نکاتی درباره سخنان دیروز رئیس جمهور
رئیسجمهور در کنفرانس «اقتصاد ایران» گفت: آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. روحانی همچنین میگوید خوب است از اصل همهپرسی در قانون اساسی استفاده کنیم. وی اما موضوع مدنظرش را مطرح نکرد.
وی در این نشست گفت: خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی [همهپرسی] را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی بگذاریم.
روحانی افزود: من به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی دلم میخواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم.
روحانی با بیان اینکه در کشور ما سالها و دههها است که اقتصاد به سیاست یارانه میدهد، تصریح کرد: اقتصاد ما هم به سیاست خارجی و هم به سیاست داخلی یارانه میدهد و خوب است که یک بار هم شده برعکس عمل کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی و معیشت مردم و اشتغال جوانان چه خواهد شد.
رئیسجمهور با بیان اینکه در میز مذاکره بحث آرمان و اصول نیست، افزود: سر میز مذاکره نه آنها و نه ما راجع به آرمان و اصول بحث نمیکنیم، چون در دنیای امروز هر کشوری دنبال منافع و خواست خود است. پس اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمانها.
روحانی گفت: مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟
رئیسجمهور تصریح کرد: تمام مذاکرات اینگونه است که میخواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه به قلب و اراده ما وصل است؛ اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنیسازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟
روحانی همچنین در این اظهارات از کاهش تورم و افزایش 4 درصدی نرخ رشد اقتصادی خبر داد اما گفت کاهش تورم با ارزان شدن کالاها دو مقوله متفاوت است.
مشخص نیست اشاره رئیسجمهور به همهپرسی مربوط به موضوع مذاکرات هستهای است یا مسائل اقتصادی، اما در هر دو زمینه نتایج روشنی درباره نظر مردم به دست آمده است. به عنوان مثال در باب عملکرد اقتصادی دولت، عملکرد نسنجیده دولت در چند ماه پایانی سال گذشته مبنی بر افزایش بیرویه و چندباره قیمت برخی حاملهای انرژی باعث شد به هنگام دعوت از مردم برای انصراف از دریافت یارانهها، فقط 3 درصد مردم موافقت کنند و 97 درصد برخلاف نظر دولت و رئیسجمهور رفتار نمایند. در حقیقت این خود نوعی رفراندوم ناخواسته درباره وعدهها و عملکرد اقتصادی دولت بود.
اما در زمینه هستهای نیز آخرین نظرسنجی مرکز پژوهشهای افکار عمومی دانشگاه تهران نشان میدهد «91 درصد مردم ایران توسعه برنامه هستهای را برای کشور بسیار با اهمیت ارزیابی میکنند.»
به گزارش سایت عصر ایران- از سایتهای حامی دولت- بر اساس نتایج این نظرسنجی که در مهرماه 1393 انجام شده حدود چهار پنجم مردم (77 درصد) معتقدند برنامه هستهای تنها بهانهای برای اعمال تحریم و فشار علیه کشورمان است و فقط حدود 18 درصد دلیل اصلی تحریمها و فشارهای آمریکا را نگرانی از دستیابی ایران به سلاح هستهای میدانند.
طبق اعلام مرکز پژوهشهای افکار عمومی و تحولات اجتماعی دانشگاه تهران همچنین نزدیک به سه چهارم(72درصد) از مردم کشورمان عقیده دارند که اکثر کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل، ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالملل ندانسته و تنها تحت فشارهای آمریکا و برخی کشورهای غربی به قطعنامههای تحریم علیه ایران رای مثبت دادهاند.
از سوی دیگر 72 درصد مردم با از میان برداشتن حدود نیمی از سانتریفیوژهای فعلی و 76 درصد مردم کشورمان با هرگونه محدودسازی فعالیتهای تحقیقاتی هستهای، حتی اگر این محدودیتها برای مدت زمان محدودی اعمال گردند، مخالفاند.
در مورد مذاکرات فعلی نیز، اگرچه اکثریت مردم کشورمان معتقدند که تحریمها باعث ایجاد مشکلات و کمبودهایی برای کشور گردیده است، اما با این وجود، 70 درصد از مردم کشور خواستار دادن امتیازات جدید برای برطرف شدن بخشی از تحریمها نبوده و مایلند تا توافق برای برطرف شدن تمامی تحریمها، امتیاز جدیدی به کشورهای 5+1 داده نشود.
طبق همین نظرسنجی اکثریت چشمگیری (80 درصد) از مردم ایران معتقدند که تحریمها بر اوضاع اقتصادی کشورمان اثر نامطلوبی داشته است. همچنین حدود 73 درصد از مردم کشورمان بر این عقیده میباشند که اگر کشورمان خواستههای کشورهای 5+1 مبنی بر کاهش ظرفیت غنیسازی را نپذیرد، احتمال دارد تحریمهای موجود علیه کشورمان افزایش یابد. اما با این وجود 74 درصد از مردم کشورمان بر این عقیده میباشند که ایران نباید از دستاوردهای هستهای فعلی خود عقبگرد کند و تنها 18 درصد عقیده دارند که بهتر است کشورمان برای برطرف شدن فشار تحریمها، قبول کند که از برخی از دستاوردهای هستهای خود عقبگرد کند.
76 درصد از مردم کشورمان بر این باورند که حتی اگر ایران خواستههای آمریکا در مورد برنامه هستهای خود را به طور کامل پذیرفته و اجرا کند، باز هم آمریکا به دلایل و بهانههای دیگری به فشارها و تحریمهای خود علیه کشورمان ادامه خواهد داد.
براساس همین نظرسنجی فقط 25 درصد مردم، فشار تحریمهای خارجی را علت اصلی مشکلات اقتصادی میدانند و 75 درصد بقیه مواردی نظیر سوء مدیریت اقتصادی، عدم اتکاء به ظرفیتها و توانمندیهای داخلی و مفاسد اقتصادی را عامل اصلی معرفی کردهاند.
بنابراین نظر مردم چه درباره مقاومت در برابر فشارهای فاقد مبنای استکبار و چه درباره تدابیر اقتصادی دولت روشن است. ضمن اینکه اهمال در زمینه تدابیر اقتصادی، غفلت از اقتصاد مقاومتی و خوشگمانی افراطی به نرمش یکطرفه در مقابل آمریکا، عملا منجر به گستاختر شدن آمریکا (با وجود امتیازهای داده شده) و اعمال صد مورد تحریم جدید در کنار طراحی برای کاهش قیمت نفت همراه بوده است. آقای روحانی وقتی دولت را تحویل گرفت دلار 3275 تومان بود اما اکنون دلار به حدود 3600 تومان صعود کرده است؛ یعنی هم چرخ برخی سانتریفیوژها متوقف شد و ذخایر اورانیوم 20 درصد موجود اکسید شد و هم فشارهای اقتصادی تشدید شد.
با این وصف باید از رئیسجمهور محترم پرسید علی فرض حتی اگر نگاه عزتمندانه مردم را دور زدید و تمام فعالیتهای هستهای را متوقف کردید و باعث گستاختر و طلبکارتر شدن استکبار شدید، آنگاه چه میکنید؟ بر فرض که حتی اگر 90 درصد ملت ایران پای فناوری ملی و عزت ملی نبودند - که هستند و ایستادهاند - آنگاه شما از موضع قدرت مذاکره میکنید یا از موضع ضعف مطلق؟!
درباره یارانه دادن از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد نیز شایان یادآوری است که برای چنین کاری باید از طفیلیهای حزبی و باندی را که طلبکار از دولت هستند و با ادعای اصلاحطلبی و... حمایت مهم میخواهند، عذرشان را خواست و از این جهت، سخن رئیسجمهور سخن خوبی است. اما درباره سیاست خارجی روشن است که موضوعاتی نظیر استراتژیکی، عزت ملی و مصالح عالی ملی جای تخفیف دادن و کوتاه آمدن نیست چه اینکه وقتی این خط برتر اقتدار و عزت بشکند، آنگاه تعدیها و باجخواهیهای دشمنان حدیقف نخواهد داشت و در حقیقت در این صورت نمیتوان از رفاه و اقتصاد سرپا نیز نشانی گرفت. به عنوان مثال کوتاه آمدن در موضوع هستهای با تصور اعتمادسازی حد فاصل سالهای 82 تا 84 موجب شد غربیها پس از 2 سال و نیم وقتکشی اعلام کنند بهترین تضمین عینی ایران توقف همیشگی فعالیتهای هستهای است از سوی دیگر باید گفت دولت محترم در این 18-19 ماه بیش از اندازه از سیاست خارجی خرج کرد(یارانه داد به غرب!) اما موجب کمترین گشایشی در حوزه اقتصادی نشد؛ هیچ که حتی بر فشارهای اقتصادی افزوده شد.
همچنین استقلال کشور یکی از آن اصول اساسی است که فراتر از موضوع سانتریفیوژها، از سایر منافع و مصالح ملی صیانت میکند. در اینجا سخن از کم و کیف چند سانتریفیوژ نیست بلکه مسئله این است که کوتاه آمدن در برابر حریف زبان نفهم و فزونطلب حدیقف ندارد. به همین دلیل نیز غربیها صراحتا اعلام کردهاند درباره بسیاری از مسائل دیگر سیاست خارجی و داخلی ایران حرف دارند و از جمله انتخابات سال 92 و انتخاب شخص روحانی را آزاد و دموکراتیک نمیدانند! فرض محال که محال نیست، اگر در مذاکرات هستهای مطلقا هم کوتاه آمدیم و آنگاه آمریکای ناقض حقوق بشر مدعی شد «ایران نقض حقوق بشر میکند و به اعتبار دموکراتیک نبودن انتخابات باید روحانی استعفا دهد و کنارهگیری کند» آنگاه چه باید کرد؟!
صرفنظر از همه این مباحث به نظر میرسد مردم از دولت و رئیسجمهور محترم توقع کارنامه عملکرد 19 ماهه و سرانجام وعدههای ارائه شده را دارند اما برخی دولتمردان هر چند وقت یک بار با اظهارات مبهم یا حاشیهساز و تبدیل آن به مجادلات رسانهای از وظیفه پاسخگویی و ارائه کارنامه طفره میروند. تعبیر معروفی دراینباره در افکار عمومی زمزمه میشود مبنی بر اینکه زنگ انشاء مربوط به ایام تبلیغات انتخاباتی بود و اکنون نوبت زنگ حساب است.
روحانی افزود: من به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی دلم میخواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم.
روحانی با بیان اینکه در کشور ما سالها و دههها است که اقتصاد به سیاست یارانه میدهد، تصریح کرد: اقتصاد ما هم به سیاست خارجی و هم به سیاست داخلی یارانه میدهد و خوب است که یک بار هم شده برعکس عمل کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی و معیشت مردم و اشتغال جوانان چه خواهد شد.
رئیسجمهور با بیان اینکه در میز مذاکره بحث آرمان و اصول نیست، افزود: سر میز مذاکره نه آنها و نه ما راجع به آرمان و اصول بحث نمیکنیم، چون در دنیای امروز هر کشوری دنبال منافع و خواست خود است. پس اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمانها.
روحانی گفت: مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟
رئیسجمهور تصریح کرد: تمام مذاکرات اینگونه است که میخواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست بلکه به قلب و اراده ما وصل است؛ اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنیسازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟
روحانی همچنین در این اظهارات از کاهش تورم و افزایش 4 درصدی نرخ رشد اقتصادی خبر داد اما گفت کاهش تورم با ارزان شدن کالاها دو مقوله متفاوت است.
مشخص نیست اشاره رئیسجمهور به همهپرسی مربوط به موضوع مذاکرات هستهای است یا مسائل اقتصادی، اما در هر دو زمینه نتایج روشنی درباره نظر مردم به دست آمده است. به عنوان مثال در باب عملکرد اقتصادی دولت، عملکرد نسنجیده دولت در چند ماه پایانی سال گذشته مبنی بر افزایش بیرویه و چندباره قیمت برخی حاملهای انرژی باعث شد به هنگام دعوت از مردم برای انصراف از دریافت یارانهها، فقط 3 درصد مردم موافقت کنند و 97 درصد برخلاف نظر دولت و رئیسجمهور رفتار نمایند. در حقیقت این خود نوعی رفراندوم ناخواسته درباره وعدهها و عملکرد اقتصادی دولت بود.
اما در زمینه هستهای نیز آخرین نظرسنجی مرکز پژوهشهای افکار عمومی دانشگاه تهران نشان میدهد «91 درصد مردم ایران توسعه برنامه هستهای را برای کشور بسیار با اهمیت ارزیابی میکنند.»
به گزارش سایت عصر ایران- از سایتهای حامی دولت- بر اساس نتایج این نظرسنجی که در مهرماه 1393 انجام شده حدود چهار پنجم مردم (77 درصد) معتقدند برنامه هستهای تنها بهانهای برای اعمال تحریم و فشار علیه کشورمان است و فقط حدود 18 درصد دلیل اصلی تحریمها و فشارهای آمریکا را نگرانی از دستیابی ایران به سلاح هستهای میدانند.
طبق اعلام مرکز پژوهشهای افکار عمومی و تحولات اجتماعی دانشگاه تهران همچنین نزدیک به سه چهارم(72درصد) از مردم کشورمان عقیده دارند که اکثر کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل، ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالملل ندانسته و تنها تحت فشارهای آمریکا و برخی کشورهای غربی به قطعنامههای تحریم علیه ایران رای مثبت دادهاند.
از سوی دیگر 72 درصد مردم با از میان برداشتن حدود نیمی از سانتریفیوژهای فعلی و 76 درصد مردم کشورمان با هرگونه محدودسازی فعالیتهای تحقیقاتی هستهای، حتی اگر این محدودیتها برای مدت زمان محدودی اعمال گردند، مخالفاند.
در مورد مذاکرات فعلی نیز، اگرچه اکثریت مردم کشورمان معتقدند که تحریمها باعث ایجاد مشکلات و کمبودهایی برای کشور گردیده است، اما با این وجود، 70 درصد از مردم کشور خواستار دادن امتیازات جدید برای برطرف شدن بخشی از تحریمها نبوده و مایلند تا توافق برای برطرف شدن تمامی تحریمها، امتیاز جدیدی به کشورهای 5+1 داده نشود.
طبق همین نظرسنجی اکثریت چشمگیری (80 درصد) از مردم ایران معتقدند که تحریمها بر اوضاع اقتصادی کشورمان اثر نامطلوبی داشته است. همچنین حدود 73 درصد از مردم کشورمان بر این عقیده میباشند که اگر کشورمان خواستههای کشورهای 5+1 مبنی بر کاهش ظرفیت غنیسازی را نپذیرد، احتمال دارد تحریمهای موجود علیه کشورمان افزایش یابد. اما با این وجود 74 درصد از مردم کشورمان بر این عقیده میباشند که ایران نباید از دستاوردهای هستهای فعلی خود عقبگرد کند و تنها 18 درصد عقیده دارند که بهتر است کشورمان برای برطرف شدن فشار تحریمها، قبول کند که از برخی از دستاوردهای هستهای خود عقبگرد کند.
76 درصد از مردم کشورمان بر این باورند که حتی اگر ایران خواستههای آمریکا در مورد برنامه هستهای خود را به طور کامل پذیرفته و اجرا کند، باز هم آمریکا به دلایل و بهانههای دیگری به فشارها و تحریمهای خود علیه کشورمان ادامه خواهد داد.
براساس همین نظرسنجی فقط 25 درصد مردم، فشار تحریمهای خارجی را علت اصلی مشکلات اقتصادی میدانند و 75 درصد بقیه مواردی نظیر سوء مدیریت اقتصادی، عدم اتکاء به ظرفیتها و توانمندیهای داخلی و مفاسد اقتصادی را عامل اصلی معرفی کردهاند.
بنابراین نظر مردم چه درباره مقاومت در برابر فشارهای فاقد مبنای استکبار و چه درباره تدابیر اقتصادی دولت روشن است. ضمن اینکه اهمال در زمینه تدابیر اقتصادی، غفلت از اقتصاد مقاومتی و خوشگمانی افراطی به نرمش یکطرفه در مقابل آمریکا، عملا منجر به گستاختر شدن آمریکا (با وجود امتیازهای داده شده) و اعمال صد مورد تحریم جدید در کنار طراحی برای کاهش قیمت نفت همراه بوده است. آقای روحانی وقتی دولت را تحویل گرفت دلار 3275 تومان بود اما اکنون دلار به حدود 3600 تومان صعود کرده است؛ یعنی هم چرخ برخی سانتریفیوژها متوقف شد و ذخایر اورانیوم 20 درصد موجود اکسید شد و هم فشارهای اقتصادی تشدید شد.
با این وصف باید از رئیسجمهور محترم پرسید علی فرض حتی اگر نگاه عزتمندانه مردم را دور زدید و تمام فعالیتهای هستهای را متوقف کردید و باعث گستاختر و طلبکارتر شدن استکبار شدید، آنگاه چه میکنید؟ بر فرض که حتی اگر 90 درصد ملت ایران پای فناوری ملی و عزت ملی نبودند - که هستند و ایستادهاند - آنگاه شما از موضع قدرت مذاکره میکنید یا از موضع ضعف مطلق؟!
درباره یارانه دادن از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد نیز شایان یادآوری است که برای چنین کاری باید از طفیلیهای حزبی و باندی را که طلبکار از دولت هستند و با ادعای اصلاحطلبی و... حمایت مهم میخواهند، عذرشان را خواست و از این جهت، سخن رئیسجمهور سخن خوبی است. اما درباره سیاست خارجی روشن است که موضوعاتی نظیر استراتژیکی، عزت ملی و مصالح عالی ملی جای تخفیف دادن و کوتاه آمدن نیست چه اینکه وقتی این خط برتر اقتدار و عزت بشکند، آنگاه تعدیها و باجخواهیهای دشمنان حدیقف نخواهد داشت و در حقیقت در این صورت نمیتوان از رفاه و اقتصاد سرپا نیز نشانی گرفت. به عنوان مثال کوتاه آمدن در موضوع هستهای با تصور اعتمادسازی حد فاصل سالهای 82 تا 84 موجب شد غربیها پس از 2 سال و نیم وقتکشی اعلام کنند بهترین تضمین عینی ایران توقف همیشگی فعالیتهای هستهای است از سوی دیگر باید گفت دولت محترم در این 18-19 ماه بیش از اندازه از سیاست خارجی خرج کرد(یارانه داد به غرب!) اما موجب کمترین گشایشی در حوزه اقتصادی نشد؛ هیچ که حتی بر فشارهای اقتصادی افزوده شد.
همچنین استقلال کشور یکی از آن اصول اساسی است که فراتر از موضوع سانتریفیوژها، از سایر منافع و مصالح ملی صیانت میکند. در اینجا سخن از کم و کیف چند سانتریفیوژ نیست بلکه مسئله این است که کوتاه آمدن در برابر حریف زبان نفهم و فزونطلب حدیقف ندارد. به همین دلیل نیز غربیها صراحتا اعلام کردهاند درباره بسیاری از مسائل دیگر سیاست خارجی و داخلی ایران حرف دارند و از جمله انتخابات سال 92 و انتخاب شخص روحانی را آزاد و دموکراتیک نمیدانند! فرض محال که محال نیست، اگر در مذاکرات هستهای مطلقا هم کوتاه آمدیم و آنگاه آمریکای ناقض حقوق بشر مدعی شد «ایران نقض حقوق بشر میکند و به اعتبار دموکراتیک نبودن انتخابات باید روحانی استعفا دهد و کنارهگیری کند» آنگاه چه باید کرد؟!
صرفنظر از همه این مباحث به نظر میرسد مردم از دولت و رئیسجمهور محترم توقع کارنامه عملکرد 19 ماهه و سرانجام وعدههای ارائه شده را دارند اما برخی دولتمردان هر چند وقت یک بار با اظهارات مبهم یا حاشیهساز و تبدیل آن به مجادلات رسانهای از وظیفه پاسخگویی و ارائه کارنامه طفره میروند. تعبیر معروفی دراینباره در افکار عمومی زمزمه میشود مبنی بر اینکه زنگ انشاء مربوط به ایام تبلیغات انتخاباتی بود و اکنون نوبت زنگ حساب است.