kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۴۲۲
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۹
آسیب‌هایی که مادران شاغل را تهدید می‌کند؟ (بخش دوم)

تربیت اسلامی نیاز فرزندان امروز(گزارش روز)



اشتغال بانوان از جمله چیزهایی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکت‌های اجتماعی موافقم؛... منتها دو سه تا اصل را باید نادیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را - که کار خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است- تحت‌الشعاع قرار ندهد... پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملا موافق هستیم که به این قضیه اصلی ضربه و صدمه نزند. شما اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید... هیچ کس دیگر نمی‌تواند این کار را بکند، نه پدرش و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است... البته بعضی‌ها این طور حرف‌ها را در همان نظر اول با شدت رد می‌کنند و می‌گویند آقا شما می‌خواهید زن را توی خانه اسیر کنید، از حضور در صحنه‌های زندگی و فعالیت باز بدارید، نه به هیچ‌وجه قصد ما این نیست، اسلام هم این را نخواسته... مسئولیت اداره جامعه اسلامی و پیشرفت جامعه اسلامی بردوش همه است، بر دوش زن، بر دوش مرد، هر کدامی به نحوی بر حسب توانایی‌های خودشان... زنان فعال،کارآمد، عالم، نویسنده و اندیشمند در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی باید حضور جدی‌تر و نمایان‌تری در صحنه داشته باشند...
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدگاه‌های ارزشمندی درخصوص حضور بانوان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دارند که متن فوق بخشی از بیانات معظم‌له در دیدار با جمعی از بانوان در سال گذشته با ایشان می‌باشد. همان‌طور که حضرت آقا بارها و بارها بر حضور مؤثر زنان در زمینه‌های مختلف جامعه تاکید کردند، کارشناسان و صاحب‌نظران مسائل اجتماعی هم بر این باورند که حضور زن در اجتماع نباید خللی به حیطه خانواده و تربیت نسل آینده وارد کند.
متأسفانه امروزه تربیت اخلاقی و دینی بچه‌ها توسط مادران امروز به امری درجه دوم تبدیل شده است. دغدغه برخی مادران شاغل و حتی زنان خانه‌دار به امور بیرون از منزل به حدی از افراط رسیده است که این مادران مهدکودک را محلی مناسب برای تربیت فرزندان خود انتخاب می‌کنند. اما برخی از این نکته غافلند که فرزندان آنها که مادران فردا می‌شوند باید در دامان گرم و آغوش پرمهر مادر خود بزرگ شوند، یک مربی مهدکودک که خود حس لطیف مادرشدن را درک نکرده است به سختی می‌تواند مهر و محبت خود را بی‌دریغ به پای فرزندان غیر بریزد.
زنان شاغل: کار خانم‌ها نیمه‌وقت شود
وقتی ناخواسته پای درد دلهای زنان شاغل در سنین مختلف اعم از جوان و میانسال و پیر و بازنشسته درمحافل و اماکن عمومی می‌نشینیم همه بر این نقطه واحد اتفاق نظر دارند که کار بیرون از خانه برای زنان آن هم به صورت تمام وقت جز فرسودگی جسمی و روحی چیزی به همراه ندارد. ناخواسته در مترو خط صادقیه صدای صحبت چند خانم در مقاطع مختلف سنی که در بالا ذکر شد به گوشم می‌رسد. خانم جوان‌تر می‌گوید: «10 سال است که با مترو مسیر کرج تا میدان امام خمینی در تهران را طی می‌کنم. از 6 صبح از خانه بیرون می‌زنم و 7 و 8 شب خسته و کوفته به خانه می‌رسم، الان در این سن جوانی نه حوصله بچه‌داری دارم و نه خانه‌داری. به نظرم بهتر است کار خانمها به صورت نیمه‌وقت باشد.»
خانم میانسالی که رو به رویش ایستاده جبهه‌ای در برابر حرف‌های طرف مقابلش می‌گیرد و می‌گوید: «آخه حیف نیست عزیزم، این همه سال درس خوندیم و مدرک گرفتیم، آن وقت توی خونه بنشینیم.»
وی در ادامه با قیافه‌ای حق به جانب می‌گوید: «یک زن باید دستش در جیب خودش باشد، ما باید استقلال مالی داشته باشیم، حیف است با مدرکی که داریم خانه‌نشین شویم.»
 خانم پیری که گرد زمانه موهای سیاهش را سپید کرده و روی صندلی بین چند دختر جوان دانشجو نشسته، با تک‌سرفه‌ای سینه‌اش را صاف می‌کند و می‌گوید: «شماها الان جوان هستید و متوجه خیلی از مسائلی که ما آنها را تجربه کرده و پشت سر گذاشته‌ایم، نمی‌شوید. به سن ما که برسید می‌فهمید یک ساعت پیش بچه‌ها در خانه بودن چقدر غنیمت است. الان دخترم که خودش دو بچه دارد اصلا حاضر نیست سر کار برود با آنکه فوق‌لیسانس شیمی دارد.»
این خانم ادامه می‌دهد: «وقتی دخترم می‌گوید مادر، برایم عقده شده بود که وقتی از خانه به مدرسه می‌آیم بوی غذا در خانه بپیچد ته دلم خالی می‌شود، یا آن وقت که می‌گوید وقتی زنجیر کلید را باید از گردنم بیرون می‌آوردم تا در را باز کنم و به خانه ساکت و تاریک در روزهای سرد زمستان وارد شوم، تنم می‌لرزد؛ یا وقتی دخترم می‌گوید آرزو بر دلم ماند که من هم مثل دوستانم وقتی از مدرسه به خانه می‌روم زنگ بزنم یا با کیف و پا به در بکوبم بعد مادرم در را برایم باز کند، آن وقت است که تازه می‌فهمم چه جفایی در حق بچه‌هایم کرده‌ام، چه لحظاتی را به جای آنکه در خانه به استقبال بچه‌هایم بروم در خانه نبودم و مشغول پاسخگویی به ارباب رجوع بودم.»
به ایستگاه مقصد می‌رسم، فقط می‌شنوم که این خانم بازنشسته در یک توصیه مادرانه می‌گوید: «قدر جوانی و لحظه‌لحظه بودن در کنار فرزندانتان را بدانید‌.چون زمان هیچ‌گاه به عقب برنمی‌گردد.»
وقتی فرصتهای شغلی می‌سوزد...
«حضور زنان در مشاغل بی‌ارزش و سطح پایین مثل منشی‌گری، صدمات روحی و روانی زیادی به شخصیت یک زن مسلمان می‌زند، ضمن آنکه فرصتهای شغلی زیادی در جامعه ضایع می‌شود.»
حجت‌الاسلام علیرضا روحی مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در ناحیه مالک اشتر در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان به آسیبهای اجتماعی اشتغال بانوان اشاره و نظرات صریحی بیان می‌کند به آقای روحی می‌گویم وقتی خانمی در پاسخ به اینکه چرا در بیرون از خانه وقت زیادی می‌گذارید و بچه‌های قد و نیم قد خود را به مهد کودک می‌سپارید یا تربیت بچه در اولویت اول شما نیست، می‌گوید من درس خوانده‌ام که کار کنم، به او چه باید گفت؟ پاسخ حجت‌الاسلام روحی به این پرسش این است: «نگاه ما به تحصیلات و علم و دانش نباید این باشد که چون درس خوانده‌ام بایدحتما شغلی و درآمدی داشته باشم. این نگاه و تفکر خیلی سطح پایین است.»
وی می‌گوید: «دانش نباید وسیله زرق و روزی باشد همان‌طور که حضرت علی(ع) در این مورد می‌فرماید: آن کس که علم را وسیله روزی قرار دهد فقیر است.»
البته ما نمی‌گوییم مادران بیسواد باشند، قطعا تحصیلات عالیه نقش بسیار مثبتی در نوع تربیت فرزند دارد ولی صرفا درس خواندن برای تامین معاش تفکر درستی نیست.»
به او می‌گویم اکثر زنان مشکلات اقتصادی را بهانه کار کردن در بیرون از خانه بیان می‌کنند، به آنها چه باید گفت: نظر مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در ناحیه مالک‌اشتر به این دیدگاه چنین است. بله ما هم قبول داریم که مشکلات اقتصادی باعث شده زن و مرد در زندگی به فکر اشتغال باشند ولی صرفا تمام نیازها، مادی نیست.
یک خانواده نیازهای دیگری مثل نیازهای عاطفی، روحی و روانی دارد و اگر قرار است خانواده‌ها از نظر مادی تامین شوند. مسئولان باید فکری به حال این مشکل کنند. حل مشکل مالی و اقتصادی خانواده‌ها در این نیست که زن و مرد هر دو کار کنند و به تربیت فرزند خود ضربه بزنند. شما فکر می‌کنید آیا تمام معضلات امروز جوانان نوعا فقر مادی بوده است؟ خیر، یقینا آنها از نظر عاطفه و محبت سیر نشده‌اند، اگر سطح توقعات زندگی و فرزندان خود را پایین آوریم آنها را بهتر تربیت کرده‌ایم.»
رعایت اعتدال در اسلام
در آموزه‌های قرآنی عدالت در همه هستی ساری و جاری است به طوری که هر چیزی و هرکسی در جای مناسب و حق خود قرار گرفته است. از آن جایی که جز حق تعالی هیچ نفس امری نیست، خاستگاه حق نیز باری تعالی است؛ پس حق همان است که حق تعالی می‌کند و فعل حق تعالی جز حق و عدالت نیست و جز تناسب و جمال و زیبایی در آن راه نمی‌یابد. از این روست که در هستی هر چه را بنگرید، هیچ فطور و فتوری نیست و تفاوت و فوتی پیدا نمی‌شود و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گرفته است.
این عدالت و تناسب همان‌طوری که در حقایق تکوینی است در حقایق تشریعی نیز جاری و ساری است. از این روست که احکام الهی همه بر مدار و محور حق و عدالت است و تناسب و جمال و زیبایی در آن مراعات شده است. این تناسب در مسئولیت‌ها و وظایف دو جنس بشر از مرد و زن نیز مراعات شده است. پس تکالیف و حقوقی که برای هر مرد و زنی است، مبتنی بر این حقیقت است.
حجت‌الاسلام خلیل منصوری محقق و پژوهشگر در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان با بیان مقدمه فوق به بررسی مشکلات مادری و فرزندی در جامعه امروز می‌پردازد و از نگاه دینی به وظایف زنان درجامعه اشاره کرده و می‌گوید:  «خداوند در نظم عدالت محور هستی، زن و مرد را مکمل هم آفریده است؛ این بدان معناست که هر یک از آنان دارای چیزی است که آن دیگری فاقد آن یا کم از دیگری آن را داراست. پس اگر عقلانیت و قوت در مردان تقویت شده، در زنان عواطف و لطافت تعبیه شده است. ترکیب این‌هاست که می‌تواند زیبایی را بیافریند؛ زیرا در ایجاد هر چیز زیبا اتقان و استحکام به عنوان اسکلت سازه و لطافت و نرمی به عنوان جلوه‌ها ضروری است. در چنین حالتی است که زیبایی پایدار معنا می‌یابد.»
وی می‌گوید: «خداوند در احکام شریعت به هر دو اصل پای‌بند است. از همین روست که احکام شریعت برخاسته از فطرت و متناسب با آن است و از اصول زیباشناختی به تمام و کمال سود برده است؛ چنان که خداوند در آیه 30 سوره روم به صراحت بر آن تاکید دارد.»
مسئولیت تعلیمی و تربیتی مادران
بر اساس آموزه‌های قرآنی با توجه به تناسب جنسیتی و واقعیت‌ها و تفاضلی که میان دو جنس است، هر یک مسئولیتی را در تحقق یگانگی به عهده دارند. همان‌طوری که سیمان به عنوان یک عنصر نرم و لطیف و قابل انعطاف، سازه‌های سنگی و آجری و بلوکی را به هم می‌چسباند و بنای رفیع و مستحکم و زیبایی را می‌سازد؛ همان‌طور نیز زن با عواطف و احساسات و لطافت وجودی و رفتاری خود، سازه خانواده را می‌سازد و با عنصر محبت و احساس و عاطفه با زیبایی و لطافت تمام، عناصر سخت افزاری خانواده را به هم می‌چسباند و وصل می‌کند.»
حجت‌الاسلام منصوری در بحث مسئولیت تربیتی مادران بر این باور است که: «مسئولیت زن در خانواده همانند سیمانی است که بنیاد خانه را می‌سازد و حفظ می‌کند. عقلانیت و خشونت و قدرت مرد هم چون دافعه و قوه غضبی در جان آدمی و جامعه عمل می‌کند، اما عواطف و احساسات و لطافت زنانگی زنان هم‌چون قوه جاذبه‌ای است که همه چیز را به سوی خود جذب کرده و نگه می‌دارد.»
این پژوهشگر در ادامه می‌افزاید: «مهم‌ترین وظیفه زن همان بقای نسلی است؛ زیرا بقای انسانی به بقای نسلی است که زن تولید و حفظ کرده و آن را پرورش می‌دهد. این مسئولیت بسیار سنگینی است که خداوند در آیه 189 سوره اعراف و 14 سوره لقمان و 15 سوره احقاف به آن اشاره می‌کند.
اما مهم‌ترین وظیفه پس از تولید و پرورش جسمی نسل و فرزند، تعلیم و تربیت کودک است که این مسئولیت به سبب پیچیدگی‌ها و ظرافت‌ها تنها از عهده مادر بر می‌آید؛ از این روست که در آیات قرآنی مسئولیت اصلی تعلیم و تربیت به عهده مادر نهاده شده است و پدر تنها عهده‌دار وقایع و حفظ آنان از خطرات بیرون و دشمنان خارجی است تا در حفظ حصین و دژ مستحکم خویش نگه دارد و از هرگونه آسیبی جلوگیری به عمل آورد (تحریم، آیه 6)
جابه‌جایی مسئولیت و رشد نابهنجاری
بی‌تردید هرگونه جابه‌جایی در جایگاه و مسئولیت‌ها به معنای تغییر در سامانه عدالت خواهد بود. این‌گونه است که کوچکترین تغییراتی موجب خروج چرخ از ریل و سقوط آزاد قطار به دره‌های نابهنجاری خواهد بود.
منصوری در ادامه گفت‌وگوی خود در توضیحات بیشتری در خصوص چگونگی بروز این ناهنجاریها خاطرنشان می‌کند: «در مقیاس کوچک و خرد این جابه‌جایی چنان به نظر مهم نیست؛ زیرا تاثیرات کلانی را به جا نمی‌گذارد، اما وقتی این جابه‌جایی به شکل یک پدیده اجتماعی بروز و ظهور کند و نقش و مسئولیت والدین جابه‌جا و دگرگونه شود، آن‌گاه است که آثار و پیامدهای آن به شکل نابهنجاری گسترده بروز و ظهور می‌کند.
به عنوان نمونه اشتغال زنان در خارج از خانه به هر شکل و عنوانی به معنای خروج از عدالت و حقانیت است؛ زیرا مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه و تکلیف زنان نادیده گرفته و تغییر یافته است. اینجاست که مسئول تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش کودکانی که نسل آینده و جامعه‌ساز هستند، یا به عهده مردانی نهاده می‌شود که توان و ظرفیت و ظرافت‌های آن را ندارند یا به دیگرانی داده می‌شود که اصولا فاقد صلاحیت هستند؛ زیرا مهدکودک‌ها نمی‌توانند در جایگاه مادران قرار گیرند و مسئولیت مهم تربیت و تعلیم را به عهده گیرند؛ به ویژه که مبنا و پایه آنان بر اساس کسب ثروت و سرمایه است و آنان جز سود بیشتر و هزینه کم‌تر به چیزی نمی‌اندیشند.»
به اعتقاد منصوری با نگاهی به تاریخ تطور و تکامل مهدکودک‌ها و مانند آن‌ها می‌توان دریافت که زمانی این مهدکودک‌ها شکل گرفت که زن به عنوان نیروی ارزان قیمت کار به خدمت جامعه سرمایه‌داری درآمد. سپس در برخی دیگر از جوامع برای چشم هم چشمی و پز دادن و کلاس گذاشتن و خروج از مسئولیت مادری و رهایی از نق و نوق فرزندان، این مراکز به کار گرفته شد.
وی تصریح می‌کند: «خروجی این مهدکودک‌ها جز کودکانی بی‌عاطفه و بی‌تربیت و هنجارشکن نیست؛ زیرا کودکان تجربه عواطف مادری را نداشته‌اند. از همین روست که نسل کنونی با کوچک‌ترین سختی والدین را به آسایشگاه سوق می‌دهند؛ زیرا هرگز تجربه عاطفی نداشته‌اند تا آن را در میانسالی به مادران و پدران پیر و کهنسال خود تقدیم کنند.
خوشبختانه آثار مخربی که تغییر مسئولیت‌ها از خود به جا می‌گذارد هنوز درجامعه ایرانی خودنمایی نکرده است؛ اما در جوامع غربی به وضوح می‌توان آن را به دیده عیان دید؛ زیرا بسیاری از مشکلات روحی و روانی و مانند آنها ریشه در همین تغییر مسئولیت‌ها و فرار از فطرت و مسئولیت‌هایی است که به عهده هرکسی است.»