kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۸۱۹
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۵

زین سوی ره قافله باز است (یادداشت روز)


1- دو سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان به ترفند «مارپیچ‌سکوت» که از پیچیده‌ترین ترفندهای عملیات روانی است اشاره کرده و آورده بودیم «مارپیچ‌سکوت- SILENCE  SPIRAL-  بر این نظریه تکیه دارد که افراد جامعه اگر احساس کنند دیدگاه و نظر آنها نسبت به فلان موضوع در «اقلیت» است و اکثریت مردم، دیدگاه و نظری متفاوت با آنان دارند، به طور معمول و براساس یک قاعده تجربه شده - استثناها مورد نظر نیست - علاقه و تمایلی به ابراز نظر و عقیده خود نخواهند داشت و افراد خنثی و بی‌تفاوت نیز ترجیح می‌دهند در همان جهت ابراز عقیده کنند که تصور می‌کنند نظر اکثریت مردم است» کارشناسان عملیات روانی از ترفند مارپیچ سکوت که اصلی‌ترین بخش اجرای آن برعهده رسانه‌هاست برای القاء دیدگاه مورد نظر خود به عنوان «دیدگاه و باور اکثریت مردم»! در جامعه حریف استفاده می‌کنند. با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری «فلان دیدگاه» را در جامعه حریف به سود خود ارزیابی می‌کنند، از طریق رسانه‌ها، گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌های وابسته یا تحت تاثیر خود همان دیدگاه و نظر را با این هدف‌گذاری که دیدگاه اکثریت مردم است، تبلیغ کرده و ترویج می‌دهند. در این ترفند اگرچه اثرگذاری بر افکار عمومی نیز یکی از اهداف تعریف شده است ولی کاربرد اصلی آن تغییر محاسبات و اخلال در تصمیم‌سازی و سیاست‌پردازی مسئولان کشور حریف است.
2- تجلیل آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان از حماسه 9دی و تأکید ایشان که پیام روشن این حماسه، دلدادگی مردم به ساحت مقدس امام‌حسین علیه‌السلام، قانون‌گرایی، حمایت از انقلاب و نظام و بیعت مجدد با رهبری بود، بلافاصله با اعتراض همراه با عصبانیت رادیو فردا، ارگان رسمی و فارسی‌زبان سازمان «سیا» روبرو شد که آن را مخالفت آقای روحانی با نظر اکثریت مردم ایران! قلمداد کرد.
تجلیل رئیس‌جمهور در حالی است که حماسه 9دی با حضور بی‌نظیر و چندده‌میلیونی مردم و با تابلو و شناسه، اعلام برائت از اصحاب و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 شکل گرفت و از این روی، آقای دکتر روحانی در تجلیل از این حماسه نه فقط با اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران همسو و هم‌جهت بوده‌اند، بلکه برخلاف آنچه انتظار می‌رفت به وطن‌فروشی و جنایات سران و عوامل فتنه که آن نیز، باور تمامی مردم است و با صدها سند غیرقابل انکار همراه است، کمترین اشاره‌ای نکردند. ولی همین اندازه از تجلیل حماسه 9 دی هم به مذاق سازمان‌سیا خوش نیامده است... و در این ماجرا عبرت‌هایی هست که نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد. بخوانید!
3- وقتی آمریکا بدون کمترین ملاحظه و پایبندی به شواهد روشن  و خالی از ابهام، حماسه بی‌نظیر 9دی را تنها به این علت که تودهنی محکمی به پروژه‌ براندازی و مشترک غربی، عبری و عربی بود، انکار می‌کند و تجلیل از آن را با منافع خود ناسازگار می‌بیند، بدیهی است که هرگز آقای روحانی معتقد به اسلام و انقلاب و امام و نظام و رهبری و طرفدار منافع مردم این مرز و بوم را «دوست»!  و «شخصیت قابل احترام»! نمی‌داند و تنها در صورتی حاضر به پذیرش وی و همراهی با دولت ایشان خواهد بود که در چارچوب تعریف شده و میدان علامت‌گذاری شده آمریکا و متحدانش حرکت کند.
4- بهره‌گیری از ترفند مارپیچ سکوت برای محاصره روانی مسئولان کشورمان منحصر به رسانه‌های بیگانه نیست بلکه دنباله‌های داخلی آنها نیز از این ترفند بهره‌ می‌گیرند و از آنجا که زیر تابلوی دوستدار این یا آن مسئول پنهان می‌شوند، مارپیچ سکوت آنها می‌تواند از «ضریب تأثیر» بیشتری نیز برخوردار باشد.
شاید رئیس‌جمهور محترم کشورمان نکته‌ای را که در این بند از یادداشت پیش‌روی آمده است، نپذیرند و یا در صحت آن تردید کنند ولی با جرأت و به گواه شواهد خالی از ابهام باید گفت که مدعیان اصلاحات و سایت‌ها و روزنامه‌هایی که در اختیار دارند نیز برای ایجاد فاصله و زاویه میان ایشان و واقعیت‌های مورد قبول و باور توده‌های عظیم مردم به شگرد «مارپیچ سکوت» متوسل شده و می‌شوند و از این طریق، نظر و دیدگاه اقلیت اندک و کم‌شمار خود را با عنوان و در پوشش نظر و دیدگاه اکثریت قریب به اتفاق مردم جا می‌زنند! به عنوان مثال، در حالی که مشکلات معیشتی مردم، بی‌کاری، ضرورت پیشرفت علمی و نیاز مبرم کشور به مبارزه با فساد اقتصادی و... مسائل اصلی بوده و ذهن همگان را به خود مشغول داشته است، با بهره‌گیری از رسانه‌هایی که در اختیار دارند و با پشتیبانی آشکار رسانه‌های پردامنه  دشمنان بیرونی، مسائل دم‌دستی را بزرگ جلوه می‌دهند و از نیاز و منافع حزبی و گروهی خود با درشت‌نمایی‌های کاذب و حاشیه‌سازی و گنده‌گویی‌های بی‌پایه و اساس، به عنوان خواست اکثریت مردم یاد می‌کنند. برای پی بردن به این واقعیت تلخ کافی است جناب رئیس‌جمهور فقط نگاهی گذرا به تبلیغات رسانه‌ای پر حجم و -در اکثر موارد- یکسان و همخوان روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های وابسته به مدعیان اصلاحات بیندازند.
اگر این واقعیت تلخ قابل انکار نیست - که نیست- اعتماد جناب روحانی به این قشر اندک و کم شمار ولی پرگو و پرهیاهو می‌تواند خدای نخواسته زاویه گرفتن تدریجی ایشان از مردم را در پی داشته باشد.
5- اواسط سال 1389 خانم هیلاری کلینتون با صراحت اعلام کرد که آمریکا برای کمک به مخالفان جمهوری اسلامی - با قید جنبش سبز(!) - و حضور آنان در فضای سایبری، مبلغ 400 میلیون دلار بودجه اختصاص داده است - که البته رقم واقعی به مراتب بیشتر از مبلغ اعلام شده است- اما چرا فضای سایبری؟ و در حالی که دشمن به حضور مخالفان در کف خیابان و آشوب و تنش‌آفرینی قابل رویت و محسوس آنان به شدت نیاز دارد، چرا اصرار دارد که آنها را از کف خیابان به فضای سایبر منتقل کند؟! پاسخ این پرسش روشن‌تر از آن است که نیازی به بررسی‌های عمیق داشته باشد. این تصمیم آمریکایی‌ها هنگامی اتخاذ شده و دیکته می‌شود که بسیاری از هواداران قبلی سران فتنه به ماهیت وطن‌فروشانه و فریبکارانه آنان پی برده و حاضر نیستند به حمایت از آنها در کف خیابان حضور پیدا کنند.  از این روی دیدگاه و نظر آنها در قد و قواره یک گروه اندک و کم شمار به نمایش درمی‌آید که در مقایسه با توده‌های عظیم و چند ده میلیونی 9 دی، به چشم نمی‌آیند. اما نفرات، در فضای سایبری قابل شمارش نیستند و یک یا چند نفر با راه‌اندازی یک سایت اینترنتی  می‌توانند خود را به دروغ، بخش قابل‌توجهی از مردم جا بزنند! و این جابه‌جایی از عرصه واقعی به فضای سایبری، لازمه و نیاز اولیه برای بهره‌گیری از ترفند «مارپیچ سکوت» است و به دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی ‌آنان اجازه می‌دهد علی‌رغم کوچکی، خود را بزرگ! جلوه دهند و با وجود «ریز» بودن، درشت‌نمایی کنند! بدیهی است از دولتمردان دلسوز و مخصوصا رئیس‌جمهور محترم انتظار نمی‌رود که تحت تأثیر این فضای کاذب قرار گرفته و در تشخیص اولویت‌ها به خطا رفته و در محاسبات خود اشتباه کنند.
6- مدعیان اصلاحات، اولا؛ در بی‌اعتمادی و بی‌اعتنایی مردم به خود کمترین تردیدی ندارند و به همین علت بود که آقای عارف نامزد اصلی خود را با این توضیح به ایشان که در نهایت صاحب 7 یا 8 درصد آراء مردم خواهد بود، وادار به استعفاء و کناره‌گیری کردند و این در حالی بود که آقای دکتر عارف را به این علت که در فتنه 88 حضور نداشته است، برگزیده بودند.
ثانیا؛ بارها در آغاز ریاست‌جمهوری آقای روحانی به کنایه و طی چند ماه اخیر به صراحت اعلام کرده‌اند که روحانی را اصلاح‌طلب نمی‌دانند و متأسفانه وقاحت را به جایی رساندند که از دولت دکتر روحانی با عنوان «رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان»! یاد کردند و هرگاه نظر و دیدگاه و یا عملکرد رئیس‌جمهور محترم را با منافع حزبی خود ناهمخوان دیده‌اند بدون کمترین ملاحظه‌ای به ایشان تاخته‌اند. بنابراین به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که مدعیان اصلاحات پایگاه مورد اعتماد و قابل تکیه‌ای برای جناب روحانی نیستند.
7- یکی دیگر از ترفندهای مدعیان اصلاحات علیه دکتر روحانی که در چارچوب همان «مارپیچ سکوت» قابل توضیح است، تلاش بی‌وقفه آنان برای فاصله‌اندازی و زاویه‌سازی میان رئیس‌جمهور و منتقدان است. آنان اصرار دارند که هر انتقادی - ولو دلسوزانه و برخاسته از خواست آشکار و صریح مردم- را به‌حساب دشمنی و کینه‌توزی علیه ایشان بنویسند! و این توهم را به رئیس‌جمهور محترم القاء کنند که با شمار فراوانی از دشمنان روبروست و جناب دکتر روحانی را - البته با محاسبات غلط خود- به این نتیجه برسانند که در میان اصولگرایان - منظور اصولگرایی به مفهوم واقعی آن یعنی تاکید بر آموزه‌های اصیل اسلامی و انقلابی است - جایی ندارد و الزاما بایستی همراهی با مدعیان اصلاحات را، هرچند که با آنها در بسیاری از موارد همخوان نیست، بپذیرد!
8- بولتن‌نویسی جهت‌دار یکی دیگر از شاخه‌های شناخته شده ترفند «مارپیچ‌سکوت» است که مدعیان اصلاحات برای فاصله‌اندازی رئیس‌جمهور محترم با مردم از آن بهره  می‌گیرند. در این‌باره گفتنی است در دوران ریاست‌‌جمهوری آقای خاتمی، برخی از نزدیکان ایشان  در حالی که به شدت مراقب بودند شناخته نشوند و با اخذ قسم جلاله که هویت آنان فاش نشود، نزد نگارنده آمدند و توضیح دادند که افرادی - نظیر حسین باستانی که اکنون فراری و پناهنده است- و چند نفر دیگر که از بردن نام آنها معذور هستیم، همه روزه با تهیه بولتن‌های حاوی اخبار جعلی و یا دستکاری شده، این توهم را به آقای خاتمی القاء می‌کردند که گروهها و جماعت بسیاری، همه توان خود را صرف مخالفت و دشمنی با وی می‌کنند... تا آنجا که ایشان طی سخنانی ادعا کرد «هر9 روز با یک بحران روبروست»! این ترفند را تعدادی از نزدیکان رئیس‌جمهور سابق نیز به کار می‌بستند و نتیجه آن را مخصوصا در سال‌های پایانی مسئولیت ایشان، همگان شاهد بوده و بودیم! با تأسف باید گفت امروزه همان بولتن‌نویسان در نهاد ریاست‌جمهوری فعال هستند!
9- و بالاخره شخصیت آقای دکتر روحانی به گواهی سوابق ایشان در جبهه مدعیان اصلاحات  قابل تعریف نیست و نباید خدای نخواسته بر این تصور باشند که در میان اصولگرایان جایی ندارند!  و اینکه؛ زین سوی ره قافله باز است.

حسین شریعتمداری