اینگونه شاه به فساد و جنایات رژیمش اعتراف کرد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... من نیز پیام انقلاب شما را شنیدم... انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من به عنوان یک فرد ایرانی نباشد...»
این معروفترین جمله آخرین سخنرانی محمدرضا پهلوی است که در شامگاه 15 آبان 1357 از رادیو و تلویزیون پخش گردید. حقارت و استیصال شاه در آن سخنرانی بسیار مشهود بود و در مقابل حرکت توفنده و دریای خروشان ملت، دیگر راهگریزی برایش نمانده بود. او اعتراف کرد که صدای انقلاب مردم ایران را شنیده، اما بسیاری از تفالههای رژیم او و همپالگیهای داخلی و خارجیشان بعد از گذشت 47 سال هنوز صدا و پیام انقلاب اسلامی را نشنیده و درک نکردهاند!
پس از کشتار وحشیانه دانشآموزان و دانشجویان در 13 آبان در پشت دربهای دانشگاه تهران، نمایش خشم مردم در روز 14 آبان شاه و اربابانش را بهشدت به هراس انداخت تا دریابند همه حکومت نظامیهایی که به مدت دو ماه در سراسر ایران برقرار کردند و ترفندهای ریسیده و پوسیدهای مانند دولت شریف امامی دیگر به کار نیامده و حالا برای سرکوب نهائی بایستی به دولت نظامی متوسل شوند.
اما پیش از اعلام تشکیل دولت نظامی در 15 آبان 1357، شاه در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شد و با چهره و بیانی که مثل همیشه نبود، برخلاف همه 37 سال قبلش، دیگر نشانی از تبختر و تکبر و کلمههایی که همواره به کار میبرد، نداشت. او برای نخستین بار به جای «ما» از واژه «من» استفاده کرد و برای اولین بار به فساد و ظلم رژیمش اعتراف کرد. آنچه که امروز بقایا و پسماندههایش به دستور همان اربابان آمریکایی و به کمک رسانههای زنجیرهای خود، همچنان تطهیر کرده، دوران طلایی جلوه داده و با سوءاستفاده از حافظه ضعیف تاریخی برخی و سانسور و تحریف، آن رژیم را به عنوان نظام ایده آل قالب میکنند!
شاه اعتراف کرد که خائن است
شاه به طور علنی و رسمی در مقابل چشمهای میلیونها بیننده تلویزیون دولتی خودش، انقلاب مردم ایران را تایید کرد و صراحتا اذعان نمود که ملت ایران علیه ظلم و فساد رژیمش به پاخاسته است و ادامه داد:
«... من آگاهم که به نام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود...»
این شاید تاریخیترین اعتراف رئیس یک رژیم درباره مخالفان و معارضانش باشد در شرایطی که هنوز حاکم است و تازه قرار است که دولت نظامی برقرار نموده و ارتشش را برای سرکوب بیشتر مردم، به میدان بفرستد.
او به عنوان بالاترین و اصلیترین فرد حکومت پهلوی، صریحا گفت که فشار اختناق در رژیمش وجود داشته و امکان تکرار آن نیز وجود دارد. همان موضوعی که حضرت امام در پیامشان و در همان روزها تاکید کردند که اگر محمدرضا فرصت پیدا کند، مجددا همان استبداد و اختناق مهیب 25 سال قبل را برقرار خواهد ساخت و از همین روی از مردم ایران خواستند به آن ریشه شجره خبیثه را که از خاک بیرون آمده است، فرصت ندهند و فرمودند:
«... جمع شوید و همت کنید و برای همیشه این ریشه را از خاک میهن اسلامی به دور اندازید...»
شاه و اربابان شاه فقط فرصت میخواستند تا بتوانند در برابر طوفان ملت که هر زمان اوضاع آنها را بیشتر به هم میریخت، خود را پیدا کرده و ترفند و حیله و نیرنگ دیگری برای بقای خویش سوار کنند، اما این حضرت امام خمینی بودند که به سان یک رهبر حکیم، هر آن به مردم هشدار و انذار میدادند که درنگ نکنند و به محمدرضا و اربابانش مهلت ندهند. از جمله در پیامی به ملت ایران در تاریخ 16 آبان 1357 یعنی یک روز بعد از اعترافات شاه فرمودند:
«... ملت ایران باید بداند که این نطقهای فریبنده برای اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است، تا تثبیت مقام کرده و قدرت را بازیابد؛ و خدا میداند که اسلام و روحانیت و عموم ملت پس از آن با چه مصیبتهای دردناکی مواجه خواهد شد. عزیزان من!... از این نرمشهای شیطانی و توبهنامههای ابلیسی فریب نخورید، که نمیخورید. شاه در اول سلطنت غاصبانۀ خود سوگند خورد که به اسلام وفادار باشد و به ملت خیانت نکند و اکنون اعتراف میکند که خائن است و اسلام و ایران را به تباهی کشانده است و تمام خیانتها عمدی بوده است که امروز اسم «اشتباه» بر آن میگذارد. غفلت نکنید که این اشتباهات عمدی تکرار خواهد شد و کشور را به نیستی و ملت را به تباهی خواهد کشاند...»
اذعان شاه به فساد مالی و سیاسی
شاه در بخشی دیگر از آخرین سخنرانیاش گفت:
«... من آگاهم با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود...»
در این جملات نیز محمدرضا صریحا اعتراف کرد در رژیم 37 سالهاش، فساد مالی و فساد سیاسی وجود داشته، این دو فساد با یکدیگر پیوند نامیمونی هم برقرار کرده بودند و در صورت تداوم رژیم شاه، خطر تکرار آن سازش فساد مالی و سیاسی وجود خواهد داشت.
یعنی شاه به روشنی و وضوح، هم به فساد و ظلمی که به دستور آمریکاییها، بیش از 37 سال به مردم ایران تحمیل کرده بود، اعتراف کرد، هم به فشار اختناق و هم به درهم آمیختگی فساد مالی و فساد سیاسی.
حضرت امام در 24 آبان 1357 و در جمع دانشجویان و ایرانیان خارج کشور درباره این اعترافات شاه فرمودند:
«... (شاه) نمیتواند انکارکند که فساد درکار بوده و این قدر هم قضیه شور بوده است که خودِ خان هم فهمیده، برای این که چند روز پیش از این پشت رادیو دیدید که اقرار کرد به همۀ «اشتباهات»، منتها اسمش را «اشتباهات» گذاشت، لکن اقرار به این کرد که تا حالا هرچه شده است کارهای خلاف [بوده] و از این به بعد نمیشود... حالا گاهی وقتها یک کاسههایی که از آش داغتر هم هست، داریم ممکن است که در بین مردم که به حَسَبِ فکرْ عقب افتادهاند یا اینکه خیر، طمع دارند و باز میل دارند که شاه باشد و آمریکاییها باشند، اینها باز شاه را بخواهند تنزیهاش کنند یا بگویند چه است، ممکن است باشد- ولی خود ایشان هم تصدیق کرد به اینکه در این مدت اشتباهات بوده است و ما هم عرض کردیم که قضیۀ «اشتباهات» نبوده و تعمدها بوده است!...»
و نه فقط در آن زمان، بلکه تفالههای شاه و رژیمش و رسانههای وابسته به کانونهای استعماری حتی بدون توجه به همین اعترافات صریح محمدرضا، هنوز سعی دارند با تبلیغات سوء و پروپاگاندا، دوران حاکمیت خاندان پهلوی را خصوصا برای نسل امروز، دورانی رؤیایی و افسانهای تصویر کنند و این سخنان صریح شاه و دیگر همپالگیهای رژیمش را سانسور نمایند. در حالی که این سخنان و حرفهای دیگر عوامل رژیم پهلوی محکمترین و مستندترین شواهد مکتوب و شفاهی برای منابع یک قضاوت مستدل و منطقی درباره آن دوران به شمار میآیند.
آنچه مسلم است، یاوهگوییها و لاطائلات رسانههای زنجیرهای که امروز با هر دوز و کلکی سعی در تطهیر چهره رژیم گذشته داشته و انقلاب عظیم ملت ایران را با کلمات و عباراتی همچون «شورش» و «بلوا» و.... نام میبرند، به هیچ وجه حتی با سخنان شاهی که داعیهدار میراثش هستند، نمیخواند.
سندی انکارناپذیر درباره اصالت سخنرانی شاه
در سالهای بعد گفته شد که این سخنرانی توسط فرح و اعوان و انصارش به شاه تحمیل شده و گویا محمدرضا به هیچ وجه از آن سخنرانی راضی نبوده است! اما سند مهم و غیرقابل انکاری وجود دارد که نشان میدهد شاه پس از نطق یاد شده، از آن کاملا راضی بوده و این رضایت خود را ابراز نموده و اصرار داشته که بر اساس محتوای آن نطق، در میان اقشار مختلف آرامش و تأمل و سکون تبلیغ شود.
شاه پس از آن سخنرانی، با علی امینی (از دوستان و نخستوزیران سابق خود در اوایل دهه 40) تماس گرفت تا بازتاب آن را در محافل سیاسی ارزیابی نماید و در یک مکالمه 4-5 دقیقهای با علی امینی، ضمن ابراز رضایت از سخنرانی یاد شده، همان مسائل مربوط به فساد و ظلم که در طی نطقش، مورد اشاره و تأکید قرار داده بود را مجدداً بازگو کرده و مورد تایید قرار داد. بخشی از آن مکالمه به نقل از فایل صوتی یاد شده به شرح زیر است:
« شاه: بله شنیدم که (نطق تلویزیونی 15 آبان 57) خیلی تأثیر خوبی کرده، اونهایی که شنیدهاند میگفتند.
علی امینی: حتما مؤثر است
شاه: در هر صورت ما [در سخنرانی خطاب به مردم] راجع به گذشته هم صحبت کردیم، خبط و خطا و فساد و ظلم، همهچیز.
امینی: خب، اینا خیلی مؤثره قربان
شاه: گفتیم دیگر تکرار نخواهد شد و این حکومت [دولت نظامی] هم البته قبلاً گفتیم فقط موقتی است... (این دولت در مجلس) میگوید من برنامهای ندارم غیر از برقراری نظم و مبارزه با فساد همین، چون وقت نیست.»
عوامل شاه هم به فساد و ظلم اعتراف کردند
اعتراف به فساد گسترده در رژیم پهلوی به خود شاه محدود نشد و حتی سرسپردهترین عناصر آن رژیم که سالها از توبره گشادش خورده و بالا کشیده بودند هم بعدا به آن معترف شدند. شاید بتوان اعتراف «احسان یارشاطر» (بهائی معروف و از مزدوران به اصطلاح فرهنگی شاه) به فساد عظیمیکه در رژیم شاه وجود داشت را مثال زد، آنچنانکه در نامهاش به مسئولین پس از انقلاب «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» نوشت. در آن نامه «یار شاطر» دامنه فساد در حکومت پهلوی را آنچنان وسیع و گسترده دانست که حتی حکم معروف «اصل برائت است، مگر خلافش ثابت شود» را زیر علامت سؤال برده و تأکید کرد که در آن رژیم در واقع «اصل بر فساد بوده مگر خلافش ثابت شود»! و به همین دلیل اذعان داشته کمتر کسی از این فساد در امان بوده است.