پرچمی که در کویت افراشته شد (نگاه)
محمدرضا کلهر
«پرچم سوریه پس از 20 ماه بار دیگر برفراز ساختمان سفارت این کشور در کویت برافراشته شد.» از نگاه «خرد» این اتفاق شاید تنها در «سطح دو کشور» با اهمیت تلقی شود و بر رفتار دیگر بازیگران تأثیر زیادی نگذارد، اما اگر این اتفاق در سطح «کلان» بررسی شود اوضاع بسیار تفاوت میکند.
برای درک این موضوع ابتدا گذری بر شرایط سوریه خواهیم داشت: از سال 2011 که بحران سوریه با یک تیراندازی ساده شروع شد، برخی کشورهای منطقه به همراه حامیان غربی خود زمینه را برای «شروع یک بازی جدید» مساعد دیدند. نقشه این بود: «تا میتوان باید تروریست و سلاح جمع کرد و به سوریه فرستاد.» اما چرا؟! واضح بود سوریه «کمر محور مقاومت» بود و باید این رکن اساسی را در هم شکست تا محور مقاومت از پای درآید. لازمه این امر نیز سقوط نظامی سیاسی سوریه بود. شهرهای سوریه با اقدامات و حمایتهای جبهه غربی- عربی- عبری- ترکی جولانگاه تروریستهای تکفیری شد. مردم زیادی قتلعام شدند. همزمان کشورهای عربی مخالف نظام سوریه سفارتخانههای خود را در دمشق بستند و سفرای سوریه را نیز از کشور خود اخراج کردند.
از نگاه آنها همهچیز مهیا بود تا نظام سوریه سقوط کند. اما انگار برخی از بازیگران این جمله معروف را دوست ندارند قبول کنند: «تکرار عمل و اقدام واحد باعث رقم خوردن نتیجهای متفاوت نمیشود.» سیاست مداخله را این جبهه سالهاست که در کشورهای مختلف تکرار میکنند و هر بار نتیجه برای آنها یکی بوده یعنی شکست.
اما پیشرویهای ارتش سوریه باعث شد شهرهای اشغالشده توسط تروریستها یکی پس از دیگری آزاد شود و جامعه جهانی از گزینه نظامی در برابر سوریه عقبنشینی کند. مهمترین شاهد مثال در این مورد «طرح دیمیستورا» نماینده سازمان ملل در سوریه است که پس از پیشرویهای ارتش سوریه تمام تلاش خود را برای نجات بخشی از تروریستهای محاصره شده در شهر «حلب» انجام داده است.
با این نگاه کلی به بحران سوریه اکنون میتوان تاثیر «کلان» بازشدن سفارت سوریه را بهتر درک کرد. درواقع بازگشایی سفارت سوریه افتادن اولین تکه «دومینوی عادیسازی روابط با سوریه» است.
«عبدالباری عطوان» کارشناس برجسته جهان عرب نیز بر این اعتقاد است: «سفارت سوریه درکویت در حالی پس از گذشت 20 ماه فعالیت خود را از سرگرفت که دولت کویت و دیگر دولتهای حاشیه خلیجفارس در این مدت انتظار سقوط نظام سوریه را داشتند. اما زمان نشان داد که این نظام سرنگونشدنی نیست و هیچ تصوری هم وجود ندارد که سقوط کند.»
این عقبنشینی دولت کویت را نمیتوان تنها تصمیم مقامات این کشور دانست، همانطور که بستن سفارت سوریه در کویت نیز خارج از اختیار آل صباح بود و یک اقدام جمعی از طرف مخالفان سوریه تعبیر میشد. بنابراین اکنون باید منتظر اعتراف سایر کشورهای عربی و غربی به شکست در برابر سوریه ماند.
نشانههایی از این اعتراف اکنون وجود دارد. پایگاه خبری «المنار» لبنان اخیرا اعلام کرد که امارات و مصر به دنبال بازگرداندن سفرای خود به دمشق هستند. روزنامه القدس العربی نیز از تمایل ایتالیا و تونس برای عادیسازی روابط خود با سوریه خبر داد.
برآیند کلی تمام تحولات این است که سوریه از مرحله «بحران» عبور کرده و اکنون درمرحله «تثبیت آرامش» است. اگر در روزهای آینده عربستان و قطر به عنوان بزرگترین حامیان تروریسم در منطقه آمادگی خود برای عادیسازی روابط با سوریه را اعلام کردند نباید زیاد تعجب کرد!
«پرچم سوریه پس از 20 ماه بار دیگر برفراز ساختمان سفارت این کشور در کویت برافراشته شد.» از نگاه «خرد» این اتفاق شاید تنها در «سطح دو کشور» با اهمیت تلقی شود و بر رفتار دیگر بازیگران تأثیر زیادی نگذارد، اما اگر این اتفاق در سطح «کلان» بررسی شود اوضاع بسیار تفاوت میکند.
برای درک این موضوع ابتدا گذری بر شرایط سوریه خواهیم داشت: از سال 2011 که بحران سوریه با یک تیراندازی ساده شروع شد، برخی کشورهای منطقه به همراه حامیان غربی خود زمینه را برای «شروع یک بازی جدید» مساعد دیدند. نقشه این بود: «تا میتوان باید تروریست و سلاح جمع کرد و به سوریه فرستاد.» اما چرا؟! واضح بود سوریه «کمر محور مقاومت» بود و باید این رکن اساسی را در هم شکست تا محور مقاومت از پای درآید. لازمه این امر نیز سقوط نظامی سیاسی سوریه بود. شهرهای سوریه با اقدامات و حمایتهای جبهه غربی- عربی- عبری- ترکی جولانگاه تروریستهای تکفیری شد. مردم زیادی قتلعام شدند. همزمان کشورهای عربی مخالف نظام سوریه سفارتخانههای خود را در دمشق بستند و سفرای سوریه را نیز از کشور خود اخراج کردند.
از نگاه آنها همهچیز مهیا بود تا نظام سوریه سقوط کند. اما انگار برخی از بازیگران این جمله معروف را دوست ندارند قبول کنند: «تکرار عمل و اقدام واحد باعث رقم خوردن نتیجهای متفاوت نمیشود.» سیاست مداخله را این جبهه سالهاست که در کشورهای مختلف تکرار میکنند و هر بار نتیجه برای آنها یکی بوده یعنی شکست.
اما پیشرویهای ارتش سوریه باعث شد شهرهای اشغالشده توسط تروریستها یکی پس از دیگری آزاد شود و جامعه جهانی از گزینه نظامی در برابر سوریه عقبنشینی کند. مهمترین شاهد مثال در این مورد «طرح دیمیستورا» نماینده سازمان ملل در سوریه است که پس از پیشرویهای ارتش سوریه تمام تلاش خود را برای نجات بخشی از تروریستهای محاصره شده در شهر «حلب» انجام داده است.
با این نگاه کلی به بحران سوریه اکنون میتوان تاثیر «کلان» بازشدن سفارت سوریه را بهتر درک کرد. درواقع بازگشایی سفارت سوریه افتادن اولین تکه «دومینوی عادیسازی روابط با سوریه» است.
«عبدالباری عطوان» کارشناس برجسته جهان عرب نیز بر این اعتقاد است: «سفارت سوریه درکویت در حالی پس از گذشت 20 ماه فعالیت خود را از سرگرفت که دولت کویت و دیگر دولتهای حاشیه خلیجفارس در این مدت انتظار سقوط نظام سوریه را داشتند. اما زمان نشان داد که این نظام سرنگونشدنی نیست و هیچ تصوری هم وجود ندارد که سقوط کند.»
این عقبنشینی دولت کویت را نمیتوان تنها تصمیم مقامات این کشور دانست، همانطور که بستن سفارت سوریه در کویت نیز خارج از اختیار آل صباح بود و یک اقدام جمعی از طرف مخالفان سوریه تعبیر میشد. بنابراین اکنون باید منتظر اعتراف سایر کشورهای عربی و غربی به شکست در برابر سوریه ماند.
نشانههایی از این اعتراف اکنون وجود دارد. پایگاه خبری «المنار» لبنان اخیرا اعلام کرد که امارات و مصر به دنبال بازگرداندن سفرای خود به دمشق هستند. روزنامه القدس العربی نیز از تمایل ایتالیا و تونس برای عادیسازی روابط خود با سوریه خبر داد.
برآیند کلی تمام تحولات این است که سوریه از مرحله «بحران» عبور کرده و اکنون درمرحله «تثبیت آرامش» است. اگر در روزهای آینده عربستان و قطر به عنوان بزرگترین حامیان تروریسم در منطقه آمادگی خود برای عادیسازی روابط با سوریه را اعلام کردند نباید زیاد تعجب کرد!