کد خبر: ۳۲۰۸۱۲
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۵

از کوبا تا اوکراین؛ وقتی غرب در آستانه فاجعه می‌ایستد(نگاه)

امین‌الاسلام تهرانی

بحران موشکی کوبا در اکتبر22 اکتبر ۱۹۶۲ (30 مهر ۱۳۴۱ شمسی) لحظه‌ای بود که جهان تا لبه پرتگاه هسته‌ای پیش رفت. آمریکا، پلیسِ خودخوانده و نامشروعِ جهان، با کشف سایت‌های موشکی اتحاد جماهیر شوروی در کوبا، که البته تهدیدی فوری برای هژمونیِ استعماریِ آمریکا بود، به جای گفت‌وگوی فوری، رویکردی تهاجمی در پیش گرفت و با «قرنطینه» دریایی کوبا، خطر جنگ را به اوج رساند. این اقدام، ریشه در سیاست‌های امپریالیستی آمریکا برای سلطه بر نیم‌کره غربی داشت که کوبا را به عنوان کشوری مستقل تهدید کرد و اتحاد جماهیر شوروی را به واکنش واداشت. «جان اف. کندی»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با نمایش قدرت نظامی و لفاظی‌های جنگ‌طلبانه، ابتدا بحران را تشدید کرد، در حالی که کوبا در پی دفاع از خود در برابر مداخلات مستمر آمریکا، از جمله تهاجم «خلیج خوک‌ها» در سال ۱۹۶۱ (فروردین ۱۳۴۰ شمسی)، بودند.
در آن مورد خاص، بخت با جهان یار بود و مذاکرات پشت پرده بحران را مهار کرد. «نیکیتا خروشچف»، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، با پذیرش برچیدن موشک‌ها در ازای تعهد آمریکا به عدم حمله به کوبا و حذف موشک‌های آمریکا از ترکیه، راه را برای مصالحه هموار کرد. اما این موفقیت نه از سر حسن‌نیت آمریکا، بلکه به دلیل سیاستِ انتخابیِ اتحاد جماهیر شوروی برای مصالحه و خوش‌اقبالیِ دیپلماسی بود. آمریکا، که خود با استقرار موشک‌های هسته‌ای در اروپا و ترکیه به تنش‌های 
جنگ سرد دامن زده بود، ناچار به عقب‌نشینی شد، اما این را به عنوان پیروزیِ بزرگ تبلیغ کرد، در حالی که سیاست‌های تهاجمی‌اش ریشه اصلی بحران بود و هنوز 
هم این‌گونه برداشت‌های غلطِ سیاستمداران آمریکایی جهان را تهدید می‌کند. 
امروز، تنش‌های جهانی مانند روابط پرتنش آمریکا- چین و رویارویی روسیه- ناتو شباهت‌های نگران‌کننده‌ای با بحران ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی) دارند، اما چشم‌انداز تاریک‌تری پیش‌رو است. آمریکا و ناتو، با گسترش بی‌ملاحظه ناتو به شرق و محاصره استراتژیک روسیه، بار دیگر آتش تنش‌ها را شعله‌ور کرده‌اند. درگیری‌های اوکراین، که ریشه در مداخلات غرب و سرنگونی دولت منتخب در سال ۲۰۱۴ (بهمن ۱۳۹۲ شمسی) دارد، نمونه‌ای از سیاست‌های دوگانه غرب است که صلح جهانی را تهدید می‌کند. روسیه، مانند کوبای ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی)، در موضع دفاعی است، اما تحریم‌های سنگین و ارسال تسلیحات به اوکراین از سوی غرب، فرصت‌های دیپلماسی را از بین برده و خطر درگیری مستقیم را افزایش داده است. رقابت آمریکا و چین نیز الگویی مشابه را بازتولید می‌کند. آمریکا، با سیاست‌های مهار چین از طریق اتحادهای نظامی مانند «آکواس» و فشارهای اقتصادی، به دنبال حفظ هژمونی خود است، حتی اگر به بی‌ثباتی منطقه‌ای منجر شود. ادعاهای آمریکا درباره دفاع از «نظم مبتنی بر قوانین» در دریای چین جنوبی در شرایطی مطرح می‌شود که خود بارها قوانین بین‌المللی را با مداخلات نظامی و... در غرب آسیا و دیگر نقاط جهان نقض کرده است. برخلاف بحران کوبا در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی)، که بخت و اقبالِ دیپلماسی مانع فاجعه شد، سیاست‌های یکجانبه امروز غرب احتمال موفقیت گفت‌وگو را کاهش داده و جهان را به سوی تقابل‌های غیرقابل کنترل سوق می‌دهد؛ گرچه این احتمال چنان نزدیک نیست، اما بعید هم نمی‌نماید!
بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی) نشان داد که دیپلماسی، در شرایطی استثنایی و با خوش‌اقبالی، می‌تواند فاجعه را دور کند، اما نمی‌توان همیشه به این شانس امیدوار بود. امروز، غرب، به‌ویژه آمریکا، با نادیده گرفتن درس‌های آن بحران و اصرار بر نظامی‌گری و وضع تحریم‌ها‌ به جای گفت‌وگو، جهان را به لبه پرتگاه نزدیک‌تر کرده است. نگرانی‌های مشروع کشورهایی مانند روسیه و چین نادیده گرفته شده و سیاست‌های تهاجمی غرب احتمال درگیری فاجعه‌بار را افزایش داده است. اگر قرار است از فاجعه‌ای بدتر از ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ شمسی)- فاجعه‌ای که البته به وقوع نپیوست!- جلوگیری شود، غرب باید از رویکردهای جنگ‌طلبانه دست بکشد، اما شواهد کنونی نشان می‌دهد که تنش‌های امروز ممکن است به سرانجامی فاجعه‌بار ختم شوند، چون در بر همان پاشنه می‌چرخد.