درهای بسته؛ پنجرههای باز(یادداشت روز)
همه پدرها و مادرها در یک شرایط عادی و کاملاً قابل انتظار، تمام تلاش خود را میکنند تا فرزندانشان در معرض کوچکترین مسئله آسیبزا و هر آنچه مخل تربیت، آرامش و پیشرفت آنهاست قرار نگیرند.
این مراقبت به طور معمول از همان سالهای ابتدای کودکی آغاز میشود و در دوره نوجوانی فرزندان به اوج میرسد و حداقل تا آغازین ایام جوانی فرزندان هم به شکلهای گوناگون ادامه مییابد. این مراقبتها و حساسیتهای دلسوزانه و مسئولانه بسته به سن و مقاطع مختلف رشد و شکلگیری شخصیت فرزندان، حالتها و شکلهای مختلفی به خود میگیرد. بهعنوان مثال؛ والدین بهطور طبیعی و دلسوزانه بر روی آموزش آداب اجتماعی و مراقبت از تربیت کلامی و رفتاری فرزندشان حساس هستند؛ همه مراقب هستند فرزندشان طوری تربیت شود که هر کلام ناپسندی را نشنود و بر زبان نیاورد و به گونهای که با تربیت اجتماعی و عرف تعارض دارد رفتار نکند.
در سالهای مختلف رشد کودک تا جوانی او، والدین به طور معمول مراقب نوع دوستیابی و کنترل روابط فرزندشان با همسالان و افراد مختلف هستند؛ تا جایی که مسئله کنترل و نظارت بر دوستان صمیمی فرزندان یکی از مهمترین دغدغهها و کارویژههای قریب به اتفاق والدین است. حتی بسیاری از والدین با وسواس و دقت نظر دنبال مدرسهای با محیط تربیتی مطلوب و کادری مورد اطمینان و دغدغهمند میگردند.
یک پدر و مادر دلسوز هرگز اجازه نمیدهند فرزندانشان بیننده و شنونده محتواهای نامناسب و غیراخلاقی و مخرب در قالب فیلم و سریال و حتی انیمیشن، موسیقی و... باشند و سعی میکنند بهترین، مناسبترین و سالمترینِ آنها را در اختیار فرزندان بگذارند.
همه والدین طبیعتاً با افزایش سن فرزندانشان با حساسیت و نگرانی بیشتری سعی میکنند فرزندانشان از آسیبهای مختلف اجتماعی موجود در جامعه مصون بمانند؛ به عنوان مثال پدرها و مادرها به شدت و به حق از آلوده شدن فرزندشان به دخانیات و اعتیاد واهمه دارند.
بسیاری از خانوادهها که خیر و عاقبت بخیری فرزندشان را در مسیر تربیت دینی میدانند و راه مقاومت در برابر معضلات و ناهمواریهای مخرب اجتماعی را از طریق واکسینه کردن فرزندان با اعتقادات دینی و ایمان دنبال میکنند، نسبت به هرگونه انحراف فکری و عقیدتی که فرزندشان را تهدید کند حساسیت بالایی دارند.
از سوی دیگر، یک پدر و مادر دغدغهمند و مسئولیتشناس، در مسیر تربیت و کمک به رشد سالم و سازنده فرزندشان، با همه عشق و علاقهای که به میوههای زندگی خود دارند، بارها و بارها ممکن است در برابر خواسته نامعقول و آسیب زننده فرزندانشان سفت و محکم مخالفت کنند، این مخالفت که شاید فرزندان حکمت و علت آن را نیز به درستی درک نکنند؛ علتی جز خیرخواهی و دوراندیشی والدین ندارد. به عنوان مثال اینکه والدین در برابر درخواست کودک یا نوجوانشان برای رانندگی با خودرو یا موتورسیکلت در شرایطی که نه تبحر لازم و نه از نظر قانونی اجازه آن را دارند مخالفت کنند، برای همه پذیرفتنی است. یا اگر کودک و نوجوانی تحت تاثیر هیجانی یک فیلم یا انیمیشن از والدین خود درخواست خرید اسلحه یا چاقو داشته باشد، طبیعی و پذیرفتنی است که با مخالفت قاطع والدین روبهرو شود.
نمونههای بسیار دیگری از دغدغهمندی و تلاش والدین برای محافظت از کودکان و نوجوانان خود در مسیر تربیت و تکامل درست شخصیتی را میتوان برشمرد. همچنین میتوان به این موضوع نیز اشاره کرد؛ فراتر از مباحث تربیتی و اخلاقی و رفتاری، والدین در مسیر رشد سالم جسمی فرزندان نیز مراقبتهای ویژهای انجام میدهند. به عنوان مثال به شدت مراقب این موضوع هستند که فرزندانشان غذای آلوده یا فاسد و بیماریزا مصرف نکنند.
اینها بخشی از وظایف و دغدغههای والدین در قبال فرزندان و اموری طبیعی، قابل انتظار و ارزشمند است، اما عجیب و حیرت انگیز آنجاست که بسیاری از همین والدین که تمام تلاش خود را در مسیر درست عمل به وظایف مذکور که در مسیر تربیت کلامی، رفتاری، ارتباطات، مراقبت از صدمههای اعتقادی، جسمی و روحی فرزندان دارند به کار میگیرند؛ به واسطه یک کمتوجهی یا غفلت و یا خوش باوری، فرزندانشان را به دست خود در سطحی خطرناکتر در معرض آسیبهایی به مراتب جدیتر از آنچه گفته شد قرار میدهند! این ادعا که پدر و مادری دغدغهمند، خود زمینه آسیبهای بزرگتر به فرزندانشان را ایجاد کنند، شاید عجیب به نظر برسد اما متاسفانه با نگاهی گذرا به جامعه با مصادیق فراوانی از آن روبهرو میشویم.
این روزها با یک رصد معمولی در جامعه و خانوادهها، با تصاویر پرتکرار کودکان و نوجوانان کم سن و سالی روبهرو میشویم که گوشی هوشمند به یکی از ملزومات جداییناپذیر زندگی آنها تبدیل شده است. کودکانی که گاه با سنین کمتر از
10 سال یا نوجوانانی کمی بزرگتر از آنها، بخش زیادی از ساعات روزمره خود را در گوشیهای هوشمند میگذرانند.
اتفاقی که پس از شیوع کرونا و مجازی شدن مدارس، سد مقاومت خانوادهها در برابر آن شکسته شد و گوشیهای هوشمند چندین سال زودتر از زمان مجاز و معقول و مقرر با توجیه کاربرد آموزشی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گرفت. و البته این انتقاد به آموزش و پرورش هم وارد است که چرا هنوز حتی در شرایطی که آموزش مجازی هم نباشد، به طرق مختلف دانشآموزان به سمت گوشی سوق داده میشوند. از فرستادن تکالیف روزمره در فضای مجازی به جای تعیین در سر کلاس و...
بعد از آن نیز کم کم حساسیت خانوادهها کمتر و کمتر شد و امروزه با همه هشدارها، بسیاری از خانوادهها به آن تن دادهاند و عجیب آنکه برخی دادن گوشی به کودکان و نوجوانان را نشانهای از به روز بودن یا کمک به پر کردن تنهائی فرزند میدانند.
حال آنکه گذری کوتاه به فهرست آسیبهای روحی، جسمی، تربیتی، فکری، اعتقادی و... استفاده بدون کنترل و زودتر از موعد مناسب گوشیهای هوشمند بر روی کودکان و نوجوانان کم سن و سال، نشان میدهد که رها کردن فرزندان در سنین پایین در فضای جذاب و پر رنگ و لعاب اما فریبنده مجازی، آسیبی ناخواسته از سوی والدین به فرزندان است.
اینجاست که باید گفت؛ همان والدینی که با حساسیت فراوان در فضای حقیقی مراقب تربیت کلامی، رفتاری و اعتقادی فرزندان و مصون نگه داشتن آنها از گرفتار شدن در آسیبهای پر خطر اجتماعی بودند؛ در برابر موجی بیصدا از همین آسیبها در فضای مجازی واکنش و حساسیت کمتری دارند که علت آن یا بیاطلاعی است یا زمان بر بودن تاثیر پنهان آسیبهای رفتاری این فضا.
همان پدر و مادری که رفت و آمد و ارتباط فرزندشان با دوستان و افراد دیگر را با حساسیت نظارت میکردند و اطمینان از چگونگی محیط مدرسه برای آنها یک اصل بود، چه بسا اطلاع نداشته باشند فرزندشان در فضای اجتماعی و شبکههای اجتماعی با چه کسانی در ارتباط است و در چه محیطی با چه مختصاتی در فضای مجازی حضور دارد.
والدینی که مراقب تربیت کلامی و رفتاری فرزندشان بودند، شاید متوجه نشوند که فرزندشان روزانه در فضای مجازی با چه کلمات و رفتارهای خارج از عرفی روبهرو میشود. آنها که بر روی سلامت فیلم و سریال و انیمیشن ارائه شده به فرزندشان با دغدغه رفتار میکردند، شاید ندانند که کنترل تصاویر و محتوای ارائه شده در اینستاگرام و... دیگر تقریباً از اختیار آنها خارج شده است.
پدر و مادری که بر روی تربیت دینی و اعتقادی فرزندشان تاکید دارند، وقتی در سن پایین گوشی را به دست فرزندشان میدهند شاید از حجم عظیم شبهات هدفمند و تخریب زیرپوستی دین در فضائی که کنترلش جای دیگر است بر روی فرزندشان آگاه نباشند. والدینی که با تلاش و وسواس و دقت مراقب تغذیه سالم فرزندشان هستند، ممکن است از تغذیه فاسد روحی و فکری و رفتاری ارائه شده به فرزندشان در ظرف مجازی به این زودیها خبردار نشوند. بسیاری آسیبهای جسمی، حرکتی و اعتیاد مجازی هم در طول زمان خودنمایی میکند. این موارد البته به معنی زیر سؤال بردن تمام و کمال فضای مجازی و نادیده گرفتن محاسن و ویژگیهای مثبت آن نیست، اما گاه استفاده از یک وسیله مفید میتواند برای فردی که شرایط استفاده و اقتضای سنی و ذهنی آن را ندارد نه تنها مفید نباشد بلکه مضر نیز باشد.
اشاره شد که هیچ پدر و مادر عاقلی اجازه نمیدهد فرزند خردسال یا نوجوان کمسنش بدون مهارت و اجازه قانونی پشت فرمان اتومبیل یا موتورسیکلت بنشیند، یا بدون مهارت از چاقویی برنده استفاده کند؛ این سخن آیا به این معنی است که خودرو و موتورسیکلت یا چاقو به طور کلی وسیلههایی مضر و خطرناک هستند؟ قطعاً اینطور نیست، بلکه استفاده این وسایل مفید اگر بیجا و بدون در نظر گرفتن ملاحظات باشد میتواند مضر باشد.
رفتار پدر و مادرهایی که علی رغم همه حساسیتها و مراقبتها از فرزندانشان در فضای حقیقی، از آسیبهای حضور بیضابطه و کنترل نشده فرزندان
کم سن و سالشان در فضای مجازی غافل هستند یا حساسیت کمتری به آن نشان میدهند، مانند آن است که برای حفاظت از خانه و جلوگیری از ورود سارقان یا جانوران خطرناک با دقت و ایمنی بالا درهای ورودی را ببندیم اما در عین حال پنجرههای قابل دسترس را باز بگذاریم!
فراموش نکنیم که موضوع آسیبهای حضور زودتر از موعد و بیضابطه کودکان و نوجوانان در فضای مجازی، یک نگرانی جهانی است و امروزه حتی در کشورهای غربی نسبت به بیتوجهی به آن هشدار داده میشود و همچنین قوانینی سفت و سخت برای جلوگیری از این آسیبها در نظر میگیرند، ما نیز بهعنوان پدر و مادرهایی که نسبت به آینده فرزندان و سرمایههای واقعی این سرزمین مسئولیت داریم، باید با توجه به هشدارهای کارشناسی، رعایت اصول تربیتی مرتبط با استفاده فرزندان از این فضا، از جمله سن مناسب، ضوابط استفاده و... را مورد توجه قرار دهیم. همچنین مسئولان امر نیز باید در پالایش و نظارت بر فضای مجازی و اتخاذ راهکارهای قانونی نهایت تلاش خود را به خرج دهند.
عباس شمسعلی