خطرپذیری در زندگی از نگاه اسلام
ریسک یا مخاطرهپذیری یکی از عناوین مطرح در زندگی امروزی بهویژه در فعالیتهای اقتصادی است. از نظر عرف جامعه،کسانی که دارای خلاقیت هستند و به عنوان کارآفرین و مبتکر شناخته میشوند، انسانهایی با درصد بالایی از خطرپذیری هستند.
محمدحمزهای
ریسک یا مخاطرهپذیری یکی از عناوین مطرح در زندگی امروزی بهویژه در فعالیتهای اقتصادی است. از نظر عرف جامعه،کسانی که دارای خلاقیت هستند و به عنوان کارآفرین و مبتکر شناخته میشوند، انسانهایی با درصد بالایی از خطرپذیری هستند.
تحولات گوناگون در همه حوزههای فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن مدیون کسانی است که دارای روحیه خطرپذیری بوده و هستند؛ زیرا آنان به سبب جسارت و شهامتی که دارند، خطر میکنند و در دنیای ناشناختهها گام میگذارند و این گونه است که کشفیات جدیدی را انجام میدهند و تحولات بسیاری را درجامعه پدید میآورند.
سوال این مقاله این است که آیا از نظر اسلام، خطرپذیری امری ممدوح است یا به عنوان امری مذموم تلقی میشود؟ اسلام این روحیه را چگونه ارزشگذاری میکند؟ چرا که شکی در وجود چنین روحیهای در بسیاری از افراد نیست و همین روحیه است که رفتارهای شخص را جهت میدهد؟ اسلام به عنوان دینی که رفتارهای مکلفین را ارزشگذاری میکند در این زمینه چه حکمی دارد؟
مخاطرهپذیری: شجاعت، شهامت یا تهور و بیباکی
خطر که در انگلیسی از آن به ریسک (risk) تعبیر میشود، واژهای است که انسانها را به طور طبیعی به احتیاط وا میدارد. هیچ انسانی زمانی که میداند خطری جان و مال و عرض او را تهدید میکند، به سوی خطر نمیرود و بیهیچ شک و شبههای به حکم عقل عمل کرده و به حکم قوه غضبی در برابر خطر واکنش شدیدی از خود بروز میدهد. زمانی که انسان با خطری مواجه میشود به طور طبیعی عقل با حکم به پرهیز، او را برای مواجهه و درگیری احتمالی آماده میکند و به قوه غضبی فرمان میدهد تا آمادگی مبارزه خشونتآمیز برای دفع خطر داشته باشد.
با نگاهی به رفتارهای طبیعی انسانها میتوان دریافت که حتی احتمال خطر موجب تغییر رفتار آدمی میشود و بسیاری از مردم با عصای احتیاط، با احتمالات خطر مواجه میشوند.
اما با این حال برخی از افراد نه تنها این گونه نیستند، بلکه به درون خطر میزنند و از آن پرهیز نمیکنند؛ چه رسد که نسبت به احتمال خطر واکنش احتیاطی درپیش گیرند و خود را کنار بکشند.
خطرپذیران به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: 1-کسانی که با سنجش میزان خطر و هدف، میکوشند تا دریک چارچوب عقلانی، اهم و مهم کرده و در مقام تزاحم خطر و هدف، اگر ارزش هدف را بیشتر میدانند، خطر را به جان بپذیرند. این افراد همان کسانی هستند که در اصطلاح عرف به عنوان شجاع شناخته میشوند. مجاهدان در راه خدا این گونه هستند؛ چرا که آنان خطر مرگ را به جان میخرند تا رضایت و خشنودی خدا و بهشت موعودش را به دست آورند.
2- دسته دیگر کسانی هستند که عقل در زندگی آنان جایی ندارد بلکه عواطف و احساسات زندگی آنان را مدیریت میکند. این دسته چون گوش به فرمان نفس و هواهای آن هستند تابع احساسات و عواطف خود بوده و قوه شهوانی یا غضبی هر فرمانی را صادر کند بیدرنگ آن را انجام میدهند. بنابراین، وقتی با خطری مواجه شوند، اگر از سوی نفس یا وسوسههای بیرونی تحریک شوند به درون خطر میزنند و بیمحابا پیش میروند. این دسته افراد که در اصطلاح عرف به انسانهای بیباک، متهور، بیپروا و مانند آن شناخته میشوند، تحت کنترل نفس یا وسوسههای بیرونی قرار دارند و براساس احساسات و عواطف عمل میکنند. در این گروه، بیشتر جوانان قرار دارند؛ زیرا اینان دارای عقل بالغ و کاملی نیستند و هنوز احساسات و عواطف است که قوه محرکه آنان را تشکیل میدهد. موتور حرکتی آنان میتواند خواستههای نفسانی دو قوه غضب و شهوت یا وسوسههای بیرونی باشد که از سوی دیگر مدیریت و کنترل میشود و جوانان تنها به عنوان ابزار مورد استفاده قرار میگیرند. همین مسئله است که در ساختار ارتشها بیشتر از جوانان استفاده میکنند و با جهتدهی احساسات، آنان را به درون خطر گسیل میدارند.
به هر حال، اصطلاح ریسکپذیری و خطرپذیری که در عرف جامعه امروزی شایعه است درباره گروهی است که احتمال خطر معمولی و بلکه بالای آنان را از مسیر اصلی بازنمیدارد و آنان به صرف احتمال خطر، دست از کاری برنمیدارند. این افراد از نظر تودههای مردم، افرادی باشهامت شناخته میشوند. خطرپذیری یعنی احتمال هر نتیجهای به غیر از آنچه انتظارش را داریم.
برخی خطرپذیری را به معنای تمایل به مخاطرهپذیری و پذیرش مخاطرههای معتدلی میدانند که میتوان از طریق تلاشهای شخصی مهار کرد. در هر مخاطرهای یک عنصر اصلی به نام «احتمال شکست» در ایجاد آن نقش دارد. پس خطرپذیر با دانستن احتمال شکست اقدام به کاری میکند.
در عمل اقتصادی، یک کارآفرین با سرمایهگذاری درعرصههای کمتر شناخته شده بر آن است تا به تولید و ثروت بیشتر دست یابد. اینجا احتمال شکست وجود دارد، ولی کارآفرین با سنجش میزان موفقیت نسبت به شکست، اقدام کرده و در آن عرصه سرمایهگذاری میکند.
در فرهنگ انگلیسی وبستر ریسک یا مخاطرهپذیری به معنای احتمال ضرر یا خطر یا احتمال خسارت، در معرض مخاطره یا آزمایش گذاشتن و مخاطره کردن و مخاطره انداختن آمده است. پس ریسکپذیری به معنای قبول خطر کردن و پذیرش احتمال شکست، ضرر، خسارت و زیان در راه رسیدن به مقصد و هدفی است. خطرپذیر کسی است که اهل احتیاط مصطلح نیست و اینگونه نیست که محافظهکارانه از هرگونه اقدامی که احتمال خطر در آن باشد دست بردارد و لقای رسیدن به هدف را به عطای خطر ببخشد.
خطرپذیری، عامل تغییرات مهم
دگرگونیها و تغییرات در همه حوزهها در گرو خطرپذیری افراد است. تاریخ را کسانی ساختهاند که خطرپذیر بوده و نسبت به روندهای طبیعی واکنش مثبتی بروز نمیدادند. اینان همواره در اندیشه این هستند که راههای دیگری را تجربه و کشف کنند. پس نسبت به آداب و سنتها و رویهها و روشهای موجود نگاهی دیگر دارند که اگر اعتراضی نباشد ولی آن را تنها راهکار برونرفت یا شیوه درست رسیدن به مقصد و هدف نمیدانند. پس همواره راههای دیگر را تجربه میکنند تا موفقیتها را به شکل سادهتر و آسانتر و کمهزینهتری به دست آورند. هر چند که در ابتدا ممکن است به سبب آزمون، هزینههای گزاف بپردازند و با دل به دریا زدن مرگ را نیز بینصیب نگذارند.
شاعران پارسیگو درباره روحیه خطرپذیری و تاثیر آن در کشف حقایق و ایجاد تغییرات شگرف بارها داد سخن دادهاند. از جمله امیر معزی میسراید:
در خطر کردن، بزرگی و خطر جویم همی
این مثل نشنیدهای کاندر خطر باشد خطر
و حنظله بادغیسی میسراید:
بزرگی گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
با نگاه تحلیلی به پیشرفتها وتغییراتی که در طول تاریخ پدیدار شده میتوان به این نتیجه رسید که روحیه خطرپذیری در ایجاد تغییرات، بسیار اساسی است. همچنین یکی از دلایل مهم نوآوری، کشفیات مهم جغرافیایی و علمی و فنی و نیز موفقیتهای مالی، علمی، صنعتی، تجاری و مانند آن در کشورهای پیشرفته همین میزان خطرپذیری افراد آن جوامع است.
پیامبران(ع) را میتوان از افرادی دانست که از روحیه خطرپذیری بسیاری برخوردار بودند. حضرت نوح(ع) در میان مردمی بتپرست دست به اقدام توحیدی میزند و مردم را به آخرت و دوری از فسق و فجور و کفر میخواند با آن که خطر طرد اجتماعی و سنگسار شدن و مرگ نیز وجود داشت.
حضرت ابراهیم(ع) نیز با پذیرش خطر، اقدام به بتشکنی کرد و آتش عظیم نمرودیان را به جان خرید هر چند که با عنایت الهی از آن به سلامت بیرون آمد. (انبیاء، آیات 60 تا 70) آن حضرت بارها تهدید به مرگ و سنگسار میشود ولی خطر را به جان میخرد تا به هدف عالی خود یعنی تحقق جامعه ایمانی و توحیدی برسد. (مریم، آیه 46)
حضرت لوط(ع) در شرایطی دعوت به ایمان وپرهیز از عمل فسق لواط و همجنسبازی میکرد که تنها خانواده مسلمان و پاک در آن قوم و شهر بود. حضرت شعیب(ع) نیز تهدید به سنگسار و طرد و مرگ میشود ولی با این همه دست از اصلاحات خود برای تغییرات کلان در حوزه رفتار اقتصادی برنمیدارد. (هود، آیه 91)
اصحاب کهف نیز جوانانی بودندکه درمخالفت با سنت فرهنگی ملت خود قیام میکنند و پس از علنی کردن افکار و اعتقادات، به غاری میگریزند با آنکه ترس کشته شدن وسنگسار شدن را به جان خریده بودند. (کهف، آیه20)
پیامبر(ص) برای ایجاد جامعه مدنی و تحقق عدالت اسلامی، مجاهدتهای بسیاری کرد و در این راه شکنجهها و سختیها و اذیت و آزارهای بسیاری به جان خرید، بیآنکه ترسی به دل راه دهد؛ چرا که خود را وقف هدفی بزرگ وبلند کرده بود و جان را در طبق اخلاص نهاده بود تا به آن هدف خود که همان تغییرات اساسی در جامعه جاهلی و جهان بود نایل شود. لذا تهدیدات را به جان خرید. (یس، آیه 18)
نیازها و تنگناها، عامل خطرپذیری
چنانکه میدانیم اموری چون مبانی شناختی از جمله هستیشناسی، جهانبینی و بینشها و نگرشها در نوع عملکرد و رفتارهای آدمی تاثیر شگرف و اساسی دارد. میزان عزم و اراده افراد نیز در حرکتهای آنان نقش مهمی را ایفا میکند.
بر همین اساس، در ارتباط با خطرپذیری افراد و توصیف وضعیت آنان میبایست به این علل و عوامل توجه کرد. خردمندان هر چند که به ظاهر آدمهای ریسکپذیری نیستند، ولی وقتی به سنجش میزان خطر و هدف مینگرند، رفتار و عمل میکنند. از این رو نمیتوان خطرپذیری بالا را مختص به افراد احساسی و عاطفی دانست، بلکه خردمندانی بزرگ چون پیامبران برای رسیدن به تغییرات اساسی در فکر و رفتار جامعه، خطر شکنجه و مرگهای سخت چون سنگسار شدن و در آتش افتادن را به جان خریدند.
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در خطرپذیری، نیازها و احتیاجات انسان است. در برخی از ضربالمثلها آمده که احتیاج، مادر اختراع است. وقتی انسان به چیزی احتیاج داشته باشد میکوشد راههایی را برای برآورد حاجت خود بیابد. در کویرهای خشک ایران رسیدن به آب موجب شد تا قنات از تا اختراع شود و کیلومترها خاک اعماق زمین استخراج شود تا آب مورد نیاز تامین گردد. کشفیات و اختراعات همواره با خطرپذیری همراه بوده است. انسانها برای اینکه بتوانند نیازهای خود را تامین کنند غیر از راههای معمول برای رسیدن به هدف بزرگ و متعالی خود راههای دیگر را نیز تجربه کردند که با خطرهای ناشناخته قرین بوده است.
امیرمومنان علی(ع) میفرماید: ضرورات الاحوال تحمل علی رکوب الاهوال؛ ضرورتها و اضطرارهایی که انسانها با آن در احوال گوناگون مواجه بودند آنها را به خطرپذیری سوق داده است. انسان برای رسیدن به هدف و رهایی از چیزی که او را مضطر ساخته است حاضر میشود تا خطر را به جان پذیرد و بر آن سوار شود و به درون خطر نهیب زند تا به هدف برسد. (شرح غررالحکم، ج4، حدیث 5893)
انسان باید خطر را در حد معقول و معمول آن بپذیرد. البته اینکه گفته میشود خطر، معقول باشد، به این معناست که هرکاری را میبایست بر ترازوی عقل نهاد و دو کفه خطر و هدف را ارزیابی و سنجش کرد. پس اگر دانسته شد که هدف چنان ارزشمند است که انسان جان خود را بدهد در این صورت خطر کردن در جایی که احتمال مرگ است معقول خواهد بود. به عنوان نمونه رضایت خداوندی هدف بسیار اساسی و ارزشمندی است و کسی که بخواهد رضایت خداوند را بجوید گاه باید به سوی جنگی برود که احتمال مرگ در آن بسیار بالاست. با این همه عقل انسانی حکم میکند که چنین خطری را برای هدفی چون رضایتمندی خدا بپذیرد و این تجارت را انجام دهد هرچند که به ظاهر خسران تن است ولی سود آن برای جان بسیار است؛ چرا که در آن رضایت جانان به دست میآید.
اما اگر آن هدف این اندازه بلند و ارزشی نباشد نباید جان را برای آن به خطر انداخت. البته دفاع از ناموس (عرض) و مال در برابر ظالم و متجاوز نیز همینگونه ارزشگذاری می شود؛ زیرا جان باختن در دفاع از حق در برابر ظالم به معنای ظلم ستیزی است که خود امری محبوب عقل و شریعت است. از این رو جان باختن برای آن خوب و معقول و معمول است؛ اما اینکه انسان برای کسب مال، جان را در کف قرار دهد این نهتنها معقول نیست بلکه معمول هم نیست. پس خطر پذیری نسبت به جان برای کسب مال جایز نیست.
البته بسیاری از مردم در هنگام عمل توهماتی دارند که مانع از اقدام آنان میشود. از جمله این توهمات سختی کار و رسیدن به هدف است. در این موارد میبایست خطر کرد و به درون کار پرید تا کار بر شخص آسان شود. توهم سختی و احتمال صعوبت، آدمی را از کار باز میدارد که امری غیرمعقول است. بر این اساس حضرت علی(ع) در جایی میفرماید: اذا هبت امرا فقع فیه، هنگامی که از چیزی میترسی خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سختتر است. (نهجالبلاغه/ قصار 175)
در این راستا دکتر برنز، از پایهگذاران روش شناخت درمانی، برای غلبه بر اضطراب اجتماعی توصیه میکند: اگر از معاشرتهای اجتماعی پرهیز میکنید باید برای رفع آن، هرچه بیشتر با دیگران رفتوآمد کنید و احساسات خود را بروز دهید تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید. باید با دیگران بجوشید تا ناراحتی شما برطرف گردد، درست مانند کسی که از آسانسور میترسد، باید سوار آسانسور شود تا بداند که در آن محبوس نمیشود.
اضطراب صحبت در برابر جمع، ناشی از افکار منفی و خطاهای شناختی است و راه درمان آن، مقابله باافکار مخرب و اصلاح نگرش و واکنش منطقی در برابر تهدیدهاست؛ مثلا اگر پیش خود بگویید: ممکن است کسی از جمع سؤالی کند که نتوانم جواب دهم، راه حل آن است که گفته شود: به آنها میگویم: سؤال بسیار جالبی است که جوابش را نمیدانم. وقتی یک خطای ساده اجتماعی را وحشتناک میبینید از خود بپرسید: بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ اگر به واقع این اتفاق بیفتد چه میشود؟
به هر حال، از آموزههای قرآنی و روایی به دست میآید که ریسک پذیری رفتاری است که میباید در ترازوی عقل و وحی قرار داده شود و با توجه به معقول بودن میزان هدف و خطر، اقدام به خطر کرد وگرنه از مصادیق انداختن نفس در هلاکت است که در آیه 195 سوره بقره از آن نهی شده است. پس اینگونه نیست که در هر کاری انسان هر خطری را به جان بخرد بلکه میبایست در ترازوی عقل و دین نهاده و بسنجد و با اهم و مهم کردن خطر و هدف، اقدام نماید.