تمام تصمیمات و قطعنامههای شورای امنیت را به هنگام رأیگیری بیاثر و بینتیجه کند.
به همین دلیل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب شدن به حداقل 9 رأی موافق از 15 رأی نیاز دارند با این شرط که هیچ عضو دائمی آن را وتو نکند، ولی این قطعنامه در به دست آوردن 9 رأی اکثریت شورای امنیت ناموفق بود چراکه تنها 8 کشور چین، فرانسه روسیه، آرژانتین، چاد، شیلی، اردن، لوکزامبورگ به این قطعنامه رأی مثبت دادند و آمریکا و استرالیا به آن رأی منفی دادند.
انگلیس بهعنوان تنها عضو دائم شورای امنیت به این قطعنامه رأی ممتنع داد و لیتوانی، نیجریه، کره جنوبی و رواندا نیز بهعنوان اعضای غیر دائم به این قطعنامه رأی ممتنع دادند.
آمریکا بهعنوان عضو دائم شورای امنیت از زمان تأسیس سازمان ملل تاکنون بهمنظور کمک به اسرائیل ۶۱ بار از حق وتو علیه قطعنامههایی که به نفع فلسطین صادر شده استفاده کرده است و با این کار در اجرای تصمیمات بینالمللی مربوط به قضیه فلسطین و پایان تنش عربی- اسرائیلی مانعتراشی کرده است.
از سال ۱۹۴۸ که رژیم جعلی اسرائیل با غصب و اشغال سرزمینهای فلسطینی به وجود آمد تا سال ۱۹۶۷ سه مرتبه بین اعراب و اسرائیل جنگ درگرفت و در هر سه بار ارتشهای عربی شکست خوردند. لذا از ۱۹۶۷ به بعد مقاومت مسلحانه توسط فلسطینیها شکل گرفت تا ملت فلسطین به حقوق مشروع خود برسند.
مبارزات مسلحانه فلسطینیها تحت عنوان «انتفاضه» در داخل سرزمینهای اشغالی با هدف تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف صورت میگیرد، به همین دلیل مناقشه اعراب و اسراییل همچنان ادامه يافته و مسئله اسرائیل و فلسطين بهطور لاينحل باقي مانده است. برای حل منازعه فلسطین و اسرائیل طرحها، نشستها و مذاکرات زیادی صورت گرفته است اما تاکنون هیچ طرحی به نتیجه نرسیده است.
«ازجمله این طرحها، راهحل دو دولت برای مسئله فلسطین است که پس از واقعه 11 سپتامبر در سال 2001 از سوی تونی بلر نخستوزیر وقت انگلیس به جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا برای حل مسائل و مشکلات خاورمیانه پیشنهاد شد.
پس از ارائه این طرح از سوی انگلیس و موافقت ضمنی آمریکا با آن، آریل شارون نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی با اجرای این طرح مخالفت کرده و با توجه به نفوذ وی در کنگره و حزب جمهوریخواه توانست جلوی اجرای این طرح انگلیسی را بگیرد.
در آن زمان آریل شارون در مخالفت با این طرح ادعا میکرد که خطر بالقوه برای آنها رژیم صدام است اما نظر نخستوزیر انگلیس دقیقاً مقابل این نظریه بود و حل مسئله فلسطین را بهعنوان اولویت اصلی پیش از حمله به عراق مطرح میکرد. پس از کشوقوسهای فراوان درنهایت نظر آریل شارون غالب شد و در سال 2003 آمریکا به عراق حمله کرده و طرح دو کشور به فراموشی سپرده شد».
پسازآن «طرح کشور مستقل فلسطین» نخستین بار توسط «محمود عباس» در سال 2011 مطرح شد و با کمی تغییرات در سال 2012 در مجمع عمومی سازمان ملل به رأی گذاشته شد. این طرح با موافقت اکثریت اعضا مواجه شد ولی رژیم صهیونیستی و آمریکا، کانادا، چک، پاناما و چند کشور جزیرهای کوچک در اقیانوس آرام با آن مخالفت کردند.
«به بنبست رسیدن مذاکرات صلح با اسرائیلیها، پیروزیهای مقاومت، جرقه خوردن انتفاضهای جدید در منطقه، فشارهای غربیها در کنار فشارهای رژیم اشغالگر قدس به تشکیلات خودگردان، شرایط را بر محمود عباس چنان پیچیده کرد که مجبور شد طرحی مبنی بر به رسمیت یافتن کشوری فلسطینی در مرزهای 1967 را در سازمان ملل به تصویب برساند.»
یکی از مفاد جنجالبرانگیز این قطعنامه که مورد مخالفت برخی از گروههای مقاومت فلسطین ازجمله جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جنبش جهاد اسلامی فلسطین قرار گرفته است، تشکیل دولت فلسطین در مرزهای 1967 میباشد چراکه این مسئله به معنای به رسمیت شناختن و پذیرش رژیم صهیونیستی بهعنوان یک کشور جعلی است.
قرار دادن قدس شرقی بهعنوان پایتخت فلسطین و قدس غربی بهعنوان پایتخت اسرائیل و تروریست خطاب قرار دادن حماس و جهاد اسلامی از دیگر مفاد بحثبرانگیز و مورد مخالفت برخی از گروههای فلسطینی است.
لیکن آنچه که مخالفان این پیشنویس را نگران کرده و دلیل اصلی مخالفت آنها میباشد مشروعیت یافتن رژیم صهیونیستی، خلع سلاح مقاومت و به فراموشی سپردن حق بازگشت آوارگان فلسطینی است. بر اساس این قطعنامه شهر بیتالمقدس که پایتخت ابدی فلسطینیان است تکهتکه خواهد شد و بخش مهم آن در اختیار صهیونیستها قرار خواهد گرفت و سلاح مقاومت که تنها راه مقابله با تجاوزات و زورگوییهای رژیم صهیونیستی است از گروههای فلسطینی گرفته خواهد شد. همچنین مسئله بازگشت آوارگان فلسطینی که سالها در حسرت بازگشت به سرزمین مادری خود هستند به فراموشی سپرده خواهد شد.
مقاومت فلسطین خواستار امنیت، صلح و ثبات در منطقه و سرزمینهای اشغالی است و از جنگ و خونریزی و قتلعام مردم مظلوم فلسطین به دست جنایتکاران صهیونیست بیزار است اما این مسئله به معنای صرفنظر کردن از حقوق مسلم و قانونی ملت فلسطین نیست و هیچ قطعنامه، بیانیه یا طرحهای نامشروع و تحمیلی نمیتواند مانع از استیفای این حقوق مسلم شود.
وقوع جنگهای 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم این منطقه ثابت کرد که مقاومت فلسطین حاضر است با دست خالی و امکانات کم در مقابل ارتش پیشرفته اسرائیل که از حمایت تسلیحاتی غرب نیز برخوردار است مبارزه کند اما آرمانهای فلسطین را فدای کاغذبازیهای سازمانهای بینالمللی و اصطلاحاً مدافع حقوق بشری نکند و سر حقوق مسلم ملت فلسطین با رژیم صهیونیستی بر سر میز مذاکره ننشیند و چانهزنی نکند چراکه این حقوق متعلق به ملت فلسطین است و دادنی یا گرفتنی نیست.
«پذيرش کشور اسرائيل در مرزهاي 1967 بزرگترين خيانت به آرمان آزادسازي فلسطين و حق بازگشت آوارگان طي سالهاي 67-1948 است. اين طرح نهتنها به رژيم اشغالگر مشروعيت حقوقي ميبخشد، بلکه ناحيهاي امن براي ايجاد کشور يهود که از اصليترين شعارهاي نتانياهو است را فراهم ميسازد.
آنچه باعث مخالفت نتانياهو با اين طرح شد، قراردادن زمان سهساله تا سال 2017 براي تخليه مناطق 1967 بود. نتانياهو میخواهد با برداشتن اين بند، هم از فشار رواني احزاب مخالفش بکاهد و هم با ادامه دادن به ساخت شهرکها عملاً بازپسگيري مناطق یهودینشین براي فلسطينيان را غيرممکن کند.»
تشکیل دو دولت برای اسرائیل بهترین شرایط را برای ادامه حیات این رژیم فراهم میآورد زیرا از مهاجرت بیرویه صهیونیستها به خارج جلوگیری میکند، موجب مهار انتفاضه سوم و همچنین سرکوب مقاومت خواهد شد.
اینکه رژیم صهیونیستی تن به یک کشور مشترک بدهد توهمی بیش نیست، اسرائیلیها منطق یک کشور که به فلسطینیها این حق را میدهد تا حدودی با خود آنان برابر باشند را بههیچوجه نمیپذیرند.
به همین دلیل طرح تشکیل دو دولت بهترین گزینه برای اسرائیل و آمریکا است و بارها مورد تأکید واشنگتن قرار گرفته است و آن را زمینه استقرار صلح و امنیت در منطقه استراتژیک خاورمیانه میدانند چراکه در این طرح، مسئله بازگشت به مرزهای 1948 مطرح نیست بلکه بازگشت به مرزهای 1967 ملاک میباشد که این مسئله نهتنها مورد مخالفت آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست بلکه موافق این طرح هستند اما آنچه که مورد مخالفت واشنگتن و تلآویو با طرح پیشنهادی محمود عباس قرار گرفته تعیین مدت سهساله تا سال 2017 براي تخليه مناطق 1967 و عدم شهرکسازی از سوی این رژیم است. رژیم صهیونیستی میخواهد فرصتی داشته باشد تا بار دیگر بخشهای دیگری از سرزمین فلسطین را با شهرکسازی و توسعهطلبیهای بیحدوحصر اشغال کند و حضور خود در بخشهای اشغالی را تثبیت نماید.
دولتهای اسرائیلی بیش از 55 قانون علیه فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی 1948 تصویب کردهاند که بخشی از آنها بهمنظور محدود کردن فعالیتهای سیاسی فلسطینیان و ممانعت از مشارکت سیاسی آنان در کنست (پارلمان) و دیگر نهادها است، این نوع سیاستهای تبعیضآمیز و ریاکارانه بهراحتی قابلگذشت و صرفنظر نیست و رژیم صهیونیستی راضی نیست از امتیازاتی که در طول سالها به دست آورده و توانسته حقوق فلسطینیان را بهراحتی پایمال کند، بگذرد.
بنابراین آمریکا و اسرائیل نهتنها مخالف طرح تشکیل دو دولت نیستند بلکه از آن استقبال هم میکنند لیکن میخواهند مفاد ان بهگونهای باشد که فقط منافع طرف اسرائیلی تأمین شود نه طرف فلسطینی.
«سامانتا پاور» نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز در توجیه وتوی آمریکا نسبت به پیشنویس قطعنامه پایان اشغالگری اسرائیل اظهار داشت که: «این پیشنویس منافع دو طرف را تأمین نمیکند و تنها تأمینکننده خواستههای یکطرف است».
«در سال 2009 میلادی وقتی «جرج میچل» نماینده ویژه آمریکا در خاورمیانه برای صلح تلاش میکرد ضمن تأکید بر تعهد واشنگتن برای تشکیل دو دولت مستقل، اعلام کرد که تشکیل دو دولت تنها راهحلی است که به درگیریهای دو طرف پایان میدهد و اسرائیل و فلسطین باید به تعهدات خود درباره صلح پایبند باشند.»
«جان کری» وزیر خارجه آمریکا نیز در راستای ادامه تلاشهایش برای حل منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی بارها مدعی شد که تشکیل دو دولت، تنها راهحل اختلاف اعراب و اسرائیل و رسیدن به صلح است.
بهعبارتدیگر وتوی آمریکا و رأی منفی این کشور به قطعنامه پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی به معنای مخالفت با طرح تشکیل دو دولت نیست بلکه واشنگتن درصدد است از این طریق، امتیاز بیشتری بگیرد و با بازیهای سیاسی به نتایج دلخواهش برسد.
«رأی منفی آمریکا نشان داد که در رویکرد جانبداری از رژیم صهیونیستی هیچ تغییری روی نداده است و اگرچه دولت اوباما در سالهای اولیه فعالیت خود وانمود میکرد که در مقابله با راهبرد اشغال خزنده رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس و تشکیل دولت فلسطین در این اراضی جدی است اما ظاهراً با فشارها و تهدیدهایی که از ناحیه رژیم صهیونیستی و لابیهای یهودی آمریکا دریافت کرده از مواضع خود عقبنشینی کرد ه و با این رژیم و لابیهای آن همراهی میکند.»
از سوی دیگر وتوی این قطعنامه توسط آمریکا پیامی هم برای احزاب مخالف نتانیاهو بود تا فرصت شکست دادن وی در انتخابات پارلمان در 17 مارس 2015 را داشته باشند. چراکه همه میدانند که روابط نتانیاهو و باراک اوباما کاملاً تیرهوتار شده و نخستوزیر رژیم صهیونیستی از سیاستهای آمریکا در منطقه بهویژه درباره ایران و سوریه راضی نیست.
فشار بر نتانیاهو همچنین امکان مانور سیاسی و چانهزنی دولتمردان آمریکا را فراهم میسازد و موجب خواهد شد که ایالاتمتحده استراتژی بلندمدت خود درباره تأمین امنیت اسرائیل در منطقه را دنبال کند و درعینحال نشان میدهد که سیاست خارجی آمریکا در منطقه، تأمین منافع این رژیم است و امکان جابهجایی مهرهها یا از میدان به در شدن آنها وجود دارد اما سیاست ایالاتمتحده بدون تغییر باقی خواهد ماند.
بهعبارتدیگر هرچند آمریکا خود را حامی طرح تشکیل دو دولت نشان میدهد و در ظاهر خواستار حل منازعه اعراب و اسرائیل و تأمین صلح و ثبات در منطقه است لیکن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، سیاست همیشگی و لایتغیر این کشور در طول سالهای متمادی بوده است و برای رسیدن به این هدف به هر کاری دست خواهد زد؛ بر کسی پوشیده نیست که سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا نه توسط مقامات کاخ سفید بلکه با طراحی و برنامهریزی لابیهای صهیونیست صورت میگیرد و اولویت این سیاستها تأمین منافع و امنیت صهیونیستها در منطقه خاورمیانه و کل جهان است.
لیکن آمریکا باید بداند که فلسطینیها صاحبان و مالکان اصلی سرزمین غصب شده فلسطین هستند و حتی اگر بتوانند طرح تشکیل دو دولت را به مردم فلسطین تحمیل کنند بهنحویکه بخش وسیعی از این سرزمین اسرائیل و باقیمانده آن فلسطین باشد برای مردم فلسطین قابلقبول نیست و برای رسیدن به حقوق مشروع و مسلم خود دست روی دست نخواهند گذاشت و مبارزه خواهند کرد.
کشور فلسطین جغرافیای خاص خود را دارد و مرزها و قلمرو کاملاً مشخص و تعریفشده دارد و این مرزها با هیچ طرح و قطعنامه و تحمیل و تجاوزی تغییر نخواهد کرد.
منبع: تبیین
در آخرین روزهای سال گذشته میلادی، شورای امنیت سازمان ملل متحد، پیشنویس قطعنامه درخواستی فلسطین برای پایان دادن به اشغال فلسطین و خروج رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی تا پایان سال 2017 و تشکیل دولت فلسطین را بررسی کرد، لیکن پس از رأیگیری به دلیل مخالفت آمریکا و استرالیا پذیرفته نشد.
شورای امنیت سازمان ملل پنج عضو دائم و ده عضو انتخابی یا غیر دائم دارد. پنج عضو دائم که آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلیس و چین هستند در تصمیمگیریها و رأیگیریهای شورا حق وتو دارند یعنی رأی مخالف یک عضو هم میتواند تمام تصمیمات و قطعنامههای شورای امنیت را به هنگام رأیگیری بیاثر و بینتیجه کند.
به همین دلیل قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب شدن به حداقل 9 رأی موافق از 15 رأی نیاز دارند با این شرط که هیچ عضو دائمی آن را وتو نکند، ولی این قطعنامه در به دست آوردن 9 رأی اکثریت شورای امنیت ناموفق بود چراکه تنها 8 کشور چین، فرانسه روسیه، آرژانتین، چاد، شیلی، اردن، لوکزامبورگ به این قطعنامه رأی مثبت دادند و آمریکا و استرالیا به آن رأی منفی دادند.
انگلیس بهعنوان تنها عضو دائم شورای امنیت به این قطعنامه رأی ممتنع داد و لیتوانی، نیجریه، کره جنوبی و رواندا نیز بهعنوان اعضای غیر دائم به این قطعنامه رأی ممتنع دادند.
آمریکا بهعنوان عضو دائم شورای امنیت از زمان تأسیس سازمان ملل تاکنون بهمنظور کمک به اسرائیل ۶۱ بار از حق وتو علیه قطعنامههایی که به نفع فلسطین صادر شده استفاده کرده است و با این کار در اجرای تصمیمات بینالمللی مربوط به قضیه فلسطین و پایان تنش عربی- اسرائیلی مانعتراشی کرده است.
از سال ۱۹۴۸ که رژیم جعلی اسرائیل با غصب و اشغال سرزمینهای فلسطینی به وجود آمد تا سال ۱۹۶۷ سه مرتبه بین اعراب و اسرائیل جنگ درگرفت و در هر سه بار ارتشهای عربی شکست خوردند. لذا از ۱۹۶۷ به بعد مقاومت مسلحانه توسط فلسطینیها شکل گرفت تا ملت فلسطین به حقوق مشروع خود برسند.
مبارزات مسلحانه فلسطینیها تحت عنوان «انتفاضه» در داخل سرزمینهای اشغالی با هدف تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف صورت میگیرد، به همین دلیل مناقشه اعراب و اسراییل همچنان ادامه يافته و مسئله اسرائیل و فلسطين بهطور لاينحل باقي مانده است. برای حل منازعه فلسطین و اسرائیل طرحها، نشستها و مذاکرات زیادی صورت گرفته است اما تاکنون هیچ طرحی به نتیجه نرسیده است.
«ازجمله این طرحها، راهحل دو دولت برای مسئله فلسطین است که پس از واقعه 11 سپتامبر در سال 2001 از سوی تونی بلر نخستوزیر وقت انگلیس به جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا برای حل مسائل و مشکلات خاورمیانه پیشنهاد شد.
پس از ارائه این طرح از سوی انگلیس و موافقت ضمنی آمریکا با آن، آریل شارون نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی با اجرای این طرح مخالفت کرده و با توجه به نفوذ وی در کنگره و حزب جمهوریخواه توانست جلوی اجرای این طرح انگلیسی را بگیرد.
در آن زمان آریل شارون در مخالفت با این طرح ادعا میکرد که خطر بالقوه برای آنها رژیم صدام است اما نظر نخستوزیر انگلیس دقیقاً مقابل این نظریه بود و حل مسئله فلسطین را بهعنوان اولویت اصلی پیش از حمله به عراق مطرح میکرد. پس از کشوقوسهای فراوان درنهایت نظر آریل شارون غالب شد و در سال 2003 آمریکا به عراق حمله کرده و طرح دو کشور به فراموشی سپرده شد».
پسازآن «طرح کشور مستقل فلسطین» نخستین بار توسط «محمود عباس» در سال 2011 مطرح شد و با کمی تغییرات در سال 2012 در مجمع عمومی سازمان ملل به رأی گذاشته شد. این طرح با موافقت اکثریت اعضا مواجه شد ولی رژیم صهیونیستی و آمریکا، کانادا، چک، پاناما و چند کشور جزیرهای کوچک در اقیانوس آرام با آن مخالفت کردند.
«به بنبست رسیدن مذاکرات صلح با اسرائیلیها، پیروزیهای مقاومت، جرقه خوردن انتفاضهای جدید در منطقه، فشارهای غربیها در کنار فشارهای رژیم اشغالگر قدس به تشکیلات خودگردان، شرایط را بر محمود عباس چنان پیچیده کرد که مجبور شد طرحی مبنی بر به رسمیت یافتن کشوری فلسطینی در مرزهای 1967 را در سازمان ملل به تصویب برساند.»
یکی از مفاد جنجالبرانگیز این قطعنامه که مورد مخالفت برخی از گروههای مقاومت فلسطین ازجمله جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جنبش جهاد اسلامی فلسطین قرار گرفته است، تشکیل دولت فلسطین در مرزهای 1967 میباشد چراکه این مسئله به معنای به رسمیت شناختن و پذیرش رژیم صهیونیستی بهعنوان یک کشور جعلی است.
قرار دادن قدس شرقی بهعنوان پایتخت فلسطین و قدس غربی بهعنوان پایتخت اسرائیل و تروریست خطاب قرار دادن حماس و جهاد اسلامی از دیگر مفاد بحثبرانگیز و مورد مخالفت برخی از گروههای فلسطینی است.
لیکن آنچه که مخالفان این پیشنویس را نگران کرده و دلیل اصلی مخالفت آنها میباشد مشروعیت یافتن رژیم صهیونیستی، خلع سلاح مقاومت و به فراموشی سپردن حق بازگشت آوارگان فلسطینی است. بر اساس این قطعنامه شهر بیتالمقدس که پایتخت ابدی فلسطینیان است تکهتکه خواهد شد و بخش مهم آن در اختیار صهیونیستها قرار خواهد گرفت و سلاح مقاومت که تنها راه مقابله با تجاوزات و زورگوییهای رژیم صهیونیستی است از گروههای فلسطینی گرفته خواهد شد. همچنین مسئله بازگشت آوارگان فلسطینی که سالها در حسرت بازگشت به سرزمین مادری خود هستند به فراموشی سپرده خواهد شد.
مقاومت فلسطین خواستار امنیت، صلح و ثبات در منطقه و سرزمینهای اشغالی است و از جنگ و خونریزی و قتلعام مردم مظلوم فلسطین به دست جنایتکاران صهیونیست بیزار است اما این مسئله به معنای صرفنظر کردن از حقوق مسلم و قانونی ملت فلسطین نیست و هیچ قطعنامه، بیانیه یا طرحهای نامشروع و تحمیلی نمیتواند مانع از استیفای این حقوق مسلم شود.
وقوع جنگهای 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم این منطقه ثابت کرد که مقاومت فلسطین حاضر است با دست خالی و امکانات کم در مقابل ارتش پیشرفته اسرائیل که از حمایت تسلیحاتی غرب نیز برخوردار است مبارزه کند اما آرمانهای فلسطین را فدای کاغذبازیهای سازمانهای بینالمللی و اصطلاحاً مدافع حقوق بشری نکند و سر حقوق مسلم ملت فلسطین با رژیم صهیونیستی بر سر میز مذاکره ننشیند و چانهزنی نکند چراکه این حقوق متعلق به ملت فلسطین است و دادنی یا گرفتنی نیست.
«پذيرش کشور اسرائيل در مرزهاي 1967 بزرگترين خيانت به آرمان آزادسازي فلسطين و حق بازگشت آوارگان طي سالهاي 67-1948 است. اين طرح نهتنها به رژيم اشغالگر مشروعيت حقوقي ميبخشد، بلکه ناحيهاي امن براي ايجاد کشور يهود که از اصليترين شعارهاي نتانياهو است را فراهم ميسازد.
آنچه باعث مخالفت نتانياهو با اين طرح شد، قراردادن زمان سهساله تا سال 2017 براي تخليه مناطق 1967 بود. نتانياهو میخواهد با برداشتن اين بند، هم از فشار رواني احزاب مخالفش بکاهد و هم با ادامه دادن به ساخت شهرکها عملاً بازپسگيري مناطق یهودینشین براي فلسطينيان را غيرممکن کند.»
تشکیل دو دولت برای اسرائیل بهترین شرایط را برای ادامه حیات این رژیم فراهم میآورد زیرا از مهاجرت بیرویه صهیونیستها به خارج جلوگیری میکند، موجب مهار انتفاضه سوم و همچنین سرکوب مقاومت خواهد شد.
اینکه رژیم صهیونیستی تن به یک کشور مشترک بدهد توهمی بیش نیست، اسرائیلیها منطق یک کشور که به فلسطینیها این حق را میدهد تا حدودی با خود آنان برابر باشند را بههیچوجه نمیپذیرند.
به همین دلیل طرح تشکیل دو دولت بهترین گزینه برای اسرائیل و آمریکا است و بارها مورد تأکید واشنگتن قرار گرفته است و آن را زمینه استقرار صلح و امنیت در منطقه استراتژیک خاورمیانه میدانند چراکه در این طرح، مسئله بازگشت به مرزهای 1948 مطرح نیست بلکه بازگشت به مرزهای 1967 ملاک میباشد که این مسئله نهتنها مورد مخالفت آمریکا و رژیم صهیونیستی نیست بلکه موافق این طرح هستند اما آنچه که مورد مخالفت واشنگتن و تلآویو با طرح پیشنهادی محمود عباس قرار گرفته تعیین مدت سهساله تا سال 2017 براي تخليه مناطق 1967 و عدم شهرکسازی از سوی این رژیم است. رژیم صهیونیستی میخواهد فرصتی داشته باشد تا بار دیگر بخشهای دیگری از سرزمین فلسطین را با شهرکسازی و توسعهطلبیهای بیحدوحصر اشغال کند و حضور خود در بخشهای اشغالی را تثبیت نماید.
دولتهای اسرائیلی بیش از 55 قانون علیه فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی 1948 تصویب کردهاند که بخشی از آنها بهمنظور محدود کردن فعالیتهای سیاسی فلسطینیان و ممانعت از مشارکت سیاسی آنان در کنست (پارلمان) و دیگر نهادها است، این نوع سیاستهای تبعیضآمیز و ریاکارانه بهراحتی قابلگذشت و صرفنظر نیست و رژیم صهیونیستی راضی نیست از امتیازاتی که در طول سالها به دست آورده و توانسته حقوق فلسطینیان را بهراحتی پایمال کند، بگذرد.
بنابراین آمریکا و اسرائیل نهتنها مخالف طرح تشکیل دو دولت نیستند بلکه از آن استقبال هم میکنند لیکن میخواهند مفاد ان بهگونهای باشد که فقط منافع طرف اسرائیلی تأمین شود نه طرف فلسطینی.
«سامانتا پاور» نماینده آمریکا در سازمان ملل نیز در توجیه وتوی آمریکا نسبت به پیشنویس قطعنامه پایان اشغالگری اسرائیل اظهار داشت که: «این پیشنویس منافع دو طرف را تأمین نمیکند و تنها تأمینکننده خواستههای یکطرف است».
«در سال 2009 میلادی وقتی «جرج میچل» نماینده ویژه آمریکا در خاورمیانه برای صلح تلاش میکرد ضمن تأکید بر تعهد واشنگتن برای تشکیل دو دولت مستقل، اعلام کرد که تشکیل دو دولت تنها راهحلی است که به درگیریهای دو طرف پایان میدهد و اسرائیل و فلسطین باید به تعهدات خود درباره صلح پایبند باشند.»
«جان کری» وزیر خارجه آمریکا نیز در راستای ادامه تلاشهایش برای حل منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی بارها مدعی شد که تشکیل دو دولت، تنها راهحل اختلاف اعراب و اسرائیل و رسیدن به صلح است.
بهعبارتدیگر وتوی آمریکا و رأی منفی این کشور به قطعنامه پایان اشغالگری رژیم صهیونیستی به معنای مخالفت با طرح تشکیل دو دولت نیست بلکه واشنگتن درصدد است از این طریق، امتیاز بیشتری بگیرد و با بازیهای سیاسی به نتایج دلخواهش برسد.
«رأی منفی آمریکا نشان داد که در رویکرد جانبداری از رژیم صهیونیستی هیچ تغییری روی نداده است و اگرچه دولت اوباما در سالهای اولیه فعالیت خود وانمود میکرد که در مقابله با راهبرد اشغال خزنده رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس و تشکیل دولت فلسطین در این اراضی جدی است اما ظاهراً با فشارها و تهدیدهایی که از ناحیه رژیم صهیونیستی و لابیهای یهودی آمریکا دریافت کرده از مواضع خود عقبنشینی کرد ه و با این رژیم و لابیهای آن همراهی میکند.»
از سوی دیگر وتوی این قطعنامه توسط آمریکا پیامی هم برای احزاب مخالف نتانیاهو بود تا فرصت شکست دادن وی در انتخابات پارلمان در 17 مارس 2015 را داشته باشند. چراکه همه میدانند که روابط نتانیاهو و باراک اوباما کاملاً تیرهوتار شده و نخستوزیر رژیم صهیونیستی از سیاستهای آمریکا در منطقه بهویژه درباره ایران و سوریه راضی نیست.
فشار بر نتانیاهو همچنین امکان مانور سیاسی و چانهزنی دولتمردان آمریکا را فراهم میسازد و موجب خواهد شد که ایالاتمتحده استراتژی بلندمدت خود درباره تأمین امنیت اسرائیل در منطقه را دنبال کند و درعینحال نشان میدهد که سیاست خارجی آمریکا در منطقه، تأمین منافع این رژیم است و امکان جابهجایی مهرهها یا از میدان به در شدن آنها وجود دارد اما سیاست ایالاتمتحده بدون تغییر باقی خواهد ماند.
بهعبارتدیگر هرچند آمریکا خود را حامی طرح تشکیل دو دولت نشان میدهد و در ظاهر خواستار حل منازعه اعراب و اسرائیل و تأمین صلح و ثبات در منطقه است لیکن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، سیاست همیشگی و لایتغیر این کشور در طول سالهای متمادی بوده است و برای رسیدن به این هدف به هر کاری دست خواهد زد؛ بر کسی پوشیده نیست که سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا نه توسط مقامات کاخ سفید بلکه با طراحی و برنامهریزی لابیهای صهیونیست صورت میگیرد و اولویت این سیاستها تأمین منافع و امنیت صهیونیستها در منطقه خاورمیانه و کل جهان است.
لیکن آمریکا باید بداند که فلسطینیها صاحبان و مالکان اصلی سرزمین غصب شده فلسطین هستند و حتی اگر بتوانند طرح تشکیل دو دولت را به مردم فلسطین تحمیل کنند بهنحویکه بخش وسیعی از این سرزمین اسرائیل و باقیمانده آن فلسطین باشد برای مردم فلسطین قابلقبول نیست و برای رسیدن به حقوق مشروع و مسلم خود دست روی دست نخواهند گذاشت و مبارزه خواهند کرد.
کشور فلسطین جغرافیای خاص خود را دارد و مرزها و قلمرو کاملاً مشخص و تعریفشده دارد و این مرزها با هیچ طرح و قطعنامه و تحمیل و تجاوزی تغییر نخواهد کرد.
منبع: تبیین