اخبار ویژه
اسرائیل هیوم: ایران بسیار نیرومندتر از آن چیزی است
که گمان میکردیم
روزنامه صهیونیستی تاکید کرد ایران بسیار نیرومندتر از آن چیزی است که بسیاری گمان میکردند. آنها احساس پیروزی دارند و ممکن است ما را در جنگ فرسایشی گرفتار کنند.
اسرائیل هیوم در یادداشتی با تیتر «اسرائیل و ایران در مسیر برخورد برای جنگی دیگر!» نوشت: جنگ بعدی میتواند سختتر و خونینتر باشد و احتمال وقوع آن با به بنبست رسیدن تلاشهای دیپلماتیک در حال افزایش است. اسرائیل نباید ایران را دستکم بگیرد. اگر یک درس از تاریخ معاصر وجود داشته باشد، این است که ایران بسیار نیرومندتر از آن چیزی است که بسیاری گمان میکردند.
ایرانیها تنها طی ۲۴ ساعت بعد از حمله اسرائیل موفق شدند ضمن تعیین مسئولان جدید، زمام امور را به دست بگیرند. آنها احساس پیروزی میکنند و نباید این احساس دستکم گرفته شود.
تهران در حال تقویت توان نظامی خود بوده و به صورت مشخص بر روی سامانههای موشکیاش متمرکز شده است. روزانه گزارشهایی درخصوص آزمایشهای موشکی و موضعگیریهای مقامات ایرانی درخصوص ارتقای این سامانهها منتشر میشود.
ایران با کمک روسیه و چین به دنبال تقویت پدافند هوائی خود است. اگر این بار تلآویو دست به اقدامی علیه تهران بزند، ایرانیها غافلگیر نخواهند شد.
اگر جنگ فرسایشی رخ دهد، اسرائیل بیش از ایران متضرر میشود چرا که ایران هم از لحاظ جغرافیایی وسیع است و هم از لحاظ تجربه نظامی، برتر است. اگر اسرائیل باید چیزی فهمیده باشد این است که نظام ایران، قویتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و جایگزین مورد اعتمادی برای آن وجود ندارد.
در همین حال کانال 12 اسرائیل از قدرت اطلاعاتی و سایبری ایران خبر داده و با اشاره به ترس و وحشت سراسری در اسرائیل به خاطر هک شدن خطهای تلفن اعلام کرد: سردرگمی و اضطراب، اسرائیل را فراگرفته است! جنگ با ایران در میدان نبرد آرام شده اما در فضای سایبری، ایرانیها یک لحظه هم دست از نبرد برنداشتند و همچنان به ایجاد ترس و وحشت و جذب جاسوس مشغولند که متأسفانه در بسیاری از موارد هم موفق میشوند.
هنگام قتل برجام جشن گرفتند
حالا سوگواری میکنند
رئیس جبهه اصلاحات میگوید: منافع ملی نزد کیهان هیچ است.
آذر منصوری در توئیتی نوشت: «کیهان بعد از پیروزی ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش نوشت: «ترامپ ما را از شر برجام خلاص کن!» بعد از خروج ترامپ از برجام نوشت: «ترامپ برجام را پاره کرد حالا نوبت آتش زدن ماست!» حالا هم گزارش این رسانه علیه مدافعان برجام از رسانه ملی ایران پخش میشود! منافع ملی؟ هیچ، هیچ، هیچ!».
منصوری پیش از این هم در توئیت دیگری نوشته بود: «برای برخی، شکست برجام نه فاجعهای ملی بلکه فرصتی برای تسویهحساب سیاسی است. سالها با آن جنگیدند و حالا از مرگش جشن میگیرند؟ اما بازگشت به پیشابرجام، یعنی تحریم و انزوا و فشار بیشتر بر مردم! از چه خوشحالید؟».
گویا رئیس جبهه اصلاحات در موعد پاسخگویی نسبت به خسارتهای پایانناپذیر برجام، اصرار دارد خود را به خواب بزند و با زدن چند توئیت تصور کند که از موضع اتهام خارج شده و در موضع طلبکاری نشسته است!
حالا در کلمه به کلمه توئیتهای خانم منصوری دقت کنید! نخست «منافع ملی». منافع ملی چه جایگاهی در تنظیم معیوب برجام داشت، در حالی که تعهدات طرفین نامتوازن و ناهمزمان تنظیم شد، تعهدات ایران قبل از روز رسمی برجام و غالبا به شکل برگشتناپذیر به اجرا درآمد (مثل خروج 9700 کیلوگرم اورانیوم غنیشده از کشور از مجموع 10 هزار کیلو!) و تعهدات غرب نسیه ماند و مکانیسم ماشه را هم به عنوان هدیه مضاعف، به آمریکا و اروپا پیشکش کردند؟! رئیس جبهه اصلاحات، اگر از این خسارتهای لایه به لایه سر در میآورد و چیزی نگفت، که قطعا خیانت کرده است؟ اما اگر سر در نمیآورد، چه داعیهای دارد که درباره ندانستهها اظهار فضل کند و درباره نفع و ضرر سخن بگوید؟!
دوم؛ خانم منصوری خبر دارد که هنگام انتشار متن توافق، صاحبنظرانی مثل دکتر ایزدی به آقای ظریف هشدار میدادند ترامپ نامی نامزد انتخابات ریاستجمهوری است و میگوید که توافق را به هم میزند، اما ظریف و حامیانش به توجه به این هشدار، صاحبنظران را دست میانداختند؟
درباره پایمال کردن حقوق ایران توسط ترامپ، کیهان و دیگر منتقدان باید پاسخگو باشند یا آنها که با شیدایی محض اصرار داشتند بگویند امکان ندارد آمریکا از توافق خارج شود و لغو تحریمها ابدی است و دیگر بر نمیگردد؟!
سوم، منصوری از بزرگترها و مطلعان در جبهه اصلاحات بپرسد چه کسی پس از خروج ترامپ از توافق، ژست افراد شادمان و پیروز را گرفت و مدعی شد «شر یک مزاحم از توافق کم شد»؟! غیر از آقای روحانی؟
چهارم، همچنین بپرسد چرا ترامپ جرئت کرد توافق را زیر پا بگذارد؟ آیا اصلا خبر دارد که خانم موگرینی مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا گفت «من از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا، ایران در برجام بماند و تعهدات خود را (به شکل یکطرفه) انجام دهد»؟ رئیس جبهه اصلاحات میتواند درک کند که این تضمین پیشاپیش به بیگاری دادن یکطرفه، تشویق ترامپ به خروج بیهزینه و تضییع حقوق ایران بود؟
پنجم، صاحب دو فقره توئیت فوق، خبر دارد که آقایان روحانی و ظریف و عراقچی و صالحی و سیف و دیگران، مجموعا چند دهبار اعلام کردند دولت اوباما پشت سر هم توافق را زیر پا گذاشته و نقض کرده است؟! او خبر دارد که تحریمها ویزا و آیسا و سیسادا و... یادگاریهای دوره اجرای برجام و اوبامای «بسیار مودب» (تعبیر روحانی) است؟
ششم، این چه نوع تامین منافع ملی است که ده سال درجا بزنید و 95درصد برنامه هستهای را تعطیل یا اوراق کنید و تازه به طرف مقابل، سازوکاری را پیشکش کرده باشید که در پایان ده سال توافق، با کمترین بهانهجویی راساً بتواند همه تحریمها را برگرداند و چین و روسیه به عنوان دو صاحب حق وتو در شورای امنیت هم نتوانند مانع شوند؟! آن تعبیر «هیچ هیچ هیچ!» اینجا مصداق پیدا میکند.
هفتم؛ رئیس جبهه اصلاحات ادعا میکند: «برای برخی، شکست برجام نه فاجعهای ملی بلکه فرصتی برای تسویهحساب سیاسی است. سالها با آن جنگیدند و حالا از مرگش جشن میگیرند؟ اما بازگشت به پیشابرجام، یعنی تحریم و انزوا و فشار بیشتر بر مردم! از چه خوشحالید؟». دقیقا و مصداقا چه کسی جشن گرفته؟! یادآوری خسارتهای تاسفبار و مطالبه پاسخگویی درباره یک خسارت عمیق و بیسابقه، جشن محسوب میشود؟ جشن درباره این خسارت بزرگ، همان زمانی بود که با فریب بخش اندکی از مردم، آنها را وادار کردید به خاطر تعطیلی برنامه هستهای (و تعطیلی بعدی هشت هزار کارخانه و سقوط رشد اقتصادی ظرف هشت سال) شادمانی کنند؛ حکایت همان آدم مالباختهای که دزدها اموالش را بالا کشیده و خورده بودند اما او با همانها همخوانی میکرد «خر برفت و خر برفت و خر برفت»! جبهه اصلاحات به خاطر این همراهی با غرب کلاهبردار، شریک جرم و خیانت است. فاجعه همان روزی رقم خورد که مصالح ملی را دستمایه رقابتهای سیاسی و انتخاباتی کردند و بنابراین، قبل از مذاکرات برجام، به طرف غربی پیام دادند که ما گروگان وعدههای غلط خود (معطوف و معطل به مذاکره با شما) هستیم، بنابراین مذاکره و چانهزنی، آغاز نشده تمام شده، و دیکتهای که داشتید، بفرمایید، ما بنویسیم!
هشتم؛ برجام نه امروز که در خوشبینانهترین ارزیابی، سال 97 مُرد بلکه اگر واقعبین باشیم، همان سال 1394، مُرده متولد شد، دقیقا همان ماههای پس از انجام تعهدات کامل ایران که آمریکا دبه کرد و به تهدید شرکتهای خارجی پرداخت و آقای ظریف در حال التماس از جان کری و خزانهداری آمریکا برای تهدید نکردن شرکتها و صدور «نامههای آرامشبخش» بود. یا در همان مقطعی که اوبامای مودب آقای روحانی، نفر منصوب برای نمایندگی دفتر ایران در سازمان ملل (معاون سیاسی دفتر روحانی) را وقیحانه تروریست نامید و مانع از صدور ویزا برای وی شد.
اما متاسفانه امثال خانم منصوری اجازه نداشتند اعتراض کنند یا برای مرگ برجام عزاداری کنند. چراکه آنها ابوابجمعی و سیاهیلشکر سمفونی «خر برفت و خر برفت» بودند. حالا اگر خوشبینانه نگاه کنیم، ایشان با هفت بلکه ده سال تاخیر از خواب بیدار شده، و میخواهند برای فتحالفتوح برجام، مجلس ختم بگیرد! و اگر واقعبین باشیم، قاتلان داخلی برجام پیش پای دیکته خارجی، پس از شراکت در قتل برجام، میخواهند تعزیه بگیرند. یادشان هم نمیآید که مرحوم علیاصغر زارعی (فرمانده و جانباز دفاع مقدس/ نماینده مردم تهران) برای همین فجایع تعبیه شده در برجام، در مجلس گریه کرد اما مورد استهزای همین افراطیون مدعی اصلاحات قرار گرفت.
اسرائیل نگران گسترش روابط تهران- پکن
پس از اسنپبک است
روزنامه صهیونیستی میگوید: نگرانیها از افزایش روابط میان ایران و متحدانش در پی بازگشت تحریمها شدت گرفته است.
یدیعوت آحارونوت با اشاره به ماجرای اسنپبک نوشت: در سالهای اخیر، چین به یکی از بانفوذترین قدرتهای جهان تبدیل شده و نفوذ خود را در حوزههای اقتصاد جهانی، فناوری و امنیت گسترش داده است. با این حال، در مورد رابطه این کشور با اسرائیل و همچنین ایران، تصویر بسیار پیچیدهتر و به طور فزایندهای نگرانکننده است. طی سالها، مقامات اسرائیلی تلاش میکردند تنشها با پکن را پنهان نگه دارند.
این وضعیت زمانی تغییر کرد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، علناً چین را به راهاندازی جنگ علیه اسرائیل متهم کرد و اصطکاک فزاینده بین دوطرف را آشکار ساخت. لحن تندتر پکن و همسویی با ایران، از جمله نقاطی است که اختلافها میان تلآویو و پکن را افزایش داده است.
روابط چین با ایران، به اسباب نگرانی مهمی برای اسرائیل تبدیل شده است. دو کشور در سال ۲۰۲۱ یک پیمان نظامی و اقتصادی بلندمدت امضا کردند و در سال ۲۰۲۳، پکن ۹۱درصد از صادرات نفت ایران را به خود اختصاص داد. این امر نگرانیها را در مورد روابط پکن و تهران در میان محافل اسرائیلی افزایش داده است. همچنین این مسئله بدبینی آمریکا و اروپا را در زمینه تاثیرگذاری تحریمها علیه ایران تشدید کرده است.
گسترش همکاریهای اقتصادی و نظامی چین و ایران بدل به یکی از موضوعات نگرانکننده برای اسرائیل شده است. چین روابط نزدیکی با ایران دارد و در سالهای اخیر، با امضای توافقات راهبردی و نظامی با تهران، از جمله انجام رزمایشهای مشترک دریایی با ایران و روسیه، بر عمق این روابط افزوده است. همکاریهای مذکور میان تهران و پکن تعادل قدرت در منطقه را به زیان این رژیم تغییر میدهد.
طرف منافع ملی
یا کارچاقکن ترامپ و نتانیاهو؟!
روزنامه غربگرای هممیهن پس از چند ماه دو دوزه بازی، تعارف را کنار گذاشت و درست مانند یک روزنامه آمریکایی و صهیونیستی، به سرزنش دولت پرداخت که چرا نتوانسته با آمریکا و اروپا توافق کند؟!
این روزنامه در سرمقاله خود با عنوان چند پرسش کلیدی از آقای پزشکیان نوشت: «یکی از وعدهها یا ادعاهای آقای پزشکیان کوشش و اقدام مؤثر برای حل مسئله تحریمها بود. اکنون بیش از یک سال است که از آمدن این دولت گذشته و نهتنها تحریمها حل نشده، بلکه اسنپبک هم اجرائی شد. پرسش اساسی این است که باید توضیح دهند چرا چنین شده است؟ پاسخها از چند حالت خارج نیست.
اول؛ طرف مقابل علاقهای به حل این مسئله نداشت. دوم؛ اتفاقات پیشبینی نشده و خارج از اراده پیش آمد و مانع از حل مسئله شد. سوم؛ دولت و مشخصاً وزارت امورخارجه و شورای عالی امنیت ملی کشور، هیچ ایده و طرح روشنی برای حل این مسئله نداشتند. یا طرح آنها تکراری و غیرقابل پذیرش از جانب طرف مقابل بود. چهارم؛ طرح داشتید ولی مجریان در اجرای آن ناتوان بودند، و بالاخره پنجم؛ نتوانستید توافقی درون سیستمی پیرامون حل این موضوع ایجاد کنید.
به نظر میرسد که جز اینها حالت دیگری قابل تصور نیست. اکنون دو پرسش بنیادی پیشروی شماست که پاسخ داده شود. اولین پرسش این است که کدامیک از حالات پنجگانه فوق موجب عدم تحقق وعده شما شده است. باید در این موارد توضیح کافی و قانعکننده داده شود.
آنچه که ما به عنوان ناظر بیرونی میدیدیم، این بود که هیچ ایده روشنی که طرف مقابل را در موضع دفاعی و توافقی قرار دهد وجود نداشت. اگر قرار بود که حرفهای دولت قبلی زده شود که آنان خودشان میتوانستند مسائل را حل کنند. ما حتی در ادبیات رسمی هم تغییری ندیدیم. در برخی از مقاطع، سخنان شما به جدی یا طنز، بهگونهای بود که گویی کارها فقط دست آقای عراقچی و بیرون از دولت است.
مهمترین مسئله این است که اگر در این مورد ایدهای سازنده و مؤثر نداشتید و یا قادر نبودید که پیرامون آن توافق درونساختاری ایجاد کنید، چگونه انتظار داشتید که بقیه مسائل کشور را حل کنید؟ تحلیل دولت از ماهیت و اهمیت مسئله تحریمها چه بود؟ اساساً شما خودتان موافق یا مخالف این سیاستها بودید؟ اگر موافق بودید که این سیاستها با رویکردهای قبلی شما انطباق لازم را ندارد و اگر مخالف بودید چرا اقدامی برای اصلاح آنها نکردید؟
حالا که به هر دلیلی این وعده محقق نشده و حتی به عقب هم برگشته است، چهکار خواهید کرد؟ آیا باز هم منتظر باید نشست که دیگران تصمیم بگیرند که چه اقدامی در برابر ایران انجام دهند؟ اتفاق اخیر تغییر مهمی است چه تاثیری بر رویکردها و برنامههای دولت خواهد گذاشت؟ از حالا به بعد منتظر چه تحولاتی هستید؟ آیا مذاکره خواهید کرد؟ آیا منتظر جنگ هستید؟ اگر جنگ شود برنامه شما چیست؟ اگر نشود چهکار خواهید کرد؟ مواضع ایجابی دولت و حکومت در امور داخلی و خارجی چیست؟ آیا آینده مطلوبی را تصور میکنید؟ پرسش مهم دیگر آیا هیچگاه از سوی گروههای کارشناسی و مشاورهای دولت و شعام، پیش و پس از جنگ این پیشنهاد داده نشد که خودمان به صورت داوطلبانه و برای مدتی معین تصمیم دیگری اتخاذ کنیم تا امکان یافتن راهحلی فراگیر فراهم شود؟ بعید میدانیم که این پیشنهاد نشده باشد. در این صورت، دلایل رد آن چه بوده است؟».
در ادبیات روزنامه آقای کرباسچی دقت کنید؟ این شماتتها با وجود همه تلاشهای دولت در مذاکره چه معنایی میتواند داشته باشد، جز ضریب دادن به فشار طرف بیمنطق غربی؟ و این ادبیات چه تفاوتی با ادبیات رسانههای دشمن در جنگ روانی علیه ایران دارد؟ اینکه میز مذاکره وسط مذاکرات توسط آمریکا و اسرائیل بمباران شده، تقصیر پزشکیان و عراقچی است؟! اینکه سه ماه انعطاف طرف ایرانی دائما از سوی اروپا (و آمریکا) مورد کارشکنی قرار گرفته، مقصرش طرف ایرانی است؟ این واقعیت را که وعدههای غربگرایان (از جمله هممیهن و دیگران) مبنی بر تاجر بودن ترامپ و قریبالوقوع بودن توافق و شراکت چند هزار میلیاردی کاملا برعکس و صرفا عملیات فریب جنگی از آب درآمده، غربگرایان باید پاسخگو باشند یا دیگران؟! اینکه اسنپبک مورد انکار ظریف و روحانی واقعی از آب درآمده، تقصیرش با کیست؟ آیا هممیهن شریک این خیانت بزرگ نیست؟ دولت و وزارت خارجه، جز عقبنشینی چندباره در تعامل با آمریکا و اروپا و آژانس (که صددرصد اشتباه هم بود) چه کار دیگری باید میکردند و چه امتیاز افزونتری باید میدادند؟ در اینجا هممیهن، طرف منافع ملی است یا کارچاقکن ترامپ و نتانیاهو؟! نظام با وجود یقین به فزونطلبی و یاغیگری غرب، جز صدور مجوز قریب به یک سال مجوز مذاکره و خوندل خوردن و صبوری کردن، چه کار دیگری باید میکرد؟ توان نظامی را به حراج میگذاشت تا همان بلای برنامه هستهای را سر توان دفاعی بیاورند؟ آیا ناراحتی پایوران دونپایه ترامپ و نتانیاهو از این است که نظام دست بزن داشت و متجاوزان را ادب کرد و خواب دشمن برای فریب و خلع سلاح تعبیر نشد؟
در موضوع جنگ، مگر مذاکره در جریان نبود که جنگ شد؟ هممیهن به عنوان متهم شراکت در عملیات فریب، در این فقره هم شریک جنایت است، هرچند که تقلا میکند دست پیش بگیرد.
نکته بعدی این است که بدیل بنبست مذاکراتی و خیانت غرب، الماس دوباره مذاکره نیست بلکه اهتمام به احیای ظرفیتهای داخلی و بینالمللی به موازات پاسخ متقابل به تهدیدات دشمن است.