کد خبر: ۳۲۴۹۰۳
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۳
بازخوانی زمینه‌های فکری و سیاسی کتاب «کشف اسرار» امام خمینی(قدس‌سره)- ۱۳

تحریف کشف اسرار

سهراب مقدمی شهیدانی 

تحریفات و تهاجمات علیه امام خمینی و کتاب گران‌سنگ کشف اسرار در فضای عرب زبانان نیز وجود دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران فعال شده؛ برای پیش‌گیری از صدور انقلاب اسلامی دست به اقدامات و خباثت های مختلف زدند و تحریف کتاب کشف اسرار یکی از جدی ترین این اقدمات بود. 
شناخت و پاسخ دهی مناسب به شبهات علیه این کتاب که به صورت پرحجم و ابعادی وسیع در جهان عرب و اسلام منتشر می شود وظیفه مسئولان جمهوری اسلامی و عموم نخبگان است و مطالعه  این شبهات، گام اول در این مسیر است. معارضه فکری- فرهنگی و القای تحریفات و شبهات علیه انقلاب اسلامی از بدو پیدایش این پدیده اعجاب انگیز وجود داشت و طبیعی بود که پیروزی انقلاب اسلامی این معارضه ها را افزایش دهد. دشمنان جمهوری اسلامی ایران از هر فرصتی استفاده می کنند تا بتوانند خدشه ای بر ذهن مخاطبان انقلاب اسلامی بیندازند و کتاب شریف کشف اسرار نیز از این سوءاستفاده های ناجوانمردانه کنار نبود و بین سال های 1989-1987 موجی از کتاب های تحریف آمیز علیه آن به زبان عربی منتشر شد. بخشی از اهداف جبهه آمریکایی-عبری-عربی در ساحت تحریف سازمان یافته کتاب کشف اسرار چنین است:
1. تحریف مکتب سیاسی امام خمینی به عنوان مرجع فکری جهان اسلام.
2. توقف صدور انقلاب اسلامی.
3. معرفی حزب الله لبنان به عنوان گروهی ضداسلامی.
4. تخریب مذهب تشیع به عنوان قطب ایدئولوژیک مقاومت.
5. ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی و از هم پاشیدن جبهه مقاومت اسلامی.
بازخوانی این شبهات و شایعات به جهت هوشیاری هرچه بیشتر مسئولین و دغدغه مندان جبهه انقلاب اسلامی بسیار ضروری است و ناآگاهی از این امور خسارت های جبران ناشدنی بسیاری خواهد داشت. از این رو، علی رغم میل باطنی، در ادامه مطالبی را ذکر خواهیم کرد که به هیچ عنوان با شأن و منزلت قدسی امام خمینی سازگاری ندارد اما عدم ذکر این موارد نیز راه را بر مبارزه و جهاد تبیین در ساحت بین الملل خواهد بست. 
- مجله عربی «عالم الکتب» در شماره 28، بخش «تسائلات و محاکمات» به عنوان مقدمه مقاله دکتر ابراهیم الدسوقی شتا؛ درباره اتهام زنی برخی عناصر عرب به امام خمینی، با محوریت کتاب کشف اسرار می نویسد:
«اولین و مهم ترین کتاب از حیث اتهام زنی [به کتاب کشف اسرار]، ترجمه عربی کتاب [امام] خمینی است. کتابی که در اردن در سال 1987 از «دار عمار للطباعة و النشر» با 314 صفحه منتشر شد و بعد از نام [امام] خمینی؛ سه نام عربی بر آن مشاهده می شد:
1. «محمد البنداری» که لقب «دکتر» نیز دارد که همان مترجم کتاب است و [دکتر ابراهیم دسوقی شتا؛ ناقد ترجمه وی] معتقد است که او نامی اصلی غیر از این نام موهوم دارد.
2. «سلیم الهلالی» که در موارد مختلف تعلیقه هایی بر کتاب دارد...
3. «محمد احمد الخطیب» که او نیز لقب «دکتر» و «استاد شریعت اسلامی» دارد.»
بعد از این ترجمه تحریف آمیز، آثار تخریبی دیگری همچون «مع الخمینی فی کشف اسراره» نوشته احمد کمال شعث، «الفتنة الخمینیة» نوشته سعید حوّی، «فضائح الخمینیة» (مجموعه ای از مقالات) منتشر شد. در همین فضا «عبدالمنعم النمر» که از علمای مصر شمرده می شد ادعا کرد که کتاب شریف کشف اسرار بسیار بدتر از کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی مرتد است.
 تحریفات عربی با محوریت کشف اسرار به موارد معدود نامبرده محدود نبود و در ادامه، گوشه ای از جنجال سازی عناصر وابسته یا جاهل جهان عرب را ذکر خواهیم کرد. گفتنی است بخشی از این تحریفات مربوط به اندیشه سیاسی امام خمینی و بخشی دیگر تحریفات اعتقادی و با هدف ایجاد اختلاف میان برادران شیعه و سنی القاء شده است.
- کتاب «الفقه و الدین و السلطة»: این کتاب نوشته «محمد بن صقر السلمی» و «محمد السید الصیاد» است که توسط مرکز موسوم به «الخلیج العربی للدراسات الایرانیة» در سال 1438ق و در کشور عربستان؛ شهر ریاض به چاپ رسیده است. نویسندگان این کتاب بر اساس نظریه تحریف آمیز تطور، اندیشه سیاسی امام خمینی را به چهار مرحله تقسیم می کنند و برای اثبات این نظریه به صورت گزینشی به بخش هایی از کتاب «کشف اسرار» استناد می کنند و برای استحکام هرچه بیشتر این ایده، به خاطرات تحریف آمیز منسوب به آقای منتظری نیز استشهاد می کنند! نویسندگان کتاب در این زمینه می نویسند: 
«فکر [امام] خمینی در مرحله [اول] در کتاب «کشف الاسرار» تدوین شد. در این مرحله [امام] خمینی از [آیت الله] نائینی متأثر بود از این نظر که به نظارت فقهی بر حکومت و ورود علما به نهادهای دولتی اعتقاد داشت...»
- کتاب «مختصر کتاب أصول الشیعة الاثنی عشریة»: این کتاب (اصول الشیعة الاثنی عشریة) توسط «ناصر القفاری» نوشته و توسط علی الهاشم البحرانی خلاصه شده است. او در این کتاب با تحریف مطالب کشف اسرار اتهامات مختلفی از جمله «تفکر وثنی » و «تحریف قرآن کریم» را به امام خمینی نسبت داده است.
- کتاب «حقیقهًْ الشیعة»: این كتاب توسط «محمد بیّومی» نوشته شده و انتشارات «دار الغدّ الجدید» قاهره آن را در سال 1428ه.ق-2007م منتشر کرده است. بیّومی در این کتاب با تحریف کتاب کشف اسرار نوشت: 
«خمینی پیامبر را به ترس از تبلیغ اوامر الهی، به ویژه درخصوص امامت علی رضی‌الله عنه متهم کرده و ادعا می کند که پیامبر این وظیفه را تا زمانی که امر ربانی صریح آمد انجام نداد.»
وی در ادامه ادعا می کند امام خمینی معتقد است پیامبر خلافت امیرالمؤمنین علی را ابلاغ نکرده و همین امر موجب اختلاف بین مسلمین شد! وی بحث های مستدل امام خمینی درخصوص ولایت فقیه را غلوآمیز عنوان کرد و در بخش دیگری از کتاب ادعا کرد که از دیدگاه امام خمینی اهل سنت بدتر از یهود و نصاری و مشرکین هستند و برای اثبات این ادعای گزاف به بحث های تقیه امام در کشف اسرار استناد کرد! 
- کتاب «حزب‌الله الرافضی»: این کتاب نوشته «حسین العفانی» است که در سال 2007م در مصر، توسط «دارالعفانی» چاپ شده است. او ریشه هشت سال دفاع مقدس را به نارضایتی تاریخی ایرانیان از فتح کشورشان در دوران صدر اول اسلام برگرداند و برای اثبات مدعایش به «کشف اسرار» استناد کرد! او در این زمینه می نویسد: 
«شکی نیست که جنگ هشت ساله میان «عراقِ صدام» و «ایرانِ خمینی» آتش نزاعی تاریخی و طولانی را شعله ور ساخت که ریشه آن به فتوحات اولیه اسلامی بازمی گردد چه آن که ایرانی ها همچنان نارضایتی خود را از فرماندهانِ آن فتوحات ابراز می کنند و [برای اثبات این مطلب] کتاب کشف الاسرار خمینی را ببین که در آن صحابی جلیل را به کفر متهم کرده است.»
 او در بخش دیگری از این کتاب، به کتاب «سعید حوّی» ارجاع می دهد و اتهام اعتقاد به تحریف قرآن و در صفحات دیگری از کتاب نیز تهمت سبّ صحابه را به ایشان وارد می سازد. گفتنی است با توجه به ماهیت کتاب، تمام این تحریفات با هدف تخریب خط امام خمینی و شاگردان صادق مکتب ایشان همچون حزب الله لبنان منتشر شده است.
- کتاب «خمینی العرب حسن نصرالله»: این اثر کتاب دیگری از حسین عفانی است که دارالعفانی آن را در سال 2010م به چاپ سوم رسانده است. او در این کتاب با تحریف مطالب کشف اسرار «اعتقادات وثنی»، «اتهام عدم انجام تکلیف الهی به پیامبر اکرم و مواردی از این قبیل را به امام خمینی نسبت داد.
- کتاب «الخمینی فی فرنسا»: این کتاب توسط هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم رژیم طاغوت) نوشته شده است و مرکز موسوم به «الخلیج العربی للدراسات الإیرانیة» سعودی آن را از زبان فرانسه به عربی برگردانده؛ در سال 2017م به چاپ رسانده است. نهاوندی در این کتاب نسبت به کتاب «کشف اسرار» و مؤلف آن، این گونه عقده گشایی می کند: «خمینی کتاب «کشف الاسرار» را، که در ایران بارها و بارها بدون ذکر اسم مؤلف یا ناشر یا تاریخ تألیف چاپ شد، نوشت. این کتاب شامل مجموعه ای از افکار سیاسی متناقض است که با قلمی ابتدائی نوشته شده است و غالبا فهم مطالب آن ممکن نیست و در بخش های متعددی از این کتاب تأکید کرده که مخالفتی با سلطنت ندارد.»
- کتاب «الفکر التکفیری عند الشیعة»: نویسنده کتاب عبدالملک شافعی است و محمد عبدالمنعم، از مسئولین مرکز بررسی های اسلامی جامعة الازهر و رئیس سابق جبهه علمای الازهر نیز بر آن مقدمه نوشته و «مکتبة الامام البخاری» آن را به چاپ رسانده است. نویسنده کتاب برای اثبات تکفیری بودن شیعیان(!) به عبارتی از امام خمینی در کشف اسرار، که امامت را از اصول دین برشمردند اشاره کرده است. نکته قابل توجه آن که عبدالملک شافعی برای تنظیم این کتاب از ترجمه تحریف شده بنداری استفاده کرده است.
- کتاب «صورتان مضادتان»: نویسنده این کتاب «علی حسنی ندوی» است که در سال 1984م مقدمه کتاب را در لکنهوی هند به زبان اردو نوشت و در همان سال سعید اعظم ندوی آن را به عربی بازگرداند. در بخشی از این کتاب آمده است: «رهبر انقلاب امروز ایران و مؤسس آنچه که «حکومت اسلامی» می خواند، و «نائب امام غائب»، خمینی در کتاب فارسی خود «کشف الاسرار» صفاتی را برای صحابه ذکر می کند. [از جمله]: «بنده دنیا بودن شان»، «متجری بودن شان نسبت به خداوند»، «تحریف گری شان نسبت به قرآن» و در آخر «کافر بودن شان».»
- کتاب «معارک فی سبیل الإله»: این کتاب ترجمه ای است از کتاب «The Battle For God» نوشته کارن آرمسترانگ که توسط فاطمه نصر و محمد عنانی به عربی ترجمه شد و چاپ اول آن در سال 2000م توسط مرکز انتشاراتی Alfred A.knopf نیویورک منتشر شده است. او در این کتاب می نویسد: «کتاب کشف‌الاسرار اولین تلاش جدی خمینی در مواجهه با سیاست پهلوی از زاویه شیعی است در عین حال او در آن زمان به هیچ وجه بنیادگرا نبود بلکه صرفاً یک مصلح بود... او مؤید قانون اساسی بود و تلاش می کرد این پدیده قانونی جدید را در سیاقی اسلامی بگنجاند.»
- کتاب «الخمینی؛ کبیرهم الذی علمهم السحر»: نوشته محمد جاد الزغبی که توسط «وکالة العز للدعایة و الاعلان» در سال 2010م منتشر شد. او در این کتاب ادعا کرد که امام خمینی در کشف اسرار، مسلک ایران پرستی شاه را دنبال کرد و در کشف اسرار پان ایرانیسم را احیا کرد. پیامبر را متهم به عدم انجام وظیفه نسبت به تبلیغ امامت کرد. برای خداوند تعیین تکلیف کرده است. اسلام را دین عزا معرفی کرده است و از عقیده یهود درباره وحدت وجود دفاع کرده است. نکته قابل ذکر این که کشف اسراری که مورد استناد زغبی است همان نسخه تحریف شده ی اردنی است.
-کتاب «سراب فی ایران»: نوشته احمد افغانی است که در سال 1982م منتشر شده و اتهاماتی را به امام وارد می کند.
- کتاب «فتاوی کبار علماء الأزهر الشریف فی الشیعة»: در ابتدای این کتاب آمده است: «این کتاب نماینده سخن تعدادی از مشایخ الأزهر، ائمه دارالافتاء و اعضای هیئت علمای بزرگ مصر است...» و جمعی از اساتید دانشگاه الأزهر بر این کتاب مقدمه نوشته اند. در این کتاب از قول «عبدالمنعم النمر» وزیر اوقاف مصر و عضو مجمع پژوهش های اسلامی الازهر اتهاماتی به امام خمینی نسبت داده شده است. 
- مقاله «موقف الخمینی من صحابة رسول‌الله»: این مقاله نوشته محمدحسن بخیت (دانشجوی دانشکده اصول الدین غزه) و محمدیحیی سکیک (کارشناسی ارشد وزارت تربیت و تعلیم غزه) است. در این مقاله ادعا شده است که در کشف اسرار بدترین اوصاف نسبت به صحابه پیامبر اکرم به کار رفته است به گونه ای که هیچ کدام از شیعیان در دوران معاصر چنین جسارتی به صحابه نکرده اند. گفتنی است کشف اسراری که این مقاله به آن استناد کرده است، نسخه تحریف شده  اردنی است هرچند در فهرست منابع علاوه‌بر ترجمه اردنی کشف اسرار، به ترجمه دیگری (به عنوان «ترجمه شیعی») از دارالمحجة البیضاء بیروت نیز اشاره شده است.
- کتابچه «الأربعون الدوامغ علی هوام الروافض»: این کتابچه نوشته احمد یری است و نگارش آن در سال 1437ه.ق در شهر موگادیشو (پایتخت سومالی) به اتمام رسیده است و در آن، با تحریف کشف اسرار، اتهاماتی از قبیل «عدم انجام وظیفه پیامبر(ص)» وارد شده است. 
- تتمة الأعلام زرکلی: محمد خیر یوسف در تتمة الأعلام زرکلی، به کشف اسرار تحریف شده استناد می کند و امام خمینی را قائل به تحریف قرآن کریم می نامد.
- فتوای البانی: مخالفان جبهه مقاومت اسلامی و شیوخ آنان به انتشار کتب تحریف آمیز اکتفا نکردند بلکه تحریف را به تکفیر رساندند. به عنوان نمونه می توان به تکفیرنامه محمدناصر البانی در 1407/12/26 ه.ق اشاره کرد. او در این تکفیرنامه نتوانست اغراض سیاسی خود را، که عبارت است از ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی و خالی کردن جبهه مقاومت اسلامی، پنهان کند و در همین نامه نوشت:  «و به همین مناسبت می گویم: متعجبم از کسانی که ادعا می کنند از اهل سنت و جماعت هستند اما با «خمینیون» در تبلیغ اقامه دولت شان و قدرت دهی به آنان در زمین مسلمانان همکاری می کنند...»
متأسفانه باید اذعان داشت تحریفات عربی درخصوص کتاب کشف اسرار به نسبت بسیار زیاد و اثرگذار بوده است. چنان‌که در موارد مختلف یکی از سؤالات اساسی نخبگان عرب از چهره های نزدیک به جمهوری اسلامی ایران، محتوای کتاب کشف اسرار بوده است. آیت الله العظمی سبحانی می نویسند: «اردن در سال 1419ه.ق از من برای سخنرانی در دانشگاه های این کشور دعوت کرد که تأثیر گسترده ای در معرفی شیعه و اصول و فروع و تاریخ این مذهب داشت... و زمانی که تصمیم به بازگشت به ایران گرفتم نامه های متعددی از اردن به من ارسال شد که از شیعه و اصول و عقایدش می پرسیدند و یکی از کسانی که به من نامه نوشت خواهر دانشگاهی فاضل؛ خانم ابتسام سالم زبن العطیات بود...»
ایشان هشت مطلب از او نقل می کنند و پاسخ می دهند و سؤال سوم مربوط به کتاب کشف اسرار است. ایشان در پاسخ به شبهه مربوطه چنین می نویسند:
«فضای سرکوب رسانه ای علیه شیعه همچنان ادامه دارد و اموری را به آن ها نسبت می دهند که حقیقت ندارد و مطلبی که نقل کردید یکی از آن موارد است. امام خمینی کشف اسرار را در سال 1363ه.ق/1944م نوشت و او کسی بود که به  مسائل مسلمین از زمان جوانی تا زمان وفات اهتمام داشت و صاحبان قلم های مرموز؛ ترجمه ای تحریف شده را ارائه کرده و امانت را رعایت نکرده است و مطالبی را در آن داخل کرده که شهرت انقلاب اسلامی را مخدوش سازد.» همچنین گروهک تروریستی جندالشیطان به سرکردگی عبدالمالک ریگی نیز برخی بیانیه های خود را مبتنی بر تحریفات منتشر شده فوق قرار داد و از این طریق اعمال تروریستی خود را مشروع جلوه می داد.