kayhan.ir

کد خبر: ۳۴۱۵۹
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۶

اخبار ویژه


مگر نمی‌گفتید 70 درصد مشکل اقتصاد بی‌تدبیری است؟!

اظهارات رئیس جمهور در همایش اقتصادی نشان می‌دهد دولت بیش از حد سیاست زده شده است.
سایت فردا ضمن انتشار این تحلیل و مرور برخی سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران مبنی بر انزوای کشور، وصل نبودن سانتریفیوژ به اصول و... نوشت: این اظهارات در شرایطی مطرح شد که در طول هفته‌های اخیر، رئیس جمهور در همایش‌های مختلفی اعم از دیدار با فعالان کشاورزی و همین همایش اقتصاد ایران شرکت کرده اما خروجی این همایش‌ها و فعالیت‌های دولت یازدهم در یکسال و نیم گذشته در زندگی مردم کشور اثر نداشته است. سیاست زدگی بیش از حد دولت یازدهم موجب شده تا حسن روحانی حتی در همایش‌های اقتصادی نیز سخن از مسائل سیاسی به میان آورده و به تنش و تقابل با منتقدان بپردازد.
فردا افزود: مطرح کردن موضوع رفراندوم در زمینه مذاکرات هسته‌ای بیش‌تر به مظلوم‌نمایی دولت یازدهم شبیه بود تا درخواست ویژه رئیس جمهور، چرا که طرح این پیشنهاد نشان دهنده ناتوانی و ناکامی سیاست خارجی دولت است. همین نیز سبب شده که این روزها هواداران دولت بازی رسانه‌ای جدیدی راه بیاندازند.
نویسنده خاطرنشان می‌کند: نکته قابل توجه اینجاست که هنوز سخنرانی روحانی در این همایش به پایان نرسیده بود که رسانه‌های اپوزیسیون و معاند، اقدام به تحلیل و بررسی اظهارات حسن روحانی در این همایش کردند. این رسانه‌ها (نظیر بی‌بی‌سی) تا حدی از سخنان رئیس جمهور درباره موضوع رفراندوم ذوق زده شدند که تمام تلاش خود را برای برجسته کردن این بخش از اظهارات روحانی به خرج دادند.
سایت الف نیز درباره اظهارات اخیر روحانی نوشت: گزاره «مشکل اقتصاد ایران، اقتصادی نیست»، یا «اقتصاد، راه حل اقتصادی ندارد»، یا «اقتصاد ایران راهکار بین‌المللی و سیاسی دارد» پیش از این نیز بارها و طی ماه‌ها و سال‌های گذشته توسط برخی اقتصاددانان لیبرال تئوریزه و تکرار شده است. اساساً سؤال این است که مگر قبل از تحریم‌ها، ساختار اقتصاد ایران، مشکل‌دار نبوده و تورم و بیکاری وجود نداشته است که مشکل اقتصاد ایران را نه اقتصادی، که در حوزه سیاست خارجی می‌دانند. یا مگر بسیاری از همین افراد در سال‌های گذشته مشکلات کشور را عمدتاً ناشی از تحریم‌های داخلی نمی‌دانستند، یا بیش از 70 درصد مشکلات را ناشی از بی‌تدبیری ارزیابی نمی‌کردند؟ حال چه شده که پس از گرفتن مسئولیت به فکر راحت‌طلبی و شانه خالی کردن از وظیفه افتاده‌اند.
الف تصریح کرد: اصلاً بیایید فرض کنیم ممکن است فردی واقعاً اعتقاد داشته باشد که مشکل اقتصاد، سیاست خارجی است. اگر این دیدگاه از منظر افراد خارج از دولت یا اقتصاددانی غیر دولتی یا غیر متصل به دولت به گوش می‌رسید (یا برسد)، می‌شد، این حرف را به پای اعتقاد یانظر شخصی ایشان نوشت. اما شنیدن این استدلالات از زبان فردی که «مسئولیت رفع مشکلات اقتصادی در چارچوب‌های موجود» رسماً به وی سپرده شده، مسموع نیست و بیشتر به رفع مسئولیت شبیه است. چرا که به نظر می‌رسد، رئیس جمهور محترم با پذیرفتن ساختارهای مورد توافق نظام در مورد حفظ استقلال سیاسی و عزت در عرصه بین‌الملل پای به این عرصه نهاده و اقتصاددان همراه وی نیز با پذیرفتن این قیود، مسئولیت پذیرفته‌اند.
الف می‌افزاید: اینکه در میانه راه، ناگهان بیرق «اقتصاد ایران مشکل سیاسی» دارد را برافراشته کنیم، جز «بی‌مسئولیتی» و شانه خالی کردن از «اصلاحات» اقتصادی تفسیر دیگری ندارد. «اقتصاد راهکار سیاسی دارد»، یعنی ما اهل کار اقتصادی نیستیم. مردم از شما اصلاح ساختار اقتصادی، تدبیر درست، اشتغال، رشد اقتصادی ملموس و افزایش قدرت خرید می‌خواهند نه بهانه.
یادآور می‌شود روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی به استقبال اظهارات فرافکنانه رئیس‌جمهور رفتند و سپس به ذوق‌ خود از زبان ورشکستگانی چون رضا خاتمی، شکوری‌راد، جلایی‌پور و... موضوع را به حصر سران فتنه و متهمان فتنه 88 بسط دادند.
وبسایت بی‌بی‌سی نیز با استقبال از این اظهارات، سخنان روحانی را در بیش از 3 دهه حکومت جمهوری اسلامی بی‌نظیر توصیف کرد و نوشت: حکومت جمهوری اسلامی اساسش را بر ایدئولوژی گذاشته و حالا رئیس‌جمهور می‌خواهد منطق و منافع ملی را جایگزین ایدئولوژی کند(!)
بی‌بی‌سی فهرستی از مطالبات غرب و گروهک‌های ضدانقلاب‌ را که باید در جمهوری اسلامی تغییر کند پیش کشید اما تحلیل‌گران این سایت می‌گویند سخنان روحانی فاقد زمینه واقعی و اجرایی و صرفا برای منفعل کردن منتقدان و حاکمیت است.
علی‌اصغر رمضانپور معاون فراری وزارت ارشاد در دولت اصلاحات می‌گوید بدون توافق روحانی با رهبری، سخنان روحانی را باید جنگ لفظی علیه تندروها در سنگر مجلس توصیف کرد.
مهدی خلجی نیز به بی‌بی‌سی گفت: «در قانون‌اساسی جمهوری اسلامی، فرمان همه‌پرسی از اختیارات ولی‌فقیه است و تنها مرجع دیگری که می‌تواند دستور همه‌پرسی صادر کند، مجلس شورای اسلامی و آن هم در حالتی است که دو سوم نمایندگان به همه‌پرسی رأی دهند».
وی در ادامه گفته است موضوع‌هایی که شایسته همه‌پرسی هستند بسیارند، از تغییر قانون اساسی و لغو نهاد ولایت‌فقیه گرفته تا قانون انتخابات و عادی‌سازی رابطه با آمریکا، ولی هر موضوع مهمی قابلیت به همه‌پرسی گذاشته شدن را ندارد از جمله برنامه هسته‌ای.
وی افزود: «برنامه هسته‌ای هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار پیچیده است و با پاسخ‌های سرراستی که از همه‌پرسی انتظار می‌رود، سازگار نیست، حتی در کشورهای دموکراتیک هم به ندرت چنین موضوعی به همه‌پرسی گذاشته شده است».
خلجی در ادامه گفته است «با این همه، کسانی که خواست برگزاری همه‌پرسی را در هر زمینه‌ای طرح می‌کنند، می‌دانند که در چارچوب قانون‌اساسی و معادلات قدرت موجود، این کار نه ممکن است و نه اگر صورت بگیرد به سود نیروهای دموکراسی‌خواه ]اپوزیسیون[ انجام خواهد گرفت.
از سوی دیگر سعید برزین از مخالفان مقیم لندن معتقد است: تک مضراب‌های جدلی روحانی برای شنوندگان آشنا شده و توی دل اصولگرایان را خالی می‌کند(!)؛ هنری تاکتیکی که همدست روحانی یعنی هاشمی استاد آن است. اما این کار بی‌خطر هم نیست. این احتمال را نباید دست کم گرفت که صحن سیاسی دو قطبی شود و گفتمان‌های اعتدالی و اصولگرایی زبان یکدیگر را نفهمند. در جامعه ایران رفتار تهاجمی می‌تواند راه برای لشکرکشی افراطی‌ها باز کند. به علاوه ساده‌سازی معادلات پیچیده سیاسی به شعارهای عوام‌پسند و ارجاع به تصمیم در کف خیابان با سنت سیاست‌مداری کارآمد همخوانی ندارد.
حقیقت‌نژاد تحلیلگر دیگر بی‌بی‌سی ‌گفت: «براساس اصول 6، 99، 110 و 123 قانون‌اساسی، رئیس‌جمهور ایران تنها وظیفه امضا و ابلاغ نتیجه همه‌پرسی را دارد و در طرح همه‌پرسی، تصویب، صدور فرمان و برگزاری آن اختیاراتی ندارد، از این منظر، طرح عمومی دوباره مسئله همه‌پرسی صرفا تلاش دولت روحانی برای جلب توجه افکار عمومی است.»
اما حسین رسام تحلیلگر سفارت انگلیس که در فتنه سال 88 مدتی بازداشت بود به بی‌بی‌سی گفت: برگ برنده وقتی ارزش دارد که بازی شود و گرنه بلوف است. به ظاهر مهمترین مسئله روز ایران موضوع مناقشه هسته‌ای است، ولی روحانی نیک می‌داند که نه منطقی است و می‌توان آن را به رفراندوم گذاشت و نه اینکه این موضوع مهمترین گره‌گاه مدیریت کلان و دراز مدت جمهوری اسلامی است. گره‌گاه اصلی، قدرت سیاسی ناشی از توزیع قدرت است.


ادعای قانون‌گرایی و مردم‌گرایی از فتنه‌گران مسموع نیست


چند تن از ورشکستگان فتنه سال 88 از سخنان رئیس‌جمهور درباره رفراندوم و همه‌پرسی استقبال کردند.
رضا خاتمی، جلایی‌پور، اردشیر امیرارجمند و... در اظهارنظرهایی مدعی شده‌اند مشتاق رفراندوم درباره مسائل سال 88 هستند. جلایی‌پور در روزنامه اعتماد نوشت اگر قرار است رفراندومی باشد باید مسائل سال 88 را به رفراندوم گذاشت. اردشیر امیرارجمند مشاور فراری موسوی نیز که با منافقین در پاریس در ارتباط است، می‌گوید قبل از روحانی، موسوی بوده که در تیرماه 89 از رفراندوم حرف زده است و همین موضوع راه خروج از انسداد سیاسی است.
این طیف ورشکسته توضیح نمی‌دهند که وقتی به نتایج انتخابات سال 88 و 25 میلیون رای مردم دهن‌کجی علنی کرده و حاضر شدند به قیمت ایجاد مزاحمت و هزینه برای نظام و مردم، رضایت آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌ها را جلب کنند، اکنون چه تضمینی وجود دارد که به نتیجه رفراندوم کذایی تمکین کنند؟ به عبارت دیگر ورشکستگان مزدوری که نفرات میدانی آنها در خیابان شعار می‌دادند «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است» و  تاکتیک‌های سازمان سیا و MI6 در حوزه کودتای مخملین (نظیر خروج از حاکمیت، تحصن، نافرمانی و عدم تمکین به قانون، نپذیرفتن نتایج انتخابات و القای تقلب به عنوان اسم رمز آشوب و در عین حال ادعای همه‌پرسی) را یک به یک به اجرا گذاشتند و سرانجام نیز آدرس فشار و تحریم اقتصادی را به غرب دادند، اکنون چگونه می‌توانند سنگ مردی را به سینه بزنند که بقایای گروهک‌ها را با حماسه الهی 9 دی از کف خیابان جمع کنند و نیویورک تایمز مجبور شد اعتراف کند این بزرگترین راهپیمایی در ایران پس از مراسم تشییع آیت‌الله خمینی است.
همین استدلال درباره ادعای قانون‌گرایی دست‌اندرکاران فتنه و اظهار علاقه به محاکمه سران فتنه نیز جاری است. به این معنا که وقتی شما به قانون و مکانیزم‌های قانونی در انتخابات 88 تمکین نکردید و با خودکامگی زیر میز دموکراسی و قانون زدید، از کجا معلوم که مجازات جرایمی نظیر فتنه، بغی و فساد فی‌الارض را برای این جماعت نگون‌بخت بپذیرید؟!



لیبرمن: اروپا در سال 2015 جزء چالش‌های مهم اسرائیل است


وزیر خارجه رژیم صهیونیستی هشدار داد غیر از ایران، اروپا نیز جزو مهم‌ترین چالش‌های اسرائیل در سال میلادی جدید خواهد بود.
«آویگدور لیبرمن» گفته است «نه ایران و حزب‌الله و یا فلسطینی‌ها بلکه اروپای غربی مهمترین چالش اسرائیل در سال 2015 است.»
به گزارش رادیو فردا به نقل از روزنامه «جروزالم پست» لیبرمن این سخنان را در جمع سفیران اسرائیل در کشورهای اروپایی بیان کرد و افزود: برخی از کشورهای اروپایی در موضع‌گیری‌های خود علیه اسرائیل مطالبی مشابه افتراهای «پروتکل بزرگان صهیون» را تکرار می‌کنند.
لیبرمن پارلمان‌های کشورهای اروپایی را نیز مورد انتقاد شدید قرار داد. مجالس ایرلند، بریتانیا، فرانسه و شمار دیگری از کشورها به تازگی دولت فلسطین را به رسمیت شناختند؛ امری که با انتقاد دولت اسرائیل روبرو شده است.
وزیر خارجه اسرائیل در سخنان خود بویژه از سوئد و ایرلند انتقاد کرد و گفت: «اسرائيل تنها نماینده ارزش‌های غربی در خاورمیانه است اما اروپائیان اسرائیل را تنها می‌گذارند.»
لیبرمن همچنین گفت درخواست فلسطینی‌ها برای پیوستن به دیوان کیفری بین‌المللی نشان می‌دهد که پیمان اسلو فرو پاشیده است.
پیمان اسلو توافق سیاسی بود که در تابستان 1993 میان دولت وقت اسرائیل به رهبری «اسحاق رابین» با سازمان «آزادی بخش فلسطین» به رهبری «یاسر عرفات» بدست آمد و ساف تشکیلات خودگردان فلسطینی را در کرانه باختری و نوار غزه برپا کرد.



تجلیل روزنامه زنجیره‌ای از قاتل مسلمانان میانمار


روزنامه زنجیره‌ای شرق، از «دالایی لاما»، رهبر بوداییان تبت، که یکی از بانیان اصلی قتل عام مسلمانان میانمار و از مدافعان تمام‌قد همجنس‌بازی است، تجلیل کرد.
روزنامه شرق، روز دوشنبه (1393/10/15) در مطلبی با عنوان «بهای دالایی لاما بودن» به تجلیل از «دالایی لاما» پرداخت و وی را یکی از «چهره‌های برجسته معنویت عصر حاضر» و «اندیشمندی در تراز گاندی» نامید؛ شخصیتی که جامعه، توانایی فهم اندیشه‌های پیشرو وی را ندارد.
این تعریف و تمجید در حالی است که دالایی لاما، در کسوت رهبر فرقه انحرافی بوداییان تبت، کسی است که صراحتا اعلام کرده که هیچ اعتقادی به وجود خدا ندارد. بوداییان نژادپرست که تحت تأثیر آموزه‌های «دالایی لاما» قرار دارند، معتقدند که کسی که مسلمان شده باشد نژاد او دیگر میانماری نیست و باید کشته شده و یا از این کشور اخراج شود.
بوداییان میانمار در سال‌های اخیر با چراغ سبز دالایی لاما، به نسل‌کشی مسلمانان این کشور پرداخته‌اند. تاکنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشته‌های نسل‌کشی مسلمانان میانمار وجود ندارد اما گزارش‌های غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن 30 تا 50 هزار مسلمان و تجاوز به بیش از 5 هزار زن مسلمان میانماری حکایت دارد.
دالایی لاما یکی از مدافعان تمام‌قد از همجنس‌بازی نیز می‌باشد. در نظر وی روابط جنسی از راه‌های غیرمعمول (شامل همجنس‌بازی) باید مورد پذیرش قرار گیرند و جامعه باید از یک دیدگاه سکولار به زنان و مردان همجنس‌باز نگریسته، به آنها احترام گذارده و ایشان را در خود بپذیرد. وی در مصاحبه با مجله «آوت» در سال 1994 گفت: «اگر کسی پیش من بیاید و بپرسد که آیا همجنس‌بازی درست است یا نه، من خواهم پرسید: نظر شریک زندگی شما چیست؟ اگر شما هردو توافق دارید، آن زمان فکر می‌کنم بتوان گفت که رابطه دو مرد یا دو زن با یکدیگر در صورت رضایت هر دوی آنها در صورتی که هیچ ضرری به دیگران نرسانند مسئله‌ای نیست.»
دالایی لاما ارتباطات گسترده‌ای با دولت آمریکا دارد. تاکنون چندین سند از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، درخصوص کمک غرب به شبه‌نظامیان تحت امر دالایی‌ لاما و حمایت سازمان جاسوسی آمریکا (CIA)  از شخص وی منتشر شده است.
دالایی لاما در سال 2009 میلادی،  بی‌اعتنا به جنایات رژیم کودک‌کش اسرائیل، قبل از دیدار با ایهود اولمرت (نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی) با کلاه خاخامی در مقابل دیوار «توبه یا ندبه» در اورشلیم، پایتخت فلسطین اشغالی تعظیم کرد و ارادت خود را به صهیونیسم جهانی ثابت کرد.
وی بعد از تعظیم در مقابل دیوار ندبه به دیدار اولمرت رفت و ده هزار دلار تحت عنوان پوشالی کمک به خیرین از نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی دریافت کرد.