kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۱۲۱
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۱
نگاه یک کارشناس علوم حوزوی به سریال «پرده‌نشین»

تصویر واقع‌بینانه از حوزویان

میثم رستمی

نوشتن در نقد  اثری که از آن خاطرات خوبی برایمان به جا مانده، هم شیرین است و هم سخت. شیرین است چون تجدید خاطره‌ای می‌شود؛ چون فرصتی است تا از زحمات تولیدکنندگانش تقدیر شود. ولی تلخی آن مربوط به قسمتی است که باید نقاط ضعف کار را برملا نمود و ممکن است باعث دلگیری سازندگان اثر شود.
راستش را بخواهید، در ابتدای سریال چندان خوشبین نبودم که عوامل سریال‌بتوانند به خوبی از عهده کار برآیند. کارهایی را که قبلا در این زمینه دیده بودم، عموما موفقیت چندانی - از دیدگاه بنده - نداشتند. با خودم گفتم این هم یکی از آنها... اما با مرور زمان و جلوتر رفتن سریال متوجه شدم که این سریال از جهات قابل توجهی با آثار مشابه تفاوت دارد و هر چقدر که کار جلوتر می‌رفت، درخشش بیشتری می‌یافت.چیزهایی که در این سریال دیدم، مملو از دقت و ظرافت و نکات مثبت بود که جز با دغدغه‌مند بودن نویسنده و کارگردان و... برایم قابل توجیه نبود.
در حقیقت «پرده‌نشین» نگاهی صمیمی و تا حدود زیادی واقع‌بینانه به حوزه و غالب حوزویان داشت. البته حوزه و حوزویانی که در یک شهرستان نه چندان بزرگ واقع شده و با زندگی روستایی و شهری مردم آن دیار گره خورده‌اند. این نکته را برای این اثر عرض کردم که نگاه برخی منتقدان به اثر را اصلاح کرده باشم. چرا که دیدن تصویر حوزه و حوزویان این فیلم خارج از فضای فرهنگی و جغرافیایی فیلم، منجر به نگاه منصفانه‌ای نخواهد شد.
حاج‌آقا شهیدی در کسوت عالمی سنتی و از نسل قدیم، با تقوا و با اخلاص، خدمتگذار مردم و مورد قبول اهالی، به خوبی ایفای نقش نمود و به دور از هرگونه تکلف و حوادث عجیب و غریب مثل تجسم شیطان و دیدن فرشته و رفتن به برزخ و... که عموما سوژه فیلم‌های ماورایی در غرب و برخی کارگردانان داخلی است زندگی پاک و ساده و مطابق موازین شریعت علمای اسلام را تا حدودی منعکس نمود. (اینکه می‌گویم تا حدودی، خرده‌گیری بر اثر نیست؛ بلکه دلیل آن عمیق بودن زندگی این بزرگان است که در برخی موارد قابل توصیف نیست.)
حاج آقا مهدوی نیز به عنوان نمونه‌ای از روحانیون نسل جدید است که به خوبی ارادت این نسل به عالمان نسل گذشته را منتقل نموده است. تقابل این دو نسل در سریال طوری به تصویر کشیده شده است که بیننده ذره‌ای کدورت و حسادت و رقابت بین این دو شخصیت مشاهده نمی‌کند.
نشان دادن طلاب که از مقاطع مختلف و تحصیلات دانشگاهی و غیردانشگاهی وارد حوزه شده‌اند، نیز از واقعیت‌هایی است که به خوبی به تصویر کشیده شده است. شوخ طبعی‌های ملیح و دور از لودگی و آلودگی طلاب نیز از محسنات به نمایش گذاشته شده در این فیلم است.
نکته زیبای دیگر این فیلم نمایش علاقه میرزایی (شخصیت منفی داستان) به همسرش بود. در این اثر برخلاف بسیاری از فیلم‌ها، همسر محبوب میرزایی، ظاهری کاملا معمولی داشت و با معشوقه‌های آرایش شده هزاران فیلم که با جذابیت‌های ظاهری و در بسیاری اوقات مصنوعی ایفای نقش می‌کنند، زمین تا آسمان تفاوت داشت. این نمایش عشق می‌تواند زندگی خانواده‌های ایرانی را صمیمی‌تر کند، برخلاف اکثر آثاری که  مرد با دیدن‌زنی ممکن است از همسرش دورتر نیز شود...
«پرده‌نشین» توانست، نکات آموزنده زیاد دیگری را در قالب فیلم به بیننده ارائه دهد: از خطر حق‌الناس گرفته تا تهمت‌های ناروا، از روضه حضرت عباس گرفته تا عاشورا، از خلوص و سادگی براتعلی گرفته تا دغدغه‌مندی خدمت به مردم، از نکات آموزنده در منبرها گرفته تا حفظ زمین‌های کشاورزی، از مهر و محبت به فرزند و همسر گرفته تا مشکلات پیش‌روی زندگی...
به هر حال این سریال نشان داد، زمینه کار در این موضوع، بسیار وسیع است: راهی است برای آشنایی بیشتر مردم با روحانیتی که همواره دوشادوش مردم بوده و نقش راهنما و یاور را ایفا می‌کرده است.
انصافا نکات مثبت فیلم بیش از اینهاست؛ که اگر وقت بیشتری بود، صفحات زیادتری را به آنها می‌آراستم.
اما در بین نقاط مثبت فراوان این سریال، خار و خاشاکی نیز به چشم می‌خورد که قطعا به اندازه‌ای بزرگ نبود که بتواند خوبی‌های کار را بپوشاند.
آنچه می‌نویسم صمیمانه به عوامل فیلم هدیه می‌دهم و یقین دارم که آن عزیزان به چشم یک خیرخواه به این نقدها می‌نگرند.
اول: محتوای منبرها، غالبا محتواهای ضعیف و خشک بوده‌اند؛ نصیحت‌های بسیار ساده و به اصطلاح دم‌دستی، نمی‌گویم این مطالب روی منبرها گفته نمی‌شود؛ ولی همه مطالب منبرها از این سنخ نیست. می‌شد مطالبی علمی‌تر وجذاب‌تر، با بیانی شیوا و ساده بیان می‌شد که تلقی از منبرها، صرفا تکرار مطالب ساده اخلاقی نگردد.
دوم - کوشش علمی طلاب و نوع دروسی که در حوزه می‌خوانند - اگرچه تا حدودی کمی درسریال بیان شد - اما تا حدودی بسیار مغفول ماند. بیشتر در فضای حوزه، موعظه و روضه و نماز نشان داده شد، با اینکه حوزه فضایی علمی - اخلاقی است.
سوم - شخصیت «میرزایی» در سریال فیلم بسیار منفی نشان داده شد: در حد یک مافیای خطرناک و بزرگ که حتی حاضر است آدم بکشد (دیالوگ میرزایی با هدی) اما در قسمت‌های آخر، همین میرزایی صحبت از امتحان خداوند می‌کندو اینکه متوجه نبوده از کجا دارد می‌خورد! معلوم است که در شخصیت‌پردازی میرزایی دقت لازم نشده و متناقض است. اگر قرار بود، میرزایی تا حدودی اشتباه کرده باشد و سپس به راه برگردد، بهتر بود در میانه‌های فیلم نیز کارهای خلاف او و حرکات و  سخنان وی کمی ملایم‌تر می‌شد تا بیننده به راحتی توبه وی و امتحان خداوند را حس بکند.
چهارم - روضه قسمت آخر سریال متاسفانه کیفیت لازم را نداشت و روحانی مداح نه به سبک روحانیون روضه می‌خواند و نه به سبک مداحان، خصوصا که مربوط به روز عاشورا بود.
پنجم - تاکید بر اینکه حاج آقای شهیدی جلسات اخلاقش را با شعر پایان می‌داد، نکته‌ای نیست که با شخصیت عالمانه وی تناسب داشته باشد. منظورم این نیست که شعر خواندن در پایان موعظه بد یا غلط است، بلکه مرادم این است که سیره علمای اخلاق حوزه عموما چنین نیست. رعایت این نکته می‌توانست شخصیت حاج‌آقا شهیدی را واقعی‌تر جلوه کند و با این‌کار مقداری تصنع واردکارشد. روضه حاج آقای مهدوی و کشیدن خورشید سیاه توسط کودک نیز اگرچه زیبا بود، ولی هیچ یک از روحانیون ما بالای منبر این‌گونه روضه نمی‌خوانند.
ششم - استفاده از بازیگران طنز در شخصیت‌های جدی و معنوی نیز از اشکالاتی است که از زبان خیلی‌ها شنیدم. من در توجیه دوستان، عموما به این نکته توجهشان می‌دادم که بازیگران طنز به علت قدرت مانور بالایی که دارند، راحت‌تر می‌توانند از ایفای چنین نقش‌های سختی برآیند. لذا برای کارگردانان انتخاب آنان اطمینان‌بخش‌تر است. ولی به هر حال از ضررهای چنین انتخابی نباید غافل باشیم. بخواهیم یا نخواهیم ضمیر ناخودآگاه بینندگان و انس آنهابا شخصیت‌ها در فیلم‌های گوناگون، با حضور بازیگر در یک شخصیت دیگر، به آن شخصیت نیز منتقل می‌شود.اگرچه شاید نکات ریز دیگری باشد، اما به همین مقدار بسنده می‌کنم و بار دیگر نیز از عوامل سریال به علت کار نو و زیبایشان تشکر می‌کنم. باشدکه خداوند توفیقشان دهد تا درجهت دغدغه‌های ارزشمندشان گام‌های موفق‌تری را بردارند.