شعار انتخاباتی تغییر کرده است؟! (نکته)
علی اکبری
در ایام انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، برخی از نامزدهای محترم برای تبیین دیدگاه خود در خصوص فعالیت صلحآمیز هستهای کشورمان، سخنان و اظهاراتی را مطرح نمودند. از جمله جناب آقای روحانی که در حال حاضر به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم ایران برگزیده شدهاند، بر چرخیدن همزمان سانتریفیوژها و زندگی مردم تاکید ورزیده بودند. ایشان با نامناسب خواندن رفتار و عملکرد تیم قبلی مذاکرهکننده هستهای کشورمان و با طرح این موضوع که میز مذاکرات محل بده بستان است و نه بیانیه و نطقخوانی، بیان نمودند: «سانتریفیوژ خیلی خوب است بچرخد به شرط اینکه زندگی مردم و کارخانهها هم بچرخد... باید با تدبیر با دنیا مذاکره کنیم. مگر کشور از تحریم و جنگ نجات داده نشد و در قبل ما این کار را نکردیم؟ باید فرصت لازم ایجاد شود فرصت لازم با مذاکره واقعی ایجاد میشود نه با بیانیه خواندن پشت میز مذاکره. سیاست خارجی همیشه برایمان مهم بوده، امروز به خاطر شرایط حساس، از همیشه مهمتر است. باید افرادی حکومت و قدرت را در دست گیرند که تجربه لازم را برای حل مسائل هستهای و بقیه مسائل داشته باشند تا مشکل مردم را حل کنند.»
اکنون از خرداد 1392 که این موارد مطرح گردید بیش از یک سال و نیم میگذرد و مردم به این امید که دولت بتواند در تحقق این شعار خود موفق شود از اقدامات تیم مذاکرهکننده حمایت کرده و حتی در مقابل القاب و سخنان بعضا نامناسبی که از برخی دولتمردان خطاب به منتقدین راهبرد دولت استفاده شده، گذر نمودهاند؛ با این وصف و در حالی که امید بر این بود دولت محترم به شعار خود پایبند باشد، به ناگاه ریاست محترم جمهور در همایشی اظهار میدارد که «در توافق ژنو بخشی از تحریمها در حوزه خودرو، پتروشیمی و کشتیرانی برطرف شد و بخشی از اموال بلوکه شده ما آزاد شد که در مقابل ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و بگوییم فلان نوع غنیسازی که در حال حاضر به آن نیاز نداریم برای مدتی متوقف میشود و آیا این کار به معنای زیر سوال رفتن آرمانها و اصول ما است؟... آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست، بلکه آرمان به مغز و قلب و اراده ما وصل است». فارغ از بازتاب این سخنان در جهان و نگرش مذاکرهکنندگان 5+1 به این سخنان و تاثیر سوء این مطالب در توانایی برای چانهزنی در مذاکرات آتی از سوی طرف ایرانی، شایسته است جناب آقای روحانی به این موضوع توجه نمایند که تعطیل کردن چرخش سانتریفیوژها به معنای دست کشیدن از شعار اصلی این دولت است. اگر قرار بود که چرخ کارخانهها و زندگی مردم با تعطیل کردن و متوقف کردن چرخش سانتریفیوژها حاصل میشد، جناب رئیسجمهور باید به صراحت در شعارهای انتخاباتی خود این نکته را متذکر میگردید و این حق را به مردم واگذار مینمود که آیا فردی را که چنین شعاری را مطرح میسازد به عنوان رئیسجمهور انتخاب مینمایند یا خیر؟ قطعا انتخابات در کشور نوعی رفراندوم است که مردم با حاضر شدن در پای صندوقهای رای و انتخاب یک فرد خاص، در واقع بر شعارها و راهبرد فرد منتخب، آری میگویند و انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز همینگونه است و مردم به چرخش همزمان سانتریفیوژها و کارخانهها رای دادهاند. (این مطلب را میتوان پاسخی به موضوع رفراندوم که اخیرا برخی دولتمردان مطرح نمودهاند، دانست) ولی اگر اکنون برای جناب آقای روحانی مشخص شده که امکان چرخش همزمان این دو وجود ندارد، قطعا بخشی از اطلاعات ایشان در زمان تبلیغات انتخاباتی اشتباه بوده است و سخنان ریاست محترم جمهور بر مبنای اطلاعات غلط و یا ناکافی بوده است و بنابراین با توجه به اینکه تحلیلها بر پایه اطلاعات به دست میآیند، ممکن است برخی تحلیلهایی که جناب آقای روحانی در ایام انتخابات در موضوعات مختلف و از جمله در خصوص تیم مذاکرهکننده قبلی کشورمان بیان فرموده بودند نیز اشتباه و خطا بوده است که در هر دو صورت شایسته است رئیسجمهور محترم باید برای مردمی که دانستن را حق ایشان میداند، این مسئله را مشخص فرمایند.
در ایام انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، برخی از نامزدهای محترم برای تبیین دیدگاه خود در خصوص فعالیت صلحآمیز هستهای کشورمان، سخنان و اظهاراتی را مطرح نمودند. از جمله جناب آقای روحانی که در حال حاضر به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم ایران برگزیده شدهاند، بر چرخیدن همزمان سانتریفیوژها و زندگی مردم تاکید ورزیده بودند. ایشان با نامناسب خواندن رفتار و عملکرد تیم قبلی مذاکرهکننده هستهای کشورمان و با طرح این موضوع که میز مذاکرات محل بده بستان است و نه بیانیه و نطقخوانی، بیان نمودند: «سانتریفیوژ خیلی خوب است بچرخد به شرط اینکه زندگی مردم و کارخانهها هم بچرخد... باید با تدبیر با دنیا مذاکره کنیم. مگر کشور از تحریم و جنگ نجات داده نشد و در قبل ما این کار را نکردیم؟ باید فرصت لازم ایجاد شود فرصت لازم با مذاکره واقعی ایجاد میشود نه با بیانیه خواندن پشت میز مذاکره. سیاست خارجی همیشه برایمان مهم بوده، امروز به خاطر شرایط حساس، از همیشه مهمتر است. باید افرادی حکومت و قدرت را در دست گیرند که تجربه لازم را برای حل مسائل هستهای و بقیه مسائل داشته باشند تا مشکل مردم را حل کنند.»
اکنون از خرداد 1392 که این موارد مطرح گردید بیش از یک سال و نیم میگذرد و مردم به این امید که دولت بتواند در تحقق این شعار خود موفق شود از اقدامات تیم مذاکرهکننده حمایت کرده و حتی در مقابل القاب و سخنان بعضا نامناسبی که از برخی دولتمردان خطاب به منتقدین راهبرد دولت استفاده شده، گذر نمودهاند؛ با این وصف و در حالی که امید بر این بود دولت محترم به شعار خود پایبند باشد، به ناگاه ریاست محترم جمهور در همایشی اظهار میدارد که «در توافق ژنو بخشی از تحریمها در حوزه خودرو، پتروشیمی و کشتیرانی برطرف شد و بخشی از اموال بلوکه شده ما آزاد شد که در مقابل ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و بگوییم فلان نوع غنیسازی که در حال حاضر به آن نیاز نداریم برای مدتی متوقف میشود و آیا این کار به معنای زیر سوال رفتن آرمانها و اصول ما است؟... آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست، بلکه آرمان به مغز و قلب و اراده ما وصل است». فارغ از بازتاب این سخنان در جهان و نگرش مذاکرهکنندگان 5+1 به این سخنان و تاثیر سوء این مطالب در توانایی برای چانهزنی در مذاکرات آتی از سوی طرف ایرانی، شایسته است جناب آقای روحانی به این موضوع توجه نمایند که تعطیل کردن چرخش سانتریفیوژها به معنای دست کشیدن از شعار اصلی این دولت است. اگر قرار بود که چرخ کارخانهها و زندگی مردم با تعطیل کردن و متوقف کردن چرخش سانتریفیوژها حاصل میشد، جناب رئیسجمهور باید به صراحت در شعارهای انتخاباتی خود این نکته را متذکر میگردید و این حق را به مردم واگذار مینمود که آیا فردی را که چنین شعاری را مطرح میسازد به عنوان رئیسجمهور انتخاب مینمایند یا خیر؟ قطعا انتخابات در کشور نوعی رفراندوم است که مردم با حاضر شدن در پای صندوقهای رای و انتخاب یک فرد خاص، در واقع بر شعارها و راهبرد فرد منتخب، آری میگویند و انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز همینگونه است و مردم به چرخش همزمان سانتریفیوژها و کارخانهها رای دادهاند. (این مطلب را میتوان پاسخی به موضوع رفراندوم که اخیرا برخی دولتمردان مطرح نمودهاند، دانست) ولی اگر اکنون برای جناب آقای روحانی مشخص شده که امکان چرخش همزمان این دو وجود ندارد، قطعا بخشی از اطلاعات ایشان در زمان تبلیغات انتخاباتی اشتباه بوده است و سخنان ریاست محترم جمهور بر مبنای اطلاعات غلط و یا ناکافی بوده است و بنابراین با توجه به اینکه تحلیلها بر پایه اطلاعات به دست میآیند، ممکن است برخی تحلیلهایی که جناب آقای روحانی در ایام انتخابات در موضوعات مختلف و از جمله در خصوص تیم مذاکرهکننده قبلی کشورمان بیان فرموده بودند نیز اشتباه و خطا بوده است که در هر دو صورت شایسته است رئیسجمهور محترم باید برای مردمی که دانستن را حق ایشان میداند، این مسئله را مشخص فرمایند.