به یاد سردار روحانی شهید«مجتبی اکبرزاده»
جلوه عشق خدا را نظاره کن (حدیث دشت عشق)
فاطمه اکبرزاده - روش و طریقت من و امثال من کجا و شهدا کجا؟ اما با این حال باز هم؛ همه افتخارم به اینه که فرزند یک روحانی شهیدم ؛فرمانده عقیدتی لشگر17 علیبنابیطالب(ع) سردارشهید «مجتبی اکبرزاده» که به علت عشق و علاقه زیادش به ذکر صلوات، به حاج آقا صلواتی جبههها معروف شده بود. همه آرزوم هم اینه که بتونم ادامه دهنده راه ایشون باشم. اما باز هم گهگاهی که دلم از نبودنش خیلی میگیره و بهش گله میکنم که چرا اینقدر زود رفتی و حداقل دو سه ماهی برای دیدن تنها فرزندت صبر نکردی. یاد این فراز از وصیت نامهاش میفتم که دلیل رفتنش رو اینطور نوشته بود که: دیشب استخاره کردم و آیه عجیب و هدایتگری آمد، یعنی دیشب طلب خیر از خداوند کردم و گفتم که خدایا هدایت بفرما. متن آیه این بود که آیا شما فرزندانتان، خانه و کاشانهتان و دوستانتان را بیشتر از خدا و بیشتر از جهاد در راه خدا دوست دارید؟....«و میبینم واقعا» برای اویی که این طور عاشق خدا بود راهی جز رفتن نبود. برای اویی که رهبر و مقتدایش، سید و سالار شهیدان، حسین ابن علی علیهالسلام بود که حتی برای رضای خدا و زنده ماندن دین خدا از شش ماهه اش هم گذشت، دیگر ماندن برای دیدن تنها فرزندش؛ ماندن برای تنهایی همسر جوانش معنایی نداشت. او آنقدر ذوب در خدا شده بود که موقع رفتن در وصیتنامهاش خطاب به مادرش نوشت: مادر! امروز وقتی شروع به سخن کردم بیشتر تأکیدم این بود که به تو بگویم من آرزو کردم که به لطف خداوند اگر قرار شد شهید شوم در راه خداوند اعضای بدنم تکه تکه شود.