آشنایی با عدنان خاشقجی
خاشقجی آماده گشودن هر دری پیش روی ما بود، از کاخ سلطنتی در عربستان سعودی تا رئیسجمهور سودان، جعفر نُمیری1.
رهبران جهان عرب برای او احترام و ارزش قائل بودند، اگرچه او هرگز این واقعیت را پنهان نکرد که خودش نقش سفیر خیرخواه برای راهحل اختلاف اسرائیلی- عربی را پذیرفته است.
او طراح پروژههای اقتصادی منطقهای در مقیاس بزرگ بود که برای کمک به رفاه کشورهای منطقه و ساکنانشان اختصاص داده میشد و منابع بسیاری برای پیشبرد مواضع اقتصادیاش داشت. این رویکرد سازنده و صریح برای من قابل قبول بود؛ بنابراین افراد گروه من، اواخر دهه هفتاد ملاقات او با نخستوزیر مناخم بگین را ترتیب دادند.
آشنایی من با عدنان خاشقجی اواسط دهه هفتاد در پاریس رخ داد، در ملاقاتی دوستانه که دوست خوبش هانک گرینسپن که مالک و ناشر روزنامه سان در لاسوگاس بود، ترتیب داد. مرحوم گرینسپن یک یهودی آمریکایی خونگرم و حامی و مشتاق اسرائیل بود که برای اهداف اسرائیل توسط آل شویمر به خدمت گرفته شده بود. در طول جنگ استقلال2 گرینسپن با وجود مشخص شدن هویتش، هنگام جنگ به قاچاق تسلیحات ضروری به کشور کمک کرد. به جز خاشقجی و گرینسپن در آن جلسه در پاریس سه نفر دیگر نیز حضور داشتند: آل شویمر، رحویا واردی و یوجین وارنر، نماینده املاک و مستغلات یهودی آمریکایی و عضو تجارت بینالمللی که شخصیتی بسیار جذاب بود. او در دهه پنجاه به خاشقجی در گامهای اولیهاش در ایالات متحده آمریکا کمک کرد و با مهربانی او را «شیخ یوسف» میخواند.
در جریان این جلسه خاشقجی خاطرنشان کرد که وارنر شخصی است که به او بیشتر از همه در شناختن یهودیان به عنوان انسان کمک کرد، برخلاف تصاویر منفی و ضد یهودی که در جهان عرب به آنها نشان داده شده بود.
همچنین هنگامی که با وارنر ملاقات کرد گفت: «او برایم زمینهایی در لاسوگاس خرید و هر دو در معاملات زمین سود خوبی کردیم. میدانستم که او یهودی است و این من را نگران نمیکرد. ما دوست شدیم و به خودمان گفتیم، چرا ما دو نفر، مسلمان و یهودی، میتوانیم به عنوان انسان با هم ملاقات و صحبت کنیم، در حالی که عربها و اسرائیلیها قادر به انجام این کار نیستند؟»
با این وجود، یوجین وارنر شرح متفاوتی درباره آشناییشان میدهد، او نقل کرده که نه یک سال، بلکه سالهای زیادی خاشقجی نمیدانست که او یهودی است، پسر خاخامی از مجارستان که به آمریکا مهاجرت کرده بود.
«وارنر» قوانین را مطالعه کرد و با تأسیس لاسوگاس به عنوان شهر قماربازان به آنجا رفت. آنجا با میلیونر مرموز «هوارد هیوز»، یکی از اولین مؤسسان کازینو در شهر قماربازان، همراه با «مایر لانسکی» و دیگر پیشگامان در این زمینه، آشنا شد. چشمان آبی و چهره خارجی وارنر این امکان را به او میداد که وانمود کند غیر یهودی است، او سالهای زیادی در عربستان زندگی کرد و دخیل در تجارت خاشقجی بود.
خاشقجی گفت که از روی تردید و کنجکاوی، برای سنجش نگرش رهبران عرب به دوست یهودیاش، وارنر، او را در برخی از سفرهایش در جهان عرب همراهی کرد: «او را به ملاقات با ملک حسین بردم. رفتیم با هم شام خوردیم و دیدم که پادشاه او را به صورت طبیعی پذیرفت.»
گام بعدی ملاقات وارنر با کمال ادهم بود، کسی که رئیس سرویس اطلاعات سعودی و مشاور نزدیک ملک فیصل بود. ادهم از یوجین خواست که برایش یک جعبه سیگار درجه یک بخرد و هنگامی که آن را از دستش گرفت مبلغ آن را پرداخت کرد. یوجین از دریافت مبلغ امتناع کرد. ادهم با لبخند به او گفت: «این اولین هدیهای است که من از یک یهودی دریافت کردم.»
از طریق یوجین وارنر، خاشقجی در دهه شصت دوستان یهودی دیگری به دست آورد، از جمله هانک گرینسپن، وکلا و رهبران برجستهای در جامعه یهودیان. خاشقجی در سایه آنها علاقه خود به اختلاف اسرائیلی- عربی و تدبیر برای حل آن را از نگرش یک تاجر بانفوذ آشکار کرد. وارنر، از طرف او، از اصرار به شاهزادگان سعودی برای ایجاد رابطه مستقیم با اسرائیل دست نکشید. او به آنها گفت که اسرائیل قدرت رو به رشد در خاورمیانه است و اگر با آنها به [سازش] نرسیم، پایان اینگونه خواهد بود که آریل شارون «بعد از اینکه در جنگ خسارت ببینید، نفت سعودی را خواهد فروخت».3
در یکی از گفتوگوهای ما، خاشقجی برای من از اولین ملاقات خود با بارون ادموند دو روتچیلد در پاریس، بعد از جنگ شش روزه، حرف زد:
«بارون به من گفت که او آماده سرمایهگذاری مبلغ زیادی برای ایجاد [سازش] بین اسرائیلیها و اعراب است [...] او پیش من آمد و درخواست کرد که برایش ملاقاتی با ملک فیصل در ریاض ترتیب بدهم.»
خاشقجی به او پاسخ داد: «تو یک یهودی فرانسوی هستی و نیاز به وکالتنامه از اسرائیلیها برای صحبت از طرف آنها داری. به اسرائیل برو، با گُلدا [مایر] صحبت کن، رضایت او را بگیر و من تو را با هواپیما به عربستان سعودی میبرم.» بارون فکر کرد که این نظر خوبی است و به اسرائیل رفت.
خاشقجی گفت: «در پاریس منتظر او بودم. او قول داده بود که بین دو تا سه روز برگردد، اما با ناامیدی بعد از ده روز برگشت. گفت: این کار پیش نخواهد رفت، اسرائیلیها نمیتوانند به توافقی بین خودشان و آنها در مورد بازگشت به سرزمینها برسند. آنها هنوز برای صحبت کردن درباره [سازش] آماده نیستند».
این داستان مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. طرح جسورانه و با حسن نیت خاشقجی تخیل مرا برافروخت و شروع به این باور کردم که با انسانهایی مثل خاشقجی احتمال رسیدن به [سازش] بین جهان عرب و اسرائیل وجود دارد.
پانوشتها:
1- م: ژنرال جعفر نُمیری رئیس اسبق کشور سودان تحصیلات نظامی خود را در آمریکا به پایان رسانده بود ولی در سال 1969 همراه تعداد دیگری از افسران ارتش سودان حکومتی کودتایی با گرایش ضد غربی در این کشور تشکیل دادند. اندکی بعد هیئت حاکمه جدید درگیر اختلافات داخلی و نُمیری در سال 1971 توسط همقطارانش بازداشت شد. او پس از زندان توانست مجددا به قدرت دست یابد و همپیمانان کمونیست خود را تصفیه و اعدام کند. نمیری پس از تشکیل حزب اتحاد سوسیالیست توانست در همان سال 1971 به ریاستجمهوری سودان هم برسد. او همزمان با آغاز تحرکات سازشطلبانه انورسادات رئیسجمهور مصر، تمایل خود به غرب را آشکار ساخت و رفته رفته به یکی از عوامل غرب در منطقه شمال آفریقا مبدل شد.
2- م: منظور نیمرودی از «جنگ استقلال»؛ اشغال اراضی فلسطینیان، جنگ با دولتهای عربی حامی فلسطین و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل است.
3- م: کنایه از این است که شارون پس از جنگ با سعودی و البته متحمل شدن خساراتی اندک با غلبه بر رژیم سعودی کنترل نفت آنها را در اختیار خواهد گرفت. در واقع یوجین وارنر با این عبارت حکام سعودی را تهدید کرده است.