فتح اندلس تا دروازههای فرانسه تصمیم بزرگ موسی بن نصیر
بخش نهم-فائزه ریاحی
دو فرمانده طارق بن زیاد و موسی بن نصیر بعد از اختلافنظری که در ابتدا پیدا کردند، دوباره آشتی کردند و متحد شدند و دوباره با لشکری قویتر به سوی شمالشرقی شبهجزیره حمله کردند. و پس از عبور از استان آرگون و فتح سرقسطه و طرکونه (شهری بین طرطوشه و برشلونه) و بارسلون، نقشه تعقیب باقیماندههای گوت و در هم شکستن نیروهای متفرقشده آنان را کشیدند و شهرهای نامبرده و سایر شهرهای شمال را تصرف کردند. چون طارق بن زیاد به سوی غرب و موسی به سوی شمال و کوههای پیرنه (چون فقط از چهار دره میتوانستند از سلسله کوههای پیرنه عبور کنند) که در کتب تاریخ اسلام از آن به نام جبالالبرت که در اسپانیا به معنی در و یا دروازه است رفتند تا قلعههای گوتها را تسخیر کنند و به گفته تاریخنویسان تمام اسپانیا تا پیرنه به دست مسلمانان افتاد.
چند سال بعد از این پرتغال فتح شد و یک استان علیحدهای به نام الغرب تشکیل یافت.
موسی بن نصیر پس از هجوم به گالیسیا یا سبتمـانیا در جنوب فرانسه شهرهای کارکاسون و شهر ناربون را که در این تاریخ تابع حکومت فرنگ بود را تصرف کرد و سپس به طرف غرب لشکرکشی کرد و پس از تصرف و فتح دامنه و کنارههای رود رون یکی از مهمترین رودخانه اندلس خود را به لیون رساند، و حاکمان فرنگ را به وحشت و نگرانی انداخت، و آنان با تمام اختلافاتی که داشتند اما شروع به جمعآوری نیرو و مقابله با لشکر عرب کردند. موسی در اینجا طارق را برای مطیع ساختن اهالی و جلوگیری از حمله احتمالی در گالیسیا قرار داد و خود وارد خاک فرنگ (فرانسه) شد.
ظاهراً اولین دیدار و برخورد نظامی میان عرب و فرنگها در نزدیکی اربونه یا شمال پرینسیون اتفاق افتاده است.
موسی بن نصیر در اینجا با شجاعت و دوربینی فوقالعاده خود تصمیم گرفت به حمله و هجوم خود در سرزمین فرنگ و و روم ادامه داده پس از عبور از قسطنطنیه خود را به شام مرکز خلافت برساند به گفته ابنخلدون، موسی بن نصیر خود را آماده انجام یک نقشه بزرگی برای فتح ممالك و سرزمینهای مسیحیها و ربط غرب به شرق کرده بود. او ظاهراً با نیروی دریائی که از پیش آماده کرده بود و ارتش مجهزی که در اختیار داشت، میخواست پس از عبور از مملکت فرنگها (فرانسه) و مملکت لومبارد (شمال) (ایتالیا) خود را به روم مرکز مسیحیت برساند و سپس با عبور از دامنه دانوپ وارد سرزمین روم شرقی شود و با فتح قسطنطنیه و آسیای صغری خود را به شام برساند.
و تمام این خطه روی زمین را از پرتو اسلام روشنی بخشد و به این ترتیب سرزمین غرب را همانگونه که از جنوب مدیترانه به مرکز خلافت مرتبط کرده بود، از شمال نیز وصل کند و تمام این سرزمینها را از نور اسلام روشن کند.
اوضاع و احوال اروپا که در این تاریخ از اختلاف و ضعف و نبودن رهبری قاطع رنج میبرد و نیروی پرتوان مسلمانان و انتشار سریع اسلام در غرب موفقیت چنین برنامهای را تضمین میکرد. و گمان قوی آن است که اگر موسی از مقام خلافت آن زمان دستور گرفته بود و خلیفه او را به دمشق احضار نمیکرد. او موفق میشد و تمام اروپا را فتح میکرد. اما متاسفانه ولید بن عبدالملك خليفه آن زمان که با موسی هم مشکل داشت، موسى بن نصیر را از اقدام به چنین کاری منع کرد و دستور داد که خود را هرچه زودتر به مرکز خلافت شام برساند و تمام نقشههایی که موسی داشت را نابود کرد.
موسی بن نصیر قبل از بازگشت به شام و در سر راه خود تصمیم گرفت باقیمانده گوتهایی را که به قلعههایی در کوهستان جلیقیه (باسك) پناه برده بودند از میان بردارد. به این دلیل به جلیقیه لشکر راند و قسمت عمده قلعهها و مراکز گوتها را تصرف کرد و دیگر مقاومتی جز تعداد کمی از فراریان گوت که به دور مردی به نام پلیو جمع شده بودند، باقی نماند. موسی برای محاصره و از میان برداشتن پلیو و نیروی او خود را آماده میکرد که او را هم تسلیم کند اما نامه دوم خلیفه به او رسید که هرچه زودتر و به همراه طارق خود را به شام برساند و این کار به پلیو فرصت داد برای خود در جبال، قلاع مستحکماتی ترتیب داده و حکومتی را پایهگذاری کند که در دورههای بعدی قوت گرفته، ولایات جنوبی مسلمانان را نابود کند.
بعضی از مورخین علت این کار ولید را این دانستهاند که: ولید از اختلاف موسی و طارق اطلاع یافته بود و نگران شد که این اختلاف در سرزمینهای تازه مسلمان نتیجه نامطلوبی برای مسلمانان داشته باشد و احتمالاً مریضی ولید بن عبدالملك و عشق بهدست آوردن وحدت آنان را از میان ببرد. غنائم اندلس عامل دیگری در اتخاذ فوری این تصمیم بوده است.