مروری بر برخی مصادیق حرامخواری و درآمدهای نامشروع (بخش اول)
لقمه حرام و تاثیرات مخرب آن
منصور میرهاشمی
اقتصاد در کنار امور عبادی مهمترین رفتار و اعمال انسانی را از نظر اسلام تشکیل میدهد. در آموزههای قرآنی، از جمله آیات نخست سوره بقره ایمان به امور غیبی مانند معاد، قیامت، فرشتگان، عوالم غیرمحسوس به عنوان یک عمل قلبی و ارادی مطرح شده و سپس به مهم ترین اعمال عبادی چون نماز و انفاق اشاره شده است.
از نظر اسلام اقتصاد بسیار مهم است؛ زیرا نیازهای بدن و جسم انسانی از این راه تامین میشود و پاکی و ناپاکی لقمه بر فکر و اندیشه و ایمان و باورهای قلبی او تاثیر مستقیمی به جا میگذارد؛ چنانکه امامحسین(ع) خاستگاه شقاوت مردم کوفه را لقمههای حرام میداند.
اصولا دستاوردها و درآمدهای انسانی بیانگر شخصت هر انسانی است. به این معنا که هر چه انسان کسب میکند، نشان میدهد که دارای چه شخصیتی است و همچنین آینده او را تعیین میکند.
هر لقمه مادی و معنوی که انسان کسب میکند و از آن بهرهمند میشود، شخصیت و سرنوشت او را رقم میزند. از این رو در روایات بسیاری به انسانها سفارش شده به طعام و خوراکی که جسم و روح از آن بهرهمند میشود دقت بسیار کنند که شخصیت و سرنوشت انسان در گرو آن است.
با توجه به این موضوع و ضرورت توجه به لقمه حلال و کسب پاک، مقاله حاضر تلاشی است برای معرفی و تبیین برخی مصادیق کسبهای حرام و نیز آثار حرامخواری که آن را در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم.
درآمدهای شخصیتو سرنوشتساز
انسان به طور طبیعی دوست دارد هر خوبی و زیبایی را بشناسد و آن را به دست آورد البته بسیاری از مردم به سبب آنکه فطرت و قلب خویش را با گناه و خطا و اشتباه، دفن کردهاند و به اصطلاح کشتهاند، دیگر نمیتوانند از مهم ترین ابزار تشخیصی و حرکتی به سوی کمال سود برند. از این رو نه تنها در تشخیص خوب و بد گرفتار خطا میشوند، بلکه در عمل، به سمت زشتی و بدی گرایش مییابند، اینگونه است که مثلا دنیا را بر آخرت به عنوان «سرکه نقد به از حلوای نسیه» ترجیح میدهند و خوشی زودگذر را برتر از خوشی پایدار و ابدی میشمارند. (شمس، آیات 7 تا 10)
دنیا و زینتهای آن چون مال و فرزند و زن و ثروت و قدرت چنان اینان را به خود مشغول و سرگرم میکند که دیگر آخرت را فراموش میکنند و از یاد میبرند که جهان آفرینش، خدا و هدف و حکمتی دارد و انسان باید سبک زندگی خود را بر اساس فلسفه آفرینش و فلسفه زندگی تنظیم کند. (بقره، آیه 212؛ آلعمران، آیه 14) از این رو فلسفه زندگی آنان حقیر و پست به اندازه دنیا و مادیات میشود و سبک زندگی آنان در راستای تامین آسایش و آرامش محدود و کوتاه عمر برنامهریزی و تنظیم میشود.
چنین رویکردی موجب میشود که انسانها به اشتباه در تطبیق مصداقی خوشبختی و سعادت گرفتار شوند و به خطا گمان برند که که خوشبختی در ثروت و قدرت و زن و فرزند و مانند آن است.
پس چون به آخرت ایمانی ندارند یا اگر دارند در مقام حکمت عملی و اراده و عزم، سست و گرفتار تردید هستند، به کسب حرام به هر شکلی روی میآورند و میکوشند تا این امور مادی و دنیوی را تامین کنند. در حالی که کسبی که انسان دارد، در شخصیت و سرنوشت او تاثیر میگذارد؛ زیرا بر اساس آموزههای قرآنی، انسان خودش را در دنیا با اعمال خود میسازد. این اعمال شامل اعمال قلبی و بدنی است که از آن به نیت یا ایمان و عمل یاد میشود. این ایمان میتواند ایمان به هر چیزی باشد؛ مانند ایمان به خدا و آخرت و غیب از سویی یا ایمان به دنیا و عالم شهادت و کفر به خدا، در مقام عمل ارادی نیز شامل اعمال صالح (نیک) و اعمال طالح (بد) میشود. پس با این انتخاب، شخصیتی را برای خود بوجود میآورد که سرنوشت او را در دنیا و آخرت رقم میزند؛ چرا که هر انسانی بر اساس شاکله و شخصیتی که ساخته عمل میکند و سرنوشت خود را میسازد. (اسراء آیه 84)
از این رو در آیات و روایات بر لقمه و طعام انسانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شخصیتساز توجه داده شده است. و خداوند نیز میفرماید: فلینظر الانسان الی طعامه؛ انسان باید در طعامش دقت نظر کند؛ (عبس، آیه 24) زیرا این خوراکیهای مادی و معنوی که از سفره دیگری یا از زبان شخصی میگیرد و لقمه جسم و جانش میکند، شخصیت او را میسازد و سرنوشت حال و آیندهاش را رقم میزند.
مسئله درآمدها که صرف وجود انسان میشود آنچنان مهم و اساسی است که نخستین دغدغه اصحاب کهف پس از بیداری از خواب سیصد ساله آن است که غذایی پاک تهیه شود. :(کهف، آیه 19) چرا که اگر خوراکی انسان پاک و طاهر و حلال نباشد، برآیند آن مسلمانانی است که به عنوان ظاهرا پیرو امامحسین(ع)، شمشیر علیه آن حضرت میکشند و ایشان را به بدترین وضع شهید میکنند. خوارزمی مینویسد که امامحسین(ع) در دومین سخنرانیاش در روز عاشورا خطاب به لشکریان یزید فرمود: «وای بر شما! چرا گوش فرا نمیدهید تا گفتارم را - که شما را به رشد و سعادت فرا میخوانم - بشنوید که هر کس از من پیروی کند سعادتمند است و هر کس مخالفت ورزد از هلاکشدگان است و همه شما با دستور من مخالفت میکنید که به گفتارم گوش فرا نمیدهید، آری، در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمههای غیرمشروعی که شکمهای شما از آنها انباشته شده، خدا این چنین بر دلهای شما مهر زده است. وای بر شما! آیا ساکت نمیشوید؟»
در حقیقت شخصیت قاتلان امامحسین(ع) با لقمههای حرام شکل گرفته بود. از این رو بر توجه به درآمدهای حلال و پاک در اسلام تاکید بسیار است؛ زیرا این لقمه است که خون میشود و پس از آن جسم و نفس آدمی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
مکاسب و درآمدهای حرام
اصطلاح مکاسب محرمه در فقه اسلامی به معنای روشهای کسب و کار و درآمد حرام و ممنوع از دیدگاه اسلام است. این بدان معناست که روش درآمدی در اسلام میبایست بر اساس موازین و معیارهای خاص باشد که اگر تحقق نیابد در حقیقت کسب حرام تلقی میشود. به عنوان نمونه خداوند در آیه 29 سوره نساء میفرماید: یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارهًْ عن تراض منکم و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما؛ ای کسانی که ایمان آوردهآید، اموال همدیگر را به ناروا مخورید - مگر آنکه داد و ستدی با رضایت دو طرف، از شما [انجام گرفته] باشد - و خودتان را مکشید، زیرا خدا همواره با شما مهربان است.
از این آیه به دست میآید که هرگونه تصرفی از جمله تصرف در اموال دیگران جز به رضایت دو سویه که از راه تجارت به دست میآید جایز نیست. به نظر میرسد که قرآن میخواهد بگوید که این گونه تصرفات باطل در حقیقت نوعی خودکشی است؛ زیرا انسان با تصرفات باطل و حرام، نفس الهی خود را میکشد و آن را دفن میکند. کسی که لقمههای حرام یا دیگر تصرفات باطل دیگران را تصرف میکند، در حقیقت شخصیت و در نهایت سرنوشت خود را از میان میبرد که مصداق قتل است؛ زیرا نفس در وجود هر انسانی امانتی الهی است. خداوند در برخی از آیات قرآن، از فطرتکشی به عنوان ظلم یاد کرده است؛ چرا که ظلم از عناوینی است که نیازمند دو طرف است که یکی ظالم و یکی مظلوم باشد. پس آن کسی که مظلوم است نفسی غیر از نفس ظالم است؛ یعنی ظالم همان نفس خلقی است که در حق نفس الهی و وجه الهی که امانت در نزد اوست، خیانت میکند و همین خیانت مصداق ظلم است. (آل عمران، آیات 154 و 117؛اعراف، آیه 160)
به هر حال، درآمد انسانی و مکاسب، عامل مهمی در تعیین شخصیت و سرنوشت هر انسانی است. اگر این مکاسب حرام باشد، به طور طبیعی شخصیت او نامتعادل و سرنوشت وی تلخ و دردناک خواهد بود.
در اسلام بر این نکته تاکید میشود که خوراکی انسان میبایست طیب و پاک باشد و لقمه خبیث نباید خورده شود (اعراف، آیه 157)؛ همچنین باید این لقمه از راه پاک و حلال به دست آید. از این رو دو عنوان طیب و حلال بودن شرط مهم و اساسی در خوراکی است.
آثار مکاسب و درآمدهای ناپاک
چنان که گفته شد مکاسب محرم یعنی کسبهایی که از نظر شرعی حرام و تحصیل درآمد از طریق آنها جایز نیست اگر این درآمدها به هر شکلی به ویژه غذا وارد خانه و زندگی مردم شود و لقمهای در دهان زن و فرزند شود، جز تباهی اخلاق و فساد ثمرهای نخواهد داشت و در یک فرآیندی قلب آدمی سیاه و چرکین و گرفتار شقاوت میشود به طوری که دیگر قدرت تشخیص حق و باطل و خوب و بد را از دست داده و به جای گرایش به کارهای خیر و خوب به زشتی و بدی گرایش پیدا میکند.
بسیار دیده شده که فرزندان نزولخواران و حرامخواران گرفتار اتراف و اسراف شده و همه آنچه را که یک عمر پدر با کسب حرام گرد آورده بود، تباه ساختهاند.
برای درک بهتر تاثیر حرامخواری در شقاوت ابدی انسان برخی از آثار آن، که در روایات بیان شده در اینجا بیان میشود:
1. مهر شدن و سیاهی دل: در آیات قرآنی بارها تکرار شده که گناهان موجب زنگاری قلب و ساهی آن و در نهایت دفن و مهر خوردن آن میشود. (شمس، آیات 7 تا 10؛ مطففین، آیه 14؛ بقره، آیه 7) وقتی دل انسان بسته شود و راه ادراکی قفل گردد، انسان مطالب را وارونه میفهمد و بر عکس عمل میکند و لذا گرفتار فکر پلید و عمل زشت میشود و حتی به آسانی مرتکب قتل پیامبران و امامان معصوم میگردد.
در روایات آمده که لقمههای حرام و درآمدهای ناپاک موجب سیاهی دل میشود. (بحارالانوار، ج 54 ص 8)
2. لعنت فرشتگان، کسی که لقمه حرام میخورد مورد لعن فرشتگان قرار میگیرد. رسول خدا(ص) فرمودند: اذا وقعت اللقمه من حرام جوف العبد لعنه کل ملک فیالسماوات و فی الارض؛ هرگاه لقمهای حرام در شکم بندهای از بندگان خدا قرار گیرد، تمام فرشتگان زمین وآسمان او را لعنت میکنند (الدعوات، ص 52؛ و نیز نگاه کنید: مکارم الاخلاق، طبرسی، قم، چهارم، 1412 ق، ص 150؛ بشارهًْ المصطفی، عمادالدین طبری، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1383 ق، ص 28)
3. عدم قبولی اعمال خیر: عده ای از مردم کارهای خیر میکنند ولی به دلیل آنکه حرام در زندگی آنان راه یافته این کارهای خیر بیارزش خواهد بود و هیچ تاثیری در زندگی دنیوی و اخروی آنان نخواهد گذاشت. رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ کار خیری را از او نمیپذیرد، چه آن کار، صدقه باشد، چه آزاد کردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این کارها، گناه برای او ثبت میکند و آنچه پساز مرگش باقی میماند توشه دوزخ او خواهد بود (ثواب الاعمال، ص 282؛ و نیز نگاه کنید: عوالی اللئالی، ابن فهد حلی، دار الکتاب الاسلامی، اول 1407 ق، ج 1، ص 365)
4. عدم قبولی نماز: حرام خواری آثاری دارد که از جمله آنها عدم قبولی عباداتی چون نماز و روزه است؛ خداوند بهصراحت بیان میکند که فقط عبادات متقین مورد قبول است (مائده، آیه 27،) پس کسی که حرامخواری میکند و بیتقوایی دارد، عبادتش هرچند زیاد و طولانی باشد هیچ تاثیری نخواهد داشت. چنین شخصی همانند ریاکاری است که آب پاک و شربتی شیرین و عسل مصفایی را با خون و دیگر آلودگیها مخلوط کند و در حجم بسیار به کسی پیشکش کند که قابل استفاده نخواهد بود.
رسول خدا(ص) درباره عدم قبولی نماز حرامخوار فرمودند: من اکل لقمه حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمیگردد و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (بحار الانوار، ج 63 ص 413) البته این به آن معنی نیست که نماز و عبادات از او ساقط میشود و عباداتش صحیح نیست بلکه باید بداند که به وظیفهاش باید عمل کند اما اعمالش مقبول نخواهد بود.
5. عدم اجابت دعا: از دیگر آثار حرامخواری این است که دعای چنین شخصی از سوی خداوند اجابت نمیشود. در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال میفرماید: فمنک الدعاء و علی الاجابه فلاتحجب عنی دعوه الادعوه آکل الحرام؛ بنده من! تو دعا کن، من اجابت میکنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد، مگر دعای کسی که مال حرام میخورد. (بحار الانوار، ج 63، ص 314؛ عده الداعی ص 931).
شخصی به محضر رسول خدا شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود، چه کنم؟ پیامبر خدا به او فرمود: طهر ماکلک و لاتدخل بطنک الحرام، لقمهات را پاک کن تا مبادا به حرامی آلوده باشد و مراقب باش هیچ نوعی حرامی را مصرف نکنی (همان)
6. نسلهای ناپاک:آثار لقمه در نسلهای آدمی ظهور و بروز میکند و اینگونه نیست که پس از مدتی تمام شود. اگر از این لقمه نطفهای بسته شود این بچه جز گناه و بدکاری و پلید اندیشیکاری نخواهد کرد. امام صادق(ع) میفرماید: کسب الحرام یبین فی الذریه؛ آثار کسب حرام در نسل آدمی آشکار میشود. (فروع کافی، ج 1، ص 363؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، موسسه آلالبیت (قم، اول، 1409 ق، ج 17، ص 82)
7. عدم شفاعت: از دیگر آثار لقمه ناپاک و حرامخواری این است که آدمی به شفاعت پیامبر(ص) و دیگر شفیعان نخواهد رسید. ابیالعباس مکبر روایت میکند که: در محضر امامباقر(ع) شرفیاب بودم که مردمی به نام ابو ایمن حضور آن حضرت رسید و گفت: ای اباجعفر! مردم مغرور شده و مدعی هستند که برای امت، شفاعت پیغمبر اکرم(ص) کافی است. حضرت سخت متغیر شد، به طوری که آثار غضب از چهره مبارکش هویدا گشت و فرمود: وای بر تو ای ابا ایمن! چگونه این مردم فکر میکنند که [اگر] مرتکب هر منکری شده و شهوات خود را انجام دهند و هر لقمه حرامی را خورده و دست درازی به اموال و نوامیس دیگران بکنند، [باز میتوانند] چشم به شفاعت پیغمبر داشته باشند؟ (تفسیر جامع، سیدمحمد ابراهیم بروجردی، انتشارات صدر، تهران 1366 ش، ششم، ج 5، 413)
8. عذاب الهی: در آیات و روایات از دیگر آثاری که برای حرامخواری بیان شده، عذابهای الهی در دنیا و آخرت است. (نگاه کنید: مکارم الاخلاق، ص 468)
البته آثار دیگری برای حرامخواری بیان شده اما مهمترین آثاری که تمام زندگی و ابعاد گوناگون آن را در برمیگیرد موارد ذکر شده در اینجا است.
لقمههای شبههناک
البته برخی از لقمهها ممکن است حرام نباشد ولی شبههناک است. این شبههناکی میتواند حکمی یا موضوعی و مصداقی باشد. به این معنا که یا در حکم فقهی آن شک است و علماء در حلالیت و یا حرمت آن شک دارند و فتاوایی با احتیاط میدهند یا آنکه در موضوع آن شک کردهاند و نمیدانند که این از موضوع حرام است یا نه؟ یا آنکه در موضوع خارجی و مصداقی آن شک است. همچون مسئله حلیت و حرمت بهرههای بانکی، جریمه دیرکرد و مانند آن.
بر اساس آموزههای قرآنی و روایی انسان تا یقین به حرمت چیزی پیدا نکرده، اصل بر حلیت است؛ اما انسان عاقل سعی میکند تا درباره موارد مشکوک احتیاط کند، بهويژه که اگر این امر در حوزه عمل فردی و شخصی باشد؛ به این معنا که شک دارد که فضله موشی در غذا افتاده ولی احتمال میدهد که فضله موش افتاده و میتواند آن غذا را نخورد، ولی بیآنکه اعلان کند از خوردن آن دست کشد و بگذارد دیگران که نمیدانند بخورند.
از آنجاییکه در امور اجتماعی نمیتوان با احتیاط، کشور و جامعه را مدیریت کرد، اصل واجب، لزوم صدور فتوا و حکم قطعی در حکم و موضوعات و مصادیق است و با اما و اگر نمیتوان جامعه را اداره کرد، اما در مسایل شخصی اصل، احتیاط است. بر همین اساس در نمازهای فردی بهتر است انسان بر اساس احتیاط عمل کند و همه احتمالات را به کار گیرد تا نمازی که آن را مجزی میداند انجام دهد؛ اما در نمازهای جماعت احتیاط میتواند مشکلساز و مردم گریزان باشد.
لقمه شبههناک مالی است که حلال و حرام بودن آن معلوم نیست. امروزه کمتر انسانی را میتوان یافت که در اندیشه مال و ثرورت نباشد؛ بلکه میتوان عصر حاضر را عصر ثروت و مالاندوزی نامید. علاقه شدید به مال و منال، انسانها را به کار دو چندان و بیشتر واداشته است، تا آنجا که گاه غافل از حلال و حرام بودن مال، تنها در پی به دست آوردن آن میدوند و گاه در شک میان حلال و حرام، علاقه و عشق ثروت آنان را به خود جذب میکند. این مطلب همان پیشگویی رسول مکرم اسلام(ص) است که میفرماید: «لیاتین علی الناس زمان لایبالی المرء بما اخذ المال امن حلال ام من حرام؛ برای مردم زمانی فرا می رسد که برای آنان تفاوتی نمیکند که مال را از کجا به دست آوردهاند، آیا از حلال است یا حرام؟» (کنز العمال، ج 11، ص 137، ش 30937)
دستور اسلام این است که انسان مسلمان به مال یا غذای شبههناک نزدیک نشود؛ چرا که نزدیک شدن به پرتگاه معصیت و حرام، احتمال پرت شدن را افزایش میدهد و این تعبیر رسول خدا(ص) است که میفرماید: «من وقع فی الشبهات، وقع فی الحرام کالراعی حول الحمی یوشک ان یقع فیه الا ان لکل ملک حمی و ان حمی الله تعالی محارمه؛ هر که در چیزهایی شبههناک افتد، [ناخواسته] در حرام خواهد افتاد، همانند چوپانی که در اطراف قرق، گوسفند بچراند [که هر آینه] بیم میرود که در قرق افتد.. بدانید که هر پادشاهی قرقی دارد و قرق خداوند در زمین محرمات اوست.» (مستدرک الوسائل، محدث نوری، موسسه آلالبیت، قم، اول، 1408 ق، ج 17، ص 323)
امام صادق(ع) میفرماید: «اورع الناس من وقف عند الشبههًْ؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که در برابر امور شبههناک (که معلوم نیست حلال است یا حرام توقف نماید و احتیاط کند». (الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین قم، دوم، 1403 ق، ج 1، ص 16)
بر این اساس متشرعین واقعی و افراد با ورع همیشه خود را ملتزم به این قاعده فقهی معروف میکنند که «قف عندالشبهه» در برابر شبهه توقف (احتیاط) کن.