kayhan.ir

کد خبر: ۳۴۳۶۳
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۳

جوابیه نویسنده «راز قطعنامه» به اکاذیب یک سایت


بسمه تعالی
جناب آقای احمد توکلی مدیرمحترم سایت الف
با سلام. احتراماً در تاریخ‌ 4 دی 1393 در سایت الف مطلبی از آقای سهراب زند تحت عنوان «واکنش به واکنش شریعتمداری» چاپ شد که در بخشی از آن با اشاره به مصاحبه اینجانب با سایت رجانیوز، مطلب کذبی به اینجانب نسبت داده که خواهشمندم توضیحات اینجانب را در سایت خود منعکس فرمایید.
نویسنده مذکور- که البته به نظر می‌رسد با نام مستعار، برخی مواقع به عنوان عضو تحریریه مقاله می‌نویسد و گاهی به عنوان یک خواننده سایت الف- بخشی از مصاحبه را چنین آورده: «آقای هاشمی در تاریخ 23 تیر سال67 در جلسه‌ای که با حضرت امام داشتند، چند گزارش از نخست‌وزیری و وزیر دارایی و وزیر برنامه و بودجه و گزارش وزیر ارشاد و گزارش فرماندهان سپاه و ارتش و گزارش خودشان را جلوی حضرت امام می‌گذارند و نشان می‌دهند که همه آقایان دست‌هایشان را به علامت تسلیم بالا برده‌اند و حاضر نیستند که ادامه بدهند و پای کار بیایند، آنجاست که امام وادار می‌شود به سرکشیدن جام زهر. چون همه آنهایی که امام به آنها اتکا کرده بود از کار شانه خالی کرده و کنار کشیدند. من در کتاب راز قطعنامه نشان دادم آن گزارشاتی که به حضرت امام داده شده بود (گزارشات سیاسی، اقتصادی و نظامی) متأسفانه برخلاف واقعیت و کذب بوده است و در واقع با دادن گزارشات کذب به ایشان، امام(ره) را وادار به سرکشیدن جام زهر می‌کنند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «این مصاحبه با رجانیوز است که توسط نویسنده کتاب راز قطعنامه از انتشارات کیهان انجام گرفته است و با تیراژ بالا در اختیار امت حزب‌الله قرار گرفته است، به صراحت از تحت تأثیر بودن امام راحل نسبت به اخبار دروغ سخن گفته است آن هم درمورد شاید مهمترین تصمیمات کشور که البته این هم گزافه و چرندی بیش نیست.»
در پاسخ به نویسنده مذکور باید بگویم که اولاً کتاب راز قطعنامه را اینجانب به عنوان یک محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر، به صورت مستقل کار کرده‌ام. این کتاب نه به سفارش مؤسسه کیهان تهیه شده و نه به سفارش هیچ حزب و جناح سیاسی و اصولاً بنده در هیچ حزب و جناح سیاسی عضویت ندارم. این صرفاُ یک کار پژوهشی و مستندنگاری است که تهیه مطالب آن حدود 4 سال به طول انجامیده است. دقیقاً به خاطر مستند بودن مطالب کتاب است که مورد استقبال قشر کتاب‌خوان و جویای حقایق جنگ، واقع شده و در کمتر از دو سال، تاکنون 15 نوبت تجدید چاپ شده است.
ثانیاً، ایشان ادعا کرده که: «نویسنده کتاب از تحت تأثیر بودن امام راحل نسبت به اخبار دروغ سخن گفته است آن هم درمورد شاید مهم‌ترین تصمیمات کشور که البته این هم گزافه و چرندی بیش نیست.»
جهت اطلاع ایشان و سایر مردم عزیز کشور عرض می‌کنم که چنین مطلب کذبی به هیچ عنوان در کتاب راز قطعنامه نیامده و در هیچ جای کتاب راز قطعنامه گفته نشده که امام‌خمینی(ره) در زمان جنگ تحت تأثیر اخبار دروغ قرار داشته‌اند. مطالبی که آقای زند اظهار داشته‌اند نشان می‌دهد که ایشان زحمت مطالعه کتاب راز قطعنامه رابه خودشان نداده و صرفاً بر مبنای مصاحبه اینجانب با رجانیوز، بر کرسی قضاوت نشسته‌اند! خوب است که جناب آقای زند صفحه 28 کتاب «روند پایان جنگ» نوشته سردار محمد درودیان را مطالعه کنند آنجا که به گفت‌وگوی خود با آقای هاشمی رفسنجانی درمورد نامه‌های نخست‌وزیر و فرمانده سپاه در تیرماه 67 اشاره کرده، می‌نویسد:
«آقای هاشمی با اشاره به نامه نخست‌وزیر به امام می‌گوید: دولت به امام نامه داد که نمی‌شود. آنچه سپاه و دولت در نامه به امام نوشتند، اگر پنج سال قبل می‌گفتند، امام تصمیم می‌گرفت و جنگ را تمام می‌کرد. نامه سپاه به امام، معلومات امام را به‌هم ریخت.»
معنای سخنان جناب هاشمی آن است که امام‌خمینی(ره) تا زمان دریافت نامه فرمانده سپاه و دولت- یعنی 23 تیر 1367- اطلاعات غلط دریافت می‌کرده و تصمیمات امام در طی 5 سال پایانی جنگ، بر مبنای دریافت گزارشات غلط بوده است! فقط هنگامی که امام گزارش فرمانده سپاه و نخست‌وزیر را در 23 تیر 67 دریافت کرد، تازه متوجه شد که همه گزارشات قبلی ناصحیح بوده و الان گزارش صحیح را دریافت کرده است!
آیا بنده که در کتاب راز قطعنامه گفته‌ام امام‌خمینی(ره) از ابتدا تا انتهای جنگ در یک مسیر مستقیم و بر مبنای تکلیف الهی خویش حرکت می‌کرد و ذره‌ای از آن منحرف نشد، امام را زیر سؤال برده‌ام، یا جناب آقای هاشمی که می‌گوید امام پنج سال بر مبنای اطلاعات غلط تصمیم‌گیری می‌کرده است؟!
آیا بنده که در کتاب به صورت مستند گفته‌ام برخی مسئولین وقت، از همان سالهای اولیه جنگ، به توصیه‌های امام عمل نکردند و بودجه و امکانات لازم را برای شکست صدام و حزب بعث عراق، پای کار نیاوردند و باعث طولانی شدن جنگ شدند؛ امام را زیر سؤال برده‌ام یا از امام دفاع کرده‌ام؟
ثالثاً، اگر مطالب این کتاب مستند نبود، چرا آقای هاشمی رفسنجانی و آقای رضایی، با گذشت بیش از 20 ماه از انتشار آن، هیچ پاسخی به مطالب مندرج در آن نداده‌اند؟ شما می‌دانید که اگر کسی مطلبی را درمورد آقای هاشمی بگوید، خود ایشان و یا دفتر ایشان در کمتر از 48 ساعت اقدام به پاسخگویی می‌کنند. پس دلیل این سکوت چیست؟ آیا واقعیت آن نیست که آقایان می‌بینند اگر بخواهند مطالب کتاب را تکذیب کنند، در حقیقت باید گفته‌ها و نوشته‌های خودشان را تکذیب کنند؟
جالب است که آقای زند در تاریخ 18 مهر گفته بود: «البته از این هم نمی‌توان گذشت که پاسخگوی اصلی ماجرا در بعد هماهنگی نظامی (اکبر هاشمی رفسنجانی)، امروز تریبون قوی و رسایی در دست ندارد.»
گویا جناب زند خبر ندارد که آقای هاشمی بجز یک سایت رسمی، یک روزنامه خانوادگی نیز دارند که هر روز در مورد ایشان و سایر اعضای خانواده و بستگان و اطرافیان ایشان مطلب می‌نویسند و کوچکترین سخنان ایشان را منتشر می‌کنند. به غیر از این دو مورد، می‌توان به ده‌ها روزنامه، هفته‌نامه، ماهنامه، فصلنامه، خبرگزاری و سایت‌های مختلف نیز اشاره کرد که تمام سخنان و مصاحبه ها و اظهارنظرهای جناب آقای رفسنجانی را به‌طور مرتب منتشر می‌کنند. آیا باز هم می‌توان این ادعای خنده‌دار را مطرح کرد که ایشان تریبون قوی و رسایی ندارد؟!
با تشکر: کامران غضنفری
ششم دی ماه 1393
رونوشت: خبرگزاری فارس، ایسنا، تسنیم، مهر و روزنامه‌های رسالت، جوان، کیهان، وطن امروز و سایت‌های رجانیوز، 598، مشرق و نماینده هفته‌نامه‌های پرتو سخن، یا لثارات‌الحسین.